دیدارنیوز ـ
اسفندیار عبداللهی: پس از انتخابات مجلس شورای اسلامی که در اسفند ۹۸ برگزار شد، اصلاحطلبان از نظر انسجام تشکیلاتی با یک بحران جدی مواجه شدهاند. جز اظهارنظرهای پراکندهای که چهرههای شاخص اصلاحطلب در مسائل مختلف ایراد میکنند، برنامه مشخص دیگری در این جریان مشاهده نمیشود. این شرایط رکود موجب شده است که افراد مشهوری از جریان اصلاحطلب نظرات خود را به انحا مختلف بیان کنند. به عنوان مثال محمود صادقی نماینده پیشین مردم تهران و عضو شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان گفت «وقت آن است که سیدمحمد خاتمی به میدان بیاید». نقش سید محمد خاتمی در جریان اصلاحات و نحوه مدیریت و عملکرد او مدتهاست که موضوع بحثها و گفتگوهای جدی در این جریان است. رهبری خاتمی که در مقاطع بسیار مهم نقشی حیاتی برای جریان اصلاحات داشته است. با این حال بسیاری کنارهجویی خاتمی از هدایت مستقیم این جریان و ایجاد نهادهای متعدد و ناکارآمد با هدف ایجاد اتحاد و انسجام جبههای در این جریان را از نقاط ضعف مهم جریان اصلاحات میدانند. «دیدار» در همین زمینه و البته رویکرد اصلاحطلبان نسبت به آینده و تدابیری که این جریان سیاسی در آینده میتواند داشته باشد، گفتگویی با فیاض زاهد فعال و تحلیلگر اصلاحطلب مسائل سیاسی داشته است.
«فیاض زاهد» در این مورد به دیدارنیوز گفت: اشیا، رویدادها و آدمها روبنای تاریخ هستند و برای حافظه تاریخی ماندگاری زیادی ندارند. وزرا، نمایندگان مجلس و سیاستمداران بسیاری در دوره چهل ساله پس از انقلاب آمدند و رفتند و کسی آنها را به خاطر نمیآورد.
جانشینی برای خاتمی نداریم
وی افزود: ولی سیدمحمد خاتمی از آن جنس شخصیتهایی است که نه روبنایی که مانند سنگ آسیاب است که در تاریخ ایران به هر روی ماندگار خواهد بود. خاتمی میوه و نتیجه سنتز اجتماعی در ایران پس از انقلاب است که ترکیبی بود از مطالبات انباشته شده پس از مشروطه و مقاومت نگرش استبدادی در ایران که از نزاع بین این دو میتوان «تولد خرداد» (اشاره به انتخابات ریاست جمهوری ۲ خرداد ۷۶ که سیدمحمد رییس جمهور ایران شد) مشاهده و تحلیل کرد.
این فعال سیاسی اصلاحطلب با بیان اینکه جریان اصلاحات چه نقطه ضعف باشد یا قوت با آقای خاتمی معنا پیدا میکند، خاطرنشان کرد: در جامعهای که احزاب قدرت ریشهداری وجود ندارد، نهادهای مدنی ضعیفند، ساختار اجتماعی ناتوان و ناکارآمد است و حاکمیت در ۲۰ سال گذشته اجازه رشد و پایداری نهادهای مستقل را نداده است، این افرادند که هنوز مانند دوره قاجار تاثیرگذاری دارند. وقتی نام میرزاتقی خان امیرکبیر هنوز به کرّات شنیده میشود، از دوره پهلوی هنوز دکتر محمد مصدق هنوز محبوب است و به نظرم نام جمهوری اسلامی نیز با سیدمحمد خاتمی عجین شده است. خاتمی عمق استراتژیکی است که نتیجه طبیعی و تاریخی دیالکتیکی مطالبات تاریخی ایران است. یعنی عامه ایران به دین اسلام پایبندی دارند و در کنار آن اکثریت مردم ایران نسبت به کرامت انسانی، آزادی، حقوق بشر و ارتباط منطقی با جامعه جهانی دلبستگی و نسبت به این مفاهیم مطالبهگر هستند، لذا سیدمحمد خاتمی این مطالبات تاریخی و ثابت را که نقطه مشترک اکثر مردم هم بود را از زمان وزارت ارشاد تا کنون نشانه رفته است و به دنبال تحقق آن است.
زاهد در پاسخ به این پرسش که سیدمحمد خاتمی این ظرفیت را دارد که رهبر اجرایی و میدانی اصلاحطلبان در مقطعی، چون انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ باشد، اظهار کرد: ما از مرحله استفاده ابزاری و صرفا سیاسی از سیدمحمد خاتمی گذر کردهایم. روزی در گفتوگویی که در بنیاد باران با ایشان داشتم، گفتم همیشه نگرانم روزی برسد که صدای شما شنیده نشود. در حالی صدایی شبیه صدای اقای خاتمی بیانگر منطق، آرامش، خرد و گفتمان انسانی است و وقتی اوضاع به هم بریزد، سیلاب حادث شود و جامعه دچار جوش و خروش شود، صداهای آرام اصلا شنیده نمیشود. ما در مرحله گذاریم به این معنی که در یک طرف در آستانه لغزندگی و افتادن در نوعی رادیکالیسم سیاسی که از طرفی میتواند منجر به سطحی از آنارشیسم و هرج و مرج و از سویی دیگر به یک فاشیسم در مناسبات ایران شود، قرار داریم.
صدای پای آنارشی!
وی با ذکر این نکته که از طرفی این امیدواری وجود دارد که حافظه تاریخی و فرهنگی ایران ما را به سمتی سوق دهد که منطق و گفتمان انسانی ریشهدار حاکم باشد، گفت: با رصد و مطالعه شرایط کنونی کشور احتمال افتادن در دام رادیکالیسم، آنارشی یا فاشیسم خیلی زیادتر از حاکم شدن روالی منطقی و متعارف است. عوامل اقتصادی در درون، ضعفهای ساختاری عملکرد دولت، ناسازگاری حاکمیت با دولت مستقر -که از عجایب روزگار است-، با وجود چنین مجلسی و مجموعه ناامیدی سیاسی و اجتماعی که اکنون وجود دارد، موجب میشود اگر ارادهای کلان و عقلانی وجود نداشته باشد شانسی برای حاکم شدن روال و روندی بیهزینه نمیتوان قائل بود.
این استاد دانشگاه یادآور شد: داد و بیداد و شلوغ بازی عدهای در خصوص مسائل ملی، که از پشتیبانی هسته سخت قدرت هم برخوردارند، کار را برای طرفداران اعتدال، خردورزی، زندگی مسالمت آمیز و گفتمانهای جامعه محور سخت میکند. از طرفی در جریان اصلاحات متاسفانه جانشین مناسبی برای سیدمحمد خاتمی نداریم که با کنار رفتنش پرچم اجرایی و عملیاتی کنش سیاسی را به دست بگیرد، ضمن اینکه معتقدم نیازی هم نیست به دنبال شخص خاصی باشیم. کاری که آقای خاتمی میتواند انجام دهد تدوین مانیفست و بازتعریف نگرش اصلاحطلبان به شرایط جاری کشور است. در این خصوص به نظر میرسد مردم از ما جلوترند و ریزش از جریان اصلاحطلب به سمت سبد اصولگرایان نخواهد رفت و هر چه جلوتر برویم سطح و عمق مطالبات معنا محورتر و ساختاریتر میشود و این کار بیشتر توسط مردم و افکار عمومی به خوبی در حال انجام است.
نگرانم صدای آقای خاتمی شنیده نشود
وی ادامه داد: فاصله معناداری بین اقدامات نهادهای رسمی و شناختهشده و مطالبات آشکار مردم ایجاد شده است و این همان نگرانی من نسبت به این مفهوم بود که گفتم؛ "نگرانم روزی صدای آقای خاتمی شنیده نشود". آقای خاتمی میتواند در جهت بازبینی و بازتفسیری شرایط جدید ایران، منطقه و گفتمان اصلاحی در ایران دست به اقدامی مدیریتی بزند و متناسب با این کار بدون شک شاهد ریزش و رویش خواهیم بود که طبیعی است کسانی که به قدرت دلبستگی دارند و کارهای زیربنایی از نظر آنها اهمیتی ندارد از او فاصله خواهند گرفت و عدهای که معتقدند کار ماندگار، کار در لایههای اجتماعی و مدنی است تااز گردنه کنونی با خسارتهای کمتری عبور کنیم، آقای خاتمی را همراهی خواهند کرد. با اطلاعاتی که من در اختیار دارم شخص آقای خاتمی تمایل دارند که نشستها و گفتگوهای عمیقی که گزارههای ذکر شده را پوشش دهد را برگزار کنند.
زاهد گفت: مسئله فلسطین، شرایط ایران در منطقه، پوشش و حجاب بانوان، نظام قضایی کشور، ساختار رسانهای، مدیریت کلان کشور، فرایند انتخابات پارلمانی، نظارت استصوابی، مداخله نیروهای نظامی و امنیتی در سیاست و در همه حوزههایی که دارای مشکل هستیم، موضوعاتی هستند که جریان اصلاحات با مدیریت آقای خاتمی میتواند درباره آن به یک نسخه اجرایی و عملی برسند. هرچند لایههایی از قدرت وجود دارد که برنامههای اینچنینی را با سطحی از خشونت پس میزند، ولی معتقدم همچنان این امیدواری وجود داردکه به یک گفتمان مشترک برای کاهش تنش برویم. همه طیفها به کشور علاقه دارند و متوجه تهدیدهای مختلفی که امنیت ملی را هدف قرار خواهند داد، هستند.
این کارشناس مسائل سیاسی در رابطه با رفتار نهادهای انتصابی با اصلاحطلبان در انتخابات ۱۴۰۰، حاکمیت را باهوش معرفی کرد و تاکید کرد: یک انتخابات ریاست جمهوری با ۱۰ یا ۱۵ درصد آرا مطلوب کلان نظام نیست. وقتی روزنامههای معتبر غربی در خصوص تهدید و حملههای اسراییل به مکانهایی در ایران مطلب مینویسند، کما اینکه در چند سال اخیر رژیم صهیونیستی مواضع و منافع ما را در سوریه مورد حمله قرار داده است، این مسائل پس از عقیم ماندن برجام برای ایران خطر محسوب میشوند و همه متوجه تبعات آن هستند.
زاهد افزود: از طرفی اعتراضات سالهای اخیر و نارضایتیهای جاری تنها متوجه دولت (قوه مجریه) نیست و حاکمیت این مطلب را میداند. زیرا دولت نماینده وضعیتی است که در نتیجه کنش عمومی حاکمیت رخ داده است و از این منظر چارهای ندارند جز اینکه زمین بازی را وسیعتر کنند، امکان مشارکت را افزایش دهند، به شورای نگهبان نهیب جدی برای تغییر رفتارش زده شود و به گفتمانهای جدید اجازه شکل گرفتن بدهند. این گفتمانها گرچه قابل پیشبینی نیستند، ولی با مدیریت حاکمیت میتواند ظهور و بروز پیدا کند. با ترسیم این شرایط رییس جمهور آینده میتواند سطحی از اختیارات حاکمیت را به نفع مطالبات اجتماعی در اختیار بگیرد. جز بازنگری مجموعه حاکمیت در رفتارهای قبلی راهی وجود ندارد و راههای غیر از آن به سمت چالش، تنش و بنبست میروند؛ لذا اصلاحطلبان باید تلاش کنند اینبار خیلی جدیتر و با رویکرد اقناع عمومی و به شکلی ساختارمند وارد میدان انتخابات در ۱۴۰۰ شوند.