دیدارنیوز – رادیو و تلویزیون ایران پر است از چهرههای توانمندی که در سالهای طولانی در این عرصه حضور داشتهاند و منشاء اتفاقات مهم و تاثیرگذار بودهاند. چهرههایی که حدود ۵۰ سال فعالیت مستمر داشته و توانستهاند نیروهای جدیدی را هم تربیت کنند. فریبرز گلبن پیشکسوت رادیو و تلویزیون یکی از این افراد است.
گلبن متولد ۱۳۲۹ است و از سال ۵۰ در رادیو تهیه کنندگی میکند. او از جمله افرادی است که در رشد و توسعه رادیو جوان نقش مهمی داشته است. این پیشکسوت رادیو همچنان مشغول برنامه سازی است و در حال حاضر برنامه «جمعه من» و «اینجا شب نیست» را در رادیو تهیه کنندگی میکند. او در این گفتگو روحیات فروتنانه خود را به خوبی نشان میدهد و بر اهمیت توجه به جوانان و آموزش به آنها میگوید. دیدارنیوز به مناسبت ۵۰ سالگی فعالیت این هنرمند کشور به سراغ او رفته تا دیدگاهها و تجربیاتش را با مخاطبان و علاقهمندان این حوزه به اشتراک بگذارد.
دیدارنیوز: آقای گلبن از چه سالی وارد عرصه هنر شدید و به رادیو آمدید؟
گلبن: من در سال ۱۳۴۸ به طور اتفاقی به رادیو آمدم. در آن موقع در سن جوانی یعنی ۱۹ سالگی تب و تاب بسیاری داشتم و متوجه شدم که همانی است که من میخواهم و در نگاه اول جذب شدم و عاشق شدم و از این بابت پشیمان هم نیستم.
دیدارنیوز: این نکته خاصی است که شما به آن اشاره کردید و من قصد پرسیدن آن را داشتم که اگر به دوران جوانی برگردید، چه چیز را انتخاب میکنید؟
گلبن: من همین راه را انتخاب میکنم. زیرا همه چیز درون این بود. من گلهای که به مدیران میکردم این بود که اگر من در همان سن به یک مغازه بنگاه معاملات ملکی میرفتم و برای مثال فقط چای میدادم، تا الان دو تا خانه داشتم، در حالی که الان چیزی ندارم و گفتهام که راضی هستم. ولی در اینجا خیلی بیشتر از دو خانه ارزش دارد.
دیدارنیوز: چرا؟ این چرایی خیلی مهم است.
گلبن: این کار با روح انسان ارتباط دارد و مسئله مادیات نیست. واقعا خود شما نیز میدانید که رادیو پول زیادی ندارد و سالها در رشتههای مختلف آن بودهایم و دیدهایم. میتوانی با توجه به توقع خود با حقوق رادیو زندگی کنید، اما واقعا دستمزد زیادی ندارد. رادیو روح تو را زنده نگه میدارد. من خوشحالم که با روح خود زندگی میکنم.
دیدارنیوز: از چه شغلی در رادیو شروع کردید؟
گلبن: من دستیار تهیه کننده بودم. البته آن موقع اسم آن دستیار تهیه کننده نبود، بلکه مسئول موسیقی برنامههای واحد خبر بود. در آن زمان خبر غیر از خبرهای راس ساعت، برنامههای خاصی داشت. برنامههای جُنگ مانندی از ۶ تا ۹ صبح وجود داشت و اولین برنامه با مرحوم مانی که محمد خوجویان گوینده قدیم بود که گزارش و مطالب به روز دنیا در آن برنامه پخش میشد و بنده به عنوان دستیار یعنی مسئول موسیقی محمود معلمیان بودم که همیشه مدیون ایشان هستم. مثلاً اگر میخواست راجع به مکزیک صحبت میکرد، من باید موسیقی مکزیکی پیدا میکردم و این کار برای خود من خوشایند بود که چگونه این موسیقیها را پیدا میکردم. اینطور شد که با این کار آشنا شدم. آقای معلمیان بعد از ۲ الی ۳ سال، بورس گرفتند و به خارج از کشور رفتند. با خود گفتم چه کسی به جای محمود میآید که من دستیارش شوم. به من گفتند که محمود گفته است که شما میتوانید. این مسئله اعتماد به نفس نبود، بلکه آن زمان من جرات این کار را نداشتم. اما آنها میدانستند که من توانایی این کار را دارم. یعنی من الان به این نتیجه رسیدهام که میتوانم بگویم چه کسانی توانایی چه کاری را دارند. بعد از دو سال کار کردن، قلق کار را به دست گرفتم و کم کم پیشرفت کردم و به تهیه کننده تبدیل شدم. بعد از خبر به شبکه رادیویی ایران وارد شدم.
دیدارنیوز: با تلویزیون هم همکاری داشتهاید؟
گلبن: خیلی کم و به ندرت. زیاد با تلویزیون رابطهای نداشتم. زیرا توجه تلویزیون بیشتر روی چشم است. ما روی گوش کار میکنیم و، چون بیشتر تمرکز روی گوش است، بیشتر دنبال آن هستیم. با تصویر زیاد رابطهای ندارم، اما کارهایی در این زمینه نیز انجام دادهام.
دیدارنیوز: سوالی که در حال حاضر از بعضی دوستان که در شرایط سنی شما یا کم سنتر هستند میکنم این است که چرا خیلی تمایلی به همکاری با تلویزیون ندارند، به جز این نکتهای که شما فرمودید، پاسخ خیلی خاصی را میدهند این است که رادیو ۲۴ ساعته وجود دارد و ما میتوانیم آثاری که در ذهن ما ممکن است بوجود بیاید و میتواند اثر گذار باشد، را در رادیو خلق کرده و انعکاس دهیم. در حالی که تلویزیون محدود است و این محدودیت اجازه نمیدهد که گامهای خاصی را برداریم.
گلبن: این مسئله هم وجود دارد. البته من حس میکنم که رابطه تلویزیون با مخاطب و رابطه رادیو و مخاطب خیلی فرق میکند. یعنی شما باید تلویزیون را ببینید. ولی رادیو این طور نیست. یعنی شما در حال رانندگی، خانم در حال آشپزی، بچه در حال مطالعه کتابهای درسی و انجام تکالیف درسی و جوان در حال انجام کارهای روزمره و دانشگاه، به رادیو گوش میکنند و من این ارتباط را میخواهم که این ارتباط صمیمی و نفس به نفس است.
دیدارنیوز: شما میتوانید به راحتی شماره تلفن بدهید و بگویید که با شما تماس بگیرند و با آنها صحبت کنید.
گلبن: الان که تکنولوژی به این حد رسیده چیزی که شما میگویید درست است. ولی در زمان قدیم این هم نبود و این چنین برنامههایی در ترانههای درخواستی بود که تلفنی بود و در اتاق فرمان زنگ میزنند و من بچه بودم این شماره همیشه اشغال بود. بعدها فهمیدم که چرا اشغال است. زیرا خودشان اشغال میکردند و هر چه که خودشان میخواستند با اسمهای خود پخش میکردند. اما حال فضای مجازی است و در ارتباط با مخاطب خود خیلی پیشرفت کردهایم. من در حال حاضر در برنامه خود برای جوانان، به دنبال استعداد ویژه میگردم. مثلا نوجوانی که در سن ۱۱ الی ۱۲ سالگی چنگ میزند، چرا نباید بیاید و من هنرش را نشان ندهم یا آن را به گوش مخاطب برسانم. الان ارتباطات خیلی خوب شده است.
دیدارنیوز: در واقع ارتباطات بهتر شده است. با توجه به شبکههای مجازی یا علم خاصی که الان در شبکه اجتماعی وجود دارد، الان پادکست بر خیلی از مردم اثرگذار است و بسیاری از مردم به سراغ آن رفته و تلاش میکنند در کلاسهای گوناگون یاد بگیرند و بتوانند در شبکههای اجتماعی پادکست تولید کنند. این ویژگی است که در رادیو وجود دارد و شما هم به آن اشاره کردید. به همین خاطر نیز شما زیاد در تلویزیون فعالییت نداشتید. بعد از اینکه در رادیو ایران که آن موقع به نام رادیو صدای ایران رادیو ایران بود فعالیت میکردید، بعد از اینکه وارد عرصههای دیگر تهیه کنندگی شدید، در کدام یک از شبکههای رادیویی بیشتر فعالیت داشتهاید؟
گلبن: آن موقع در رادیو تهران و رادیو ۲ فعالیت داشتم و به هر حال بچههای رادیو در آن کار میکردند. ولی کادر خاصی داشت. برای مثال من برنامههای تولیدی برای رادیو تهران میساختم. ولی به هر حال این گذشت. بعد از انقلاب که به رادیو ایران آمدم، یک برنامه اقتصادی ساعت ۱۰ تا ۱۰ و نیم صبح را کار میکردیم و در این برنامه طبیبها که برای مثال متخصص چشم یا قلب و یا تخصصهای دیگر داشتند، به این برنامه میآمدند. تخصص من در برنامههای زنده بود و بیشتر دوست داشتم کار زنده انجام دهم، زیرا حضور ذهن و سرعت عمل داشتم و میتوانستم کار را جمع کنم. بعدها که آقای داریوش کاردان آشنا شدیم، رادیو پیام باز شد و ما به همراه آقای داریوش کاردان به رادیو پیام رفتیم. در آنجا هنرنمایی زیادی را انجام دادم. آقای کاردان هم که خدا ایشان را حفظ کند، هنرمند توانایی است. برنامههای دوشنبه شب که با آقای داریوش کاردان کار کردیم و از ساعت ۶ تا ۱۰ شب پخش میشد، مخاطب بسیاری داشت. ما همدیگر را درک میکردیم. زیرا ارتباط بین تهیه کننده و مجری و گوینده باید ارتباط خاصی باشد. اگر هر کدامشان آن ارتباط را نگیرند، کار شیرین نمیشود. آقای کاردان یک برنامه عصرانه با داوود جمشیدی داشت که شما هم با آنها فعالیت داشتید و عصرهای پنجشنبه پخش میشد. عصر پنجشنبه که آقای جمشیدی خسته شده بود، پیشنهاد داد که به جای ایشان انجام دهم. داریوش هم موافق بود و من با داریوش کاردان، خانم ژاله صادقیان برنامه عصرانه را اجرا کردیم. یک مدت این کار را ادامه دادیم. بعد که رادیو جوان افتتاح شد، کادرها به یک شبکه کار کردن، محدود شدند و گفتند اگر شما در شبکه جوان کار میکنید، فقط باید در همین شبکه بمانید. ولی رادیو نمایش و رادیو پیام مجزا بود و بچهها هنوز هم میتوانند در آنجا فعالیت کنند. من به شبکه جوان آمدم و در همان جا با فرهنگ جولایی و دیگر بچهها شروع به ساخت این شبکه کردیم و در واقع کمک کردیم. هنگامی که برنامه آقای کاردان به صبح جمعه انتقال یافت و عصرانه رادیو ایران به آدینه تبدیل شد. من استثناً هم میتوانستم هم در رادیو ایران و هم در رادیو جوان باشم. این مجوز را به من دادند. زیرا ما با هم کار کردیم و آن برنامه خیلی قدمت داشت و داریوش کاردان هم نمیخواست آسیب ببیند و میخواست روی روال خود باشد؛ بنابراین جمعهها با داریوش و دوشنبهها با رادیو پیام بودیم و رادیو جوان نیز برنامههای مختلفی داشتیم. تا اینکه آن برنامه تاریخ مصرفش تمام شد و جمع شد. ما به رادیو جوان آمدیم و تصمیم گرفتیم که یک برنامه صبح جمعه برای رادیو جوان بسازیم. با بچههای قدیمی مانند مرحوم عبدی و آقای آذری برنامهای ساختیم که نویسنده آن آقای ابوالقاسم صادقی و تهیه کننده آن بنده بودم.
دیدارنیوز: آقای صادقی مرحوم شدهاند؟
گلبن: نه هنوز در قید حیات هستند. بعد از ساخت این برنامه مشاهده کردیم که این برنامه با برنامه صبح جمعه رادیو ایران یکی است و آقای آذری و عبدی و بچههای قدیمی همه در آن حضور دارند. ما تصمیم گرفتیم کاری کنیم که با آن برنامه تفاوت داشته باشد. زیرا همه تیپها در همه شبکهها یک جور شده بود و اینها تا ابدالدهر که نمیتوانستند در یک برنامه نقش بازی کنند. بنایراین یک سری از جوانان را به برنامه آوردیم. از جمله این جوانان که تازه خوب شده بودند آقای فرزاد حسنی بود. کارگردانی را به دست ایشان سپردیم و شروع به جمع آوری یک سری از افراد کردیم. با خانم شنبم مقدمی که در حال حاضر بازیگر تئاتر و سینما است و بچههای دیگر مانند امین منوچهری شروع به ساختن برنامه کردیم و نام آن را هفت شنبه گذاشتیم. زیرا جمعه پخش میشد و تعداد افراد آن ۷ نفر بود و اسم آن را هفت تاییها گذاشتیم. هفت تاییها خیلی در شبکه جوان معروف شدند و یک اسم خاص بود. بعد از آن عضوگیری کردیم. برنامه خیلی خوبی بود که ابتدا تولیدی بود و بعدها به صورت زنده پخش شد.
دیدارنیوز: موسیقیها را هم زنده کردید؟ زیرا بعضی اوقات نوازنده به داخل استدیو میآورید.
گلبن: نه. موسیقی را نمیشد زنده کرد. دعوت از نوازنده برای کارهای تولیدی را در جای دیگر استفاده کردیم. برنامه هفت تاییها چندین سال بر روی آنتن زنده میرفت و خیلی طرفدار داشتیم. کیسههای بسیاری از نامه برای ما ارسال میشد. هنگامی که در فرهنگسراها و دیگر جاها همایش میگذاشتیم، اعلام میکردیم که این برنامه برای مثال در آن هفته در محل همایش پخش میشود. مردم و سایر طرفداران هم میآمدند و با یکدیگر صحبت میکردیم. یک بار در جایی در خیابان میرداماد تهران که مجوز اجرای برنامه در آنجا را گرفته بودیم، به علت ترافیک و ازدحام مردم ما خودمان نتوانستیم به آنجا برسیم. سن شکست و برنامه روی آنتن نرفت. در واقع به علت استقبال زیاد نتوانستیم برسیم. همه چیز به هم ریخته بود و دو ساعت بعد بدون اینکه کسی بفهمد در آنجا خوانندگانی، چون مازیار عصری و محمد علیزاده که خیلی با ما همکاری میکردند، به صورت زنده نوازندگی میکردند. از آنجایی که من کارم را وقتی خیلی جوان بودم شروع کردم، اعتقاد دارم که جوانان باید کار کنند و ما باید از آنها استقبال کنیم. آن موقع همه جوان بودند و برای مثال فرزاد حسنی ۲۰ ساله بود یا آقای رضا رشیدپور جوانی بود که به دلیل علاقه با ما کار کرد و موفق هم شد و بسیار پسر خوب و توانمندی است. اینها بچههایی هستند که از رادیو شروع کردند و با ما کار و زندگی کردند.
دیدارنیوز: اینها دست پرورده شما هستند؟
گلبن: نه اینها خودشان توانمند بودهاند. میگویند که تهیه کننده خوب دزد است. زیرا برای مثال شما خودت چیزی داری که نمیدانی و من این را درون شما پیدا میکنم.
دیدارنیوز: این استادی است. یعنی شما این انسانها را کشف کردهاید، آوردهاید و آنها را تست کردهاید و متوجه شدهاید که این انسان میتواند یک هنرمند باشد. این فرد با شما کار کرده و شما قلق کار و فوت و فنهای آن و قوانین رسانهای و تجربیات خود را به او یاد دادهاید. حتی در جاهایی به عنوان تهیه کننده آنها را دعوا هم کردهاید. بنده از این جهت میگویم که این افراد دست پرورده هنر یک تهیه کننده است. در بخشهای دیگر تهیه کنندگان دیگر افراد دیگر را پرورش دادهاند. شما خود فرمودید که در آغاز فعالیتتان در سن ۱۹ سالگی با کسی به عنوان دستیار کار کردهاید که ایشان شما را کشف کرده و به شما آموزش دادهاند که چه کاری انجام دهید و غلط و درست کار را به شما یاد دادهاند. به نظر من این نکته بسیار خوبی بود که شما به آن اشاره کردید و حالا بعضی از شنوندگان به برخی از همکاران من و شما انتقاد دارند که چرا اینها کاری که انسانهای حرفهای انجام میدهند را اجرا نمیکنند. من این مقایسه را مطرح کردم که شما به این سوال من پاسخ دهید.
گلبن: ما در دانشکده صدا و سیما درس این کار را خواندیم و این کار را یاد گرفتیم. ما واحدهای بسیار سنگینی را گذراندیم. گزارشگری که کار شماست، فن بیان، صدابرداری، نویسندگی و واحدهای مختلف را گذارنیدهایم. من به عنوان تهیه کننده باید به تمام مسائل رادیو اشراف داشته باشم. یعنی اگر یک لغت را گوینده من اشتباه گفت و نمیدانست و از من سوال کرد، من باید درست آن را به او بگویم یا صدابردار و گزارشگر را درست راهنمایی کنم. تهیه کننده به آن مفهومی که در حال شکل دادن تیم ماست و همه عوامل باید بگویم که چه کاری انجام دهند تا همه راه بیفتند. حالا متاسفانه اتفاقاتی میافتد که نباید بیفتد و کاری که انجام میشود دلچسب نیست. زیرا نه آن شخص و نه من میدانیم چه باید بکنیم و نه مخاطب میفهمد که اینها آمدهاند تا چه چیزی را بیان کنند. این معضل و آفت است و اینها خودشان از بین میروند. من معتقد هستم که رادیو خودش جذب و خودش دفع میکند. خیلیها به دلایلی با تحصیلات مختلف آمدهاند و رادیو خود آنها را پس زده است. زیرا رادیو روح دارد و خودش متوجه میشود که این افراد به درد او میخورند یا نه.
دیدارنیوز: ما افرادی در رادیو و تلویزیون چه به عنوان تهیه کننده و چه به عنوان گزارشگر داریم که سوژه یابند و برنامه را بر اساس تفکری که از ابعاد گوناگون در جامعه به دست میآید پبش میبرند و آن را به یک برنامه تبدیل کرده و شکل میدهند. در این موارد خیلی دستوری نیست که چه کنیم و چه نکنیم. به فرض به شما میگویند که در مورد یک اپیدمی صحبت کنید یا درباره یک هنری در جایی برنامهای را بسازید. اما اینکه چگونه، با چه ساختاری، با چه سبک و شیوهای و چه عناصری که باید در این برنامه شرکت کنند، این دست شماست و گزارشگر نماینده تامالاختیار یک رسانه در خارج از رسانه است. یعنی آنچه در یک محیط میببیند، بر اساس توانمندی خود از صفر تا صد اجرا میکند و آن را با خود میآورد. این از یک بعد نیاز به دانایی بسیار زیاد دارد و از بعد دیگر لذتی در آن وجود دارد که موجب میشود که من بتوانم اندیشههای خود را که از جامعه برگرفتهام و میدانم که در بهبود وضعیت جامعه اثرگذار هستند، روی آنتن ببرم و آن را به میلیونها نفر انتقال دهم. این رسالت سنگینی است. به همین دلیل من این پرسش را داشتم که آیا کسانی که وارد عرصه رادیو تلویزیون میشوند، از آنها تستی که نشان دهد دارای این شریط هستند، گرفته میشود تا بتوانیم ببینیم اگر ما در آینده میکروفن، آنتن و یا استدیویی را در اختیارشان قرار دهیم، بتواند اندیشه و افکاری که مناسب جامعه است را به آن ارائه دهد؟
گلبن: بله این سیستم وجود دارد. یعنی بدون مقدمه یک فرد پشت میکروفن برده نمیشود و در تمام دنیا هم همین است. فرد باید دوره ببیند و تکنیکها را در هر رشتهای مانند گزارشگری، تهیه کنندگی، مجریگری، گویندگی و یا خبر یاد بگیرد و این کار را عملاً ببیند. من گفتهام که در هیچ دانشگاه و یا کتابی نمیتوان رادیو و تلویزیون را یاد گرفت. باید در کنار هم و سینه به سینه یاد گرفت. بزرگترین نکته بین کار گزارشگری و تهیه کنندگی مسئله خلاقیت است. برای مثال به شما میگویند برو و در جایی گزارش بگیر. شما که از شخص سوال میپرسید نظر شما راجع به این چیست و بعد تشکر و خداحافظی میکنید. آنطور نمیشود. مثال دیگر اینکه به من میگویند برنامهای راجع به درخت بساز. یک موسیقی میگذاریم و راجع به درخت مطالبی میگوییم و تمام میشود. این برنامه هست، ولی در واقع نیست. این خلاقیت نیست و همه میتوانند آن را انجام دهند. این خلاقیت تو است که میشود عمل طبعی. شما باید در گزارشگری خلاقیت به خرج دهید. مقالی که گفتم گزارشگری نیست بلکه رپورتاژ است. ولی در گزاشگری باید بگویید که من در حال تهیه گزارش و حرف کشیدن از شخص هستم و این هنر من است که من چیزی از شخصی که میخواهم بشنوم، میشنوم نه این که او چیزی به من بگوید. یا یک برنامه ساز مخاطب خود را میشناسد و در جای که لازم میبیند باید به هدف بزند. اینها همه خلاقیت ذهنی است. من و امثال من متاسفانه به دلیل افزایش سن، دیگر ذهنمان خلاقیت ندارد و این کاملاً طبیعی است و من از گفتن آن خجالت نمیکشم.
دیدارنیوز: من نه این را باور و نه قبول دارم. خوانندگان و بینندگان دیدارنیوز این نکتهای که آقای گلبن گفتند، در مورد خودشان مصداق پیدا نمیکند. زیرا آقای گلبن همچنان یکی از اساتید بزرگ رادیو هستند و شاگردان بسیار زیادی دارند و به شاگردان خود درس میدهند. همچنان بسیاری از افرادی که در دانشگاه رادیو و تلویزیون و سایر دانشگاههای دیگر در کلاسهای خصوصی فن بیان، اجرا، گویندگی و گزارشگری درس میدهند، به آقای گلبن مراجعه میکنند و آقای گلبن به آنها به صورت تکنیکال و اجرایی کار را آموزش میدهند. ایشان بسیار فرد با ذوقی هستند و همچنان آرزوی بسیاری از هنرمندان و هنرجویان است که جای آقای فریبرز گلبن باشند. من این را از آن جهت گفتم که آقای گلبن در گفتارشان خیلی شکسته نفسی کردند. اما به عنوان کسی که همکار و مخاطب ایشان هستم و در کنار ایشان گام برمیدارم، معتقد هستم که بسیار توانمند هستند. حتی جوانانی که ایشان نام برندند که با ایشان کار کردهاند، اگر تمام آنها چیزی را بلد هستند، ضمن اینکه در ضمیرشان به صورت ذاتی وجود دارد، شکفته شدن آن به وسیله آقای گلبن و همکارانشان صورت گرفته است.
