تیتر امروز

ادعای اسرائیل؛ به حمله ایران
انتقام ایران پس از حمله تروریستی به کنسولگری در دمشق

ادعای اسرائیل؛ به حمله ایران "پاسخ" خواهیم داد/ بایدن: آمریکا به امنیت اسرائیل متعهد است

بعد از حمله تروریستی روز ۱۳ فروردین رژیم اسرائیل به کنسولگری ایران در سوریه، که باعث شهادت چند فرمانده سپاه شد، ایران شب گذشته (شنبه ۲۵ فروردین) حملات پهپادی و موشکی خود را به اسرائیل انجام داد.
گفتمان نظام سلطه جهانی؛ پاسخ بیژن عبدالکریمی به محمدحسن علایی (قسمت چهارم و پایانی)
مناظره متنی محمدحسن علایی، جامعه‌شناس با بیژن عبدالکریمی، استاد دانشگاه

گفتمان نظام سلطه جهانی؛ پاسخ بیژن عبدالکریمی به محمدحسن علایی (قسمت چهارم و پایانی)

در ادامه مناظره متنی محمدحسن علایی، جامعه‌شناس با بیژن عبدالکریمی، استاد دانشگاه درباره «گفتمان نظام سلطه جهانی» که سه قسمت قبلی را در دیدارنیوز خواندید، در قسمت چهارم و پایانی می‌توانید پاسخ...
جنگ ایران و اسرائیل؛ دور سوم ما را به جا‌های باریکی می‌کشاند/ ژئوپولتیک منطقه به نفع ما نیست
کارشناس روابط خارجی در گفت‌وگو با دیدارنیوز، علل و عواقب جنگ بین ایران و اسرائیل را بررسی کرد

جنگ ایران و اسرائیل؛ دور سوم ما را به جا‌های باریکی می‌کشاند/ ژئوپولتیک منطقه به نفع ما نیست

بر خلاف غالب پیش‌بینی‌ها، ایران به اسرائیل حمله موشکی و پهپادی مستقیم کرد، حمله‌ای که ممکن است پیامد‌هایی برای ایران به همراه داشته باشد. آنچه می‌خوانید نظر سید علی بیگدلی کارشناس روابط خارجی...

ماجرای شلوار کردی ۱۰ هزار دلاری

یک معلم بازنشسته که ۱۰ هزار دلارش را در جیب شلوار کردی خود در سواحل گیلان جا گذاشته بود، جزئیات این ماجرای عجیب را تشریح کرد.

کد خبر: ۵۷۸۱
۱۱:۱۵ - ۰۷ مرداد ۱۳۹۷

دیدارنیوز - «این اتفاق در منطقه ساحلی چوبر شهرستان تالش رخ داد. مدیر طرح منطقه ساحلی چوبر تالش درباره ماجرای پیدا کردن دلارها گفت: ساعت حدود ۱۱ صبح بود که داشتم به آلاچیق‌ها سرکشی می‌کردم. چند بار از مقابل یکی از آلاچیق‌ها عبور کردم و متوجه شدم یک شلوار کردی روی پرده آلاچیق آویزان است. تصور کردم شلوار کهنه‌ای بوده و مسافری آن را رها کرده و رفته است. شلوار را برداشتم تا داخل سطل آشغال بیندازم. اما کمی سنگین‌تر از حد معمول بود وقتی دستم را داخل جیب کردم از چیزی که می‌دیدم متعجب شدم. مقدار زیادی دلار داخل آن بود.

جابر محمدپور در ادامه گفت: با توجه به این که برای پیدا کردن صاحب دلارها نیاز به کمک داشتم با شهرداری منطقه چوبر تماس گرفته و او را در جریان قرار دادم. او خواست تا شلوار را به شهرداری ببرم. با کمک هم از روی ته فیش بانکی که داخل شلوار کردی پیدا کرده بودیم شماره تماس صاحب پول‌ها را به‌دست آوردیم و با او تماس گرفتیم.

وقتی از مسافر مورد نظر درباره این که مدرک یا پولی گم کرده است پرسیدیم او اظهار بی‌اطلاعی کرد اما دقایقی بعد تماس گرفته و گفت که مبلغی پول به دلار داشته که داخل شلوار کردی‌اش گذاشته بود و آن را گم کرده است. خواستیم به شهرداری بیاید و بعد از انجام روال قانونی پول‌ها را به او برگرداندیم.

شرح ماجرا از زبان صاحب دلارها

در همین رابطه خبرنگار ما به سراغ صاحب دلارها که یک معلم بازنشسته است رفت. این مرد ۴۳ ساله که ساکن شهر شیراز است سفر طولانی خود را به سمت اردبیل آغاز کرده بود اما یک تماس تلفنی بد موقع نزدیک بود خاطره تلخی را از این سفر برایش رقم بزند و تمام دارایی‌های سال‌های درس و کلاس او را یک شبه بر باد بدهد. او که به‌ خاطر مشکلات روحی و روانی زودهنگام بازنشسته شده است، در این باره گفت: سال‌ها قبل پدرم فوت کرده و سرپرستی سه خواهر و مادرم را بر عهده دارم. هنوز ازدواج نکرده‌ام. تصمیم گرفتم بعد از سال‌ها برای تفریح به مسافرت بروم. در مسیر راه وقتی به منطقه تالش رسیدم شب شده بود. به یکی از مناطق طرح ساحلی رفته و آلاچیقی را برای گذراندن شب انتخاب کردم. صبح زود هنگامی که می‌خواستم آنجا را ترک کنم تلفنم زنگ خورد. خبری دادند که باید زود حرکت می‌کردم. چون عجله داشتم شلوار کردی‌ام را از تنم درآورده تا لباس رسمی بپوشم و به سرعت به طرف اردبیل راه بیفتم. بین راه بودم که از شهرداری تالش تماس گرفتند و ماجرای پیدا شدن پول‌ها را اطلاع دادند. اول فکر کردم اشتباه کرده‌اند اما وقتی صندوق عقب ماشینم را گشتم و دیدم که اثری از شلوار کردی‌ام نیست متوجه شدم پول‌هایم را گم کرده‌ام. من این دلارها را با پس‌انداز سال‌های گذشته و وامی که چند ماه قبل گرفتم کم‌کم خریده بودم و چون نمی‌خواستم پول ها را در خانه بگذارم با خودم برده بودم اما وقتی فهمیدم دلارها گم شده خیلی جا خوردم و بلافاصله با آنها تماس گرفته و به شهرداری رفتم.

این معلم بازنشسته درباره جزئیات اتفاقات رخ داده گفت: خیلی خوشحال شده بودم که پولم پیدا شده است. به شهرداری که رسیدم در آنجا تمام وسایلم را از ماشین بیرون آوردند و خودرو را به طور کامل بازرسی کردند. فکر می‌کردند شاید من قاچاقچی ارز یا خلافکار باشم. وقتی دیدند که غیر از حدود ۹ هزار و ۳۰۰ دلاری که گم کرده بودم ارز دیگری همراه ندارم، یکی از مأموران مرا سوار خودروی پلیس کرد و ماشین مرا هم مأمور دیگری سوار شد تا با هم به مقر پلیس برویم. خواهش کردم که خودریم را به پارکینگ نبرند چون می‌دانستم اگر این اتفاق بیفتد باید چند روز دوندگی کنم و جایی هم برای ماندن نداشتم. مأمور پلیس گفت باید پرونده را برای قاضی کشیک دادسرا بفرستیم و ایشان درباره‌ات تصمیم بگیرد. اما سرانجام با اثبات این که دلارها قاچاق نیست و مال خودم است قضیه ختم به خیر شد و من هم دلارها را تحویل گرفته و راهی خانه‌ام شدم.»
منبع: ایسنا
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی