دیدارنیوز ـ نسرین نیکنام: اینکه بهطور مداوم گفته شود، برای پیشگیری از کرونا چنین یا برای درمان آن چنان کنید شما را خسته کرده است، میتوان به ضرس قاطع گفت که حق با شماست و استرس و نگرانیهای بروز این ویروس در ماههای اخیر مشکلات زیادی را برای مردم همه کشورها به وجود آورده است و ایرانیها هم از این قاعده مستثنی نبودند، اما نکته قابل توجه این است که هیچ فرد یا نهادی نه در سطح ملی و نه در سطح بینالمللی نمیداند این ویروس چه زمانی دست از سر همه ما برمیدارد و چه روز و چه ساعتی میتوان این خبر خوش را به همه مردم داد که دیگر خبری از کرونا نیست؛ بنابراین بهترین کار در این شرایط این است که بتوانیم شرایط زندگی شخصی و جامعهمان را به گونهای بسازیم که زندگی مسالمت آمیزی با کرونا همراه با مدیریت درست و منطقی داشته باشیم.
سید جواد میری جامعهشناس ایرانی- سوئدی و دانشیار جامعهشناسی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در گفتوگو با دیدار به ابعاد مختلف بروز این پدیده اشاره کرد و گفت: آن چیزی که من در ایران میبینم این است که بحث را دارند به یک امر طبی و مدیکال تقلیل میدهند در حالی که آن اتفاقی که رخ داده اتفاقی تمدنی است. این گفتوگو را بخوانید.
به نظر شما بهترین برخورد با کرونا و مدیریت سبک زندگی چیست؟
قبل از اینکه به این پرسش شما پاسخ دهیم باید این پرسش را یک صورت بندی نظری کنیم. یعنی اولاً اینکه داریم در مورد چه پدیدهای در قرن بیست و یکم صحبت میکنیم و این پدیده را چگونه باید مورد مطالعه قرار دهیم؟ بعد بررسی کنیم این پدیده چه تأثیری بر روی زندگی مردم میگذارد. شاید صد سال پیش به عنوان مثال وقتی قرار بود برق وارد کشور شود یا لوله کشی آب صورت گیرد، نه فقط در ایران در بسیاری از کشورها که در کانون تحولات بشری قرار نداشتند و فقط مصرف کننده آن بودند عادت بر این بود که تغییر کردن از یک حالتی به حالت تمدنی دیگر خیلی دشوار بود. اگر نوشتهها، اعتراضات یا بحثهایی که بعضاً حتی روحانیون عالی مقام در مورد بسیاری از مسائل مستحدثه داشتهاند، مورد بازخوانی تاریخی قرار دهید میبینید چقدر مقاومت و ایستادگی در برابر تغییرات تمدنی صورت میگرفت.
مثلاً سالها پیش جامعه ایران و بسیاری از جوامع غیر غربی در حال سوق دادن خود از زندگی و عصر کشاورزی به عصر صنعتی بودند. مثلاً یک لوله کشی آب فقط یک تغییر کوچک نبود که به جای اینکه از چاه یا چشمه آب بخورید، بیایید از لوله بخورید. بلکه کل سیستم شهری و کل زیست انسان معاصر را تغییر داد. یا مثلا سیستم برق کشی کل ریتم بیولوژیک انسان را تغییر داد و به جای اینکه شما خودتان را با ساعت آفتاب تنظیم کنید و زندگیتان را در آن محدوده تحدید کنید، اساسا فرم بیولوژی انسان تغییر کرد. نوع تولید، تغییر کرد. با جریان برق دیگر کارخانهها بر اساس طلوع و غروب آفتاب کار نمیکردند و ریتم خودشان را داشتند و تمام اینها به صورت زنجیرهوار انسان کشاورز را به انسان عصر صنعتی تبدیل کرد. بعد از آن تحولاتی که تکنولوژی وارد جهان بشری کرد روزبهروز ریتم انسان را به جای اینکه با ضربان طبیعت بزند با ضربان تحولات و ابداعات تکنولوژیک میزند. یعنی دائما فهم و چارچوب زندگی انسان بر اساس تغییر و تحولات و ابداعاتی است که در عرصه تکنولوژیک انجام میشود.
یعنی معتقدید بروز کرونا ممکن است بازتاب رفتار انسانها باشد؟
وقتی مفهومی بهعنوان اینترنت، یا فضای مجازی یا شبکههای الکترونیک مجازی وارد شد، در کشور ما بحث این بود که ابزاری آمده و جلوی آن را میگیریم. جایی که دوست داشتیم فیلتر میکنیم و یا شدت آن را زیاد میکنیم. هرکاری هر جایی دوست داشتیم انجام میدهیم. اما واقع امر این است با آمدن کرونا اتفاقی رخ داد و آن اتفاق این بود که شهرهای ما به آینده شهرهایی که قرار است بیاید ـ ممکن است من آن را نبینم و نسل بعد در آن شهرها زندگی کنند ـ و بسیاری از فعالیتهای بشری به جای اینکه در وسط خیابانها یا در جادهها و کوچهها رخ دهد به آن فضایی که ما به آن فضای مجازی یا جهان اینترنت میگوییم، وارد میشود. یک امپراطوری وسیع درست شده که کل کره زمین را به گونهای تحت سیطره خود قرار داده است و الان دارد به آرامی درون همه ما وارد میشود. یعنی ما انسانهایی هستیم که با انسانهای صد سال پیش یا حتی بیست سال پیش خودمان هم متفاوت هستیم. این کوچ به آرامی دارد رخ میدهد.
همان گونه که انسانها از غارها کوچ کردند و در کنار جلگهها و در دامنه رودخانهها اسکان یافتند و شیوه زندگی شان تغییر داد و حتی فیزیولوژی و شیوه ارتباطات و غذا خوردن آنها را تغییر داد. آرام آرام به شهرها و شهرهای بزرگتر رفتند و بعدها مثلاً بسیاری از حمل و نقلهای ما به جای اینکه در روی زمین باشد، از زیر زمین یا در آسمان صورت گرفت. بسیاری از فعالیتهای انسانها را از خیابانها و شهرها به داخل فضایی که به آن فضای مجازی میگوییم؛ میرود. هنوز ما روی آن فضا تأمل نکرده ایم. اما اتفاقی که با کرونا رخ داد دارد یک شیفت تمدنی ایجاد میکند.
خوب یعنی باید یک آینده عجیب و غریب را برای زمین و آدمهای آن متصور شد؟
احتمال همه چیز وجود دارد، این شیفت تمدنی باعث میشود که اساساً نوع زیست انسانها بر روی کره زمین یا حتی شیوههای حکمرانی، آموزشی، پرورشی و کار و اساساً آن چیزی که ما به آن میگوییم کار کردن به معنای امروز در حال تغییر باشد. کارکردن به معنای ازلی و ابدی نبوده است، بلکه ذیل یک بخشی از منطق کاپیتالیسم یا نظام سرمایهداری شکل گرفته بود که با سیصد سال قبل خیلی متفاوت بود. مثلا اگر به اجداد ما میگفتند من سرکار میروم یا میخواهم کار کنم با آن چیزی که من به فرزندم میگویم میخواهم سرکار بروم کاملاً متفاوت بود، ولی همین فرم هم در آینده نزدیک شاید در ده یا بیست سال آینده یا شاید سریع تر در جهان و در کشور ما اتفاق خواهد افتاد. حالا اگر این مقدمه را شما بپذیرید یک پرسش پیش میآید. آن پرسش این است که ما چگونه باید این رخداد و ماجرای برخورد با کرونا را صورت بندی کنیم؟ آیا مسئله ما بهداشتی است و این ویروس یک مسئله اپیدمولوژیک است؟ یعنی ایپدمولوژیستها الان باید به ما بگویند در برابر این ویروس چه کنیم و بعد سیاستگذاریها بر اساس آن باشد. یا این یک مرحله ابتدایی است که اساساً بخش بهداشتی یا ساحت بهداشتی مدیکال موضوع را دارد مورد بحث قرار میدهد. آن چیزی که پس از این برای بسیاری از کشورها، سیاستگذاران یا فیلسوفان و اهل نظر مهم خواهد بود ساحت مدیکال نیست بلکه این اتفاق را ما به این سمت میبرد که چگونه فضای جهان امروز را بشناسیم؟!
جالب است بدانید که بعد از قرن ۱۵ یا ۱۶ میلادی یک سلسه اتفاقاتی در جهان رخ میدهد که از آن با انقلاب علمی یاد میکنند؛ بعد انقلاب سیاسی که به عنوان فرم سیاست در فرانسه اتفاق میافتد و بعد تسری پیدا میکند و در تمام جهان از آن به عنوان انقلاب سیاسی ـ اجتماعی یاد میکنند که عصر روشنگری است و بعد انقلاب صنعتی است. مجموع اینها یک نظامی فکری و عینی – یعنی سیاسی و اقتصادی- را در جهان شکل میدهد که از آن به عنوان سیستم یا نظام سرمایه داری یا کاپیتالیسم صحبت میشود. به کل این مجموعه دوران مدرن میگویند. بعد این دوران مدرن در درون خودش بحثهایی با عنوان دوران پسامدرن ایجاد میکند.
شما برای این تغییرات سبک زندگی که بی شک نمیتواند از بدنه زندگی انسانها جدا باشد، اسمی انتخاب میکنید؟
من میگویم کل این توسعه سیصد یا چهارصد ساله که در تاریخ بشر اتفاق میافتد و از بخشی از جهان که به آن اروپای غربی میگوییم به کل جهان تسری پیدا میکند، نام کل این دوران، دوران جدید است حتی برای انسانی که در ایران است این دوران، دوران جدید است. این عصر جدید با این اتفاقی که با عنوان کرونا در جهان رخ داده ما شاهد یک پایان و بعد شاهد دوران عصر جدید هستیم. برای نامگذاری و صورت بندی این اتفاق من میگویم باید از مفهوم «پسا جدید» استفاده کنیم. این مفهوم با مفهوم پسا مدرن متفاوت است.
بحث من این نیست که ما بعد از این دوران مدرن به دوران پسا مدرن رفتهایم. خیر، اینگونه نیست کل این اتفاقی که در سیصد یا چهارصد سال اخیر رخ داد و صورتبندی جهان را تغییر داد مثلا در علم باعث شد به جای اینکه ما سیستم زمین محوری را ملاک قرار دهیم، سیستم خورشید محوری را معیار قرار دهیم یا در فیزیک هایزنبرگ به جای اینکه در مورد اتمها صحبت کنیم در مورد کوارک صحبت کردیم به جای اینکه ریزترین موجودات را اتم بدانیم گفتیم ریزترین موجودات کوارکها هستند. بعد در حوزههای مختلف علوم تغییر و تحولاتی که رخ داد دوران جدید را شکل داد. با این اتفاقی که امروز رخ داده تمامی نهادها و سازمانها و مناسبات انسانی که ذیل عصر جدید شکل گرفته بود و ما هم پیرو آن بودیم و نظام فکری و اجتماعی خودمان را ذیل آن تعریف کرده بودیم و زندگی روزمره خودمان و منطق روزمره خودمان ذیل پارادایم جدید شکل داده بودیم، امروز دچار یک اشکال و سکته شده است.
این سکته باعث شده من به خودم بگویم من به مدرسه بروم یا خیر؟! نهاد مدرسه و ساختمان آن وجود دارد، اما ساختار آن دچار تزلزل شده است. روی بنا هست، اما زیربنا دچار تزلزل شده است. آیا سر کار بروم یا خیر؟ یعنی در یک حالت شک و تردید و ابهام گونه قرار داریم. این ابهامات به آرامی تشدید خواهد شد و باعث میشود انسان عصر جدید به آرامی در فضای نوینی جهان را برای خودش صورت بندی کند و در پس این جهان که اتفاقات ناگوار و رخدادهای شدید اقتصادی و سیاسی و جنگ هم در پیش خواهد داشت و طوفانهای سهمگینی بشریت را مشغول خودش خواهد کرد.
همانگونه که وقتی از عصر کشاورزی وارد عصر صنعتی میشد، کشتارهای عظیم و استعمار و امپریالیسم و فروپاشی بسیاری از هرآنچه که به انسان معنا میداد، آنها رخ داد و رقم زد و بعد وقتی میخواستیم وارد دوران جدید شویم باز جنگ جهانی اول و دوم رخ داد و از خاکستر دو جنگ جهانی که نظام نوین جهانی به سرکردگی آمریکا و آن تکنولوژی و سیستم و نوع تفکری که میگوید کره زمین و جهان را باید آنگونه ساخت به وجود آمد و به مدت هفتاد و اندی سال داشت پیش میبرد و حالا در درون آن نظم دارد ترکهای بزرگی اتفاق میافتد. اگر نخواهیم خیلی توطئه گرایانه نگاه کنیم، اما من ظن قوی دارم این ویروس صرفاً یک ویروس بیولوژیک نیست بلکه جهان دچار یک تغییر و تحولات بنیادینی شده و اگر ما این تغییر و تحولات را ذیل یک مفهوم اپیدمولوژیک یا یک مفهوم مدیکال درک کنیم نشان از عدم درک تحولات بنیادینی است که در حال رخ دادن است.
