تیتر امروز

عمان حادثه اصفهان را محکوم کرد/ رئیس کمیسیون اروپا خواستار خویشتن‌داری شد/ مخالفت چین با تشدید تنش‌ها
انتقام ایران از اسرائیل پس از حمله تروریستی (این گزارش بروزرسانی می‌شود)

عمان حادثه اصفهان را محکوم کرد/ رئیس کمیسیون اروپا خواستار خویشتن‌داری شد/ مخالفت چین با تشدید تنش‌ها

بعد از حمله تروریستی روز ۱۳ فروردین رژیم اسرائیل به کنسولگری ایران در سوریه، که باعث شهادت چند فرمانده سپاه شد، ایران شنبه شب ۲۵ فروردین‌ماه حملات گسترده پهپادی و موشکی خود را به اسرائیل انجام...

لزوم برنامه محوری در احیای تفکر اصلاح طلبی

کد خبر: ۶۸۰۱۱
۱۶:۴۶ - ۱۶ مرداد ۱۳۹۹

دیدارنیوز ـ علی‌سمیعی‌زاده*: هنگامی که مجاهدین انقلاب در میانه دهه هفتاد، تقسیم بندی چهارگانه چپ و راست را مطرح کردند، کوشیده بودند تا سیمایی مدرن‌تر از چپ موسوم به خط امام به افکار عمومی ارائه کنند. مجموعه‌ای از نظرات و دیدگاه‌های نو در حوزه دموکراسی، آزادی، جامعه مدنی و عدالت اجتماعی که به خلاف مشی پیشین چپ اسلامی سنتی، این بار افزایش مشارکت عمومی را در کنار افزایش رقابت می‌پسندید و گزینه‌های بیشتری برای عرضه به افکار عمومی در اختیار داشت.

 

اما نه آن‌ها و نه جریان مقابل انتظار نداشتند با حمایت میلیونی مردم، چند سال بعد، بخشی از قدرت به ناگهان در اختیار جریانی قرار گیرد که حالا دیگر با نام اصلاح طلبان شناخته می‌شد. اصلاح طلبانی که نه هنوز جوهر تئوریهایشان در مرکز مطالعات استراتژیک و کیان و عصر ما خشک شده بود و نه برای همه اتفاقات و بحران‌هایی که مسلسل وار، ماه‌ها و سال‌های بعد اتفاق افتاد، برنامه و استراتژی منسجمی در اختیار داشتند. با این وجود کارنامه آن‌ها در سال‌های حضور سیدمحمد خاتمی در پاستور، که اینک در میان عامه به دوران اصلاحات معروف شده بود، نسبتا قابل قبول بود؛ اگرچه همین کارنامه موفق نیز نتوانست زمینه استمرار حضور آن‌ها را در قدرت فراهم آورد و با از دست رفتن کرسی‌های شورای شهر، مجلس و صندلی ریاست جمهوری، زنجیره موفقیت اصلاح طلبان نیز به تدریج قطع شد.

 

در همه سال‌های پس از خاتمی، احزاب و گروه‌های اصلاح طلب، هر جا توانستند از ظرفیت قانونی انتخابات، برای به میدان آوردن بدنه اجتماعی و حضور مجدد در ساختار قدرت استفاده کردند. از واگذاری انتخابات ۸۴ به اشتباهات و رقابت‌های داخلی خودشان گرفته تا انتخابات سال ۸۸ و اعتراضات و بازداشت‌ها و حاشیه‌های پرتأمل پس از آن، از تلاش حداکثری برای پیروزی روحانی در انتخابات ۹۲ و ۹۶ با شعار رفع حصر و بهبود وضعیت اقتصادی گرفته تا برجام نافرجام و انتخابات مجلس و شورا‌ها و ...، همه به امید ایجاد تغییر و پیشبرد شعار‌ها و برنامه‌هایی که قرار بود صندوق‌های رأی زمینه ساز تحقق آن‌ها باشد و چرخ‌های اصلاحات را به ریل قدرت بازگرداند.

 

در عمل، اما نه تنها هزینه‌ها با نتایج برابر نبود بلکه با افزایش فشار‌های اقتصادی و به بن بست رسیدن برجام، اصلاح‌طلبان اینک علاوه بر مشکلات داخلی، جوابگوی عملکرد دولت و مجلسی می‌شدند که علی رغم اتکایشان به حمایت اصلاح‌طلبان، در عمل روی دیوار دیگران یادگاری می‌نوشتند. واکنش ناگزیر بخش عمده پتانسیل اجتماعی اصلاح طلبان بی اعتمادی و انفعال بود و به تبع آن تفکر اصلاح طلبی نیز در منگنه افکار عمومی و فشار‌های طرف مقابل، به چالشی دو چندان کشیده شد؛ تا آنجا که در انتخابات گذشته مجلس، کناره گیری اصلاح طلبان از رقابت، علی رغم تمایل سنتی بخشی از آن‌ها برای حضور در انتخابات، بیشتر از آنکه به حذف کاندیدا‌های اصلاح طلبان بواسطه نظارت استصوابی مربوط و از موضع انتقاد مبتنی بر برنامه –نظیر انتخابات مجلس هفتم- باشد به نا امیدی و فشار بدنه اجتماعی مرتبط و از موضع نتوانستن بود.

