دیدارنیوز ـ
سیدمحمد جواد هاشمی: خبر توافقنامه منتشر ناشده ۲۵ ساله ایران و چین، مخالفتهایی را به دنبال داشته است که تصمیم گیرندگان و امضاکنندگان آن شایسته است به چند نکته توجه کنند:
۱. در امضای هر توافقنامه استراتژیک صدای مخالفان بیش از موافقان اهمیت دارد و باید آن صداها را شنید و به دلایل آن کارشناسانه اندیشید. در تصمیمهای بزرگی که در شرایط حساس اتخاذ میشود، گاهی از جزئیات غفلت میشود که در شرایط عادی همان جزئیات میتواند پاشنه آشیل یک توافقنامه به ظاهر موفق باشد. نمونه آن در موضوع برجام خود را نشان داد. اگر دیپلماتها و کارشناسان روابط بینالملل به صدای مخالفان توجه میکردند و در تفسیر مفاد برجام صادق بودند احتمالا برای حتی خروج آمریکا از برجام ضمانت اجرایی محکمتری در نظر میگرفتند و به ضمانت صرفا اخلاقی بسنده نمیکردند که در روابط بینالملل پشیزی ارزش ندارد.
۲. با وجود پیشرفت نظریههایی نظیر لیبرالیسم و مکتب انگلیسی، فضای بینالملل همچنان رئالیستی است و در فضای رئالیستی، خوشبینی یک سویه به نتایج منفی منتهی میشود. در این مورد نیز برجام مثال خوبی است که توافق به ظاهر خوب در اجرا با مشکلات فراوانی مواجه شد. در صورتی که در موضوع برجام با توجه به محتوای ارائه شده تمامی بازیگران تاثیرگذار بینالمللی رضایت داشتند حال آنکه توافق احتمالی با چین صحنه رویارویی قدرتها خواهد بود و چینش مهرهها در خاورمیانه را تغییر میدهد.
۳. اگر رفتار گذشته بازیگران منطقهای و بینالمللی در خاورمیانه، به عنوان یکی از معیارهای پیشبینی موفقیت یا شکست همکاریها تلقی شود، حضور قدرتهای کمونیستی در این منطقه به عنوان حامی، همواره با جنگ و ناامنی همراه بوده است، به دلیل اینکه منطقه خاورمیانه منطقهای استراتژیک است و به شکل سنتی هژمونی قدرتهای غربی بر این منطقه همیشه دست بالا را داشته است. هرگونه به هم ریختگی در وضعیت موجود باعث اختلال در نظم آن خواهد بود به خصوص که چین بازیگر جدیدی در منطقه است و حتی اعتبار سنتی روسیه را هم ندارد.
۴. با فرض اینکه تمامی توافقنامه مورد ادعا با چین صد درصد به نفع ایران باشد و این صداهای مخالف به دلیل تحریک بازیگران رقیب بهوجود آمده باشد باز از حساسیت موضوع نمیکاهد و همین نکته اهمیت حمایت همه جانبه مردمی را ضروری میسازد. اگر تصمیم سازان بر این باورند که این توافقنامه به نفع منافع ملی و منافع درازمدت ایران است باید تلاش کنند حمایت همگانی کارشناسان خبره و مردم را جلب کنند و نقطه ابهامی باقی نگذارند.
۵. کارشناسان و تصمیم سازان موافق این توافقنامه، حساسیت کارشناسان مخالف و مردم را ارج بنهند که برای سرنوشت آب و خاک و سرزمین خود حساس هستند و در قبال آن رفتار سیاستمداران را زیر نظر دارند؛ بنابراین با علم به اینکه ممکن است افشای متن توافقنامه به نتایج آن لطمه وارد کند، راههایی را اتخاذ نمایند تا مفید بودن آن مورد تایید مخالفان خبره و بیطرف و علاقمند به استقلال و سرنوشت کشور قرار گیرد.
۶. تصمیم سازان و موافقان توافقنامه ناگزیر به این موضوع توجه دارند که چین بزرگترین حامی اقتصادی و سیاسی کره شمالی است، اما کره شمالی از نظر اقتصادی در وضعیت فلاکت باری قرار دارد. از سوی دیگر برخورد دولت چین با مسلمانان ایغور موضوعی نیست که بتوان به سادگی از کنار آن گذشت و از این نظر چین همانند هر رژیم اقتدارگرا به هیچ یک از اصول حقوق بشری پایبند نیست. اختلاف چین و هند بر سر منطقه کشمیر هم مسئلهای است که حضور چین در منطقه را با حساسیتهای فراوانی مواجه میکند. این موضوعات، وجود ضمانتهای اجرایی بینالمللی را بیش از پیش مهم جلوه میدهد.
۷. اتحادیه اروپا و آمریکا بزرگترین شرکای تجاری چین هستند. قطعا اگر موضوعی باعث شود که چین مجبور به انتخاب میان آن شرکا و شرکای دیگرش باشد چین این دو شریک اقتصادی را انتخاب میکند. از سوی دیگر روسیه نیز به عنوان یک همسایه مهم حضور چین در منطقه را پذیرا نخواهد بود؛ بنابراین باید سنجیده شود که در شرایط حساس، چه عاملی باعث خواهد شد که چین به تعهدات خود پایبند باشد.
۸. افزایش توان اقتصادی و نظامی چین که آن را به رقیب قدرتمندی برای غرب تبدیل کرده از یک سو و نوع حکومت اقتدارگرای آن از سوی دیگر آینده چین را با ساختار سیاسی سرکوب کنونی آیندهای پر مخاطره جلوه میدهد. از دیگر سو حضور چین در کشورهای آفریقایی کارنامهای استعمارگونه از رفتار این کشور به نمایش گذاشته است. این استعمار نوکیسه، چون حتی به ظاهر هم به اصول حقوق بشری و بینالمللی پایبند نیست با حضور خود در هر نقطهای درصدد آن است که منابع طبیعی و انسانی و حتی دستاوردهای فرهنگی را از بیخ و بن از آن خود کند که در هر توافقی باید به آن توجه شود.
۹. از آنجا که سیاست ایران در قبال اسرائیل سیاستی استراتژیک است، باید مشخص شود که مناسبات چین و اسرائیل تا چه اندازه با سیاستهای ایران تطابق دارد. اگر در متن توافق با چین مسائل نظامی و امنیتی نیز گنجانده شده باشد این موضوع از اهمیت فوق العادهای برخوردار خواهد بود. علیرغم همه تنشها میان آمریکا و چین، مناسبات تجاری و اقتصادی از یک سو و حمایت همه جانبه آمریکا از اسرائیل از سوی دیگر، این گونه توافقات را بسیار پیچیده میکند.
در یک جمعبندی کلی به نظر میرسد که در توافقهای بلند مدت و استراتژیک باید بیش از پیش به صدای مخالفان توجه کرد و تجربیات گذشته را اعم از قرارداد گازی با ترکیه، پتروشیمی با شوروی ـ روسیه، خط آهن با هند، موضوع برجام و... را در نظر گرفت. هر قراردادی با چین باید بهعنوان یک شریک نامطمئن تنظیم گردد و جوانب مختلف آن سنجیده و ضمانتهای اجرایی بینالمللی آن در نظر گرفته شود.