تعریف بهتری برای این تغییرات بنیادین دارید و به نظر شما این تغییرات چقدر روی سبک زندگی انسانها تاثیر میگذارد؟
این تحولات بنیادین فقط سبک زندگی فردی ما را تغییر نمیدهد، اساساً آن چیزی که ما به آن نظم اجتماعی میگوییم که در ذیل آن نظم سیاسی، نظامی و امنیتی و اقتصادی هم وجود دارد در حال تغییر و تحول است. ما برای اینکه بتوانیم در این جریان تغییر و تحولات آگاهانه و با یک عاملیت قوی وارد شویم بحث را باید از فضای اپیدمولوژیکی، طبی و مدیکال بیرون بیاوریم. بحث من این نیست که ماسک نزنیم یا بهداشت را رعایت نکنیم، ولی اگر فکر کنیم و این اتفاق که جهان را به یک سکته رسانده به یک امر مدیکال و طبی تقلیل دهیم اساساً بنیانهایی که در حال تحول و دگرگونی است را مورد التفات قرار نداده و ندیدهایم.
اتفاقاً آن چیزی که من در ایران میبینیم این است که بحث را دارند به یک امر طبی و مدیکال تقلیل میدهند در حالی که آن اتفاقی که رخ داده اتفاقی تمدنی است. یعنی کل تمدن بشر که به عنوان عصر جدید صورت بندی شده و نوع مواجهه آن در ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ... ذیل پارادایم عصر جدید در طی این سیصد سال و در کشور ما در طی این ۱۰۰ یا ۱۵۰ سال صورت بندی شده بود، در حال فروپاشی است و ما در حال وارد شدن به «عصر پسا جدید» هستیم. این عصر پسا جدید یکی از بنیانهای مهمش این است که تمام آن نهادها و تمام آن نظمهایی که ما به آنها عادت کرده بودیم و عادت وارههای ذهنی خودمان و الگوهای بینشی حول آنها شکل داده بودیم و مفصل بندی تئوریک و پراکسیس اجتماعی خودمان را بر روی آنها بنیان نهاده بودیم تماما در حال فرو ریختن است.
برای اینکه از منظر ایرانی عصر پسا جدید را صورت بندی کنیم و تأثیرش را نه فقط بر سبک زندگی فردی بلکه بر شیوه مدیریت نظم اجتماعی عصر پسا جدید همساز و همگام کنیم، باید فراتر از نگاههای مدیکال و فراتر از نگاههای تقلیل گرایانه پزشکی و بهداشتی برویم. بحث، بحث بهداشت نیست. بهداشت یک بعد از وضع موجود است که برای ما پیدا شده و اتفاقاً آن چیزی که باید آرام آرام در فضای جامعه به آن پرداخته شود و فلیسوفان و نظریه پردازان جامعه شناسان و نظریه پردازان انتقادی به آن بپردازند و یک گام جلوتر از سیاستمدران بروند این است که این عصر پسا جدید را چگونه میتوان مدیریت و صورت بندی کرد. اصلاً نباید صورت بندی ما ذیل مفاهیم مدیکال باشد. مدیکال بخش کوچکی از بحثی است که امروز درگیر آن هستیم.
یعنی شما معتقدید که از این پدیده هم میتوانیم دستاورد مثبت بگیریم هم دستاورد منفی داشته باشیم و به نوع نگاه ما بستگی دارد؟
صرفا به اراده ما معطوف نیست. اما اولین کاری که باید بکنیم این است که فیلسوفان، نظریه پردازان یا جامعه شناسان انتقادی وضع موجود ما را بیندیشند و بحث را به نگاههای بهداشتی و مدیکال تقلیل ندهند. اصلاً در عصر پسا جدید این جامعه که در آن زندگی میکنیم، تبدیل به گذشتهای میشود که متعلق به تاریخ است. ما در حال کوچ کردن از یک شیوه زندگی در عصر جدید به یک دوران پسا جدید هستیم. دوران پسا جدید فقط دولتها یا ملتها نیستند که تصمیم گیر هستند. بازیگران قویتری که در جهان ظاهر شدهاند که در فراسوی دولتها و ملتها دارند برای شکل و شمایل آینده جهان تصمیم میگیرند و ابزار بسیار قدرتمندی به نام منطق تکنولوژی بر اساس سرمایهای که در دست دارند تحت اختیارشان است.
هر کشوری نتواند با این تغییر و تحولات خودش را همساز و همگام کند محکوم به نابودی و فنا است. همانگونه که وقتی از عصر کشاورزی وارد عصر صنعتی میشدیم امپراطوری به نام امپراطوری پروسیا داشتیم که نابود شد و اثری از آن نیست . الان چیزی به نام پروسیا یا عثمانی و صفوی وجود ندارد. اگر نتوانیم این منطق جدید را که فراتر از منطق ملت و دولتها است و بازیگران قدرتمند فراملیتی آنها را درک کنیم و نتوانیم نسبتی با آنها برقرار کنیم، یقین بدانید جغرافیای بسیاری از کشورها تغییر پیدا خواهد کرد.