ابوالقاسم سرحدیزاده درگذشت: چپگرایی که اهل چرخش نبود!
ابوالقاسم سرحدیزاده از آخرین بازماندههای جریان چپ اسلامی بود که شاید تعداد اندکی از آنها مانند بهزاد نبوی، آیتالله موسوی خویینیها و میرحسین موسوی باقی مانده باشند. سرحدیزاده اما اهل گردش و چرخش نبود و تا زنده بود بر همان مدار چپ باقی ماند و صبح امروز به دیار باقی شتافت؛ در روزگاری که اصلاحطلبان تلخترین روزهای دو دهه اخیر را می گذرانند و آشوب گفتمانی و سردرگمی راهبردی آنها به مفاهیم چپ و راست هم کشیده شده است.
دیدارنیوز ـ
سرویس سیاسی:
صبحگاه امروز خبر رسید که ابوالقاسم سرحدی زاده درگذشته است. سرحدّیزاده متولد ۱۳۲۴ تهران، سیاستمدار ایرانی، دبیرکل و بینانگذار حزب اسلامی کار، سه دوره نمایندهٔ مجلس شورای اسلامی و وزیر کار و امور اجتماعی در دولت دوم میرحسین موسوی بود. او قبل از ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ به حزب ملل اسلامی پیوست. در مهر ۱۳۴۴، همراه با دستگیریهای اعضای حزب، دستگیر شد و در دادگاه تجدیدنظر، با یک درجه تخفیف، به ۱۵ سال زندان محکوم شد. پس از انقلاب، با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همکاری داشت. سابقهٔ عضویت در شورای سرپرستی و قائممقام بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی را در کارنامه داشت و مدتی نیز رئیس شورای سرپرستی زندانها بود. در دوران وزارت او تنشهای فراوانی میان وزارت کار و شورای نگهبان پیرامون حق بیمهٔ کارگران کارگاههای زیرِ ۵ نفر (شورای نگهبان ملزمکردن کارفرما به پرداخت حق بیمه را خلاف شرع میدانست)، زمینهساز تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام شد. قانون کار پیشنهادی دولت و مصوب مجلس در آن زمان یکی از نقاط اوج رویارویی دو جناح چپ و راست بود؛ این بحران آن چنان گسترده بود که سرانجام به تاسیس نهادی جدید در ساختار جمهوری اسلامی ایران منجر شد.
سرحدّیزاده در هیئت مرکزیِ خانهٔ کارگر نیز عضو بودهاست. او نمایندهٔ تهران در مجلس سوم، پنجم و ششم بود که در مجلس ششم، ریاست کمیسیون اجتماعی را هم برعهده داشت. وی از جمله نمایندگان متحصن در مجلس ششم و از امضا کنندگان نامه موسوم به نامه جام زهر نیز بوده است که طی آن به همراه ۱۲۶ نفر دیگر از نمایندگان مجلس، در زمان حمله آمریکا به عراق در بهار سال ۱۳۸۲ و سقوط صدام حسین، خواستار نجات کشور از شرایط بحرانی شدند. او در دوران نمایندگی در مجلس ششم بر اثر سکتهٔ مغزی از ادامهٔ فعالیت در مجلس بازماند. سرحدی زاده سالها بود که با بیماری دست و پنجه نرم میکرد و حضور سیاسی چندانی نداشت. با این حال درگذشت او در فضای سیاسی کشور خبرساز شد چه آن که او یکی از مهمترین چهرههای جناح چپ سنتی محسوب میشد که نیای اصلاحطلبان کنونی است.
دشوار است که در ایران بتوان تصویر درستی از جایگاه دو جناح اصلاحطلب و اصولگرا در طیف سیاسی به دست داد. اصلاحطلبان اگرچه در جناح چپ اسلامی و شعارها و گفتمان عدالتخواهانه آن ریشه دارند، اما اصلاحطلبان امروزی گرچه در نشانهگذاریهای سیاسی در مقابل راستها (محافظه کاران) چپ نامیده میشدند، ولی به مرور زمان همین چپها بیش از پیش به تفکرات لیبرالی و اقتصاد آزاد گرایش یافتند. تا آن جا که یکی از معیارهای تشخیص اصلاحطلبی از جناح چپ اسلامی همین فاصله گرفتن آنها از اقتصاد دولتی و تاکید بر مفهوم آزادی در مقابل عدالت است. اما نمیتوان از گذشته چشم پوشید و ریشه جریان اصلاحطلب را ندید و تفکرات راست و چپ اقتصادی همین حالا هم در درون احزاب مختلف اصلاحطلب حضوری جدی دارند. به همین دلیل در این مقطع مقداری کار برای دستهبندیهایی از این دست سخت شده است، زیرا حزب کارگزاران سازندگی که از خاستگاه راست میآید به دلیل ضرورتهای تاریخی و اعتقاد مشترک به اصل اصلاح، در کنار مجاهدین انقلاب اسلامی قرار میگیرد.
این در حالی است که جناح راست و طیف بازار که امروز به اصولگرایان معروف شده اند و طبیعتا باید حامی اقتصاد سرمایهداری باشند -که هستند- ولی در بسیاری موارد از سیاستهای اقتصادیای دفاع کرده و در پیش گرفتهاند که چندان شباهتی با ایدههای موسوم به بازار آزاد ندارد.
اما در این میان افرادی هم بودند و هستند بر مرام خود ماندند. از میان دو جریان مهم کشور شاید بتوان از افرادی، چون حبیب الله عسگر اولادی از جناح راست و ابوالقالسم سرحدی زاده از جناح چپ نام برد که تا پایان عمر بر اعتقاد خود هم تئوریک و هم در عمل ماندند. سرحدیزاده که بالاترین جایگاه اجراییش وزارت کار در دولت میرحسین موسوی بود چهارشنبه ۲۵ تیرماه پس از دورهای طولانی مریضی درگذشت. او مثل دیگر اصلاحطلبان به این مهم رسیده بود که تنها راه نجات کشور اعتقاد به اصلاح برخی از اصول و ساختارهاست.
سرحدی زاده معتقد بود که احزاب اصلاحطلب باید بتوانند کارگران کشور را جذب کنند و آنها را در سازمان یا تشکلی منسجم گرد آورد. مرحوم سرحدی زاده در یکی از گفتگوهای خود با خبرنگار ایسنا که در سال ۸۳ انجام شد در رابطه با انحصار طلبی و دایرههای بسته در عرصه سیاسی ایران میگوید: «فکر میکنم این وضعیت اکنون نیز وجود دارد و این ضعف بزرگی است. وقتی که در بین نخبگان ما چنین روحیهای وجود داشته باشد هیچ وقت مردم احزاب را باور نمیکنند، البته من با حزبهای خارج از کشور آشنایی ندارم ولی فکر میکنم احزاب خارجی به خصوص کمونیستها دارای تشکیلات قویتری هستند، البته افراد حزبها در کشور ما تعدادشان کم است. حزب ما مگر چند نفرند البته ما باز به نسبت برخی دیگر بیشتریم. به قول آقای حجاریان بچههای مجاهدین انقلاب در یک فولکس واگن جا میشوند. این ضعف بسیار بزرگی است. من به آقایان مشارکتی گفتم شما که خود را روشنفکر فرض میکنید باید هنرتان در جلب تودههای مردم بیشتر باشد که یکی از نمونههای آن کارگران است، اما شما باور نمیکنید چقدر حساسیت نشان میدادند».
وی ادامه میدهد: «خب، این کارگران علاقهمند شدهاند که در یک تشکیلاتی حضور یابد، این که نمیشود. میبینید! چقدر دور از واقعیتها هستیم؟ تا نتوانیم تودهی مردم را به این ترتیب جذب کنیم که علاقهی آنها ارزش دارد، فایدهای ندارد. نباید فقط روی این آدمهای علاقهمند حساسیت نشان دهیم، باید بتوانیم این آدمهای ساده را جذب کنیم، وقتی نتوانیم اینها را جذب کنیم چه امید موفقیتی وجود دارد؟ به همین علت همهشان شکست میخوردند. شاید نام این تفکر را نشود انحصارطلبی گذاشت ولی فهم این نکته مهم است».
ابوالقاسم سرحدیزاده از آخرین بازماندههای جریان چپ اسلامی بود که شاید تعداد اندکی از آنها مانند بهزاد نبوی، آیتالله موسوی خویینیها و میرحسین موسوی باقی مانده باشند. با این حال درگذشت ابولقاسم سرحدی زاده در زمانی رخ داد که زمزمههای احیای گرایشات چپ در میان اصلاحطلبان بیش از همیشه به گوش میرسد. علاوه بر چهرههایی، چون علیرضا علویتبار یا فعالان برخی انجمنهای اسلامی دانشجویان که همواره بر دیدگاههای چپگرایانه تاکید داشتند؛ این روزها برخی از دیگر چهرههای اصلاحطلب هم تمایلی بیشتر به گفتمان عدالتخواهانه نشان میدهند. این گروه که برخی از آنها از قضا در زمره مخالفان جدی چپگرایی بودهاند، این روزها بر محوریت مفهوم عدالت تاکید دارند و میکوشند که بن بست اصلاحطلبی در ایران را به یک شیفت گفتمانی و با چرخشی به سمت چپ بشکنند. این گروه تا آن جا پیش میروند که در تاکتیکهای سیاسی مورد نظر آنها تاکید بر عدالت اقتصادی حتی بر دموکراسی به عنوان دال مرکزی گفتمانِ اصلاحطلبی میچربد. البته روشن نیست که چنین چرخشی با چه انگیزههایی صورت میگیرد و و تا چه اندازه از بنمایه نظری برخوردار است. در مقابل گروهی هم در حزب کارگزاران سازندگی مدام در مورد احیای رادیکالیسم چپ سخن میگویند. البته که این تحلیل به نظر چندان دقیق نیست، زیرا بسیاری از گردشکنندگان به چپ در میان اصلاحطلبان کیلومترها با هر نوع رادیکالیسم فاصله دارند و از قضا در راهبردهای سیاسی همواره اصلاحطلبان را از هر نوع رادیکالیسم انذار داده و دیدگاههایی مشابه طیف محافظهکار اصلاحطلبان دارند.
سرحدیزاده، اما اهل گردش و چرخش نبود و تا زنده بود بر همان مدار چپ باقی ماند و صبح امروز به دیار باقی شتافت؛ در روزگاری که اصلاحطلبان تلخترین روزهای دو دهه اخیر را میگذرانند و آشوب گفتمانی و سردرگمی راهبردی آنها به مفاهیم چپ و راست هم کشیده شده است.