تیتر امروز

بچه‌ها! نخندین!
افاضات اضافه

بچه‌ها! نخندین!

عوام‌الملک در هفته‌ای که گذشت از حمایت مردم و خواص از یک طرح جدید نوشته و ترانه‌ای هم به گوشش رسیده که می‌گفت: "بچه‌ها! نخندین!"

سندروم لباس سفید

شاید برای شما هم پیش آمده باشد که وقتی به پزشکی مراجعه می‌کنید بیش و پیش از همه، توجه‌تان به لباس فاخر و ساعت لوکس پزشک و همچنین اشیای تزیینی گران‌بهای موجود در مطب او جلب شود. بعضاً، رفتار متکبرانه و سرسرانه پزشک را هم به این مجموعه اضافه کنید. چه حسی بهتان دست می‌دهد؟ جسیکا بارون، قواعد کلی تیپ و پوشش و آداب پزشکان را مورد توجه قرار داده است و اعتماد و اقتدار را در رابطۀ پزشک و بیمار کاویده است.

کد خبر: ۵۹۸۸
۱۴:۵۹ - ۰۹ مرداد ۱۳۹۷

دیدارنیوز ـ جسیکا بارون؛ ترجمه: بابک طهماسبی: دشوار بتوان باور کرد که دکترهای مدرن غربی، با بیمارستان‌های میلیون‌دلاری و تجهیزات پیشرفته‌شان، اشتراکات زیادی با همتایان باستانی‌شان داشته باشند. تا قرن نوزده میلادی، دکترها معمولاً منزلت به‌غایت نازلی در جامعه داشتند. از زمان رومیان و در سراسر قرون‌وسطی، حتی گاهی به رذالتِ چشیدن ادرار بیماران‌شان، به‌عنوان ابزاری برای تشخیص بیماری تن داده‌اند که القاب «ادرارسنج» و «ادراربین» را برایشان به ارمغان آورده بود. این روزها، دکترها عموماً شرایط کاری بهتری دارند ولی قواعد کلی مربوط به تیپ و پوشش و آداب آنها در کمال تعجب طی ۲۵۰۰ سال گذشته ثابت باقی مانده است.
 
پس از پلیس و ارتش، بر ظاهر پزشکان بیش از هر صنف دیگری در تاریخ نظارت شده است (بعید است اتفاقی باشد که هر سه صنف با مرگ و زندگی درگیرند). در یونان باستان، ملاقات پزشکی در ملاءعام اتفاق می‌افتاد. حتی در خانه نیز معمولاً تماشاگرانی این ملاقات را نظاره می‌کردند. بیمارستان، به‌شکلی که امروز می‌شناسیم، تا قرن نهم میلادی وجود نداشت تا اینکه مسلمانان در بغداد بیمارستان را ساختند. از آنجا که غالباً تعدادی تماشاگر وجود داشت، برخی نمایش‌ها و جلوه‌گری‌ها نیز انتظار می‌رفت. ظاهراً پزشکان یونان باستان کاملاً در نقش‌شان غرق شده بودند تا جایی‌که نویسنده‌ای مجبور شد هشدار دهد، علیه «کلاه‌های لوکس و عطرهای فاخر برای جلب بیماران... زیرا افراط در عجیب‌بودن منجر به بدنامی می‌شود ولی کمی عجیب‌بودن را به حساب خوش‌سلیقگی می‌گذارند».

هنوز هم از پزشکان انتظار داریم تمیز و مرتب باشند و خیلی از تزئینات استفاده نکنند؛ شگفت‌زده خواهم شد اگر پزشک خانواده را با الماس‌های درشت و روسری [برند] هرمس ببینم. البته پزشکان می‌توانند تاحدودی «خوش‌تیپی» خود را بروز دهند ولی این امر درحالت‌کلی محدود شده است. این محدودیت‌ها با بقراط، پزشک یونان باستان، شروع شد. تاریخ‌دان‌ها عموماً بر این باورند که چندین نفر در نگارش این شصت‌وخورده‌ای متن پزشکی دست داشته‌اند که برخی از نخستین دستورالعمل‌ها در تاریخ برای یک پزشک خوب بودن را ارائه می‌دهند. نوشته‌های بقراطی زادگاه اخلاق پزشکی است و منشأ سوگندی است که امروزه نیز پزشکان پس از پایان تحصیلات ادا می‌کنند.

در یکی از نوشته‌های بقراط با نام دکوروم به پزشکان گفته شده است تا «آراسته و ساده ولی نه بسیار فاخر بلکه چنان بپوشند که خوش‌نامی آورد و مناسب تفکر و خوداندیشی و پیاده‌روی باشد». یک نویسندۀ بقراطی در بحث جراحی به پزشکان دربارۀ جزئیات حالت آنها و محل قرارگیری اندام‌هایشان حین این اعمال توصیه کرده است و گفته است «لباس باید خوش‌دوخت و بدون چین و یک‌دست و در تناسب با آرنج و شانه باشد». امروز نیز شیوه‌نامۀ دانشکدۀ پزشکی استنفورد از دانشجویان پزشکی می‌خواهد «محافظه‌کارانه و حرفه‌ای لباس بپوشند» و روپوش سفیدشان «تمیز و اتوکشیده باشد و همواره بر تن داشته باشند» دانشکدۀ پزشکی دانشگاه یوتا جزئیاتی در حد جنس مناسب برای شلوار یا شلوار راحتی را به دانشجویان دیکته می‌کند که «باید از پارچه‌های سفت‌تر ساخته شده باشد تا ظاهر حرفه‌ای را حفظ کند».

اما آیا لباس و عطر و جواهرات پزشک شما واقعاً ارزش این‌همه توجه را دارد؟ پژوهش‌ها نشان می‌دهند جزئیات ظاهری سبک پوشش در حرفۀ پزشکی بسیار مهمتر از آن چیزی است که فکرش را بکنید. در پژوهشی از ۳۳۷ بیمار بخش مراقبت‌های ویژه در سال ۲۰۱۳ میلادی، محققان دریافتند بیماران و خانواده‌هایشان پزشکانی را که روپوش سفید بر تن داشتند عالم‌تر و صادق‌تر و تواناتر از پزشکانی می‌دانستند که لباسی عادی و «آستین کوتاه» داشتند. در مطالعه‌ای دیگر، این واقعیت به بیماران گفته شد که روپوش سفید پزشکان می‌تواند منشأ انتقال بیماری باشد ولی آنها همچنان روپوش سفید را به شلوار جین و کفش کتانی ترجیح دادند.

در دهۀ ۱۹۷۰ میلادی، دانشمندان علوم اجتماعی شروع به مطرح‌کردن این ایده کردند که تعاملات اجتماعی را می‌توان همچون «نمایش» دید. شاید این بهترین شیوه برای درک دکتر رفتن باشد. صحنه‌ای معمول که حداقل شامل دو نقش و لباس مناسب برای هر نقش می‌شود. در ساده‌ترین شکلش، دکتر رفتن فیلمنامه‌ای استاندارد دارد: ذکر علائم بیماری توسط بیمار، پرس‌وجو توسط پزشک، تماس‌ها و آزمایش‌های دوره‌ای، اعلام اینکه اشکال کجاست، توصیه (یا نسخه) برای بیماری، عملی که نشان می‌دهد این دیدار پایان یافته است.

در این برخورد، یکی از چیزهایی که پزشک را از بیمار متمایز می‌کند ظاهر است. مرتب‌بودن و حرفه‌ای‌گری و زنده‌دلی پزشک در تضاد با وضع ضعیف و یاری‌خواه بیمار است. در پزشکی معاصر، غالباً بیمار با لباس بلند و گشاد، که بیشتر تحقیرکننده است، مشخص می‌شود درحالی‌که پزشک خوش‌لباس و آراسته است و معمولاً یک روپوش سفید آزمایشگاهی مدرن روی لباس‌هایش پوشیده است.

این روپوش سفید تقریباً یک اتفاق جدید است و جای لباس سیاه و دلگیری را گرفته است که پزشکان پیش از قرن نوزدهم میلادی می‌پوشیدند. پس از آن، پزشکان در تقلید از ظاهر کارکنان آزمایشگاه در جامه‌ای سفید ظاهر شدند تا به حرفۀ خویش اعتبار ببخشند. این روپوش سفید برای این است که اقتدار پزشکی را برقرار کند و گاهی این کار را کمی زیاد انجام می‌دهد. دیده شده است که برخی دچار «سندرم روپوش سفید» هستند. یعنی وقتی پزشک وارد اتاق می‌شود، فشار خون و اضطراب این افراد افزایش می‌یابد (البته برخی در حضور تمام کادر پزشکی، بی‌توجه به پوشش کادر پزشکی، دچار این سندرم می‌شوند ولی این سندرم هنگام معاینۀ بیمار توسط پرستار خیلی شایع نیست).

«رفتار بالینی» نیز خصیصه‌ای است که دیر زمانی است از پزشکان انتظار داریم. در دکوروم، نویسنده هشدار می‌دهد که «کج‌خلقی از چشم فرد بیمار و فرد سالم زننده است» و پیشنهاد می‌دهد که پزشکان باید «خونسرد باشند و از آنچه می‌گویند مطمئن به نظر برسند» و «نحوۀ نشستن و خشکی رفتار و حالت لباس و گفتار قاطع و مختصرگویی و آرامش را در نظر داشته باشند». به پزشک بقراطی آموخته‌اند رفتاری ملایم و ذهنی مطمئن داشته باشد و هوشیار باشد و به‌راحتی تهییج و خشمگین نشود و با بیماران و خانوادۀ آنها صبور باشد بی‌آنکه در خنده و یا ابراز شادمانی افراط کند.

اکنون، شواهدی روزافزون هست که برداشت بیمار از شخصیت پزشک بر نتیجۀ درمان تأثیرگذار است. وقتی بیمار، علاوه‌ بر توانایی و شایستگی، پزشک را مهربان و دلسوز می‌یابد، بیشتر احتمال دارد که راضی و صادق باشد. ثابت شده است که نشان‌دادن همدلی در موارد چاقی و دیابت و فشار خون بالا و آسم و عفونت ریه و آرتروز بر نتیجۀ درمان تأثیر مثبت گذاشته است.

 پس تصویر پزشک نیز بخشی از جریان برقراری اعتماد و اقتدار در رابطۀ پزشک و بیمار است. با این‌حال، ظهور پزشکیِ بیمارمحور و توانایی دستیابی بیماران امروزی به دانش پزشکی این معادله را تغییر می‌دهد و بیمار را بیشتر به سمت نقش مصرف‌کننده یا مشتری سوق می‌دهد تا نقش یاری‌خواه. در قرن بیست‌ویک میلادی، پزشکان باید جایگاه حرفه‌ای خویش را حفظ کنند ولی درعین‌حال هرگونه تصور برتری بر بیمار را از ذهن پاک کنند. برای بار نخست در ۲۵ قرن گذشته، به‌زودی تعداد دیالوگ‌های فیلمنامۀ پزشکی برای هر نقش می‌تواند یکسان شود.
 
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی