تیتر امروز

از بدرقه تیمسار ربیعی و جهانبانی تا زورآزمایی با ژنرال‌های اصلاح‌طلب
همافر حقوقدان و سیاستمدار اقتصاد خوانده در تنگنای سی‌ام

از بدرقه تیمسار ربیعی و جهانبانی تا زورآزمایی با ژنرال‌های اصلاح‌طلب

در سی‌امین برنامه از تنگنا و فصل سوم آن، حامد شجاعی میزبان محمود علیزاده طباطبایی، حقوقدان و عضو شناخته‌شده حزب کارگزاران سازندگی بود و از روزهای قبل از انقلاب و ماجرای کودتای نوژه و نقش روس‌ها...
سازمان‌ها و نهادینه شدن دروغ

سازمان‌ها و نهادینه شدن دروغ

اینکه در جامعه انسانی صداقت و شفافیت چه تاثیراتی در سلامت و آرامش اجتماعی دارد نکته‌ای است که می‌توان اهمیت و اعتبار آنرا در وضعیت مقابل آن یعنی میزان تشویش و تخریب ناشی از دروغ و دروغگویی ارزیابی...

دخترک خنده‌کنان گفت که چیست راز این حلقه زر؟!

چگونه ازدواج در اثر برساخت فرهنگی به تنها راه دختران برای زندگی تبدیل می‌شود.

کد خبر: ۷۱۰۶
۱۰:۳۸ - ۲۴ مرداد ۱۳۹۷

دیدارنیوز ـ مرضیه حسینی: ماجرایی که دوستم برای من نقل کرد بهانه این نوشتار در هفته منسوب به ازدواج شد. دوستم تعریف کرد خانمی که در همسایگی آنها زندگی می‌کرده نزد او آمده و با استیصال و شرمندگی گفته من مدتی است شما را زیر نظر دارم پسر خوبی به نظر می‌آیید می‌خواستم اگر ممکن است به خواستگاری دختر من بیایید ما خانواده بدی نیستیم دخترمان هم تحصیل کرده، زیبا و شایسته است اما خوب شوهر گیر نمی‌آید مخصوصا پیدا کردن مرد خوب دشوار است. دخترم ۳۴ سال سن دارد و نگران ازدواج نکردن او هستیم.

بحث بر سر درست بودن یا نبودن خواستگاری دختر یا خانواده دختر از پسر نیست، هدف پاسخ به این پرسش است که چرا ازدواج در خانواده‌های ما و در بین زنان و دختران ما مهم‌ترین دغدغه زندگی و هدف نهایی آن است. چرا همه تصور می‌کنند یک دختر باید حتما ازدواج کند و اگر این اتفاق نیفتد زندگی آن زن مسیر طبیعی تکامل خود را طی نکرده است. اهمیت این مساله بدان حد است که بیشتر زن‌ها برای ازدواج کردن دست به هر تدبیر و راه‌حلی می‌زنند حتی ازدواج‌هایی می‌کنند که چندان هم باب میلشان نیست؛ اما همین که به‌عنوان همسرِ کسی، عروسِ کسی، مادرِ کسی و ... خوانده شوند برای آنها کفایت می‌کند.

یعنی خود زنان هم تا حدی زیادی عدم وجود هویت مستقل خود را پذیرفته‌اند. جامعه، مردان و بسیاری از زنان، زن را طفیلی وجود مرد می‌دانند که هویت او تنها در گروی این است که اسم مردی در شناسنامه‌اش باشد. در سطح روابط خانوادگی و خویشاوندی، پر بسامدترین سوالی که از دختران می‌شود این است که ازدواج نکرده‌ای؟ خواستگار نداری؟ و اگر پاسخ منفی باشد، دلسوزی کرده و دعا می‌کنند که دختر بتواند زودتر ازدواج کند. در فرهنگ سنتی ما، الزام هر دختری به ازدواج چنان ریشه‌دار است که ایده تجرد به‌عنوان سبک زندگی پذیرفتنی نیست، در صورتی که در دنیای جدید، فردیت عامل تاثیرگذار در انتخاب‌ها به‌ویژه انتخاب سبک زندگی است. اما جامعه به زن این حق را نمی‌دهد که نخواهد نقش همسری یا مادری را بپذیرد.

