تیتر امروز

هشدار فرمانده ارتش به تل‌آویو پس از حادثه اصفهان/ واکنش بلینکن/ شعار مرگ بر اسرائیل و آمریکا پس از نمازجمعه
تنش میان ایران و اسرائیل پس از حمله تروریستی دمشق

هشدار فرمانده ارتش به تل‌آویو پس از حادثه اصفهان/ واکنش بلینکن/ شعار مرگ بر اسرائیل و آمریکا پس از نمازجمعه

بعد از حمله تروریستی روز ۱۳ فروردین رژیم اسرائیل به کنسولگری ایران در سوریه، که باعث شهادت چند فرمانده سپاه شد، ایران شنبه شب ۲۵ فروردین‌ماه حملات گسترده پهپادی و موشکی خود را به اسرائیل انجام...
به ما رعایا ربطی ندارد، شما بکنید!
افاضات اضافه

به ما رعایا ربطی ندارد، شما بکنید!

در هفته‌ای که گذشت، عوام‌الملک به مسایل مهم و حساسی چون موی نسوان پرداخته و درباره حوادث اخیر در کشور گفته ما عوام، رعیتی بیش نیستیم و نباید این را فراموش کنیم.

باید چراغ نقد را روشن کرد (گفت‌وگو با غلامرضا ظریفیان، فعال سیاسی اصلاح‌طلب)

News Image Lead

وضعیت جامعه ایجاب می‌کند که دولت با یک برنامه‌ریزی روشن و عزم جدی‌تر و استفاده از بازیگران کارآمدتر در مسیر راه بهره بگیرد، اما اگر دولت به هر دلیلی نتواند یا نخواهد به این سمت برود طبیعی است که نه تنها اصلاح‌طلبی و اصلاح‌طلبان بلکه کل حاکمیت آسیب می‌بیند.

کد خبر: ۵۶۶۳
۱۰:۵۵ - ۰۴ مرداد ۱۳۹۷
دیدارنیوز ـ «جدايي از روحاني» يا «همراهي با روحاني» دو راه پيش روي اصلاح‌طلبان است. آنها يا بايد پاي حمايت‌ از رييس‌جمهوري بايستند يا بايد براي نجات جريان مطلوب و متبوع‌شان از همراهي بر حذر باشند. البته كنشگران اين جريان معتقدند راه‌حلي ميانه نيز وجود دارد. پيشنهاد آنها «نقد مشفقانه» با «راهكار» است.

غلامرضا ظريفيان، فعال سياسي اصلاح‌طلب معتقد است كشور آنقدر در شرايط پيچيده‌اي قرار دارد كه اجراي ايده عبور از روحاني هيچ كمكي نمي‌كند. او بر اين باور است كه اصلاح‌طلبان تنها بايد چگالي نقدشان را بالا ببرند، اما نبايد حمايت از روحاني را منتفي و ملغي كنند. ظريفيان همچنين به «اعتماد» گفته است كه بدنه اجتماعي حامي اصلاح‌طلبان كه اتفاقا اين روزها با ريزش‌هايي هم مواجه شده‌ با نقدها و راه‌حل‌هاي شجاعانه‌تر از سوي اين جريان اميدوار خواهند شد.

در مدت اخير البته اصلاح‌طلبان نه تنها با هجمه‌هايي به دليل حمايت از روحاني مواجه بودند بلكه برخي حاميان سابق اين جريان و منتقدان امروزشان معتقدند كه اصلاح‌طلبان با نگاه قدرت‌محور از اصلاح‌طلبي جامعه‌محور دور شده‌اند. ظريفيان گرچه قبول دارد نگاه به قدرت اصلاح‌طلبان را محافظه‌كار كرده است اما تاكيد مي‌كند كه اصلاح‌طلبان همواره زماني كه قدرت در مقابل مردم قرار گرفته است به سمت مردم رفته‌اند.
 
در حال حاضر طيفي از اصلاح‌طلبان معتقدند كه روحاني عملكرد قابل قبولي نداشته و اصلاح‌طلبان هم كه به عنوان حاميان جدي روحاني شناخته مي‌شوند و اين روزها به همين دليل با ريزش مخاطب رو به رو هستند، نبايد سرمايه اين جريان را به پاي دولتي بگذارند كه اساسا نمي‌توان نام دولت ائتلافي هم بر آن گذاشت. نظر شما در مورد اين ايده جديد چيست؟

اصلاح‌طلبان از ابتدا نقش حامي منتقد را براي دولت روحاني ايفا كردند و هرگز نقش حامي مطلق را براي دولت نداشته‌اند. طبيعتا اصلاح‌طلبان با توجه با شرايط كشور و پيچيدگي اين شرايط، ‌تجميع شدن مشكلات، ‌رقباي روحاني، ‌مواضع روحاني و اقداماتي كه در دوره اول خصوصا در مورد سياست خارجي و برجام انجام داد؛ ‌جملگي ايجاب مي‌كرد كه اصلاح‌طلبان در نگاهي واقع‌بينانه از روحاني حمايت كنند و در عين حال نقد مشفقانه‌اي هم در مورد دولت او داشته‌باشند. معتقدم اصلاح‌طلبان نبايد آن حمايت را منتفي و ملغي كنند چرا كه مشكلات موجود و خصوصا مشكلاتي كه در سال جاري با آن مواجه هستيم و پيچيدگي‌هاي امروز به گونه‌اي است كه اين ايده براي اجرا چندان مناسب نيست اما بي‌ترديد بايد نقد مشفقانه داشت. وضعيت جامعه ايجاب مي‌كند كه دولت با يك برنامه‌ريزي روشن‌ و ‌عزم جدي‌تر و استفاده از ‌بازيگران كارآمدتر در مسير راه بهره بگيرد اما اگر دولت به هر دليلي نتواند يا نخواهد به اين سمت برود طبيعي است كه نه تنها اصلاح‌طلبي و اصلاح‌طلبان بلكه كل حاكميت آسيب مي‌بيند. توجه به واقعيت‌ها و نگاه منصفانه و واقع‌گرايانه ايجاب مي‌كند كه همچنان از دولت روحاني حمايت شود اما بايد چگالي نقدمان را بالا ببريم. به دولت براي چابك شدن، ‌عزم جدي‌تر و استفاده از بازيگران كارآمد هشدار بدهيم. اصلاح‌طلبان بايد چراغ نقد را روشن كنند تا هم دولت و هم ملت آسيب نبينند.

تكليف مخاطبان ناراضي اصلاح‌طلبان كه به صورت مستقيم با عملكرد اين دولت ارتباط دارد، چيست؟ اگر اصلاح‌طلبان صرفا به همين نقدهاي مشفقانه اكتفا كنند آيا اين بدنه اجتماعي ناراضي و نااميد از اصلاح ممكن است باز به اصلاح‌طلبي گرايشي پيدا كنند؟

فكر مي‌كنم اصلاح‌طلبان دو رسالت مهم دارند؛ يكي در مورد اصلاحات است كه جامعه انتظار دارد با توجه به شرايطي كه كشور دارد، دست كم اصلاح‌طلبان تصوير دقيق‌تري از شرايط كنوني به جامعه ارايه دهند و همچنين راهبردهاي مشخص و روشني براي برون‌رفت از اوضاع كنوني داشته‌باشند. قطعا بخشي از هواداران اصلاح‌طلبي انتظار دارند كه كنشگران اصلاح‌طلب به واقع در قامت اصلاح‌طلبي وارد شوند و با توجه به شرايط پيچيده‌اي كه داريم هم تحليل درستي ارايه كنند و هم چشم‌انداز، راهبرد و راهكارهاي‌شان را براي خروج از شرايط كنوني توضيح دهند. بدنه اجتماعي از ما انتظار دارد كه براي خروج از شرايط كنوني نقدها و راه‌حل‌هاي شجاعانه‌تري داشته‌باشيم و صريح‌تر صحبت كنيم. دوم نحوه برخورد اصلاح‌طلبان هم با دولت و هم با حاكميت است. طبيعتا اصلاح‌طلبان ضمن حمايت كلي حتما بايد با توجه به ضعف‌ها و ناكارآمدي‌ها و عدم استفاده از همه ظرفيت‌ها نقد جدي‌تر داشته‌باشند.

يعني معتقديد با بيان نقدهاي جدي‌تر امكان بازگرداندن بدنه اجتماعي حامي اصلاح‌طلبان وجود دارد؟ نقدهايي كه به قول شما بايد هم دولت و هم حاكميت را در بر بگيرد؟

واقعيت اين است كه بخشي از ريزش‌ها صرفا به دليل عملكرد اصلاح‌طلبان نيست. شرايط كشور بسيار پيچيده‌تر از اين حرف‌ها است. دولت روحاني ضمن اينكه ضعف‌هايي داشته است اما ميراث‌دار مجموعه‌اي از مشكلات، ‌بحران‌ها و چالش‌هاي چند دهه گذشته است.

جامعه نسبت به آينده ابهاماتي دارد و قطعا نااميدي جامعه صرفا به اصلاح‌طلبان باز نمي‌گردد بلكه مجموعه‌اي از مسائل و مصايب درهم تنيده است. جامعه احساس مي‌كند براي برون‌رفت از اين مسير ظرفيت‌هاي كنوني كشور شايد استطاعت لازم را ندارد. به نظر من اصلاح‌طلبي جرياني است كه همچنان در بخش‌هايي از جامعه مورد توجه هستند چرا كه نوع نگاه‌شان نسبت به سياست خارجي، ‌تحولات داخلي و سبك زندگي به بافت اصلي مردم نزديك‌تر است. از سويي گرچه در لايه‌هاي بيروني و خارجي جامعه شاهد نااميدي و نارضايتي جدي هستيم اما در لايه‌هاي عميق‌تر عقلانيت و صبوري خاص را نيز شاهد هستيم كه حاضر نيست براي برون‌رفت از مشكلات به هر راه‌حل و راهكاري چنگ بزند. اين بخش كه اتفاقا گسترده نيز هست در عين حال كه مايل است مشكلات خود را مرتفع كند اما حاضر نيست مشكلات را با شيوه‌هاي راديكال و برخوردهاي خشونت‌آميز آميخته كند. بنابراين به نظر مي‌رسد در اين شرايط اگر اصلاح‌طلبان تصوير روشن‌تري به جامعه بدهند و راهبردهاي دقيق‌تري داشته‌باشند به طبيعت صلح‌طلب و ضدخشونت‌گراي خود رجوع مي‌كند و در نهايت به همان جرياني باز مي‌گردد كه تصوير روشن‌تر و راهكار جدي‌تر و دقيق‌تري دارد.

البته دولت ميراث‌دار چالش‌هاي دهه‌هاي گذشته است و ممكن است در ريزش مخاطب اصلاح‌طلبان هم تاثير گذاشته‌باشد اما فكر نمي‌كنيد كه حركت كند اصلاح‌طلبي در ايران هم در اين ريزش مخاطب موثر بوده است؟ آيا راديكال شدن نه در روش بلكه در هدف نمي‌تواند اين ريتم كند را تندتر كند؟

واژه راديكال گرچه تعريف و بار علمي خاص خود را دارد اما فكر مي‌كنم كه در شرايط كنوني اصلاح‌طلبان نبايد به سمت راديكال‌ شدن بروند. به نظر مي‌رسد آنچه مردم انتظار دارند اين است كه اصلاح‌طلبان توجيه‌كننده شرايط موجود نباشند. نسبت به اشتباهات و كم‌كاري‌ها واكنش داشته و به راحتي از آنها عبور نكنند. معتقدم نبايد نقدها را صرفا معطوف به دولت كرد بلكه بايد ضعف‌هاي قوا و نهادهاي ديگر را هم ديد و از اين ضعف‌ها بدون ابهام و صريح صحبت كنند. شرايط به گونه‌اي است كه بايد ضمن برخورد و نقد مشفقانه صريح و بدون پرده سخن گفت به گونه‌اي كه مردم احساس كنند آنچه گفته مي‌شود هم درد آنها است و هم براي درمان آن درد، راه‌حل دارند.

البته همان‌طور كه اشاره كردم منظور از راديكال شدن، راديكال شدن در روش و كنش نيست اما به هر حال انتظار مي‌رود جريان اصلاح‌طلب در هدف دست كم كمي صريح‌تر و تندتر باشد. اصلاح‌طلبان بعد از يك دوره بلندمدت انزوا، ‌بازگشت نصف و نيمه‌اي به قدرت داشته‌اند. اين بازگشت آنها را محافظه‌كار نكرده است؟

قبول دارم كه نگاه به قدرت كمي باعث محافظه‌كاري شده است. در عين حال به نظر مي‌رسد جرياني در كشور كه از دولت نهم و دهم حمايت مي‌كرد و حالا تلاش دارد اين حمايت را از كارنامه خود حذف كند، مي‌خواهد از حافظه ضعيف تاريخي جامعه استفاده كند و با برخوردها و حملات تند نسبت به دولت مستقر گذشته و چالش‌هاي به ارث رسيده به فراموشي بسپارد و تمام تمركز و توجه را به سمت دولت كنوني ببرد. در چنين شرايطي اصلاح‌طلبان بايد مرز انتقادات‌شان را با نقد ابزاري جريان رقيب تمييز بدهند؛ جرياني كه تلاش دارد ناكارآمدي دولت قبل را پوشش دهد و هم براي آينده برنامه‌ريزي و تصور مي‌كند مردم بعد از كنار گذاشتن دولت به آنها رجوع مي‌كنند. همه اين شرايط كار اصلاح‌طلبان را سخت كرده است. از يك سو بايد به منافع ملي توجه كنند و در عين حال نقدها و مصايب را صريح و روشن با دولت و حاكميت در ميان بگذارند. از سويي ديگر با جرياني كه غيرمنصفانه در پي كوبيدن دولت است مرزبندي‌ مشخصي داشته‌باشند.

تجربه ثابت كرده وقتي نگاه اصلاح‌طلبان معطوف به قدرت مي‌شود از جامعه باز مي‌مانند. از سويي شرايط و ساختار سياسي و اجتماعي ما گويا براي پيشبرد اصلاحات قدرت‌محور و جامعه‌محور به صورت همزمان ظرفيت لازم را ندارد. اصلاح‌طلبان در اين دوره تاكيد داشتند كه هر دو را با هم پيش مي‌برند ولي در عمل ديديم كه با نگاه به قدرت از سوي بخشي از جامعه باز ماندند. نظر شما چيست؟

طبيعتا اينكه اصلاح‌طلبان در عرصه سياسي فعال هستند و در انتخابات حضور دارند و با نگاه خودشان كانديدا معرفي مي‌كنند، اين مفهوم را دارد كه نسبت به هسته قدرت توجه دارند ولي اينكه آيا اصلاح‌طلبي بايد خود را قرباني قدرت كند يا نه، قطعا اين گزاره از همان لغزشگاه‌هاي بزرگي است كه بايد به آن توجه كرد. البته مي‌دانيم كه اصلاح‌طلبي جريان بزرگي است كه شامل طيف‌هاي مختلف مي‌شود اما در مورد بعد جامعه‌محور بايد اين نكته را هميشه در نظر داشت كه اصلاح‌طلبان همواره اگر قدرت در مقابل مردم قرار گرفته است به سمت مردم رفته‌اند. گرچه جريان‌هاي ديگر هم ممكن است همين ادعا را داشته‌باشند اما اصلاح‌طلبان اين موضوع را در عمل ثابت كرده‌اند.

منبع: اعتماد/مرجان زهرانی/۴ مرداد ۹۷
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی