دیدارنیوز- مرضیه حسینی: فرزانه قبل از کرونا خدمتکار یک تالار عروسی بود، او یک پای لنگ و یک پسر معلول دارد، فرزانه میگوید: باورم نمیشود که تا الان دوام آورده ام، اما چه دوام آوردنی داروهای بچه ام را نمیتوانم بخرم، شبها تاصبح بیدارم از ترس اینکه نکند تشنج کند و حالش بد شود، از کرونا متنفرم از اینکه بی کس و بیکار و بی پول ام متنفرم، از اینکه شرمنده پسرم معلولم هستم متنفرم او عقب ماندگی ذهنی دارد، او نمیداند کوید ۱۹ چیست، اما معنی نداری را میفهمد برای حس کردن گرسنگی و مریضی به هوش زیادی نیاز نداری.
صدیقه پیش از کرونا به صورت پاره وقت در یک رستوران بسیار شیک در بالای شهر کار میکرد، او هرروز رد رژ لبهای لاکچری مشتریان را از روی لیوانهای کریستال میشست، برای استشمام بوی خوب عطرهای فرانسویشان نفسهای عمیق میکشید و با چشمان بی فروغ به گود رفته اش به امید گرفتن انعامی درست و حسابی به زنان زیبا و شیک پوش توی رستوران میزد، صدیقه نارسایی کلیه دارد و شوهرش دست فروش است، او و شوهرش نزدیک به دو ماه است که بیکار شده اند، صدیقه و شوهرش دیگر غذاهای خوشمزه ندارند، چون رستوران بسته است و غذای پس ماندهای از مشتریان نیست. شوهر صدیقه چند روز پیش به همراه دست فروشان دیگر در اعتراض به دوماه بیکاری و بی پولی مقابل شهرداری تجمع کرده بود، شهرداری، اما گفته بود مشکل آنها به شهرداری ربطی ندارد شوهر صدیقه از خودش پرسیده بود مگر ۵ میلیارد تومان بودجه اختصاص یافته توسط بنیاد مستضعفان جهت توزیع دربین دستفروشان نیازمند و کودکان کار در دست شهرداری نیست؟!
جمیله پیش از کرونا در یک کارگاه زیرزمینی تولید لباسهای کار، کار میکرد، او بیمه نبود حقوقش هم زیاد نبود، اما آن اندازهای بود که با پدرو مادرش پیرش در یک خانه کلنگی اجارهای ۴۰ متری زندگی کنند. شوهر جمیله که معتادی کارتن خواب بود سالها پیش گم شده و خودش میگوید مرده است، قانون اما حرفش را باورنمی کند و اورا همچنان دارای سایه سر میداند، جمیله نزدیک به دو ماه است اجاره خانه نداده، صاحب خانه اش او را جواب کرده و تهدید کرده که اثاث محقرش را به کوچه خواهد ریخت، جمیله میگوید صاحب خانه ادم بدی نیست، اما او هم از این وضع به ستوه آمده، زیرا به پول این خانه درب و داغان نیاز دارد. جمیله در اواسط یک صف طولانی برای گرفتن سیم کارت سرپرست خانوار است و تا زمانی که دولت وام یک میلیونی را مرحمت کند از صاحب خانه مهلت گرفته، او معتقد است زندگی برای امثال او چیزی بیشتر از یک فحش رکیک نیست.
چند روایت بالا، قصه پرآب چشم سه زن از هزاران زن بیکار و فقیر کارگری است که مشاغل غیررسمی و خدماتی خود را از دست داده و بدون دریافت هیچ حمایتی از طرف دولت به حال خود رها شده اند.
بیکاری گسترده در پی تعطیلی کسب و کار یکی از جدیترین پیامدهای کرونا و بی تردید یکی از بحرانهای پساکرونایی در سراسر جهان به ویژه در کشورهایی با اقتصاد ضعیف و شکننده خواهد بود. تاثیر بحران بیکاری بر اصناف و مشاغل مختلف متفاوت بوده؛ درکنار نوع حرفه، جنسیت نیز عامل اثرگذار دیگری است که باید در شکل گیری ارتش بیکاران کرونایی از نظر دور نداشت.
بیماریهای واگیر نابرابری را گسترش میدهد
در شرایط شیوع کرونا، کار و دورکاری برای کارمندان یا به اصطلاح یقه سفیدها و کسانی که در بخش رسمی مشغول به کار هستندآسانتر است، آنها از امنیت شغلی بیشتری هم برخوردار بوده و حقوق و مزایایشان را حفظ میکنند. وضعیت برای کارگران بخش غیررسمی بازار کار که بسیاری از آنها زن هستند، اما متفاوت است. نگاهی به تاثیر کرونا بر بیکاری گسترده و همچنین تغییرات بازار و نیروی کار در جهان نشان میدهد که به صورت کلی بحرانِ بیماریهای واگیر در سراسر جهان نابرابریها را گسترش داده و زنان در کنار سایر گروههای آسیبپذیر، آسیب بیشتری از انزوای اجتماعی و سیاستهای مبارزه با کرونا میبینند.
