ایرانیها در مذاکره با همتایان آمریکایی خود که مصمم بودند پیش از دور دوم ریاست جمهوری باراک اوباما توافقی حاصل شود، بر آنها چیره شدند. توافق برجام سبب شد ایران صرفا به خاطر نشستن پشت میز مذاکره، میلیاردها دلار پول به دست آورد، علاوه بر آن به صورت بی سابقه حقوق ایران در غنی سازی اورانیوم که بر اساس قطعنامههای متعدد شورای امنیت سازمان ملل نادیده گرفته شده، به رسمیت شناخته شد.
دیدارنیوز ـ "جیکوپ نِیگل" عضو ارشد موسسه موسوم به بنیاد دفاع از دمکراسی، قائم مقام پیشین مشاور امنیت ملی بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی و همچنین رئیس پیشین شورای امنیت ملی این رژیم است. "مارک دابوویتس" نیز مدیر اجرایی موسسه دفاع از دمکراسی است. جمهوری اسلامی ایران این موسسه و همچنین دابوویتس را در سال ۲۰۱۹ تحریم کرد. به تازگی مطلبی از این دو در نشریه نیوزویک منتشر شده است که برنامههای بخشی از لابی ضد ایرانی علیه کشورمان را در ماههای آینده نمایان میسازد. آن طور که از این متن برمیآید جریانات صهیونیستی و ضد ایرانی در چند هفته آینده در پی اقداماتی هستند که هر گونه احتمال مثبت در روابط ایران و آمریکا را، چه در صورت باقی ماندن ترامپ در قدرت و چه در صورت به قدرت رسیدن بایدن، از بین ببرد. متن حاضر به خوبی اهداف جریان صهیونیستی ضد ایرانی برای سلب همیشگی حق غنی سازی اورانیوم از ایران و نیز برنامههای آنها برای تضعیف ایران را نمایان میسازد. انتشار این متن که به صورت اختصاصی توسط «دیدار» ترجمه شده است، میتواند به منزله هشداری برای اتخاذ تصمیمات و مواضع مناسب برای مسئولان، تصمیمگیران و جریانهای سیاسی باشد.
مترجم: راستین یزدانپناه
نویسندگان: "جیکوپ نِیگل" و "مارک دابوویتس"
منبع: نیوزویک
دو ماه باقی مانده تا انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در نوامبر، برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران و همچنین جاهطلبیهای هستهای و منطقهای آن، بسیار حساس است. دولت ترامپ باید پویش فشار حداکثری خود را علیه ایران ادامه داده، هم زمان برای جلوگیری از بازگشت به توافقات قویا اشتباه هستهای در گذشته، مسیری مطمئن ایجاد کند.
بهعنوان آغاز کار، دولت باید سریعا تمام بخشهای مالی جمهوری اسلامی را در لیست سیاه قرار دهد، تا سیزده بانک باقی مانده در سیستم مالی سوئیفت از آن اخراج شوند. یک بانک باید باقی بماند تا تجارت اقلام بشردوستانه را مدیریت کند. این وضع، راه تنفس مالیِ تهران را قطع کرده، به اعترضات و اعتصابات کارگری علیه رژیم دامن زده، برای مذاکرات در آینده اهرم فشار (علیه ایران) ایجاد خواهد کرد.
دولت همچنین از طریق پُر کردن شکافهای موجود در نظام تحریم، باید "حصار تحریمهای بازدارنده سیاسی و بازار" را تکمیل کند. این اقدام باید شامل تحریمهای بیشتر در مقابله با حمایت از تروریسم، برنامههای موشکی بالستیک، فساد و موارد نقض حقوق بشر باشد. جمهوری خواهان همچنین باید با تصویب قطعنامهای در کنگره، مشخص کنند که رفع تحریمها در دولت بایدن موقت بوده و چنین اقدامی دیدگاه بازار را نسبت به اقدامات غیر قانونی تهران تغییر نخواهد داد. شرکتهای بینالمللی نیز باید انتظار داشته باشند اگر جمهوری خواهان بار دیگر چهار سال قدرت را در اختیار داشته و تمام تحریمهای ضد ایرانی را بازگردانند، سرمایههای خود را در ایران از دست خواهند داد.
حصار تحریمها، همچنین به یک عنصر بینالمللی نیاز دارد. دولت ترامپ در ۲۰ آگوست به درستی حق آمریکا را برای بازگرداندن یک جانبه تحریمهای شورای امنیت علیه ایران در قالب اسنپ بک، به جریان انداخت. سیستم اسنپ بک مانع از انقضای تحریمهای تسلیحات متعارف شورای امنیت در اکتبر امسال و همچنین تحریمهای موشکی در سال ۲۰۲۳ شده، ممنوعیت تولید مواد شکافت هستهای در خاک ایران را بار دیگر تمدید خواهد کرد. سایر اعضای شورای امنیت در حال تلاش برای مقابله با واشنگتن هستند، اما دولت بایدن با تصور این که روند اسنپ بک ادامه خواهد یافت، باید اهرمهای فشار ناشی از آن را تجمیع کند. رئیس جمهور ترامپ یا بایدن هر کدام میتوانند درباره قطعنامه بهتری در شورای امنیت مذاکره کنند؛ تا در قالب یک توافق بهتر هستهای، بتواند تحریمهای تسلیحاتی و موشکی ایران را تمدید و تواناییهای ایران را در غنی سازی اورانیوم و همچنین بازپردازش پلوتونیوم محدود کند.
مشاوران بایدن هم اکنون در حال بررسی چگونگی بازگشت به توافق هستهای ۲۰۱۵، موسوم به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) و یا حتی توافق موقت سال ۲۰۱۳، برنامه اقدام مشترک، هستند. آنها همچنین در حال بررسی احتمال یک توافق جدید و جامعترند. اشتباه است اگر تصور شود این پیشنهادات به معنای کاهش پیشاپیش تحریمها و ترغیب ایران به ازسرگیری مذاکره است. اینها پیشنهادات بدی در سالهای ۲۰۱۳ و ۲۰۱۵ بودند و به همان اندازه در سال ۲۰۲۱ نیز گمراه کننده هستند.
برای جلوگیری از چنین اشتباهاتی، مهم است که بدانیم این پیشنهادات از ابتدا چگونه شکل گرفتند. در سال ۲۰۱۲ مقامات آمریکایی برای دیداری مخفیانه، به اسرائیل رفتند. آن مقامات گفتند آمریکا در مناقشه هستهای که آن زمان وجود داشت، باید به ایران یک مسیر کوتاه دسترسی بدهد. آنها میخواستند به ازای امتیازات کوچک هستهای، پیشنهاد کاهش تحریمها را بدهند. آنها از این امتیازات به عنوان "اقدامات اعتماد ساز" یاد کردند؛ در رویکرد کلی مذاکرات دولت اوباما با ایران، چنین مفهومی جایگاهی اساسی داشت و به نظر میرسد باز هم بخشی از برنامهریزی احتمالی بایدن باشد. به گفته آن مقامات، اگر ایران آنها را نمیپذیرفت، آمریکا و شرکایش تحریمهایشان را علیه ایران دو برابر میکردند. اسرائیل درباره چنین سراشیبی لغزندهای هشدار داد و پیش بینی کرد که مذاکرات از کنترل خارج خواهد شد و این که ماهیت این گفتوگوها به گونهای است که سرانجام توافقی حاصل خواهد شد، نه اینکه به هیچ وجه توافقی صورت نگیرد.
مقامات اسرائیلی خواستار پایبندی کامل ایران به قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل از جمله تعلیق کامل غنی سازی و بازپردازش هستهای و نیز آشکار شدن کامل تمام فعالیتهای سابق تسلیحاتی هستهای بودند. فقط در این صورت بود که به گفته اسرائیلیها، باید تحریمهای ایران کاهش مییافت. مقامات آمریکایی اصرار کردند که در توافق نهایی، پایبندی کامل به قطعنامههای شورای امنیت حاصل خواهد شد، از جمله توقف کامل غنی سازی اورانیوم، توقف کامل بازپردازش پلوتونیوم، به صفر رسیدن ذخایر آب سنگین، حل تمامی ابعاد احتمالی نظامی در برنامههای هستهای و تعلیق کامل بلندپروازیهای هستهای ایران.
اکنون شاهد نتایج آن هستیم. ایرانیها در مذاکره با همتایان آمریکایی خود که مصمم بودند پیش از دور دوم ریاست جمهوری باراک اوباما توافقی حاصل شود، بر آنها چیره شدند. توافق برجام سبب شد ایران صرفا به خاطر نشستن پشت میز مذاکره، میلیاردها دلار پول به دست آورد، علاوه بر آن به صورت بی سابقه حقوق ایران در غنی سازی اورانیوم که بر اساس قطعنامههای متعدد شورای امنیت سازمان ملل نادیده گرفته شده، به رسمیت شناخته شد.
برجام پیش رفت. این توافق برای دولت ایران، کاهش گسترده تحریمها را به ارمغان آورد و به منزله مسیری برای حل مشکلات بود، زیرا محدودیتهای موجود در قابلیتهای غنی سازی در سطح صنعتی لغو شد و مدت زمان لازم برای تولید اورانیوم قابل استفاده در تولید سلاح، به تقریبا صفر رسید. برجام به ایران حق سریع تحقیق و توسعه در سانتریفوژهای پیشرفته را که مخفی کردنشان سادهتر است ـ اعطا کرد. این توافق همچنین به جمهوری اسلامی اختیار عمل بیشتری داد تا موشکهای بالستیک تولید کند و راحتتر به سلاحهای سنگین دسترسی داشته باشد، زیرا تحریمهای موشکی و تسلیحات متعارف سازمان ملل در مدت ۵ تا ۸ سال به پایان میرسید. تهران همچنین در عرصههای دیپلماتیک، اقتصادی و نیز هستهای، به شرایط کاملا عادی دست مییافت؛ بدون آنکه هیچ یک از اهدافی که مقامات آمریکایی به اسرائیل قول داده بودند، محقق شود.
چگونه باید جلوی تکرار این اشتباهات را گرفت؟
نخست، آمریکا باید تلاشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی را تقویت کند، بهویژه به دنبال سفر اخیر "رافائل گروسی" مدیر کل آژانس به ایران. آژانس باید همچنان خواستار پایبندی کامل ایران به توافقات موجود باشد، از جمله توافق هفته پیش که به آژانس اجازه میدهد از دو سایتی بازدید کنند که گفته میشود ایران فعالیتهای غیرقانونی و مغایر پادمانهای جامع ان پی تی (پیمان منع تولید و تکثیر تسلیحات اتمی) را در آنجا مخفیانه انجام داده است. گروسی باید بر این تاکید کند که تهران بدون محدودیت به تعهداتش در خصوص حق آژانس در بازدید از سایتهای ایرانی در آینده عمل خواهد کرد؛ از جمله بازدیدهای مبتنی بر حق دسترسی آژانس به فعالیتهای قدیمی هستهای. این اطلاعات که به صورت مخفیانه به دست موساد (سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی) از ایران خارج شده، شامل جزییاتی جدید از فعالیتهای تسلیحات اتمی ایران فراتر از آن چیزی است که سرویسهای اطلاعاتی غربی و آژانس بین المللی انرژی اتمی، در زمان توافق هستهای در سال ۲۰۱۵ از آن اطلاع داشتند.
متاسفانه به نظر میرسد در این دور، تهران بر واشنگتن پیروز شده است. فرصت مورد نظر برای حضور بازرسان تسلیحاتی، جمع آوری نمونه و خاکبرداری از محل، تجزیه و تحلیل آنها و ارائه گزارش تا قبل از انتخابات آمریکا، فراهم نخواهد شد. آژانس همچنین باید ایران را به خاطر نقض آشکار برجام محکوم کند. اگر رژیم (دولت ایران) برجام را نقض کند، این توافق اعتباری نخواهد داشت.
هم زمان که آژانس به وظایف خود عمل میکند، سرویسهای اطلاعاتی آمریکا، اسرائیل و سایر قدرتهای غربی باید به تلاشهای مخفیانه خود ادامه دهند تا برنامه غیرقانونی هستهای و فعالیتهای تروریستی ایران را متوقف کنند. گزارشها حاکی است عملیات خرابکانه علیه برنامه سانتریفیوژ ایران در نطنز در جولای گذشته، این بخش حیاتی از برنامه هستهای ایران را یک تا دو سال به عقب انداخته است. آمریکا، اسرائیل و سایر کشورهایی که احتمالا درگیرند، باید همچنان به تأسیسات هستهای، زیرساختارهای موشکی و نظامی، و همچنین نیروهای ایرانی و عوامل نیابتی آن در منطقه حمله کنند. دولت اوباما با بستن دستهای سرویسهای اطلاعاتی آمریکایی و خارجی، مرتکب اشتباه شد. این اهرم فشاری است که واشنگتن بار دیگر باید از آن علیه تهران استفاده کند.
اگر روند بازگشت خودکار تحریمها (اسنپ بک) تکمیل شود، این ساز و کار باید مسیر مذاکرات آینده با ایران را دوباره تعیین کند تا اشتباهات موجود در برجام تکرار نشود. اعمال محدودیتهای زمانی طولانیتر و بازرسیهای نسبتا بهتر، کافی نیست. باید یک توافق جدید حاصل شود تا مسیر دسترسی ایران به تسلیحات هستهای را به صورت دایم مسدود کند؛ گامِ آغازین این روند، سلب امکان تولید مواد شکافت پذیر در خاک ایران است؛ و اینکه ایران نیز مانند بیش از ۳۰ کشور دیگر میتواند سوخت هستهای را برای تولید انرژی در مصارف غیر نظامی، از بازار آزاد بخرد. ایران همچنین باید در خصوص تمام فعالیتهای هستهای و نظامی، تجهیزات و مواد و تولیدات موشکی خود که آمریکا و متحدان منطقهایِ آن را تهدید میکند، شفاف عمل کند. این معیار بینالمللی است که پیش از سال ۲۰۱۳ وجود داشت و ما باید به آن بازگردیم.
این خواسته که دولت ترامپ و گروه بایدن سیاستهای خود را درقبال ایران هماهنگ کنند، انتظارِ بیش از حد است. این اوضاعِ کنونی سیاست در آمریکا است. آنها میتوانند به صورت مجزا حرکت کنند، اما در حمله کردن متحد باشند و در عین حال از اشتباهات گذشته درس بگیرند، تا سیاست موثرتری در قبال ایران اتخاذ کنند. این برای آمریکاییها و همچنین متحدان واشنگتن در خاورمیانه خوب است که در تیررس موشکی ایران قرار دارند و در بیمِ بمب اتمی بالقوه ایران به سرمی برند.