تیتر امروز

سردار علایی: نابودی اسرائیل حتمی است، چون امام (ره) فرمودند
گزارش اختصاصی دیدارنیوز از مراسم چهل و چهارمین سالگرد شهادت محمد منتظرالقائم

سردار علایی: نابودی اسرائیل حتمی است، چون امام (ره) فرمودند

سردار حسین علایی در مراسم چهل و چهارمین سالگرد شهادت محمد منتظرالقائم ضمن بیان روایت خود از عملیات آمریکایی طبس و نحوه به شهادت رسیدن منتظرالقائم، در دفاع از عملیات ایران علیه اسرائیل گفت: اسرائیل...
در جستجوی روزنه‌ای حدفاصل ساختار حقیقی و حقوقی
عماد بهاور، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران در تنگنای بیست و نهم

در جستجوی روزنه‌ای حدفاصل ساختار حقیقی و حقوقی

در بیست و نهمین برنامه از تنگنا و فصل سوم آن، حامد شجاعی میزبان عماد بهاور، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران است و درباره تحولات درونی این تشکل و برخی مسائل مهم فضای سیاسی گفت‌وگو کرده است.
تیم اقتصادی دولت، دردی که درمان نمی‌شود/ خلجی: بیکاری، تورم و نقدینگی کاهشی و اقتصاد در حال رشد، تیم اقتصادی دست نمی‌خورد
«دیدارنیوز» چالش‌های تیم اقتصادی دولت را بررسی کرد:

تیم اقتصادی دولت، دردی که درمان نمی‌شود/ خلجی: بیکاری، تورم و نقدینگی کاهشی و اقتصاد در حال رشد، تیم اقتصادی دست نمی‌خورد

از ابتدای شروع به‌کار دولت سیزدهم تحلیل‌گران از تیم اقتصادی انتقاد کرده‌اند و معتقدند دولت و مجلس به دلیل نگاه‌‌های سیاسی دست به تغییر مثبت در کابینه نمی‌زند. گزارش جای نکاهی اجمالی به این موضوع...

کودکانی که در اولین لبخند خود پیر می‌شوند

ازدواج کودکان، ریشه در ساخت‌های فرهنگی و سنت‌های فکری مناطق مختلف دارد. این سازوکار فرهنگی در بعضی از مناطق یاسوج به گونه‌ای است که نابرابری روابط اجتماعی جنسیت و در نتیجه خشونت علیه کودکان را به شکل ازدواج زودهنگام آنها رقم می‌زند.

کد خبر: ۶۲۵۰
۱۴:۵۸ - ۱۳ مرداد ۱۳۹۷

دیدارنیوز ـ مرضیه حسینی: کودک آزاری و خشونت علیه کودکان، پدیده‌ای جهانی است که هرچند انواع و شدت و ضعف دارد، اما تقریبا در تمام جوامع دیده می‌شود. ازدواج کودکان یکی از مصادیق این خشونت است که در واقع ریشه در منطق نابرابری روابط اجتماعی جنسیت دارد. عاملی اساسی که می‌بایست در تحلیل این پدیده مدنظر قرار گیرد، فرهنگ و پذیرش اجتماعی است که چنین عمل آزاردهنده‌ای را به امری طبیعی و توجیه‌پذیر تبدیل می‌کند. در بعضی از مناطقی که ازدواج کودکان مرسوم است، این عمل در تضاد با هنجار‌های جامعه قرار نمی‌گیرد.

در ساخت فرهنگی این مناطق، خشونت‌هایی، چون ازدواج کودکان، بر پایه احساس مالکیت مرد بر زن و فرزندان و همچنین اصول اخلاقی قرار دارد که مختص آن فرهنگ و جامعه است. در این فرهنگ‌ها، زن و کودک جزء مایملک مرد به حساب می‌آیند و این رویکرد، برگرفته از قانون، هنجار‌ها و آداب و رسومی است که به ازدواج کودکان مشروعیت می‌بخشد.

نوشتار زیر که ازدواج کودکان را در ارتباط با سنت‌های فرهنگی بعضی از مناطق استان کهگیلویه و بویراحمد بررسی می‌کند، نتیجه مطالعه زندگی ۷ نفر از قربانیان این پدیده است.