 

فشار‌های سیاسی و امنیتی به فعالان سیاسی اصلاح طلب و بالاتر رفتن هزینه فعالیت سیاسی، تفرقه و چند دستگی در میان گروه‌های وابسته به جریان اصلاحات، همراه و پاسخگو نبودن کاندیدا‌های ائتلافی و به نوعی اجاره‌ای غیروفادار به وعده‌ها و شعارها، از شخص رئیس جمهور تا بسیاری از وزیران و مدیران و نمایندگان منتخب، بازماندن از سیر تحولات نسلی جامعه و تغییر پارادایم‌ها در حوزه‌های مختلف، غفلت از برنامه‌ریزی و تمرکز در سایر حوزه‌های غیرسیاسی و تخصصی، وضعیت بغرنج اقتصادی و اجتماعی جامعه و بسیاری توضیحات دیگر را می‌توان به عنوان بخش‌های مهمی از دلایل این بداقبالی در نظر گرفت، اما این‌ها همه توضیح بخشی از ماجراست.

 

حضور سید محمد خاتمی در سال ۷۶ سرآغاز حرکتی بود که در سایه آن بخش بزرگی از جامعه توانستند آنچه باید کرد را جور دیگری ببینند، بیاندیشند و عمل کنند چرا که حرف‌ها و نگاه تازه‌ای به جامعه تزریق شد که با حضور احزاب سیاسی و نهاد‌های تازه تأسیس مدنی، نه تنها به جذب و تربیت نیرو‌های تازه و مؤثر انجامید بلکه به افزایش امید در بدنه اجتماعی و انتقال مفاهیم و تجربیات بین نسلی و سازماندهی فعالان اصلاح طلب نیز کمک کرد و حتی طرف مقابل را نیز ناخودآگاه به واکنش و تلاش برای حفظ حوزه گفتمانی و هویتی خود وادار نمود.

 

جامعه امروز، اما بیشتر از آنکه محتاج یادآوری نوستالوژی آن اصلاح طلبی در بستر ماجرا‌های بیست و چند ساله و مرثیه سرایی برای آنچه محقق نشد باشد، نیازمند بازتعریف هویت و روزآمدی این گفتمان است. هویت اصلاح طلبی و پشتوانه اجتماعی و سیاسی آن، سال‌های متوالی با حضور در عرصه رقابت‌ها و کنش‌های سیاسی، بسیار بیشتر از آنچه داشته و به داشته‌های خود افزوده، مورد استفاده قرار گرفته و هزینه داده است و در این میان نه معدود دیدار‌ها و صحبت‌های خاتمی و نه نامه‌ها و مقاله‌ها و بیانیه‌های دلسوزانه فلان حزب یا شخصیت اصلاح طلب، دردی از این ماجرا دوا نمی‌کند چراکه غالبا واکنش‌هایی است سلبی و در جهت نقد سیاست‌های حاکم با مخاطب قراردادن مستقیم و غیر مستقیم حاکمیت و ضریب نفوذ مؤثری در لایه‌های مختلف اجتماعی و در نتیجه تأثیر چندانی در تغییر مسیر تحولات ندارد.

 

با این وجود اصلاح طلبان هنوز هم به خلاف اصولگرایان که نسبتشان با مردم، در چارچوب مناسبات قدرت و پروپاگاندای رسانه‌ای آن شکل می‌گیرد، وابستگی زیادی به افکار عمومی دارند و در غیاب حمایت بدنه اجتماعی تعریف وجودیشان از مرز صحبت‌ها و مقاله‌های روشفکری و موضع گیری‌های غالبا کم مخاطب سیاسی فراتر نمی‌رود خصوصا آنکه همین مختصر نیز به خلاف آن روز‌های نخست، خروجی همگرا و مؤثری به مخاطبان انتقال نمیدهد و در غیاب چارچوب‌ها و برنامه‌های واحد و مشخص، هر کسی از ظن خود، هویت اصلاح طلبانه را آنچنان که خود میخواهد به دیگران معرفی می‌کند.


آن یکی را کف به خرطوم اوفتاد 

گفت همچون ناودانست این نهاد


آن یکی را دست بر گوشش رسید 

آن برو، چون بادبیزن شد پدید


مجموعه نقد‌ها و واکنش‌های شخصیت‌ها و گروه‌های سیاسی اصلاح طلب، علی رغم همه هزینه‌ها و محدودیتها، امری لازم و قابل احترام است، اما از آنجا که شکست یا پیروزی هر نگاه سیاسی بیش از هر چیز به راه گزینی و راهبری رهبران آن بر می‌گردد، پربیراه نیست اگر با وجود شبکه‌های اجتماعی و حضور دیجیتال لایه‌های مختلف جامعه در فضای خبر و تحلیل، رهبران پیشرو سابق را دنباله رو مسائل روز و اتفاقات روزمره تلقی کرد که خروجی تولید محتوا، برنامه‌ها و تحلیل هاشان گاهی چند قدم از جامعه مخاطب نیز عقب‌تر است به عکس آن سال‌های محدود که با همه کاستی‌های و نداشته ها، یک قدم از مخاطبان و طرف مقابل جلوتر می‌اندیشیدند و عمل می‌کردند.

 

پذیرش صادقانه مسؤولیت مجموعه خطا‌ها و اشتباهات در حوزه مواضع و عملکردها، استفاده کارآمدتر از ظرفیت‌های قانونی، تلاش برای رهبری مؤثرتر سازمانی و گفتمانی از طرف بزرگان اصلاحات، تعریف اهداف مشخص‌تر و محدودتر و برنامه‌های قابل اجرا متناسب با دغدغه‌ها و پارادایم‌های امروز جامعه و پافشاری برای تحقق آن‌ها در کنار میدان دادن بیشتر و مفیدتر به نیرو‌های جوانتر و متخصص اصلاح طلب از جمله مواردی است که می‌تواند در فرآیند احیای اصلاح طلبی به مثابه یک تفکر مورد اقبال در جامعه ایرانی، مؤثر باشد.

 

اما اینکه بدنه اجتماع، اصلاح طلبی را همانگونه بشناسد که در ابتدای اصلاحات باور داشت، نه کاری آسان است و نه صرفا با حرف و شعار ممکن؛ برای رسیدن به این نقطه لازم است بودن یا چگونه بودن گفتمان و سازمان اصلاحات، از جایی دوباره آغاز شود که پیش از این شده بود یعنی بازتعریف هویت اصلاح طلبی؛ با همه نقاط ضعف یا قوت و محدودیت‌هایی که واقعیت امروز کشور است و در چارچوب داشته‌ها و برنامه‌ها و نیاز‌هایی که وجودشان، بسترساز ظهور اصلاحات شد نه صرفا در سایه انتقاد به اشتباهات و خطا‌های ریز و درشت طرف مقابل یا رفتار کاسبکارانه کسانی که از تفکر اصلاح طلبی فقط به آن بخش استفاده از آرای مردمی اش برای منافع شخصی و گروهی باور دارند و مسلما این نه به معنای شال و کلاه کردن برای انتخابات سال آینده است و نه به معنای پوپولیست شدن و شعاری رفتار کردن؛ نه به معنای براندازی است و نه به معنای عافیت طلبی و دست شستن از آرمان‌ها و اصول؛ به معنای ارائه مسیر است و حضور مؤثر؛ برنامه محور سخن گفتن، مطالبه کردن و پاسخگو بودن و با درنظر گرفتن این نکته مهم که برآیند داوری جمعی عامه مردم در عدم پذیرش سیمای فعلی اصلاح طلبی، در عمل منصفانه و قابل اعتناست و ضروری است تا با بازسازی اعتماد و امید مردم، زمینه‌ای فراهم شود تا افکار عمومی جامعه، مجموعه اصلاح طلبان را صرفا در قامت عده‌ای با کاسه‌های چه کنم در دست تماشا و تصور نکند.

 

*فعال سیاسی اصلاح‌طلب

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی : ۰
غیر قابل انتشار : ۰
محمدرضا کیانفر
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۳۲ - ۱۳۹۹/۰۵/۲۲
0
1
محمد عطریانفر اصلاح‌طلب گفت: بازهم اصلاح‌طلبان می‌توانند سری در بین سرها بلند کنند.

آقای عطریانفر،
هیچ انقلابی در طول زمان و عرض جهان اصلاح نشده است اصلاح‌طلبی فقط اتلاف وقت می‌باشد که نتیجه‌ای جز پشیمانی ندارد.

سرور گرامی،
تنها راه نجات میهن اتحاد ماست که هم‌صدا جمهوری اسلامی را تشویق به انجام دو فوریت نماییم:
1- مذاکره با آقای ترامپ برای دفع تهدیدات خارجی،
2- به رسمیت شناختن حق آزادی بیان مصوب قانون اساسی جهت حل مشکلات داخلی،
با تشکر از توجه شما،
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۹:۲۰ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۹
0
0
تفکر اصلاح طلبی به درد ملت انقلابی نمی خورد
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی