دیدارنیوز -
اسفندیار عبداللهی*: ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ ه. ش تجمع و راهپیمایی مردم برخی از شهرهای ایران در اعتراض به دستگیری امام خمینی از علما و استادان حوزه علمیه قم بود. تظاهرات در قم، تهران و ورامین به خشونت کشیده شد و تعدادی از مردم کشته و مجروح شدند.
در این سخنرانی، امام (ره) حکومت شاه را به حکومت یزید تشبیه کرده بود. آیت الله خمینی، بهدلیل کشته شدن جمعی از مردم، این روز را برای همیشه عزای عمومی اعلام کرد. ۱۵ خرداد در تقویم جمهوری اسلامی ایران تعطیل رسمی است.
شعار «یا مرگ یا خمینی» بود که از تمام فضای قم به گوش میرسید. خشم مردم آنچنان بود که ابتدا مأمورین پلیس پا به فرار گذاشتند. آنها پس از تجهیز قوا به میدان آمدند. نیروهای کمکی نظامی نیز از پادگانهای اطراف به شهر قم گسیل شدند. هنگامی که سیل جمعیت از حرم حضرت معصومه بیرون آمدند، رگبار مسلسلها گشوده شد و تا ساعتی چند درگیری شدید ادامه داشت. حمام خون به راه افتاده بود. هواپیماهای نظامی از تهران به پرواز درآمدند و در فضای شهر قم برای ایجاد رعب بیشتر دیوار صوتی را شکستند. قیام با سرکوبی شدید کنترل شد. کامیونهای نظامی، اجساد شهدا و مجروحین را به سرعت از خیابانها و کوچهها به نقاط نامعلومی بردند. غروب آن روز شهر قم حالتی جنگ زده و غمگینانه داشت. صبحگاه پانزده خرداد خبر دستگیری آیت الله خمینی به تهران، مشهد، شیراز و دیگر شهرها رسید و وضعیتی مشابه قم پدید آورد. مردم ورامین و شهرکهای اطراف به سوی تهران سرازیر شدند. تانکها و ابزار زرهی و نیروهای نظامی برای جلوگیری از ورود معترضین به شهر در سه راهی ورامین با جمعیت درگیر شدند و جمع زیادی از راهپیمایان را به خاک و خون کشیدند. جمعیت انبوهی در حوالی بازار تهران و مرکز شهر نیز گرد آمده و با شعار «یا مرگ یا خمینی» به سوی کاخ شاه به حرکت درآمدند. از جنوب شهر تهران نیز سیل جمعیت به سمت مرکز راه افتاده بود و در پیشاپیش آنها طیب حاج رضایی و حاج اسماعیل رضایی، دو تن از جوانمردان جنوب شهر تهران، با گروه خود در حرکت بودند. این دو تن بعد از چندی دستگیر و در ۱۱ آبان ۱۳۴۲ تیرباران شده و هوادارانشان به بندرعباس تبعید گردیدند.
نزدیکترین فرد به محمدرضا شاه، تیمسار حسین فردوست در خاطراتش از به کارگیری تجربیات و همکاری زبدهترین مأمورین سیاسی و امنیتی امریکا برای سرکوب قیام و همچنین از سراسیمگی شاه و دربار و امرای ارتش و ساواک در این ساعات پرده برداشته و توضیح داده است که چگونه شاه و ژنرالهایش دیوانه وار فرمان سرکوب صادر میکردند. ارتشبد فردوست در توضیح وخامت اوضاع مینویسد: به اویسی (فرمانده لشکر گارد ویژه) گفتم «تنها راه این است که هر چه آشپز و نظافتکار و اسلحه دار و ... در لشکرداری مسلح کنی». سرانجام مأمورین نظامی و پلیس شاه با تیراندازیهای گسترده و مستقیم و به کارگیری هرچه در توان داشتند بر قیام مردم فائق آمدند؛ و باقی ماجرا...
۱۵ سال طول کشید تا آن حرکت اعتراضی مردمی در سال ۱۳۵۷ به ثمر نشیند. در طول این ۱۵ سال معترضین به حکومت حوادث، اعتراضات و اتفاقات زیادی را شاهد بودند و پشت سر گذاشتند. امام پس از حصر در مرحله بعد به عراق تبعید و چند سال بعد از آن از عراق اخراج و به فرانسه رفت.
در سال ۱۳۹۹ هستیم، ایران پس از انقلاب گاه درگیر چالشهایی با معترضان بوده است. این رشته از اعتراضات که از جنسهایی گاه متفاوت هم بود تا کنون در مقاطعی ادامه داشته است. نحوه مواجهه و برخورد ما با اعتراضات از اول انقلاب تا سالهای بعد با اشکالاتی مواجه بوده است.
بله؛ از ۱۵ خرداد ۴۲ تا انقلاب ۵۷، پانزده سال طول کشید و این نشان میدهد مرور زمان نمیتواند مطالبات مردم را از بین ببرد و پاک کند، بلکه از حالتی به حالتی دیگر شیفت میشود. هرگز نباید درسهای تاریخی را فراموش کنیم.
یوم الله ۱۵ خرداد نقطه عطف حوادث بعدی ایران بود. قیام مردم (همین مردم) در برابر آن چیزی بود که به آن بی عدالتی، استبداد، بی توجهی به سرمایه اجتماعی میگوییم. به دلیل نوع ارتباط کشور ما با جهان و اوضاع اقتصادی ایران، شرایط امروز ما بسیار حساس است. فقر و شکاف طبقاتی و رکود اقتصادی و فساد بخشی از مشکلاتی است که امروز با آن مواجه هستیم.
سوال؟! آیا جمهوری اسلامی -در کلان مفهوم-؛ تاریخ را به درستی مطالعه میکند یا فقط قسمتهای جذابش را میبیند؟ به عنوان یک شهروند ایرانی که طی ۴۰ سال گذشته در کف و بطن اتفاقات ایران بوده ام تنها یک پیشنهاد دارم. پژوهش وار، بی طرفانه و دلسوزانه مسائل و گرههای جاری ایران را مطالعه و نگاهی هم به سالهایی که گذشت بیاندازیم، انشالله حاصل آن اتخاذ رویکردی در جهت منافع ملی و رضایت جامعه ایرانی باشد. از نظر من این بهترین درسی است که میتوان از یوم الله ۱۵ خرداد گرفت.
*روزنامه نگار