این دختران اغلب در خانواده‌های پرجمعیت بالای ۵ نفر و با وضعیت نامطلوب از حیث معیشت، زندگی می‌کردند. ۴ نفر از سرپرست‌های خانوار در شرایط بد اقتصادِ کشاورزی در روستا و وضعیت نامطلوب کارگری در شهر‌های کوچک، با دریافت حقوقی اندک به سختی قادر به تامین مخارج خانواده پر جمعیت خود هستند.

این دختران به لحاظ تحصیلات تا پایان دوران ابتدایی یا سال اول متوسطه درس خوانده و والدین آنها اغلب بی‌سواد یا کم‌سواد بودند. اختلاف سنی آنها با شوهرانشان به ۷ تا ۱۶ سال می‌رسید. شغل مرد‌ها در روستا دامداری و پرورش مرغ و سبزی کاری، کارگر فصلی، مغازه‌داری و در شهر نگهبانی، خدمه بیمارستان، کارگر شهرداری و آبدارچی بوده است.

فرض برتری مردان در حیات شخصی و اجتماعی و انگاره‌های ملازم با آن، نزد مردمان منطقه مورد نظر، اعم از زن و مرد، امری پذیرفتنی و طبیعی است. زنان پیر و جوان و حتی دختران نوجوان در صحبت‌های خود تاکید می‌کردند که باید مدام گوش به فرمان مرد‌هایی باشند که با آنها نسبتی دارند، مانند پدر، پدربزرگ، برادر، شوهر و حتی عمو و دایی.

زنی ۳۰ ساله که در ۱۳ سالگی ازدواج کرده بود در روایت داستان ازدواجش می‌گوید: «پدر و مادرم گفتند دختر باید زود ازدواج کنه که تا جوون و سرپاست بتونه بچه‌دار شه، من حق انتخابی نداشتم. هیچ کدوم از زن‌های فامیل حتی مادرم از من حمایت نکردند. من چیزی از زن بودن نمی‌دونستم فقط اینو می‌فهمیدم که زن باید بچه بیاره».

تاکید بر بارداری زودهنگام و داشتن بچه‌های زیاد علی‌رغم فقر مالی یکی از ویژگی‌های فرهنگی و سنت‌های محلی این مناطق است.

ـ می‌توانستید درس بخوانید شاغل شوید به شهر‌های بزرگتر بروید و آنگونه که دوست دارید زندگی کنید.

سه تا از دختران در جوابم گفتند: «فایده درس خواندن چیست؟ ما حتی اگر تا دبیرستان هم درس می‌خواندیم محال بود اجازه دهند به دانشگاه برویم. از همان ابتدایی خانواده‌ها می‌گفتن درس خواندن به چه درد دختر می‌خورد».

ـ تا به حال به شهر رفته‌اید؟

 از ۵ نفر تنها یک نفر آن‌هم به نزدیکترین شهر به روستایشان رفته بود و با شوق و ذوق از چیز‌هایی که در شهر دیده بود حرف می‌زد. این دختران هیچ تصوری از دنیای خارج از روستا و شهرک‌های اطراف آن نداشتند. یکی از آنها که ۲ سال بود ازدواج کرده بود. می‌گفت: «همیشه آرزو داشته و دارد که به شهر برود، اما پدر و الان هم شوهرش می‌گویند آنجا خبری نیست دلیلی ندارد که او شهر را ببیند».

ـ. چه تصوری از زن بودن و زن شدن داشتید؟ از همسر بودن و از عشق به زندگی زناشویی؟

 از شنیدن جواب‌هایشان بسیار متاثر شدم. یکی می‌گفت: «دوست داشتم عروس بشم که موهام را رنگ کنم و ابروهام را بردارم».

دیگری جواب داد: «زن شدن برام خیلی ترسناک بود. شب‌های قبل از عروسی به‌شدت می‌ترسیدم دلم می‌خواست از خونه فرار کنم. الان که سال‌ها از ازدواجم می‌گذره هنوز معنی شوهر و عشق رو نمی‌فهمم».

یکی از خانم‌ها می‌گفت: «مث فیلم‌های ترکیه‌ای دوس داشتم مردی عاشق من باشه و منم عاشقش باشم بهم محبت کنه برام هدیه بخره منو ببره گردش، اما با مردی ازدواج کردم که انتخاب پدرم بود هیچ وقت دوسش نداشتم البته خیلی مرد ساده و خوبیه، اما من حسی بهش ندارم. اونجوری که تو فیلم‌ها زن و مرد‌ها به هم دارن».

زنی در جوابم گفت: «من فقط ۱۵ سالم بود که ازدواج کردم. یه دختر چشم و گوش بسته که چیزی از رابطه جنسی نمی‌دونستم البته الانم چیز زیادی نمی‌دونم. گریه می‌کردم و خیلی می‌ترسیدم، در نهایت مجبور بودم به خواسته شوهرم تن بدم، اما همیشه ازش متنفر بودم، هنوزم هستم».

«من ۱۶ سالگی ازدواج کردم. اون موقع‌ها تو شهر‌ها و روستا‌ها یه خانم تقریبا مسنی بود که به زن‌ها می‌گفت تو شب عروسی‌شون چکار باید بکنند. یه چیزای بهم گفت: فهمیدم چاره‌ای جز انجام دادنش ندارم وگرنه آبروی خانواده‌ام میره، از همشون متنفر بودم احساس می‌کردم به‌شدت تحقیر شدم».

روایت دختر‌ها از بارداری بهتر از تجربه رابطه جنسی‌شان نبود. بارداری‌ها اغلب بین سنین ۱۴ تا ۱۸ سالگی، به اجبار اتفاق افتاده بود. این مادران کم سن وسال که کوچکترین تجربه‌ای از بچه‌داری نداشتند، مجبور بودند بارداری‌های سخت و زایمان‌های دردناک را تحمل کنند، زیرا بدن آنها برای نگه داشتن جنین و زاییدن آمادگی نداشت. چندتا از این زنان هنوز کمردرد و مشکلات جسمی داشتند.

نکته دیگری که در خصوص دلایل فرهنگی ازدواج کودکان از لابلای حرف‌های این دختران می‌شد فهمید، ترس خانواده‌هایشان از بی‌آبرویی بود. دختران به اتفاق می‌گفتند پدرشان تاکید داشته که دختر اگر زیاد مجرد بماند هرز می‌رود و خراب می‌شود، باید قبل از اینکه کاری کند که مایه بی‌آبرویی شود به خانه شوهر برود. منظور از بی‌آبرویی، مثلا حرف زدن با پسر تو راه مدرسه، داشتن دوست پسر یا حتی خندیدن و گرم گرفتن با پسر‌های فامیل بود.

فقر و بی پولی عامل دیگری بود که دختران در توضیح ازدواج زودهنگام خود عنوان کردند. «ما خانواده شلوغی بودیم سه تا دختر و ۴ تا پسر، پدرم روی زمین‌های کشاورزی کار می‌کرد، اما از وقتی خشکسالی شد و آب کم شد، زمین‌های کمتری زیر کشت رفتند و نیاز به کارگر کمتر شد، پدرم در بیشتر روز‌ها بیکار بود. به من و مادرم می‌گفت دختر رو زود باید بدی بره، نون خور کمتر می‌شه؛ درس بخونه که چی زودتر سروسامون بگیره بهتره».

باور به کلیشه‌های جنسیتی مبنی بر عدم توانایی دختران برای درس خواندن و شاغل شدن یکی دیگر از دلایل فرهنگی ازدواج زودهنگام دختران در این مناطق است.

تصور مردم و به‌ویژه خود زن‌ها، از وظایف و نقش‌های هر جنس، بر اساس وضعیت بیولوژیک آنهاست. این زن‌ها وجود این تبعیض‌ها و تفاوت‌ها را طبیعی می‌دانند.

نکته دیگر که ازدواج زودهنگام را سبب می‌شود، کلیشه دیگری است که به ابژه جنسی بودن زنان برمی‌گردد. این باور عمیقا وجود دارد که میل جنسی تنها برای مردان پسندیده است و زن‌ها خلق شده‌اند که نیاز جنسی مردان را برآورده کنند، زن‌ها همواره باید تمایلات خود را پنهان دارند در غیر این صورت بی‌حیا و پررو بوده و ممکن است باعث آبروریزی شوند.

این شرایط باعث می‌شود که به محض بروز نشانه‌های بلوغ در پسران جوان، مقدمات ازدواج با دختران کم سن و سال که تصور می‌شود در آینده به دلیل جوانی انرژی جنسی بیشتری خواهند داشت، فراهم شود.

مساله تعدد زوجات نیز در این مناطق برخاسته از ویژگی‌های فرهنگی است. گرفتن زن دوم و سوم به شکل پیش فرض حق مردان دانسته می‌شود. به زنان توصیه می‌شود که این مساله را پذیرفته و جنجال ایجاد نکنند. البته نسل امروز زنان روستایی در برابر تعدد زوجات بیشتر مقاومت می‌کنند و در این مقاومت مورد خشونت‌های مختلف و طردشدگی نیز قرار می‌گیرند، اما در نهایت به دلیل مذموم بودن طلاق، نداشتن حامی، بیکاری و بی‌پولی و داشتن بچه، وجود زن دیگری را می‌پذیرند، اما به گفته زنی که شوهرش زن بسیار جوانی را به عنوان زن دوم اختیار کرده بود، پس از گذشت ۵ سال از این اتفاق هنوز نتوانسته شوهرش را ببخشد یا از هوویش متنفر نباشد.

بررسی پدیده ازدواج کودکان در دیگر استان‌ها نتایج مشابهی را به‌دست می‌دهد. از آنجا که اساس مشکل فرهنگی است راه حل نیز از اصلاح فرهنگی و آگاهی بخشی می‌گذرد وگرنه صرف تغییر قوانین چیزی را به نفع این کودکان تغییر نمی‌دهد، زیرا بدون پذیرش اجتماعی قوانین نوشته می‌شوند که نقض شوند. نهاد‌هایی که مسئولیت جامعه پذیر کردن افراد را بر عهده دارند از قبیل: نهاد مذهب، کارگزاران دینی، نهاد‌های فرهنگی و آموزشی باید در برنامه‌های خود مذموم بودن ازدواج کودکان را لحاظ کنند و مددکاران اجتماعی در این مناطق به میان مردم رفته و آنها را نسبت به حق و حقوق زنان و کودکان آگاه کنند.


 
 
 
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۵
در انتظار بررسی : ۰
غیر قابل انتشار : ۰
صدیقه کشفی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۵:۴۱ - ۱۳۹۷/۰۵/۱۳
0
0
شاید تو مناطق خاص از قبیل روستاها وضعیت به این شکلی که گفته شده باشه ولی تو کلان شهرها مث همین تهران خود دخترها برای ازدواج عجله دارند
فاطمه.ح
|
United States
|
۰۸:۵۴ - ۱۳۹۷/۰۵/۱۴
0
0
به نظرم این فرهنگ های مسخره رو فقط باید با زور قانون برداشت و به فکر فرهنگ سازی تدریجی نبود این راه جوابگو نیست ولی اجبار و زور جواب میده ولی وقتی دین و مذهبمون با این رویه سازگاره واقعا چیکار باید کرد
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۲۶ - ۱۳۹۷/۰۵/۱۸
0
0
من خیلی ها را می شناسم که در سنین 14 سالگی یا کمی بیشتر ازدواج کردند البته خیلی هم تمایل به ازدواج داشتند و از زندگی خود راضی بودند و هستند. من که عمرم را گذاشتم برای درس خواندن و دانشگاه رفتن و اشتغال بیرون خانه و مستقل بودن، الان هزار بار از تصمیم های خودم پشیمانم. کاش من هم مثل آنها زندگی می کردم. لطفا کلمه قربانی را برای ازدواج در سنین نوجوانی بکار نبرید. قربانی کسی است که جوانی اش را به جای خانه و خانواده و فرزندان صرف اداره و کار بیرون از خانه می کند.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۹:۰۸ - ۱۳۹۷/۰۵/۲۰
خوب اگر کسی خودش تمایل داشته باشه که توسن 14 سالگی ازدواج کنه دیگه نمیشه بهش قربانی گفت به ویژه که الان دخترای 14 ساله که تو کلان شهرها زندگی می کنند از جهات زیادی به بلوغ رسیده اند
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۹:۱۰ - ۱۳۹۷/۰۵/۲۰
دوست عزیزم بهم میگی چرا پشیمونی؟ چون من به عنوان یک زن فکر می کنم مستقل بودن بهترین اتفاقی هست که می تونه برا یه زن بیفته چون دلیل بسیاری از تبعیض ها ستم ها و اساسا فرودستی زنان، عدم استقلال مالی اونها و وابستگی به مردها هست
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی