دیدارنیوز - تحولات در ایران هیچگاه متوقف نمیشود و هر روز موضوع جدیدی محل بحث است؛ تا چندی قبل کرونا در صدر مکالمات روزمره جامعه و دغدغه مسئولان بود و پس از آن نوبت به آغاز مجلس یازدهم شد. مجلسی که اصولگرایان بر اکثر کرسیهای آن تکیه زدهاند. با توجه به سابقه حضور این جریان در مناصب انتخابی نگرانیهای زیادی نسبت به عملکرد آنها وجود دارد. یکی دیگر از دغدغههای جامعه موضوع قتل رومینا دختر ۱۳ساله توسط پدرش است؛ قتلهای ناموسی از جمله نگرانیهای ایران در دهههای طولانی است، اما هنوز اراده جدی برای پایان دادن به آنها دیده نمیشود. فائزه هاشمی دختر آیتا... هاشمی و فعال اجتماعی و سیاسی اصلاحطلب در گفتگو با «آرمان ملی» به دغدغههای این روزهای ایران پرداخته است که میخوانید.
مجلس دهم تمام شد؛ مجلسی که اصلاحطلبان برای ۴ سال فرصت داشتند تا خواست جامعه را محقق کنند. عملکرد این مجلس بهویژه اصلاحطلبانش را چگونه ارزیابی میکنید؟
در مجلس دهم نمایندگانی مانند خانمها سیاوشی، سعیدی و سلحشوری و آقایان صادقی و مطهری عملکرد خوبی داشتند. البته آقای مطهری را نمیتوانیم اصلاحطلب معرفی کنیم. اما اگر بخواهیم عملکرد فراکسیون امید را مدنظر داشته باشیم باید گفت که مجموعه فراکسیون اصلاحطلبان نتوانست از پتانسیل و جایگاه خودش استفاده خوب و مناسبی داشته باشد. باید درنظر داشت که جدا از مساله اصلاحطلب یا اصولگرا، مشکلات عدیدهای در کشور پدید آمده، نبود مدیریت کارآمد و شایستهسالاری از این مسائل است. این روند سبب شد اقدام مثبت و قابل انتظاری در مجلس صورت نگیرد.
البته شاید نتوان همه ایرادها را متوجه اصلاحطلبان دانست و موضوعات دیگر هم مانع موفقیت و تحقق انتظارات شد.
درست است. بهعنوان نمونه برخی مصوبات با مخالفتهایی مواجه شد و بخشی از آنها نتوانست رای لازم جهت تصویب را کسب کند. بخشهایی هم که مورد تصویب قرار گرفت، خوب بود. یکی از مشکلات مجلس این بود که برخی نمایندگان درصدد طرح مواضع شخصی خودشان بودند در حالی که اکنون در خارج مجلس هم میتوانند مواضع خودشان را بیان کنند. یعنی نیاز نیست حتما نماینده مجلس باشند تا بتوانند صحبت کنند. البته پایگاه نمایندگی مجلس قدرت بیشتری به سخنرانی آنها میداد و انعکاس خبری مناسبتری هم داشتند.
اشاره کردید آقای مطهری را اصلاحطلب نمیدانید. عملکرد ایشان را چگونه ارزیابی میکنید؟
آقای مطهری در برخی مواضع اصلاحطلب بود، اما در مواضع فرهنگی و موضوعات مرتبط با زنان، تفکرات همسو با ما نداشته و ندارند.
از مجلس دهم عبور کردیم و منتظر عملکرد مجلس یازدهم با حضور اکثریت نمایندگان اصولگرا هستیم. تصور میکنید این اصولگرایان تا چهاندازه میتوانند عملکرد بهتری نسبت به اصلاحطلبان مجلس دهم داشته باشند؟
همانطور که در ابتدا اشاره کردم عملکرد اصلاحطلبان مجلس دهم را صددرصد موفق ارزیابی نمیکنم که بگویم عملکرد مجلس جدید میتواند کاملا متضاد با مجلس دهم باشد، اما اصولگرایان هر زمان در انتخاباتی پیروز میشوند، اختلافاتشان اوج میگیرد و مقابل هم میایستند. یعنی در میان خودشان با مشکل مواجه میشوند. حتی اگر رئیسجمهور بعدی از جریان فکری آنها یعنی از میان اصولگرایان باشد، باز هم در درون خودشان با مشکل مواجه میشوند. اما درباره عملکرد نمایندگان اصولگرای مجلس یازدهم یک امیدواری در من وجود دارد که امیدوارم واهی نباشد. اصولگرایان بخشی از این جامعه هستند و مشکلات و مطالبات مردم را میبینند که امیدوارم شاید خارج از لج و لجبازی سیاسی و با توجه به اینکه خودشان پیروز انتخاب هستند، بتوانند کارهای خوبی انجام دهند.
لج و لجبازی سیاسی مورد اشاره شما یکی از موانع اصلاحطلبان در مجلس دهم بود. اینطور نیست؟
همینطور است. بخشی از مخالفتها که با مجلس صورت میگرفت بر این اساس بود و حتی برخی موضوعات که نمایندگان دنبال میکردند هم همین بود. مثلا معتقد بودند نباید این موضوع به نام اصلاحطلبان یا یک نماینده اصلاحطلب تمام شود تا برای آنها محبوبیت ایجاد کند و چرا نباید این محبوبیت نصیب ما شود.
در مجلس یازدهم دیگر اصلاحطلبان زیادی حضور ندارند که این موضوع معنا داشته باشد.
بله؛ اکنون امیدوارم اگر اصولگرایان مطالبات جامعه و کشور را درک کرده باشند، راه صحیح و درست را بروند و توجه نداشته باشند که طرحی و موفقیتی در مجلس به نام آنها تمام شود. فرصتی که ایجاد شده، فرصت خوبی است. در شرایطی که حضور اصلاحطلبان در مجلس محدود شده، اصولگرایان میتوانند هر کاری که میخواهند، انجام دهند. بخشهایی که میتوانستند بر مجلس تاثیر کاهنده بگذارند اکنون با جریان اصلی مجلس همسو هستند و دیگر موانع قبلی وجود نخواهد داشت. بنابراین شرایط برای آنها مهیا است و میتوانند با هم گفتگو کنند. بهترین برنامه مجلس یازدهم باید نجات کشور از مشکلاتی باشد که بهصورت متوالی پدید آمده و باید در مسیری حرکت کنند که مطالبات جامعه را محقق کنند.
محمدحسین قدیری ابیانه که از حامیان احمدینژاد بود و به تدریج مخالف او شد، روز جمعه گفته بود مطمئن هستم احمدینژاد برای انتخابات ۱۴۰۰ ثبتنام میکند. قدرت به مزاج او شیرین آمده است. بهنظر شما در مجلسی که تعدادی از یاران احمدینژاد هستند، تلاشی برای ریاست جمهوری او صورت میگیرد؟
بعید میدانم اصولگرایان به سراغ کسی بروند که یکبار از آن گزیده شدهاند. آقای احمدینژاد در دوران ریاست جمهوری ۸ساله خود مشکلات زیادی برای کشور ایجاد کرد. دور از ذهن و عقل است که دوباره بیایند و این خطا را تکرار کنند. فکر نمیکنم اگر عاقل باشند در انتخابات ۱۴۰۰ روی احمدینژاد سرمایهگذاری کنند و به سراغ نیروی دیگر میروند. رهبر انقلاب هم در صحبتهایشان به جوانان حزباللهی اشاره کردند که دولت جوان حزباللهی علاج مشکلات کشور است. آقای احمدینژاد جوان نیست که بخواهند برای حضور او در انتخابات ریاست جمهوری آینده برنامهریزی کنند. احتمال حضور احمدینژاد را ضعیف میدانم. از سوی دیگر آقای احمدینژاد احساساتی و غیرقابل اعتماد است و رفتارهای غیرمنطقی زیادی از خود نشان داده است. آقای احمدینژاد یکبار در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ ردصلاحیت شد پس چه اتفاقی رخ داده که بخواهند او را تایید کنند؟ بعید میدانم جناح عاقل اصولگرا در ترغیب آقایاحمدینژاد برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ همراهی کند همچنین تصور نمیکنم مجلس یازدهم بهرغم حضور اصولگرایان درصدد رای آوری احمدینژاد باشد.
از بحث مجلس خارج شویم. این روزها قتل رومینای ۱۳ساله توسط پدرش مورد توجه افکار عمومی است. بسیاری خواهان اعدام قاتل یعنی پدر رومینا هستند، اما قوانین چنین اجازهای نمیدهد. بهنظر شما چه باید کرد؟
کشته شدن رومینا توسط پدرش اتفاق تلخی بود. امیدوارم با تصمیمات دادستانی و مجموعه قضایی، بهصورت ویژه به این پرونده رسیدگی شود. در بخشی از برداشتهای فقهی، همسر و فرزندان جزو اموال مرد محسوب میشود و مرد بر آنها مالکیت دارد یعنی مرد میتواند هر بلایی که خواست بر سر اموال خودش بیاورد که بر همین اساس، در قانون برای پدری که فرزند خودش را به قتل میرساند، قصاص پیشبینی نشده است. اتفاق دوم این است که شاکی خصوصی ندارد یعنی اعضای خانواده زمانی که پدر خطا میکند، با او همراه هستند یا جرات شکایت ندارند و یا شکایت را نوعی آبروریزی میدانند و... بنابراین نمیتوان پرونده را بهصورت کامل بررسی کرد و در نهایت پدر مجازات نمیشود، چون شاکی خصوصی ندارد. نکته سوم این است که چنین پروندههایی جنبه عمومی دارد و شخصی و خانوادگی نیست، اما وظیفه دادستان است که بهعنوان پدیده اجتماعی با چنین پروندههایی مواجه شود، چرا که عدم تقاص پدر سبب رواج آن خطا در جامعه خواهد شد و با سرنوشت عموم مردم ارتباط دارد. بنابراین وظیفه دادستانی است که برای حفاظت عمومی جامعه، زنان، دختران و حتی پسران بهعنوان مدعیالعموم وارد شود. اکنون نوبت آن است که مدعیالعموم در پرونده رومینا ورود کرده و به آن رسیدگی شود. نکته چهارم این است که در چنین پروندههایی پدر یا مادر باید به اشد مجازات برسند. اگر فرزندی از سوی یک فرد غریبه کشته شود تکلیفش مشخص است، اما اگر پدر یا مادر مرتکب قتل فرزندشان شود به نظرم باید چندین برابر فرد غریبه مجازات و قصاص شوند تا بهطور جدی با این قتلهای ناموسی مقابله شود. اگر این بچه یعنی رومینای ۱۳ساله مشکلی داشت که او را به خانوادهاش تحویل نمیدادند پس نتیجه میگیریم او ظاهرا خلافی نداشته و در ادامه پدرش اقدام به قتل او کرده است. اگر قرار باشد هر فردی خودش برای خودش دادگاه تشکیل دهد و اقدام به مجازات کند که سنگ روی سنگ بند نمیشود و تفکری خطرناک است. اگر با این پدیده تقابل جدی نشود، معادلات در جامعه بهم میریزد.
