دیدارنیوز- مرضیه حسینی: پس از انتشار عکسهای دلخراش دکتر محمد ابوترابی، متخصص بیهوشی و مراقبتهای ویژه بیمارستان امام خمینی (ره) پیرانشهر، که از طرف ۷ نفر از همراهان یک بیمار فوت شده، مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفته بود، صبح دیروز با خبر شکسته شدن دست یک چشم پزشک توسط همراهان بیمار در بیمارستانی در شهرستان دنا مواجهه شدیم. ضرب و شتم کادر درمان مسالهای فراگیر است که هر روزه در بیمارستانهای کشور اتفاق میافتد، اما تنها موارد محدودی از این حوادث رسانهای میشود. قبل از رسانهای شدن ضرب و شتم دکتر ابوترابی، سعید کرمی پرستار بیمارستان امام خمینی کوهدشت به این دلیل که همراهان بیمار را به آرامش دعوت کرده بود از طرف آنها مورد ضرب و شتم از ناحیه صورت قرار گرفت و راهی اتاق عمل شد. در همان هفته وحید نصیری معاون حقوقی پارلمانی سازمان نظام پرستاری، از کتک خوردن و شکستن استخوان دو پرستار در مشهد توسط همراهان بیمار خبر داد. وحید نصری در واکنش به این حوادث گفته: نبود امنیت جانی پرسنل درمانی بیمارستانها مبدل به یک بحران ملی شده، آستانه تحمل پرستاران هم اندازهای دارد اگر وزرات بهداشت پول ندارد معوقات ۱۶ ماهه پرستاران را بدهد، حداقل امنیت گروه پرستاری در بیمارستانها را تامین نماید و اگر همین کار را هم نمیکند لااقل از پرستاران مضروب حمایت قانونی و یا حداقل دلجویی نماید. سازمان نظام پرستاری کشور نیز در گزارشهای خود گفته، هفتهای نیست که دو سه مورد خشونت علیه پرستاران در مراکز درمانی اتفاق نیفتد. بسیاری از این موارد هرگز ثبت و گزارش نمیشود.
پاداش کادر درمان مشت و لگد نیست
مساله عدم امنیت کادر درمان تنها به ضرب و شتم و کتک خوردن محدود نمیشود، کادر درمان و به صورت ویژه پرستاران همواره مورد انواع توهین ها، تحقیرها و تهدیدها از جانب همراهان بیمار قرار میگیرند. لاله طاهری پرستاری که بیش از ۱۰ سال در بخشهای مختلف از جمله قلب و آی سی یو سابقه کار دارد میگوید: این فرض همواره در ذهن بسیاری از افراد که همراهان بیمار هستند وجود دارد که پزشکان و پرستاران کار خود را بلد نیستند و یا در انجام وظایف خود کوتاهی میکنند در نتیجه هم مسئول بدحالی بیماران و مرگ آنها هستند و هم حقشان است که مورد تحقیر و توهین قرار بگیرند.
وقتی که پرستاری زن باشد تحمل توهینها سختتر است، بسیار پیش میآید که همراهان بیمار به ما رکیکترین الفاظی را که میشود به یک انسان گفت نسبت میدهند تنها به این جرم که مثلا پس از آنکه ما را صدا کرده اند چند دقیقهای دیر آمدهایم، یا این که از ما میخواهند که همین الان سرمشان را عوض کنیم در حالی که تعویض سرم زمان دارد، وقتی میگوییم یک ساعت دیگر زمان تعویض است، همراهان بیمار یا خود او شروع به داد و بیداد میکنند که شما از سر تنبلی تعویض نمیکنید.
خود بیماران هم در بعضی از مواقع فحشهای بدی میدهند و ما را تهدید میکنند که چنین و چنانتان میکنیم. وضعیت طوری است در بعضی از مواقع که نصف شب است و میخواهیم مثلا سُند بیمار را عوض کنیم چنان بلوای راه میاندازد و مارا هل میدهد و حتی میزند که مجبور میشویم همکاران مرد را از بخشهای دیگر صدا کنیم، البته ما متوجه این نکته هستیم که ممکن است بیماری شرایط طبیعی نداشته باشد و فحاشی کند، اما اینکه همراهان بیمار هم با مشت و لگد از پرستار و کادر درمان استقبال کنند منصافانه نیست.
سقط جنین و تهدید به قتل
لاله طاهری ادامه میدهد: اتاق احیا وای سی یو و سی سی یو یکی از فضاهایی است کادر درمان پس از مرگ بیمار شدیدا در معرض خطر ضرب و شتم و توهین قرار میگیرند. من بارها و بارها شاهد این مساله بوده ام که همراهان بیمار پس از موفقیت آمیز نبودن عملات احیا (سی پی آر) با مشت و لگد به جان مسئول احیا و پرستارها افتاده و فحش میدهند که چرا بیشتر تلاش نکردین و ماساژ ندادین در حالی که تایم احیا ۴۰ دقیقه است بعد از آن اگر اکسیژن به اندامها باز نگردد هر چقدر هم عملیات احیا طول بکشد فایدهای ندارد. خود من بارها از دست همراهان بیمار فرار کردم که اگر گیرشان میافتادم لت و پارم میکردند، درِ ورودی ای سی یو بیمارستانها هر چند وقت یک بار باید تعویض شود، زیرا همراهان بیماران فوتی مدام با مشت و لگد به در میزنند.
برای من و همکارانم پیش آمده که بعد از مرگ بیمار به قتل تهدید شده ایم، در یکی از این ماجراها، نیمههای شب بود که پسر خانمی که فوت کرده بود و مردی بسیار قوی هیکل هم بود وارد بخش شد، آن شب من و همکارم شیفت بودیم و بقیه خواب بودند، پسر آن خانم لگد محکمی به در زد و با دیدن من و همکارم ما را به باد فحشهای رکیک گرفت و گفت خانه هایتان را پیدا میکنم و میکشمتان، تعقیبتان میکنم نمیگذارم آب خوش از گلویتان پایین برود، به شدت ترسیده بودیم تنها کاری که توانستیم بکنیم این بود که به حراست زنگ زدیم، نیروهای نگهبانی هم که همیشه کم است، در نهایت ۴ مرد به سختی پسر آن خانم را مهار کردند، فردا صبح دیدیم در حیاط بیمارستان ایستاده تا به قول خودش به حساب ما برسد، مجبور شدیدم با ترس و لرز و کمک همکاران مرد از در دیگر بیمارستان خارج شویم.
در بعضی دیگر از موارد، بیماری که مست یا معتاد است در بیمارستان بستری است به هر طریقی که شده مواد آورده و مصرف میکند، پس از مصرف از حال طبیعی خارج شده و با هر چیزی که دم دست دارد به ما حمله میکند. در بیمارستانهایی مانند بهارلو در میدان راه آهن تهران با توجه به بافتی که بیمارستان در آن واقع شده هفتهای نیست که در اورژانس چاقی کشی نشود و همراهان بیمار به پرستار حمله نکنند.
لاله در ادمه توضیح خشونتی که خود و همکارانش به عنوان پرستار متحمل میشوند گفت: در بیمارستانهایی که کار کرده ام پیش آمده که در بخش داخلی مریض ناگهان بدحال شده، همراهانش شروع کرده اند به عربده کشی همکارام هم از استرس این وضعیت و هم حمله همراهان مریض به طرفش، غش کرده و بعد از خون ریزی بچه اش سقط شده است.
خشونت همراهان نتیجه ناآگاهی است
لاله در توضیح اینکه چرا بسیاری از مردم نسبت به کادر درمان بی اعتمادند و مدام آنها را متهم به کم کاری و نابلدی میکنند و در نهایت مورد خشونت قرار میدهند گفت: مردم هیچ اطلاعی از روند درمان و چگونگی آن ندارند، طرحی هم برای آگاه کردنشان در هنگام ورود به بیمارستان وجود نیست. همین ناآگاهی هنگامی که در ارتباط با سلامتی بیمارشان قرار میگیرد تولید خشونت میکند به عنوان مثال در بخش اورژانس که اتفاقا برای کادر درمان هم بسیار پر خطر است، در اتاق تریاژ که قبل از مرحله اورژانس است، مریض به نسبت بدحال بودن از سطح یک تا چهار طبقه بندی میشود، انجام خدمات در اورژانس هم بسته به این اولویت هاست، همراه بیمار که از این طبقه بندی آگاه نیست، انتظار دارد کار بیمار خودش پیش از همه انجام شود اگر این اتفاق نیفتد شروع به فحاشی و کتک زدن کادر درمان و بهم ریختن اورژانس میکند. اساس این رویه یعنی راه دادن همراهان بیمار به اورژانس با آن وضعیت ملتهب همیشگی اشتباه است. یا در وقت ملاقات پرستاران برای راحتی بیماران و همراهانشان در ایستگاه پرستاری مینشینند و بالای سر مریض نمیروند، بعضی از همراهان عربده میکشند و میگویند پرستارهای مفت خور راحت طلب هستند کار نمیکنند. این تصور وجود دارد که پرستار مدام باید بالای سر بیمار باشد حتی وقتی نیازی به این کار نیست. یا این که همراهان اصرار میکنند که پرونده بیمارشان را تحویلشان دهیم هر چقدر توضیح میدهیم این کار غیر قانونی و غیرممکن است فایده ندارد و آنها عصبانی میشوند و توهین میکنند.
راهکارهای حمایت از کادر درمان
لاله طاهری در آخر صحبتهای خود به راهکارهایی برای حمایت از کادر درمان در برابر خشونت ورزی همراهان اشاره کرد و گفت: اگر عزم و ارادهای برای حمایت از پرستاران و کادر درمان باشد، راه حلهای ساده و خوبی وجود دارد مانند اینکه در ورودی تمام بخشها یک نگهبان بگذارند کسی که بتواند در وقت درگیری مداخله کند، وجود نگهبان در راه پلهها هم ضروری است، پیش آمده که اعلام کد شده بوده و پرستار باید به سرعت خودش را به طبقه پایین یا بالا میرسانده و نمیتوانسته منتظر آسانسور بماند پرستار با عجله در حال طی کردن پلهها بوده که همراهی مریضی به او حمله کرده است. راهکاری دیگری که میتوان ارائه داد، تجهیز کردن هر بیمارستان به تیمی مخصوص و حرفهای ست که در وقت درگیری مانع آسیب رساندن به کادر درمان یا تجهیزات شوند. تمام بیمارستان باید مجهز به دوربین و اپراتور باشد که اگر در جایی درگیری رخ داد یا جای خلوتی عمل مجرمانهای صورت گرفت، تیم حفاظتی مداخله کرده و همچنین اتفاق رخ داده ثبت شود.
مساله دیگری که میتواند به کاهش خشونت علیه کادر درمان کمک کند، تغییر در بعضی رویهها و ضوابط معمول بیمارستان است به عنوان مثال بر اساس ضوابط و قواعد، ما مجبوریم هر زمان در هر ساعتی که بیمار فوت میکند به خانواده و همراهان او اطلاع دهیم، آنها هم در همان ساعت مثلا ۲ نصف شب با حال و احوال پریشان به بیمارستان میآیند و در حالی که هنوز جنازه را نپیچانده اند با کادر درمان در اتاق مواجهه میشوند و شروع میکنند به متهم کردن پزشکان و پرستاران و داد و بیداد کردن که معلوم نیست شما چه بلایی بر سر بیمار ما آورده اید، هر چیزی دم دستشان باشد میشکنند و به ما حمله میکنند. در صورتی که همراه باید زمانی برای بردن جنازه بیمارش بیاید که کادر درمان در اتاق حضور نداشته باشند. خلاصه اینکه اگر اردهای برای حمایت از کادر درمان وجود داشته باشد، راهکارها چندان دشوار نیست.