پرسش بنیادین دیگر این است که زنان در ایران برای آینده خود به جز ازدواج چه گزینه‌های دیگری دارند؟ اگر زنی دارای کار و شغل باشد و این حق و امکان را داشته باشد که مستقل و یا به نحو دلخواه خود زندگی کند آیا این ولع بی‌پایان برای ازدواجِ به هر قیمت، تخفیف نمی‌یابد؟ در شرایطی که از یک طرف جامعه هویت مستقل او را به رسمیت نمی‌شناسد و از طرف دیگر در بازار کار جایی برای او نیست که بتواند خود را اداره کرده و برای اینکه کسی خرج او را دهد، تن به ازدواج ندهد. زن برای ایجاد تغییر در وضعیت تکراری و خسته‌کننده خود راهی جز ازدواج ندارد. در صورتی که یک ازدواج انسانی باید در شرایط آزاد و بر اساس عشق و علاقه و در شرایط برابر صورت بگیرد.
 
دلایل محرومیت زنان از فرصت‌های شغلی و اجبار بسیاری از آنها به ازدواج نیز ریشه در فرهنگ ما دارد. همواره این تصور وجود دارد که میل شدید زنان به ازدواج و فرزندآوری، ذاتی آنهاست. اینکه همه دختران باید ازدواج کنند و اگر زنی چنین تمایلی نداشته باشد باید در سالم بودن او شک کرد، طبیعی و جزیی از ویژگی‌های زنانه قلمداد می‌شود. در صورتی که این مساله نه امری طبیعی، ابدی و گریز‌ناپذیر، بلکه برساختی فرهنگی ـ تاریخی است که ریشه در ساخت اجتماعی جنسیت در ایران و تعاریفی که از زنانگی و مردانگی ارائه شده، دارد.

این تعاریف، موجودیت و مشروعیت خود را از ساختی پدرسالارانه می‌گیرد که توسط نهادهای فرهنگی ـ تربیتی و جامعه‌پذیر‌کننده، ابتدا توسط خانواده در ذهن افراد ایجاد می‌شود و در ادامه به وسیله نظام آموزشی، مذهب، سینما و فرهنگ و در کل ارزش‌ها و هنجارهای حوزه عمومی هژمونیک شده و در وجود افراد نهادینه شده و در نهایت به عنوان باور و ارزش از والدین به فرزندان و از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شود.
 
در نظام تربیتی ما از دیرباز هم در سطح خانواده و هم نظام تعلیم و تربیت، نقش‌های اجتماعی زنان جدی گرفته نمی‌شد. در این نوع تربیت، دختران همیشه در معرض آموزش‌هایی قرار می‌گیرند که آنها را از زندگی شغلی و اجتماعی دور می‌کند (و یا نهایتا به مشاغلی که به صورت سنتی زنانه هستند محدود می‌سازد) و باعث می‌شود آنها سرنوشت خود را در خانه‌داری و همسرداری ببینند. تصویری که از زن ایده‌آل از بچگی در ذهن دختران و پسران ساخته می‌شود، موجودی ظریف و لطیف و حساس است که نیاز به حمایت و مراقبت مرد دارد. بنابراین باید بکوشد با جذبه‌های زنانه مرد مناسبی را برای ازدواج بیابد تا مرد نیازهای مالی و غیرمالی او را تامین کرده و به او هویت، آرامش و حس ارزشمندی دهد.

نظام آموزشی در تمام ادوار تاریخ ایران مبتنی بر برنامه متفاوت درسی برای دختران و پسران بوده و تلاش می‌شد تا دختران امروز، همسران و مادران خلاق و آگاه فردا باشند و کار زنان در بیرون از خانه تنها به عنوان کاری ثانویه و در صورت اجبار و نیاز، پذیرفتنی باشد.

