تیتر امروز

هشدار فرمانده ارتش به اسرائیل پس از حادثه اصفهان/ گزارشگر الجزیره: سکوت تل‌آویو چیز جدیدی نیست
انتقام ایران از اسرائیل پس از حمله تروریستی

هشدار فرمانده ارتش به اسرائیل پس از حادثه اصفهان/ گزارشگر الجزیره: سکوت تل‌آویو چیز جدیدی نیست

بعد از حمله تروریستی روز ۱۳ فروردین رژیم اسرائیل به کنسولگری ایران در سوریه، که باعث شهادت چند فرمانده سپاه شد، ایران شنبه شب ۲۵ فروردین‌ماه حملات گسترده پهپادی و موشکی خود را به اسرائیل انجام...
به ما رعایا ربطی ندارد، شما بکنید!
افاضات اضافه

به ما رعایا ربطی ندارد، شما بکنید!

در هفته‌ای که گذشت، عوام‌الملک به مسایل مهم و حساسی چون موی نسوان پرداخته و درباره حوادث اخیر در کشور گفته ما عوام، رعیتی بیش نیستیم و نباید این را فراموش کنیم.

قتل رومینا در کوچه و خیابان: مردم چه می‌گویند؟

رومینا اشرفی دختر نوجوان ۱۳ ساله به دلیل دوستی با یک پسر ۳۵ ساله، توسط پدرش در خانه با داس به قتل رسید. این اتفاق هولناک موجب شد مردم بار دیگر به موضوع خانه پدری و قتل ناموسی بپردازند و معلوم شد این قتل ناموسی و فرزندکُشی، اولین آن نبوده و آخرین آن هم نخواهد بود. برای شنیدن صدای مردم و واکنش افکار عمومی به این جنایت دردناک، به کوچه و خیابان رفتیم تا صدا‌های شنیده نشده بخش خاکستری جامعه را دریافت کنیم. واکنش‌ها شنیدنی و گاه غیرمنتظره بودند

کد خبر: ۶۲۸۷۵
۰۸:۰۰ - ۱۹ خرداد ۱۳۹۹
آموزش و گفتگوی میان خانواده‌ها راهکاری برای جلوگیری از فاجعه رومینا
 
دیدارنیوز - علی ماجدی: رومینا اشرفی دختر نوجوان ۱۳ ساله به دلیل دوستی با یک پسر ۳۵ ساله، توسط پدرش در خانه با داس به قتل رسید. این اتفاق هولناک موجب شد مردم بار دیگر به موضوع خانه پدری و قتل ناموسی بپردازند و معلوم شد این قتل ناموسی و فرزندکُشی، اولین آن نبوده و آخرین آن هم نخواهد بود. برای شنیدن صدای مردم و واکنش افکار عمومی به این جنایت دردناک، به کوچه و خیابان رفتیم تا صدا‌های شنیده نشده بخش خاکستری جامعه را دریافت کنیم. واکنش‌ها شنیدنی و گاه غیرمنتظره بودند
 
از رهگذران خیابان‌های تهران چند سوال ساده پرسیدم:

۱. اگر جای پدر رومینا بودید چه واکنشی نشان می دادید؟
۲. آیا در گذشته موردی مانند پرونده رومینا در خانواده خود دیده‌اید؟
۳. نقش فضای مجازی در به وجود آمدن این حوادث را چه طور ارزیابی می‌کنید؟
۴. راهکار پیشنهادی شما برای جلوگیری از وقوع دوباره این حوادث چیست؟

خیابان انقلاب
پیدا کردن آدم‌های عادی در مرکز شهر خیلی وقتگیر نیست. برای شروع در خیابان انقلاب سراغ مردی که با فرزند خردسالش در حال خوردن بستنی هستند، می‌روم. وقتی درباره قصه رومینا از او سوال اول را می‌پرسم، می گوید: «قطعا آن برخورد را با فرزندم انجام نمی‌دادم و حتی به دیگران هم اجازه برخورد و دخالت نمی‌دادم، به هیچ کس. به نظرم پدر رومینا اسیر برادرانش شد. اگر به آن‌ها اجازه دخالت نمی‌داد، چنین اتفاقی نمی‌افتاد.» او درباره‌ راهکار پیشنهادی‌اش هم گفت: «وقتی پدری بچه خودش را به قتل رساند و خونی ریخته شد، باید با او برخورد جدی شود. قانونی تنظیم کنند تا جلوی این قتل‌های خانوادگی گرفته شود. متاسفانه در جامعه ما خصوصا در روستا‌ها و شهر‌های کوچک همچنان پدرسالاری و خان بازی رواج دارد. بهتر است جلوی این خود مختاری‌ها به صورت قانونی گرفته شود. از او پرسیدم اگر برای دختر یا پسرت چنین اتفاقی بیافتد چه واکنشی نشان خواهی داد؟ او در جواب گفت: «راه حل آن حرف زدن است و یک فکر و تصمیم خانوادگی برای حل مشکل. با کتک زدن و تنبیه بدنی مشکل دو برابر خواهد شد و فرزند خانواده ممکن است دست به اشتباهات بزرگتری هم بزند. اگر با هم حرف بزنیم مشکل حل خواهد شد به این شرط که به هیچ عنوان افراد بیرون از خانه در تصمیم گیری نقشی نداشته باشند. چون ممکن است حرف آنها در تصمیم گیری خانواده تاثیر بگذارد مثل همین بلایی که سر آن دختر طفل معصوم آمد.»
او درباره نقش فضای مجازی در به وجود آمدن این حادثه نیز گفت: «استفاده از اینترنت متاسفانه در ایران شکل مناسبی ندارد. الان روابط و دوستی دو جنس بیشتر اینترنتی شده تا اینکه مثل قدیم باشد. خیلی از خانواده ها دسترسی به اینترنت را برای کودکان و نوجوانان ممنوع یا محدود می کنند اما این روش همیشگی نیست. خودم سعی می‌کنم فرزندم را با آموزش درست و روش های تربیتی، آرام آرام در جریان استفاده از اینترنت قرار دهم.» به عنوان سوال نهایی از او پرسیدم که آیا در گذشته تجربه مواردی از این دست را داشته یا مواردی این چنینی را دیده؟ که در جواب گفت: «تا به حال چنین موردی نداشتیم اما اگر منظورتان برخورد پدر و مادر با فرزندان است فقط یک مورد جزئی بوده. در گذشته یکی از اقوام وقتی فهمید دخترش در اوایل ورود به دانشگاه خواستگار دارد از اینکه زود به فکر ازدواج افتاده ناراحت شد و مدتی نگذاشت که دختر به دانشگاه برود، ولی با پادرمیانی اهل خانه پدر راضی شد تا دختر به دانشگاه برود. اما در مسئله ازدواج پدر راضی به وصلت نبود و ازدواج به کلی لغو شد.»
 
پیرامون تئاتر شهر
حوالی تئاتر شهر دختر جوانی بعد از اینکه مطمئن می شود خبرنگارم، راضی به مصاحبه می‌شود. او درباره ماجرای رومینا گفت: «اتفاق دردناکی بود و متاسفانه هنوز در جامعه سنتی، از این حوادث اتفاق می‌افتد. اگر من جای آن خانواده بودم مشکل را به گونه‌ای دیگر حل می‌کردم. اول سراغ دوست پسر رومینا می‌رفتم و از او می‌پرسیدم علت برقراری ارتباط با یک دختر که جای بچه اش را دارد چیست؟ به نظرم بیشتر هوس بود تا اینکه علاقه‌ای بین این دختر و پسر باشد. واکنش بعدی ام، حرف زدن با دختر و آگاه کردن او بود. برقراری ارتباط در این سن اشتباه بزرگی است چون درکی از شرایط ندارد و اگر این رابطه ادامه دار می‌شد ممکن بود اتفاقات دردناک دیگری هم رخ دهد. مورد سوم هم اینکه به هیچ عنوان در شرایطی که طایفه و اهالی یک روستا فقط حرافی می‌کنند، فرزندم را در چنین طایفه‌ای بزرگ نمی‌کردم چون رشد فکری و عقلی در این محیط‌ها بسیار کم است. اگر فرزندمان را جایی تربیت کنیم که جامعه در آن رشد فکری بیشتری داشته، این اتفاق نمی‌افتاد.»
این زن درباره رسانه های مجازی هم گفت: «فضای مجازی در کشور ما همواره مسموم بوده و ادامه دار هم هست. اما راه ارتباط با آن متاسفانه در کشور ما خصوصا در شهر‌های کوچک جا نیفتاده، همه فکر می‌کنند استفاده از فضای مجازی یعنی افتادن در چاه. اگر در این جور جوامع، آموزش کافی برای استفاده از فضای مجازی گذاشته شود، این اتفاقات کمتر خواهد شد و از این قتل‌ها کمتر خواهیم دید.»
این زن درباره تجربیاتش نیز گفت: «در گذشته برای خود من یک اتفاقی افتاد که البته خیلی دردناک نبود، اما نوع رفتار خانواده با من در آن مقطع صحیح بود. در اینترنت می‌گشتم که برای اولین بار با مسائل جنسی آشنا شدم. وقتی در خانه اولین بار از پدرم سوالی کردم پدرم در ابتدا اینترنت را به روی من بست، اما بعد از مدتی، توضیح داد که این امر، یک اتفاق طبیعی در بین همه موجوادت زنده است. اما در این سن اصلا نباید به آن فکر کنی وقتی که به سن قانونی آن رسیدی از مادرت می‌خواهم که به تو درباره‌ این پدیده بیشتر توضیح دهد.»
 
 

 
در سایه سار شیخ بهایی
در خیابان شیخ بهایی زن میانسالی را یافتم که از قصه‌ رومینا اشرفی خیلی کم می دانست. بعد از شرح واقعه راضی به مصاحبه شد و در جواب اینکه اگر جای آن خانواده بودید چه می‌کردید گفت: «مشکل از بی فکری خانواده‌هاست. بچه‌های این دوره زمانه همه چیز را می‌دانند و دائم سرشان در گوشی و اینترنت است. متاسفانه پدران و مادران، چون فکر می‌کنند خودشان در بچه‌گی کاری نکرده اند می توانند جلوی بچه‌هایشان را بگیرند.راهکار پیشنهادی‌ام برای جلوگیری از این اتفاق به روز شدن پدر و مادران است و برخورد جدی قانونی با کسی که این بلا را سر بچه خودش می‌آورد. سومین راهکار هم اینکه در روستا‌ها و شهر‌های کوچک آموزش بدهند.»
او در جواب به این سوال که واکنش شما به این اتفاق چه بود گفت: «اولا اگر مسئله عشق و دوست داشتن بود با بچه‌ام صحبت می‌کردم و سعی می‌کردم او را به یک نتیجه مشخص برسانم. اگر مسئله دوست داشتن نبود بچه‌ام را پیش یک مشاور می‌بردم تا این موضوع حل شود.» این زن درباره‌ اینکه آیا در گذشته چنین اتفاقی را در خانواده دیده یا خیر نیز گفت: «خواهرم در نوجوانی عاشق یک پسری که دو سال از خودش کوچکتر بود شد. پدرم با ازدواج او مشکلی نداشت، اما بعد از ازدواج شوهرش معتاد شد و کمتر به زندگی خواهرم می‌رسید. پدرم به یکباره بدون مشورت، طلاق خواهرم را به زور گرفت و بعد از مدتی که اجازه حرف زدن با شوهر سابقش را نمی‌داد او را مجبور به ازدواج مجدد کرد که باعث اتفاقات دردناک دیگری شد. خواهرم، پدر را نفرین کرد و پدرمان بعد از آن اتفاق با خواهرم قهر کرد و دیگر او را به خانه راه نداد تا اینکه پدر از دنیا رفت...!»

کنار چنارها
در خیابان ولی عصر مردی میانسال که کت و شلواری ساده پوشیده را به حرف می کشم. شروعش طوفانی است: «خدا نسل دختران این دوره زمانه را از روی زمین بردارد! تعجب نکن جوان، دختر بلاست. وقتی نازش را می‌خری  پررو می‌شود!» از او پرسیدم نمی‌شد با حرف زدن و آموزش دادن این مشکل را حل کرد؟ در جوابم گفت: «نه نمی‌شود. دختر‌های امروزی به قدری تند می‌روند که انگار شیطان دنبالشان کرده.» گفتم راهکار شما برای حل این موضوع چیست؟ گفت: «راهکار ندارد دختر تا زمانی که پدرش اجازه نداده نباید با هیچ مرد غریبه‌ای ارتباط داشته باشد.»
پرسیدم شما در خانواده یا فامیل خودتان چنین اتفاقی را دیده‌اید؟ مکثی کرد و بعد گفت: «سه تا دختر جوان دارم و هر چه می‌کشم از دختر بزرگم است. خودش به زور با یک نفر ازدواج کرد، دو خواهر دیگرش را هم مجبور کرد تا جلوی من بایستند. هر سه ازدواج کرده اند، اما از هیچ یک از داماد‌ها راضی نیستم. متاسفانه زود ازدواج کردند، اما هیچ یک زندگی درستی ندارند. دختر آخری که مرا نصف عمر کرده. آن قدر با مادرش برای ازدواج به من فشار آوردند که تسلیم شدم. اما این جمله من را درشت بنویس: دخترهای امروزی فقط بلا و بدبختی می‌آورند اگر می‌توانید فقط پسر بزایید.» وقتی از او پرسیدم واکنش‌ات نسبت به اتفاق رومینا چیست در جواب گفت: «جواب من کشتن نیست، اما باید اجبار کرد تا پدر اجازه نداده هیچ دختری حق ارتباط برقرار کردن ندارد.تمام!»
 
مرکز، کمی به سمت جنوب
پدری مسن با دختر جوانش دور میدان آذربایجان بودند که در تور سوالاتم افتادند. مرد در حالی که برای رومینا افسوس می‌خورد گفت: «پدری که با بچه‌ خودش این کار را می‌کند پدر نیست یک جنایتکار است. کدام پدری این کار را می‌کند؟ عذر می‌خواهم، ببخشید، اگر بچه حرام‌زاده هم بود، نباید این کار با او می‌شد. متاسفانه پدر و مادر‌های امروزی بی‌رحم شده اند. چون خودشان در جوانی هیچ کاری نکردند وقتی دختر یا پسرشان این کارها می‌کنند، فکر می‌کنند گناه نابخشودنی کرده‌اند. دختر عاشق شده و دل بسته اگر سنش نیست با او حرف بزن و آگاهش کن، حتما مشکل حل خواهد شد. از او پرسیدم اگر دختر شما این کار را انجام دهد واکنش شما چیست؟ که مرد در جواب گفت: «ابتدا با خودش حرف می‌زنم ببینم واقعا عاشق شده یا نه؟ مطمئن می‌شوم که این یک عشق یک طرفه نباشد. با آن پسر هم حرف می‌زنم و می‌گویم عشقت یک طرفه است هر وقت دو طرفه شد آن وقت در خدمت دخترم و شریک زندگی‌اش هستم.» از او پرسیدم آیا در خانواده و اقوام در گذشته چنین تجربه ای داشته که در پاسخ گفت: «مثل حادثه رومینا که نعوذبالله. اما اینکه برخوردی باشد من چیزی به یاد ندارم، چون همه خاندان ما اهل سازش و حرف زدن هستند خیلی خشونت ندارند.»
 
 
بیشتر بخوانید: خنده بر خون: روایت قتل‌های ناموسی در کردستان
 
کمی به سوی غرب
در خیابان شادمان راه می‌رفتم و در حالی که داشتم با یک مرد میانسال درباره حادثه رومینا چانه می زدم، زنی از مقابل من رد شد، گفت: «چرا این سوال را از من نمی‌پرسید؟» ناچار از آن مرد عذرخواهی کردم و آن زن اینچنین آغاز کرد: «متاسفانه پدر و مادر نقش اساسی در این اتفاق دارند. دختر وقتی وارد سن بلوغ می‌شود دیگر نمی‌شود جلوی او را گرفت باید گذاشت وارد جامعه شود و کشف کند.» از او پرسیدم آیا برای خانواده خود او نیز اتفاق مشابهی افتاده که پاسخ داد: «بله. شوهرم به خاطر اینکه دخترم عاشق مردی شد که ۱۰ سال از خودش بزرگتر بود، او را به شکل بدی کتک زد. جوری زد که دماغ دخترم شکست. برای شکایت به پزشکی قانونی رفتم آنجا گفتند پیگیری نمی‌شود. دخترم عاشق شده گناه که نکرده.» زن در ادامه گفت: «حرف‌های من را بدون سانسور بنویس. به اداره پلیس، بهزیستی، پزشکی قانونی و ... هرجا رفتم جواب درستی نداند. شوهرم زندگی دخترم را نابود کرد. چرا، چون عاشق شده بود.»
زن کمی  بغض کرد و گفت: «متاسفانه آموزش در خانواده‌ها وجود ندارد. هر وقت با دخترم حرف می‌زنم اصرار بر ازدواج دارد، من هم قدرت آن چنانی ندارم که بتوانم مقابله کنم.» از او پرسیدم راهکار شما برای حل مشکل چیست؟ گفت: «اولا بهزیستی چرا آن دختر را نجات نداد یا چرا با پدر به شدت برخورد نکرد؟ متاسفانه بهزیستی و پلیس در این ماجرا نقش داشتند. اگر با خانواده برخورد می شد و با آن‌ها صحبت می‌کردند این ماجرا رخ نمی‌داد. از او پرسیدم نقش فضای مجازی را چطور می‌بینید که در جوابم گفت: «فضای مجازی خوب است اما پدر و مادر و بزرگان خانواده آن را یک بلا برای خانواده می‌دانند. باید در مدرسه آموزش داده شود که فضای مجازی آنقدر هم بد نیست.»
از او پرسیدم که آیا مورد مشابهی در  خانواده یا فامیل آنها بوده؟ که گفت: «از قدیم چیزی به خاطر ندارم، اما برای اطرافیانمان یک اتفاقی بود که خیلی دردناک بود. همسایه ما یک دختری بود که دو برادر داشت و پدری هم نداشتند. آن دختر وقتی دانشگاه قبول شد برادرانش او را کتک زدند و گفتند حق دانشگاه رفتن نداری، چون دانشگاه فاسد است اگر بروی دیگر نمی‌توانیم سرمان را بالا بگیریم. آن دختر هم مجبور شد از خانه فرار کند تا این لحظه هم نمی‌دانیم آن دختر کجاست، اما برادرانش می‌گویند جایش خوب است.»  
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی : ۰
غیر قابل انتشار : ۰
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۳۸ - ۱۳۹۹/۰۳/۱۹
0
1
آقای ماجدی دوست مرحوم رومینا 29 سالش بود نه 35
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی