تیتر امروز

امیر محمد قدوسی:موضوع حجاب از سال های اول انقلاب مطرح بوده است/
گفت و گوی دیدار با یک حقوقدان درباره "طرح نور"

امیر محمد قدوسی:موضوع حجاب از سال های اول انقلاب مطرح بوده است/"روحانی" مکلف شد مانع ورود زنان بدون حجاب به ارتش شود

اجرای "طرح نور" بهانه‌ای شد تا دیدارنیوز با دکتر امیرمحمد قدوسی، حقوقدان و وکیل یک گفت‌وگوی را انجام دهد که نتیجه آن تولید یک "ویدیوکست" بود، که می‌بینید.
سردار علایی: نابودی اسرائیل حتمی است، چون امام (ره) فرمودند
گزارش اختصاصی دیدارنیوز از مراسم چهل و چهارمین سالگرد شهادت محمد منتظرالقائم

سردار علایی: نابودی اسرائیل حتمی است، چون امام (ره) فرمودند

سردار حسین علایی در مراسم چهل و چهارمین سالگرد شهادت محمد منتظرالقائم ضمن بیان روایت خود از عملیات آمریکایی طبس و نحوه به شهادت رسیدن منتظرالقائم، در دفاع از عملیات ایران علیه اسرائیل گفت: اسرائیل...

به جای دختر، دو مرد سر قرار آمدند!

News Image Lead

پسر جوان وقتی به یک دختر در تلگرام پیشنهاد دوستی می‌داد نمی‌دانست این پیشنهاد او را تا یک قدمی مرگ می‌کشاند.

کد خبر: ۵۵۷۵
۱۰:۰۸ - ۰۳ مرداد ۱۳۹۷
دیدرانیوز ـ چند روز قبل راننده میانسالی در حال عبور از بیابان‌های اطراف تهران بود که با صحنه عجیبی مواجه شد. او پسر جوانی را دید که خونین روی زمین افتاده بود. راننده میانسال او را به بیمارستان منتقل کرد.

سه روز پس از انتقال پسر جوان به بیمارستان او به هوش آمد. فرزاد گفت: مدتی قبل در یک گروه تلگرامی عکس پروفایل دختر جوانی را دیدم. از دختر خوشم آمد و تصمیم گرفتم با او دوست شوم. چند باری در تلگرام به او پیام دادم. درنهایت هم از اوخواستم تا همدیگر را ببینیم. قبول کرد، اما زمانی که به محل قرار رفتم به جای دختر جوان که سیما نام داشت، دو پسر به محل قرار آمدند.

او ادامه داد: دو پسر جوان مرا با زور سوار خودروشان کرده و به خارج از تهران بردند. آنها مرا بشدت کتک زده و درنهایت با چاقو مرا زخمی و خونین رها کردند.

دستگیری متهمان

با اظهارات پسر جوان، مأموران پلیس وارد عمل شده و عاملان این ماجرا بازداشت شدند. یکی از متهمان در تحقیقات گفت: سیما دوستم بود به من گفت که پسری به او ابراز علاقه کرده و درخواست دوستی داده است. زمانی که از مزاحمت‌های پسر جوان باخبر شدم از سیما خواستم تا با او قرار ملاقات بگذارد. اما به جای سیما؛ من و دوستم به محل قرار رفتیم و او را به زور سوار ماشین کرده و به خارج از شهر رفتیم. می‌خواستیم او را ادب کنیم تا دیگر دست به چنین کارهایی نزند اما در این میان با چاقو به او هم ضربه زدیم. تصور کردیم که او مرده است.
 
برای همین به تهران برگشتیم و تصمیم گرفتیم تا وسایلمان را جمع کنیم و پس از تهیه مقداری پول از ایران فرار کنیم اما قبل از اینکه ما نقشه‌مان را عملی کنیم بازداشت شدیم.
 
منبع: ایران
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی