دیدارنیوز: به سنت هر هفته «دیدار» چند محصول فرهنگی را معرفی می‌کند که می‌تواند آدینه خوبی برای شما رقم بزند. ببنید و بخوانید و بشنوید! آدینه‌تان پر از دیدار!
یعقوب کذاب؛ امیدواری در جهنم
آدمیزاد با امیدواری می‌تواند جهنم را هم برای خودش و دیگران قابل تحمل کند. تا به حال آثار ادبی زیادی با این درونمایه خلق شده است. از رمان‌هایی مانند «زندانی نور» (اثر طاهر بن جلون) و «پاپیون» (نوشته هنری شاریر) گرفته تا فیلم‌هایی مانند «زندگی زیباست» و «رهایی از شاوشنک» همگی به این موضوع پرداخته‌اند که اگر آدم امیدش را حفظ کند، حتا در بدترین شرایط می‌تواند دوام بیاورد و برای دیگران الهام‌بخش باشد. این دقیقا همان کاری است که قهرمان رمان «یعقوب کذاب» انجام می‌دهد. یعقوب، یهودی‌ای که در یکی از گتو‌های نازی‌ها اسیر و به کار اجباری واداشته شده، ناخواسته از اخبار جنگ در رادیو با خبر می‌شود و سعی می‌کند دیگران را متقاعد کند که آلمان‌ها آن‌طور‌ها هم که تصور می‌کردند شکست نا‌پذیر نیستند، اما قطعا بدون داشتن رادیو کسی حرف او را باور نمی‌کند و همین‌جاست که یعقوب مدعی داشتن یک رادیو می‌شود و هر روز اخبار امیدوارکننده‌ای را در میان هم‌کیشان آسیب‌دیده و رنجور خود پخش می‌کند. یورک بکر نویسنده لهستانی‌تبار اهل آلمان (شرقی) رمان یعقوب کذاب را در سال ۱۹۶۹ نوشت که از آن سال تاکنون بار‌ها تجدید چاپ شده و به زبان‌های دیگر از جمله فارسی برگردانده شده است. این رمان با ترجمه علی اصغر حداد توسط نشر ماهی منتشر شده و در دسترس کتاب‌باز‌ها است. نکته جذاب دیگر درباره این رمان این‌که در سال ۱۹۹۹ اقتباسی از آن با بازی شاهکار رابین ویلیامز نیز ساخته شد که تماشایش برای یادآوری بازی بی‌نظیر این ستاره فقید شدیدا توصیه می‌شود.
بری؛ آدمکشی که می‌خواست آکتور باشد
بیل هیدر کمدین، نویسنده و تهیه‌کننده آمریکایی بعد از یک عمر بازی در مجموعه «پخش زنده شنبه شب» در سال ۲۰۱۸ سریال موفق و جذاب بری را برای شبکه تلویزیونی HBO ساخت. این مجموعه تلویزیونی که تا حالا دو فصلش پخش شده داستان یک آدمکش حرفه‌ای با سابقه‌ای سیاه و خونین به نام بری است که برای انجام یک ماموریت به لس‌آنجلس سفر می‌کند و با غیرمنتظره‌ترین اتفاق ممکن روبه‌رو می‌شود. او در تعقیب قربانی قتلش سر از یک کلاس بازیگری در می‌آورد و همان نگاه اول به دنیای بازیگران کافی است که او را نه یک دل بلکه صد دل عاشق این هنر کند. چیزی نمی‌گذرد که پای عشق هم به میان می‌آید تا او را که یک زمان مو لای درز کارهایش نمی‌رفت، گیج‌تر و دست‌وپاچلفتی‌تر کند. این کمدی سیاه که پر از صحنه‌های اکشن و بزن‌بزن هم هست، جزو موفق‌ترین سریال‌های شبکه HBO در این سال‌ها بوده و جوایز زیادی را برای سازندگانش به ارمغان آورده از جمله این‌که بیل هیدر که خودش نقش بری را بازی می‌کند دو سال متوالی (۲۰۱۸ و ۲۰۱۹) جایزه امی بهترین بازیگر کمدی را دریافت کرد. علاوه بر واکنش خوب تماشاگران، منتقدان هم این سریال را خیلی دوست داشته‌اند و امتیاز‌های بالایی به آن داده‌اند. کاربران IMDB امتیاز ۸.۳ از ۱۰ را به آن داده‌اند و منتقدان راتن تومیتوز هم آن را ۹۹ درصد دیدنی ارزیابی کرده‌اند.
عاشقانگی با جاشوآ بل اعجاب انگیز
جاشوآ بل ۵۲ ساله، یکی از اعجوبه‌های معاصر در عالم موسیقی کلاسیک است که بعید نیست در آینده فیلم‌هایی درباره اش ساخته شود یا کتاب‌هایی نوشته شود. وقتی چهار-پنج ساله بوده مادرش متوجه می‌شود که او با بستن نخ‌های پلاستیکی به دستگیره کشو سعی می‌کند آهنگ‌هایی را که مادرش با پیانو می‌نواخته را بازنوازی کند. همین کافی بود تا مادر و پدر روان‌شناسش به استعداد ذاتی او پی ببرند و برایش یک ویلن بخرند. در سال ۱۹۹۳ جاشوا بل به خاطر نواختن کنسرتویی که نیکلاس ماو برایش نوشته بود موفق به دریافت جایزه گرمی شد. او در برخی فیلم‌های سینمایی و سریال‌ها هم حضور افتخاری داشته که از جمله می‌شود به تک‌نوازی‌اش در فیلم «ویلن سرخ» و بازی نقش خودش در سریال «موتزارت در جنگل» اشاره کرد. برای این آخر هفته پیشنهاد می‌کنیم که گوش‌هایتان را با آلبوم «رومنس ویلن» این نوازنده چیره‌دست آمریکایی نوازش دهید. این آلبوم در سال ۲۰۰۳ منتشر شده و بل در آن قطعات دلنشین کلاسیک را با ویلنش نواخته است.
