دیدارنیوز -
محمدرضا نیک نژاد*: پس از سخنانِ سخنگوی قوه قضاییه درباره حکم اعدام سه تن از دستگیر شدگان رخدادهای آبان ۹۸، آرام آرام موجی از گلایهها و اعتراضها و طرح ابهامها در فضای مجازی کشور آغاز و در واپسین ساعتهای ۲۵ تیر به سونامی #اعدام_نکنید تبدیل شد. گرچه تا هنگام نوشتن این یادداشت خبرهای گوناگون و گاه متضاد درباره روند اجرای این احکام به گوش میرسد، اما نشانههای دلگرم کنندهای، از جمله دسترسی وکلای سه متهم به پرونده آنان، در رسانهها منتشر شده است.
درباره این رویداد چند نکته را باید یادآور شد. نخست آنکه در جهان امروز، افکار عمومی یکی از مهمترین پایههای حاکمیت سیاسی، از دموکراتترین کشورها تا بستهترینشان، است و اقناع افکار عمومی و رضایتمندی شهروندان، نشانهای از کامیابی یک ساختار حکومتی در گسترههای گوناگون حکمرانی از سیاسی گرفته تا اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و .. به شمار میآید. چه بپذیریم و چه نه، چه راضی باشیم و چه نه، چه خوشمان بیاید و چه نه! سونامی مخالفت با اعدام این سه تن در فضای مجازی و حقیقی، نشاندهنده عدم رضایت گروه بزرگی از شهروندانیست که صادر کنندگان رای، در قانع کردنشان ناکام بودهاند. به نظر میرسد که اعلام این احکام و مخالف گروه گستردهای از شهروندان عادی تا افراد شناخته شده سیاسی، ورزشی، هنری، رسانهای و ... با آن، میتواند فرصتی باشد برای رییس قوه قضاییه تا نشان دهد که رای نسبتا خوب مردمی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ بیخود نبوده و ایشان شخصیست که قدرت تعامل با افکار عمومی را دارد و ارزش آن را درمییابد.
دوم این که در پرونده فساد اقتصادی یکی از بالاترین مقامهای پیشین قوه قضاییه، دیدیم که برخی از شناخته شدهترین افراد در جناحهای سیاسی مرسوم از قوه قضاییه خواستند که با توجه به کارنامه متهم راه بخشش باز باشد و فرصت برای جبران فراهم شود! به نظر میرسد که سه جوان و البته دیگر افرادی که در رویدادهای آبان دستگیر، محاکمه و حکمهای سنگین گرفتهاند نیز باید شامل چنین رویهای شوند. به ویژه جوان بودن آنان و احتمالِ بالای احساساتی شدنشان در هنگام اعتراضها و درگیریها، این بهانه را به دست میدهد تا با مهربانی و گذشت بیشتری به پروندههای آنها رسیدگی شود. بی گمان گناه کسی که آبروی نظام را با سوءاستفاده از مقام و جایگاهش به بازی گرفته با جوانانی که از سر گرفتاریهای اقتصادی و معیشتی به خیابانها میآیند تفاوتهای بسیاری وجود دارد و راه بخشش برای آنان بسیار بسیار هموارتر خواهد بود.
اما در آخر آرزو میکنم کسانی که در جایگاه مهم قضاوت قرار میگیرند چند سالی معلمی کرده باشند! معلمی حرفهی شگفتآوری است. برخورد با طیف گسترده و گاه کاملا متفاوت نوآموزان که در یک کلاس نشسته و قرار است فرآیند آموزش را تجربه و به پیش ببرند پدیده بسیار پیچیده و چالش برانگیزی است. معلمی حرفهی امید و امیدواری و فرصتِ آزمون و خطاست. در فرسایندهترین تنشهای کلاسی برخورد معلم، هر گونه که باشد، با امید به اصلاح انجام میشود. برای معلم، دانش آموز بد و خوب معنا ندارد؛ همه خوبند و اگر شیطنت و مزاحمت و درس نخواندی هم هست، نمیتوان آن را بدون در نظر گرفتن زمینههای خانوادگی، اجتماعی، اقتصادی و ... نگریست و تحلیل کرد. این برخورد رویکردی امیدوارانه به آیندهی تک تک دانش آموزان، جدای از آن زمینههاست. به گمانم قاضی، بویژه در برخورد با جوانان باید رفتاری معلمی-تربیتی در پیش گیرد و احکامی آموزشی-پرورشی صادر کند و امیدوار به اصلاح باشد؛ آن هم در شرایط این سه جوان معترض به اقتصاد بحرانی و فرساینده این روزهای کشور. امید است شاهد گشایش مهمی در این پرونده و پروندههای مشابه باشیم.
*معلم و فعال صنفی فرهنگیان