دیدارنیوز- مرضیه حسینی: خشکسالی و بحران آب، زندگی زنان و کودکان را در سراسر جهان و به ویژه در مناطق کم آب با انواع محرومیتها مخاطرات مواجه کرده است. بیماریهای مختلف از جمله کمر درد، دیسک کمر، آرتروز و سقط جنین از جمله مشکلات زنان و دخترانی است که مسئولیت تامین آب آشامیدنی خانوادهها را بر عهده دارند. در ایران روستا و مناطقی وجود دارد که از آب لوله کشی بهرهمند نیستند. برخی از نواحی سیستان و بلوچستان، تعدادی زیادی از روستاهای کهگیلویه و بویراحمد، روستاهایی در اهواز و خوزستان، برخی از نقاط لرستان و شهرکرد از جمله این نواحی اند. آبرسانی در برخی از این مناطق به صورت سقایی و از طریق تانکر و فروش آب انجام میشود، بسیاری از مناطق، اما از همین امکان هم برخوردار نیستند و زنان و دختربچهها ناچارند برای آوردن آب از رودخانه یا چشمه ساعتها در مسیرهای ناهموار پیاده روی کنند.
سقط جنین زنان آب آور
دیدن خبری مبنی بر سقط جنین ۵ زن در روستای بشیرآباد تربت جام بر اثر حمل و نقل ظرفهای سنگین آب، سبب شد که مخاطرات و مشکلات زنانی مشابه آنان را در نقاط دیگر مانند سیستان و بلوچستان و کهگیلویه و بویراحمد را مورد پرس و جو قرار دهم. دهیار روستای بشیرآباد در خصوص تامین آب توسط زنان روستا گفته است: آبی که با تانکر برای اهالی روستا آورده میشود و به این دلیل که توزیع آب به بخش خصوصی واگذار شده، فروشی است، همین آب فروشی نیز برای اهالی کافی نیست و زنان مجبورند بعد از طی مسافتی در حدود یک و نیم کیلومتر برای تامین آب به چشمه یا قنات بروند و ظروف سنگین آب را بر دوش خود حمل کرده یا به وسیله فرغون به خانه بیاورند. این کار سنگین منجر به سقط جنین ۵ زن باردار شده. خبر سقط جنین زنان روستای بشیرآباد البته از سوی مسئولین آبفای تربت جام و خراسان رضوی قویا رد شد. در واکنش به این انکار، دوتن از اعضای شورای روستای بشیر آباد، امام جماعت شورای این شهر و تعدادی از زنانی که به دلیل حمل آب آشامیدنی سقط جنین کرده بودند به ایلنا گفتند که این خبر کاملا صحت دارد و پرونده پزشکی این زنان در خانه بهداشت موجود است و تعداد جنینهای سقط شده به دلیل حمل ظروف آب آشامیدنی در چند سال گذشته ۲۰ مورد بوده، برخی از این زنان حتی ۲ بار سقط داشته اند و مدارک سقطهای خود را به خبرنگار ارائه دادند.
روستاهای چرام، بیش از ۴ ساعت پیاده روی به دنبال آب
بیش از ۲۵ درصد یه به عبارتی ۱.۸ میلیارد نفر از مردم جهان به آب سالم دسترسی ندارند. از آنجا که از دیرباز، یافت و تامین آب وظیفهای زنانه به حساب میآمده، جستجوی آب و حمل آن تا محل سکونت زنان و دختر بچهها را به ناامنیهای متعددی مواجهه کرده، همچنین سالانه ۵۰۰ هزار کودک سالانه بر اثر نوشیدن آب آلوده جان خود را از دست میدهند.در ایران بیش از ۳۵ درصد از جمعیت کل کشور متاثر از بحران بیآبی، آب آلوده، خشکسالی و آلودگی هوا هستند. استان کهگیلویه و بویراحمد از این نظر شرایط بسیار بدی دارد. روستایهای منطقه زیلایی، سر تنگ لیراب و بناری و بسیاری دیگر از روستاهای چرام از جمله نقاطی هستند که فاقد آب لوله کشی است و حتی به صورت سقایی نیز آبیاری نمیشود. زنان در این مناطق ناچارند برای رسیدن به چشمه آب بیش از یک ساعت آن هم در جاده مسیر سنگلاخی و صعب العبور، در حالی که ظرفها و دبههای بزرگ آب را بر شانهها و سر خود حمل میکنند پیاده روی کنند. آنهایی که وضعیت مالی بهتری دارند حمل ظرفهایی سنگین آب را با الاغ انجام میدهند.
زنی که اهل روستای بناری است و ۵۰ سال سن دارد میگوید: از ۱۲ سالگی تا الان که ۴ بچه دارم حمل آب آشامیدنی خانواده بر عهده من است. آب چشمه از روستاهای ما دور است، و، چون آب مصارف متعددی در خانه دارد ما مجبوریم روزانه بیش از ۴ بار به سر چشمه بریم و برگردیم این رفت و آمد در طول روز بیش از ۴ ساعت زمان میبرد، حمل و نقل آب کار سختی است مخصوصا در پاییز و زمستان که هوا بسیار سرد است و به دلیل بارندگی زمین لیز شده، بارها اتفاق افتاده که پایمان لیز خرده و با دبههای سنگین آب به زمین افتادهایم، زنان و دختر بچهها در مسیر آوردن آب صدمات زیادی مییبینند، خود من الان کمر درد شدید دارم و مهرههای کمرم دچار ایراد شده دکتر میگوید دوتا از مهره هایم در بچگی به دلیل زمین خوردن شکسته و متوجه نشدم تا این سن، دیسک کمر و درد گردن و سردرد که عادی است، مجبوریم برای اینکه تعد دفعات کمتری سر چشمه بیاییم، یک ظرف را روی سر بگذاریم و ۲ تا دبه را با دو دست حمل کنیم، حمل این بار سنگین و ساعتها پیاده روی سلامتی ما را به خطر انداخته، تازه بسیاری از زنان جوان به خاطر فشار و سنگینی ظروف، بچه یشان سقط میشود. در روستاهای ما مخصوصا در سالهای گذشته، مدرسه و درس و کلاس که نبود بعضی وقتها هم که کلاسهای عشایری برگزار میشد ما دخترها، چون باید چند ساعت یکبار به دنبال آب میرفتیم، نمیتوانستیم درس بخوانیم.
کشیدن آب لوله کشی امکان پذیر نیست
یک منبع اگاه در آبفای یاسوج میگوید: روستاهایی که نام بردید و فاقد آب لوله کشی هستند، شرایطی دارند که کشیدن آب برایشان ممکن نیست. به عنوان مثال بسیار پراکندهاند، فاصله بین یک روستا تا روستای دیگر زیاد است و فاصله این روستاها تا نزدیکترین شهرک بیش از ۳ ساعت آن هم در جاده خاکی و سنگلاخی است، با چنین شرایطی کشیدن آب لوله کشی بسیار پرهزینه است. مخصوصا اینکه سفرههای آب زیرزمینی در بعضی از نقاط مانند برخی از روستاهای چرام ضعیف است. هم ما و هم بنیاد مسکن استان بارها و بارها به اهالی این روستاها گفته ایم که از این کوهها پایین بیایید و یکجا جمع شوید تا ما برایتان خانه بسازیم و آب بدهیم، اما موافقت نمیکنند.
رشید بیانی اهل روستای بناری و معلم روستای تنگ لیراب که هردو فاقد آب لوله کشی هستند در پاسخ این اظهارات میگوید: دشواری کشیدن آب به این مناطق واقعیت است و ما منکر آن نیستم، اما مسئولین استان میتوانند از ظرفیتهای محدود روستا استفاده کنند مثلا در بسیاری از روستای چرام چشمههایی وجود دارند که آب آنها به ویژه در زمستان به مصرف خاصی نمیرسد، در تابستان این آب عمدتا باغات را آبیاری میکند، مسئولین میتوانند یک منبع آب بزرگ برای جمع آوری آب چشمه فراهم کنند تا حداقل در زمستان زنان مجبور به آوردن آب از چشمه و رودخانه نشوند. در خصوص بحث دیگر مسئولین مبنی بر نقل مکان کردن خانوارهای روستاها، این حرف غیر علمی و بدون شناخت بافت و خلق و خوی عشیایری و قبیلهای مردم این روستاها زده میشود. اول اینکه اهالی این روستاها دامداراند و اگر سکونتگاههای خود را رها کنند و مثلا به شهر بیایند یا به محل دیگری که مسئولین مشخص کرده اند، تکلیف دامها و زندگی شان چه میشود؟ در این روستاها برای چرای همه دامها مرتع وجود دارد، اما اگر اهالی این روستاهای پراکنده همه یکجا جمع شوند، مرتع کافی برای دامها نیست و این مساله به نزاعهای بدی میانجامند. به علاوه اینکه اهالی این روستاها روحیه و رفتار عشیرهای دارند به این راحتی نمیتوانند خود را با شرایط جدید وفق دهند.
خطرات جانی در کمین زنان سیستان و بلوچستان
سیستان و بلوچستان یکی دیگر از مناطق بی آب است، بسیاری از مناطق به عنوان مثال کل روستاهای چابهار با تانکر و به صورت سهمیهای آب دهی میشوند، اما این مقدار کم آب یعنی روزانه ۱۵ لیتر کفاف خانوادهها را نمیدهد. بسیاری دیگر از روستاها و مناطق مانند دشت یاری و پیشین، از امکان همین آبیاری سقایی نیز برخوردار نیستند و از رودخانه آب خود را تامین میکنند، سایر روستاهای بی آب نیز چارهای جز آوردن آب از هوتکها ندارند. هوتکها گودالهایی هستند که از آب باران پر شده اند و مردم آب مورد نیاز خود برای آشامیدن و سایر مصارف را از محل این هوتکها تامین میکنند. این آبهای آلوده و تصفیه نشده برای سلامتی اهالی مضر بوده و انواع بیماریهای مختلف را سبب میشود، این مساله، اما تنها مشکل تامین آب از طریق هوتک نیست. از آنجا که مسئولیت تامین آب با زنان و دختر بچه هاست، آنها ناچارند برای پیدا کردن آب و رسیدن به هوتکها روزانه چند بار مسافتی طولانی را طی کنند، اگر هوتکهای نزدیک خشک شده باشد طی کردن این مسیر در گرمای سوزان و سرمای شدید دشوارتر میشود. این وضعیت در حالی است که در جنوب استان دو سد بزرگ و پرآب یعنی دشتیاری و سد زیردان وجود دارد، اما روستاهای زیر دست این دو سد تشنه یک جرعه آب هستند و مجبورند از آبهای آلوده هوتکها استفاده کنند.
عبید ملک رئیسی از اهالی استان در خصوص مشکلات آب میگوید: در مناطق مرزی مسئولین وعده میدهند که در هفته ۱۶ تانکر آب برای تامین آب روستاها بیاورند، اما آنچه در عمل انجام میشود هفتهای تنها ۵ تانکر است؛ بنابراین زنان چارهای جز اینکه تمام وقت خود را در طول روز صرف پیاده روی برای آوردن آب کنند ندارند. آب هوتکی که مردم ما برای آشامیدن استفاده میکنند همان آبی است که احشام و دامها هم میخورند، هوتکها همچنین رو باز هستند و به دلیل همین شرایط میتوانند انواع بیماریها را سبب شوند. این شکل از تامین آب خطرات دیگری هم برای زنان دارند، حوا، دختر بچه بلوچی که پارسال گاندو دستش را خورد، برای آوردن آب به رودخانه رفته بود.