این مساله با در نظر گرفتن الگوی اشتغال و ساخت مردانه بازار کار در ایران به ویژه در بخش رسمی قابل درک است. سهم زنان از بیکاری به صورت کلی بیش از دو برابر مردان است و نرخ بیکاری زنان دانشآموخته نزدیک به سه برابر. ۸۰ درصد زنان شاغل در مشاغل غیررسمی و بدون بیمه کار میکنند، ساعات کار طولانی، مزد و امنیت کمتر شغلی، نداشتن بیمه و فقدان هرگونه پشتوانه کاری از جمله ویژگیهای مشاغل غیررسمی و زنانه است. ترافیک زنان در بخش غیر رسمیای مانند کار در کارگاههای پرشمار و زیرزمینی، مشاغل خدماتی، رستورانها و غذاخوریها، تولیدیهای لباس و مشاغل خانگی موقعیت شکنندهای را از حیث شغلی برای آنها ایجاد کرده، و سبب شده هزاران زن در طول شیوع کرونا کار خود را از دست بدهند، این زنان اغلب متعلق به طبقه پایین جامعه، و بسیاری از آنها سرپرست خانوار بوده و یا درآمدشان در تامین معاش خانواده بسیار تاثیر گذار است.
مساله تجمع زنان در مشاغل غیررسمی و پاره وقت تنها مختص زنان ایرانی نیست، به عنوان مثال در انگلستان نیز ۴۰درصد زنان شاغل، در کارهای پاره وقت مشغول به کار هستند در حالی که تنها ۱۳ درصد مردان کار نیمهوقت دارند. در کشورهای اروپایی نیز مانند ایران زنان درآمد پایینتری دارند، و هنگامی که بازار کار به دلایلی، چون رکود اقتصادی با مشکل مواجه میشود، این زنان هستند که پیش از مردان کار خود را از دست میدهند. اثرات اختلال در حوزه اشتغال در فضای پسا بحران نیز بیشتر زنان را متاثر میکند و این امکان که زنان بیکار شده در فضای پسا کرونا شرایط کارشان بهبود یابد دشوار است.
کرونا و تکرار پیامدهای ابولا بر زندگی زنان
نگاهی به تاریخ بیماریهای واگیر در جهان، به ویژه شیوه ابولا در آفریقا و مقایسه سیاستهای مراقبتی دولتها در مقابله با کرونا نکات قابل توجهی را پیرامون اثرگذاری بر جنسیت به ویژه اشتغال زنان و همچنین افزایش حجم کارخانگی بدون دستمزد آنها نشان میدهد. جولیا اسمیت، محقق سیاست سلامت در دانشگاه سیمون فریزر، در خصوص پیامدهای شیوع ابولا بر جنسیت در سه کشور آفریقایی گفته: «در دوران پسا بحران درآمد مردها در نهایت به حالت اولیه بازگشت، اما کار و درآمد زنان زیادی که کار خود را از دست داده بودند، به دوران قبل از شیوع بیماری بازنگشت».
مساله بسیار مهم دیگر در خصوص اثرگذاری کرونا بر جنسیت، افزایش حجم کارخانگی زنان در زمان شیوع کروناست، با تعطیلی مدارس و کودکستانها و همزمان با آن انزوا در خانه، کار مراقبت از فرزندان و همچنین نگهداری از سالمندان و کسانی که به مراقبت نیاز دارند بر عهده زنان قرار گرفته، این مساله به ویژه در کشورهای توسعه یافته سبک زندگی و الگوی تقسیم کار در خانواده را متاثر کرده بدین معنا که زوجین تصمیم میگیرند که یکی کار کند و دیگری از فرزندان مراقبت کنند، درنهایت کسی که خانه نشینی را انتخاب میکند زن است.
وجه دیگر تاثیر شیوع کرونا بر جنسیت، افزایش خشونت خانگی و جنسی بر زنان است، تمرکز منابع بهداشتی بر کنترل و درمان کرونا نیز به گونهای دیگر سلامتی زنان را به مخاطره انداخته است، در مورد مشابه با کرونا، دکتر «ونهام» محقق بحران ابولا در آفریقا گفته: مرگ و میر مادران به دلیل زایمانهای پر خطر در خانه و افزایش بارداریهای ناخواسته به دلیل عدم دسترسی به ابزارهای پیشگیری از بارداری یکی از جدیترین پیامدهای شیوع بیماریهای واگیر از جمله ابولا است، موضوعی که کمتر پژوهشگر یا سیاستمداری به آن توجه دارد.
در شرایط فعلی نیز که بحران کرونا دولتهای جهان را غافلگیر کرده، سیستمهای مالی و پولی فلج شده اند و دولتها کمتر برنامه مشخصی برای کنترل اوضاع دارند. بعید نیست که نظامهای سیاسی باز هم از مشکلات زنان و تاثیرات بیماری واگیر بر جنسیت غفلت کنند.