گلبن: این خیلی طبیعی است. اگر جوانی ۲۰ الی ۲۵ ساله موضوعی را در عرض ۱۰ دقیقه یاد میگیرد، من در ۱۰ روز یاد میگیرم. سرعت انتقال من به خاطر شغلم بسیار بالا است. کاری که من میکنم این است که ۱۰ روز را ۱۰۰ میکنم. یعنی آن را با تجربیاتم و چیزهایی که از قدیم در ذهنم مانده است، با مطلبی که جدید یاد گرفتهام ترکیب میکنم و یک چیز خوب تحویل میدهم و او را تشویق میکنم.
دیدارنیوز: ولی آنچه که مسلم است که هر کسی از در رادیو و تلویزیون داخل میشود، هنگامی که به شما نگاه میاندازد، آرزویش این است که جای شما یا بهروز رضوی، فرهنگ جولایی، خانم نشیبا، خانم شمسی فضل اللهی، آقای رفیعی و سایر همکاران شناخته شده دیگر باشد. زیرا شما و این افراد تکنیکال هستید و فنون را یاد گرفتهاید. من این را از شما پرسیدم که آیا اگر به گذشته برگردید آیا همین شغل را انتخاب میکنید که جواب شما مثبت بود. الان چه برنامهای دارید و چه میکنید؟
گلبن: من در حال حاضر مسئول برنامههای «اینجا شب نیست» در شبکه جوان در این تاریخ هستم.
دیدارنیور: کارهای جشنوارهای رادیو را بر عهده داشتهاید؟
گلبن: بله. یک سری کارهای جشنوارهای را بر عهده داشتهام.
دیدارنیوز: در حال حاضر رادیو جوان را چگونه میبینید؟
گلبن: به نظر من رادیو جوان یک رادیوی استثنایی است. یعنی رادیویی است که به شرط اینکه خود را بشناسیم، تواناییهای بالایی دارد. یعنی اعتماد به نفس داشته باشیم و به ما جرات دهند. جوانی هنگامی که اشتباهی میکند، او را دعوا میکنند. این هم باید همان باشد و باید تجربه کند و کارهای نو انجام دهد. سیستم الان دیگر مانند آن سیستمی نیست که ۵۰ الی ۶۰ سال پیش کار میکردیم.
دیدارنیوز: نکتهای که وجود دارد این است که همکاران میگویند اشتباهات نباید روی آنتن برود.
گلبن: اشتباهات با یکدیگر متفاوت است. مثلاً ممکن است اگر کسی به عنوان گوینده من تپق زد، من بخندم. اما اگر غلط بگوید او را دعوا میکنم. تپق مختص گوینده است. ولی اگر اسمی را غلط بگوید من او را دعوا میکنم. اشتباه روی آنتن زنده در جاهایی اجتناب ناپذیر است. نباید به حد فاجعه برسد. خب اشتباه پیش میآید و خود من هم اشتباه کردهام. یک بار به من گفتن چرا اشتباهی را کردی و البته ببخشید، ولی من در پاسخ به شوخی گفتم که آدمهای بزرگ اشتباهات بزرگ میکنند. ولی من بر این باورم که وقتی اشتباه کردید، بگویید که من اشتباه کردم، زیرا اولاً من انسانم. دوماً جرات دارم و سوم اینکه دیگر آن اشتباه را تکرار نمیکنم. این کار خیلی مزایا دارد. انسان اشتباه میکند.
دیدارنیوز: یکی از ایراداتی که به برخی از مجریان شبکه جوان میگیرند و کم هم نیست و خیلیها به رادیو زنگ میزنند، لحن برخی گویندهها است که میگویند بی ادبانه است. شما به عنوان کسی که استاد هستید و در آنجا به شما مراجعه میکنند، این مورد را به آنها تذکر میدهید و این آموزش را برای گویندگان و مجریان برخی از برنامهها دارید؟
گلبن: بله. ما به گوینده میگوییم که شاد اجرا کند. مثلاً ساعت ۷ صبح است و گوینده با صدای بلند میگوید سلام. من به او میگویم که شما با پدر خود صحبت میکنید، سر او داد میزنید؟ هنگامی که او میگوید نه من نیز به او میگویم شما حق داد زدن سر مخاطب را ندارید. شاد بودن با داد زدن فرق میکند. منظور از شاد بودن داشتن حس شادی و انتقال آن به مخاطب است و این مهم است و شما باید این تکنیکها را یاد بگیرید. به این سری از افراد تکنیک را نگفتهاند. مثلاً به مجری میگویند خودمانی صحبت کند که آن را تبدیل به سبک لپمن میکنند.
دیدارنیوز: من نمیخواستم این واژه را به کار ببرم. اما برخی مخاطبان که با رادیو و همکاران ما تماس میگیرند، این سوال را دارند که چرا اینها لمپن هستند. برخیها میپذیرند و میگویند که اینها جوان هستند. اما رسانه ملی یک ادبیات خاص و چارچوب، کادر و ادبیات رسانهای خاص دارد و کسی نباید از اینها تخطی کند. نکتهای هست که شما دوست داشته باشید بگویید و من نپرسیدهام و یا میل داشتهاید که اگر فرصتی دست دهد، نکته یا نکاتی را برای مخاطب بیان بفرمایید؟
گلبن: چون من خیلی زود این کار را شروع کردم، دلم میخواهد که بچهها وارد علاقه خود شوند. علاقه باید به همراه توانایی هم باشد. مثلاً من علاقه دارم که ماشین خاصی داشته باشم، اما توانایی آن را ندارم. باید در حد تواناییام شروع کنم و حتماً موفق میشوم. من معتقد هستم که جوانان باید شروع به کار کنند. من معتقد هستم که جای یک عدهای دیگر آمدم که آنها به من یاد دادند و رفتند. من هم باید این وظیفه را انجام دهم. ما به جوانانی که علاقمند هستند و توانایی آن را دارند باید بها دهیم. خیلیها علاقمند هستند که وارد کار هنر، تئاتر و سینما شوند. اما باید توانایی آن را هم داشته باشند. باید ببیند که توانایی آن را دارند و تکنیکها را یاد بگیرند. باید توانایی جوانان را بسنجیم. من تشخیص میدهم که شما چه کاری میتوانی انجام دهید و خوب هم انجام میدهید. یک بار در رادیو جوان برای گویندگی تست میگرفتیم. آقایی ۳۵ الی ۴۰ ساله برای تست آمدند که صدای خوبی هم داشتند. به او گفتم قبول هستید. اما اگر به رادیو بیایی گویندهای معمولی میشوی. اما اگر به دنبال حرفهای دیگر بروی ممکن است بهترین بشوی. باید سعی کنیم در هر کاری که وارد شدیم، بهترین بشویم و این میتواند انسان را موفق کند و ما باید این امکان را به جوانان بدهیم که بیایند و موفق بشوند.
دیدارنیوز: خیلی از حضورتان سپاسگزاریم و ۵۰ سالگی فعالیتتان را به شما تبریک میگوییم.