برخی معتقدند اگر لایحه منع خشونت علیه زنان به تصویب میرسید حالا شاهد این جنایت نبودیم. شما هم همین نظر را دارید؟
متاسفانه مادهای در این لایحه به چنین موضوعی اشاره نکرده است. در آن لایحه پدر از قصاص آزاد و رها است و مادر را در کنار پدر گذاشتند یعنی مادر هم در صورت قتل فرزندش قصاص نشود. افزودن مادر برای این است تا صدای مدافعان حقوق زنان در نیاید و بگویند مادر مانند پدر از قصاص خلاصی دارد، اما باید پرسید پس حقوق فرزند چه میشود؟ شانس آوردیم آن لایحه با ایراداتی که دارد تصویب نشده است.
منظورتان چیست؟
اگر لایحهای که الان وجود دارد، به تصویب میرسید مشکلات کم نمیشد. لایحه خشونت علیه زنان، لایحه جامعی نبود. تصویب لایحه خشونت علیه زنان با این شرایط کمکی نمیکند. وقت آن است خانم ابتکار در جایگاه معاون رئیسجمهوری در امور زنان و خانواده و دولت، لایحه را مورد بررسی مجدد قرار دهند و اصلاحات عمیقی در آن انجام شود. در جلسات هماندیشی زنان با حضور نماینده معاونت زنان و خانواده ریاست جمهوری درباره این لایحه کار زیادی کردیم و پیشنهادات خوبی داده شد. همه مشکلات لایحه را مورد بررسی قرار دادیم که امیدوارم نسبت به رفع آنها اقدام شود.
با بررسی قتلهای ناموسی صورت گرفته به این نتیجه میرسیم که در مناطق قبیلهاینشین و عشیرهای کشور تعداد این قتلها بیش از سایر نقاط کشور است و مربوط به دیروز و امروز نیست، برای مقابله با این موضوع در مناطقی از کشور چه باید کرد؟
هر موضوعی با فرهنگسازی و آموزش قابل حل است. پیش از این فرهنگهای متحجر وجود داشت، اما با آموزش و وضع قوانین، تضعیف شد یا از بین رفت. وقتی قانون به شکل صحیح، تدوین و تصویب شود، به تدریج منجر به فرهنگسازی میشود مانند جریمه راهنمایی و رانندگی که با خطاکاران برخورد میکند و منجر به کاهش تخلفات میشود. اگر چند دفعه با تخلفی برخورد قانونی شود به تدریج مانع تکرار خطا میشود و درنهایت تبدیل به فرهنگ خواهد شد بهویژه اگر آموزش در کنار وضع قانون مدنظر قرار گیرد. در این مسیر باید از صداوسیما و فضای مجازی استفاده شود.
این فرهنگسازی که تاکنون درباره جلوگیری از قتلهای ناموسی موثر نبوده، وظیفه چه نهادی است؟
وظیفه حکومتها، فرهنگ و انسانسازی است و باید در این راستا برنامهریزی کنند تا جامعه را به سمت درست پیش ببرند. باید با این فرهنگ کشتن نوامیس مبارزه و فرهنگسازی جدید کرد. بهنظر من قانون مهمترین راهکار مقابله با قتلهای ناموسی است. وقتی قانون درستی باشد، قانون کارآمد و موثر از آن فرهنگ حمایت و آن را تقویت میکند. معمولا عرف همراه با قانون ایجاد میشود و نهادهای مسئول باید با عدم رعایت قانون برخورد جدی داشته باشند.
چه باید کرد؟
مسئولان باید برای قانون و فرهنگسازی، برنامهریزی کنند. وقتی قانون تصویب و مجازات در نظر گرفته شود، با آموزش و اطلاع رسانی مناسب و آموزشهای روانشناسی و جامعهشناسی میتوان فضا را ایجاد کنند. اگر مسئولان این مسیر را شروع کنند، نهادهای مدنی، رسانه، مردم عادی و فضای مجازی دنبال آنها میروند. مهم قانون است که باید باشد. ترس مجازات حتی اعدام باید باشد و در کنار آن باید آموزش و برنامهریزی باشد.