در جوامع شهری، از اوایل قرن بیستم که زنان خواستار ایفای نقش‌های اجتماعی شدند، تنها مشاغل مورد تایید خارج از منزل برای زنان به‌خصوص زنان متعلق به طبقات بالا و متوسط، کارهای عام‌المنفعه و شرکت در مراکز و بنگاهای خیریه و در محیطی کاملا زنانه بود. بعدها که نیاز به نیروی کار زنان احساس شد و بعضی از زنان درصدد برآمدند از طریق شغل بیرون از خانه، فرودستی زنان در عرصه خصوصی را به چالش بکشند، مشاغل زنانه و خانگی، مشاغلی بودند که برای زنان مجاز شمرده می‌شد. این دیدگاه بر اصلی مبتنی بود که زنان و مردان را از لحاظ طبیعی ـ و نه صرفا از لحاظ بیولوژیکی – ولی بر حسب شخصیت ذاتی متفاوت می‌دانست و بر این اساس استوار بود که زنان و مردان به طبع، برای نقش‌های اجتماعی متفاوت، مناسب‌اند و خلق شده‌اند.
 
این باور برای زنان و مردان، اخلاق، توانایی‌ها و شخصیت متفاوت قائل بود. بر اساس این ایده نیروی مرد فعال و پیش رونده است او عمل کننده، آفریننده و سازنده است هوش او به کار خلق کردن و عمل گرایی می‌آید و توان بدنیش او را قادر به انجام کارهای سخت می‌کند. اما هوش زنان برای نظم بخشیدن، آراستن است. زنان به خاطر طبیعت فیزیکی‌شان توان انجام کارهای سخت را ندارند آنها همچنین باید مطیع، فرمانبر و آرامش بخش مردان باشند آنها باید بزایند و با تدبیر خود خانه را مدیریت کنند.
 
باور عمومی به این مفهوم در اذهان طبقات مختلف اجتماعی به‌ویژه خود زنان کار زنان را به خانه‌داری و در بهترین حالت به انجام کارهای اقتصادی در مشاغلی که به صورت سنتی زنانه و عمدا خانگی بود محدود می‌کرد. از آنجا که نظام آموزشی مولفه‌ای مهم در روند جامعه پذیری است، به فرودست ساختن زنان در فرصت‌های شغلی و دور کردن آنها از فضای اقتصادی و مشارکت اجتماعی، و سوق دادن آنها به سمت ازدواج گریز ناپذیر، کمک می‌کند.

 البته این نکته‌ای که در بررسی هویت زنان ایرانی در ارتباط مفاهیم ازدواج و اشتغال، نباید از نظر دور داشت این است که بسیاری از زنان امروز ما بر خلاف زنان نسل‌های پیش، باور ندارند که کار کردن یک مسئولیت است و زن باید به‌عنوان نیروی کار در حیات اقتصادی و اجتماعی مشارکت کند اغلب زنان می‌گویند اگر ازدواج کنیم، کار نمی‌کنیم یا مرد است باید خرجی زن را بدهد و معیشت خانواده را تامین کند، و جالب اینکه همین زنان پای حق و حقوق که وسط می‌آید حرف از برابری می‌زنند. خطاب به این دسته از زنان باید گفت، اینگونه نیست که شما خواستار حق و حقوق زن مدرن باشید بدون اینکه مسئولیت‌های زن مدرن را بپذیرید. 
 
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۷
در انتظار بررسی : ۰
غیر قابل انتشار : ۰
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۲:۱۲ - ۱۳۹۷/۰۵/۲۶
0
1
این مساله ساختاری بودن ازدواج به هر قیمتی درسته ولی خود زنهای ایرانی هم حداقل خیلی هاشون درک درستی ازشوهر و ازدواج ندارن ازدواج نوعی بده بستان شده و برای خیلی از دخترها نوعی تجارت دنبال یه پول قلمبه مفت میگردن و یه مردی که ازش سواری بگیرن
حسین
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۹:۴۳ - ۱۳۹۷/۰۵/۳۰
0
0
سلام
به نظرم کاملا نظرات نویسنده عزیز اشتباه است
این که کسی فکر کند زندگی یک زن یا یک مرد گره خورده به ازدواج است امر درستی نیست و ما در مذهب چنین چیزی نداریم
اما اینکه ازدواج درست و مدبرانه موجب تکامل است و چه زن و چه مرد در ازدواج تکامل پیدا می کنند حرف درستی است.
ازدواج به هر قیمتی درست نیست ولی من چند سوال از نویسنده محترم دارم
اولا اینکه کجا نوشته شده است که زنان در ازدواج مستقل نخواهند بود؟
ثانیا اینکه بحث نیاز های عاطفی و جنسی زن و مرد غیر از ازدواج در کجا می تواند ارضا شود؟؟؟؟
ثالثا شما که از تجرد دختران حمایت می کنید آسیب های زندگی مجردی زنان رو درک می‌کنید؟؟؟
ازدواج امری فرهنگی و سنتی و مذهبی صرف نیست ، ازدواج امری طبیعی هم هست دو نیمه که نیاز به کامل شدن در ان ها احساس میشود.
غرض های افراد از ازدواج ممکن است متفاوت باشد ، بهتر است بگویم شما این غرض ها را درک نکرده اید.
ناشناس
|
Germany
|
۱۶:۴۴ - ۱۳۹۷/۰۵/۳۰
0
0
نویسنده در همه جای نوشته گفته که ازدواج باید در شرایط ازاد و انسانی باشه نه اینکه چون دختری هیچ راه دیگه ای برای زندگی نداره منتظر باشه یکی بیاد اونو بگیره
مهرناز
|
Germany
|
۱۶:۴۶ - ۱۳۹۷/۰۵/۳۰
0
0
اتفاقا حرف نویسنده کاملا درسته. همین شما مردها همش دادید میگید که وای که دخترا خودشونو به ما میندازن. تمام محتوای جک های از این دست اینکه دختر جماعت فقط دنبال شوهر کردنه. فیلم های جدی و طنز صداوسیما همیشه محتواش این بوده که دخترا در حسرت ازدواج کردن بودند.
ناشناس
|
Germany
|
۱۶:۴۹ - ۱۳۹۷/۰۵/۳۰
0
0
درجواب آقای حسین
اگر ازدواج طبیعی هست، شاید کسی نخواد طببعت گرا باشه. در دنیای جدید مثل قدیم نیست چیزی که مهمه انتخاب های فردی و اساسا فردیت هست، تجرد مثل سایر سبک های زندگی یک سبک هست که دختر یا پسری باید حق و امکان انتخابش رو داشته باشن بدون اینکه مورد هجوم نقد خانواده و جامعه قرار بگیرند.
لیلا
|
Germany
|
۱۶:۵۲ - ۱۳۹۷/۰۵/۳۰
0
0
اقای حسین
ازدواج به عنوان یک عمل و کاری برای تولیدمثل وی ه چیزای مثل تکامل و ارامش شاید طبیعی باشه، اما این فرهنگ هست که معانی خودش رو بر این امر طبیعی بار میکنه. مصداق این حرف تفاوت سبک ها و مناسک ازدواج در مناطق مختلف و فرهنگ های مختلف هست، در نتیجه اصلاح این امر طبیعی به گونه ای که دختری فکر نکنه تنها راه ادامه زندگیش ازدواجه هم نیاز به اصلاح فرهنگی داره
حسین
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۵:۳۲ - ۱۳۹۷/۰۶/۰۳
سلام
حداقل توی چندتا زمان پاسخ می دادین که مشخص نشه یک نفر یا مشخصا یک گروه متحدا با هم جواب نوشتند.
پاسخ دین برای ازدواج کاملا مشخصه
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی