تیتر امروز

رحمن قهرمان پور: دانشگاه نقش مهمی در جهت‌دهی افکار عمومی آمریکا دارند/ طولانی شدن جنگ غزه یکی از دلایل اعتراضات در آمریکا است
بررسی اعتراضات ضد اسرائیلی دانشگاه‌های آمریکا در گفت‌وگو با یک کارشناس بین‌الملل

رحمن قهرمان پور: دانشگاه نقش مهمی در جهت‌دهی افکار عمومی آمریکا دارند/ طولانی شدن جنگ غزه یکی از دلایل اعتراضات در آمریکا است

تظاهرات دانشجویان و اساتید چندین دانشگاه در سراسر آمریکا در اعتراض به جنایات اسرائیل علیه مردم غزه، بهانه گفت‌وگوی دیدارنیوز با رحمن قهرمان‌پور کارشناس مسائل بین‌الملل بود.

طفلی به نام شادی دیر زمانی است گم شده است

فقدان نشاط اجتماعی در جامعه و افسردگی فزاینده در بین افراد، فضایی بدون عقلانیت ایجاد کرده است که اعمال انواع ناهنجاری‌ها از جمله پیامدهای آن است.

کد خبر: ۵۱۹۹
۱۶:۰۷ - ۲۷ تير ۱۳۹۷
طفلی به نام شادی دیر زمانی است گم شده استدیدارنیوز ـ مرضیه حسینی: این روزها عباراتی چون «این چه زندگیه»، «خسته شدم دیگه»، «کاش می‌مردیم و راحت می‌شدیم» پر بسامدترین اصطلاحاتی هستند که از زبان افراد مختلف می‌شنویم. نارضایتی، استیصال و درماندگی حالاتی هستند که در کلام و چهره ایرانیان موج می‌زند. تقریبا همه مردم فارغ از جایگاه فرهنگی و طبقه اقتصادیشان، خسته و افسرده‌اند.
 
در کشور ما یک فرد سالخورده، یک جوان و یک نوجوان، تجربیات مشترکی در حس درماندگی و اندوه دارند. افراد در شرایطی اسیر هستند که قادر به اعمال هیچ تغییری نیستند، هیچ کنترلی بر اوضاع ندارند، به‌شدت درمانده و ناتوانند و قادر نیستند هیچ افقی از آینده داشته باشند. بدتر از همه این است که از ظرفیت آرزومندی ایرانیان به‌شدت کاسته شده است و هیچ کس درپی یوتوپیا نیست، رویایی ندارد همین که امروزِ خود را با رنج کمتری سپری کند خوشحال است. همه در چنگال اقتدارِ نامهربانی گیر افتاده‌ایم که نه با ما همدلی می‌کند و نه به فریادهایمان گوش می‌دهد. ما مردم غمگین، در حالی که توان بهبود وضعیت زندگی‌مان را نداریم، چونان موجی شکست خورده به پای صندوق‌های رای می‌رویم و کسانی را برمی‌گزینیم که ادعای ایجاد تغییر دارند. بعد از گذشت مدت زمانی ناامید از ایجاد تغییری که به خاطرش رای داده‌ایم، خشمگین‌تر و عصبانی‌تر از همیشه با تلنباری از نفرت و عقده، به جان هم می‌افتیم، با دهن‌کجی به هر چه اصول و قانون است به آدم‌های هنجارگریزتری تبدیل شده‌ایم، چون توان ظلم ستیزی نداریم، به زیردستان و هم نوعانمان ظلم می‌کنیم، سر همدیگر کلاه می‌گذاریم و به خود می‌گوییم حالا که نمی‌توانیم چیزی را تغییر دهیم، کلاه خودمون را سفت بچسبیم، و در نهایت، خیرجمعی از نظرمان مسخره و پدیده‌ای متعلق به گذشته می‌آید. در چنین جامعه‌ای که کسی احساس خوشبختی و رضایت نمی‌کند و شادی از خانه‌ها و خیابان‌ها رخت بر بسته، چگونه می‌توان از حل کردن آسیب‌های اجتماعی سخن گفت در شرایطی که خود زندگی روزمره تبدیل به آسیب شده است.
 
 طبق آمارهای جسته گریخته‌­ای که در داخل و خارج منتشر می‌­شود، ما یکی از غمگین‌­ترین مردمان جهان هستیم! با آمار اعتیاد، شکاف‌های عمیق اقتصادی، عدم امید به آینده، میزان بالای بیکاری و هزاران درد بی‌درمان دیگر شادی به حسرتی حزن انگیز تبدیل شده است. این ارتباط نشانگر این است که نشاط اجتماعی چگونه به موضوعات و مسائل اجتماعی گره خورده و چگونه است که بر همه آنها تاثیر می­‌گذارد.

نشاط اجتماعی یکی از اصلی‌ترین نیازهای شهروندی در جوامع امروزی است. بحران‌های اقتصادی و کوچک شدن سفره‌های مردم، درگیری‌های شغلی، خستگی‌های ناشی از کار، تکراری شدن زندگی، آلودگی‌های زیست محیطی، عدم وجود اوقات فراغت کافی، روند روز افزون بیکاری، اعتیاد و ... موجب افسردگی ما ایرانیان شده است. مجموعه این عوامل، موجب و یا معلول آسیب‌ها و ناهنجاری‌های گسترده اجتماعی و فرهنگی است. از جمله این موارد می‌توان به انزوا و عزلت‌گزینی، تنهایی و گوشه­‌گیری، روحیه بزه‌کاری، رشد اختلافات خانوادگی، افزایش روحیه تهاجمی در برخورد با مشکلات زندگی و شغلی، عدم سازش بین خانواده‌ها در محلات و مجتمع‌های مسکونی، آمار وحشتناک قرص‌های روان‌گردان، فراگير شدن استعمال مواد مخدر و کم شدن سرانه مطالعه در عامه مردم اشاره کرد.

در کل، نشاط اجتماعی، اثراتی بر زندگی شهروندان و جامعه دارد که تعلق اجتماعی، همبستگی ، مسئولیت‌­پذیری اجتماعی، وفاق، ارتقاء شاخص­‌های سلامت روانی و اجتماعی، افزایش رضایت از زندگی یا رضایت شغلی و...، پویایی اجتماعی، افزایش امید در جامعه، زندگی متعادل و با ثبات، ارتقاء کیفیت زندگی، افزایش خلاقیت و نوآوری، کاهش آسیب­‌های اجتماعی (خصوصاً در جوانان) و ... از جمله آن است. اگر به همه این موارد نگاه کنیم، با سیاهه­‌ای از آمارهای ناامید کننده در کشورمان در مورد هر یک از این شاخص‌­ها مواجه می‌شویم.

برخی از نویسندگان، شادمانی را معادل قضاوت شخص از مطلوبیت کیفیت زندگی خود می‌دانند. به‌عبارت دیگر شادمانی به این معناست که فرد به چه میزان زندگی خود را دوست دارد. معیار دیگر برای تعریف شادمانی، سطح انتظار و توقعی است که هر فرد با توجه شرایطش در جامعه دارد. وقتی حتی ابتدایی‌ترین توقعات فرد از زندگی برآورده نمی‌شود احساس سرخوردگی و ناامیدی در او، ایجاد غم و اندوه می‌کند. نتایج تحقیقات در حوزه رضایت ملی نشان می‌دهد که ایران در بین 149 کشور رتبه 117 را دارد یعنی از میزان رضایت اندکی برخوردار است.

برای ایجاد شادی و نشاط اجتماعی چه باید کرد؟ یک پاسخ این است که به سراغ نهادهایی مانند شهرداری و یا وزارت ورزش و جوانان برویم و از آنها بخواهیم با اجرای برنامه‌های شاد و مفرح تولید شادی کنند اما این نکته را نباید از نظر دور داریم که ناامیدی اجتماعی و فقدان نشاط، بیشتر از آنکه یک رفتار باشد خود نوعی پیامد است، بنابراین نمی‌توان آن را صرفا با سیاست‌گذاری حل کرد بلکه باید در رفع علل ایجاد اندوه اجتماعی متمرکز شد و راه‌حل را در اصلاح ساختارهای کلان دید. در روزهای اخیر موج جدید گرانی‌ها، تلاطم بازار سکه و ارز، تخلفات در حوزه موبایل و خودرو و تضعیف شدید قدرت خرید در اکثریت جامعه که اعتصابات بازار تهران یکی از پیامدهای آن بود، موج جدیدی از ناامیدی و نارضایتی در میان مردم ایجاد کرده و بی‌اعتنایی دولت و مسئولین و شیوه سخن گفتن و واکنش آنها در برابر این معضلات، بر خشم و نارضایتی مردم دامن زده است.

همه ما احساس می‌کنیم همه چیز در حال فروپاشی است و ما در این بی‌قدرتی، تنها می‌توانیم منتظر زمان آن بنشینیم. عامل دیگری که در کنار این بحران معیشت، بر خشم و ناامیدی ما افزوده است، گرفتن ماهی‌از آب گل‌آلودِ فساد سیستمی توسط عده‌ای سودجوست که تصور می‌رود از رانت‌های دولتی برخوردا‌رند. در این بلبشو هرکس که دستش می‌رسد در پی به یغما بردن چیزی از خوان این آشفته بازار است.

در این میان جمع کثیری دیگر به هیچ نسخه شفابخشی (در صورت وجود) و به هیچ منادی، چه در میان روشنفکران و چه سیاسیون اعتمادی ندارند. در کنار این بحران‌های داخلی، انزوای سیاسی ما در دنیا و رویکرد خصمانه قدرت‌های جهانی نسبت به ما بر ناامیدی اجتماعی افزوده است. برجامی که آن همه بدان امید بسته بودیم، برجامی که قراربود تیری در چشم دشمنان ما باشد با تغییر رویکرد آمریکا، به خاری در چشم و استخوانی در گلو تبدیل شده است، این بی‌اعتباری و به حاشیه راندگی بین‌المللی در مردم ما ایجاد نوعی عقده‌ ملی ناشی از حقارت کرده است به‌طوری که وقتی دروازه‌بان تیم ملی ما پنالتی کریس رونالدو را می‌گیرد، در لرستان خیابانی به اسم او می‌کنند.

ناامیدی و فقدان نشاط اجتماعی نسبتی دارد با از دست رفتن سرمایه اجتماعی و گسسته شدن پیوندهای اجتماعی؛ زیرا نشاط و امیدواری به‌عنوان سازه‌ای اجتماعی حس اعتماد متقابل، همدلی در بین مردم، صداقت و صمیمیت، سلامت نفس و همبستگی ایجاد می‌کند. جامعه با وجود این احساس عمیق درماندگی، به فضای به دور از عقلانیت تبدیل شده است که خشونت، تجاوز، خیانت و شورش در آن به حدی پر تکرار شده که گویی ناهنجاری‌ها شکل هنجار به خود گرفته است. این وضعیت نتیجه‌ای جز چندپارگی و فروپاشی اجتماعی برای کشور عزیزمان به دنبال ندارد.

شب سياهی می‌زند بر خانه‌های سوگوار
از چراغ روشنِ اشك سيه‌پوشان بگو
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی : ۰
غیر قابل انتشار : ۰
هما
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۹:۲۱ - ۱۳۹۷/۰۴/۲۷
0
2
گزارش خیلی جالبی بود از واقعیت های اجتماعی امروز ایران. امیدوارم که مسئولین هم چنین گزارش هایی رو بخونن و به عمق فاجعه هم پی ببرند. به امید آن روز.................
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی