"دیدارنیوز" در گفتگو با «محمدعلی میرزایی» آخرین معادلات میان قطر و عربستان را بررسی کرد؛
دیدارنیوز ـ
اسفندیار عبداللهی: محمد بن عبدالرحمن آلثانی، وزیر خارجه قطر روز جمعه رسما تائید کرد که مذاکراتی با کشورهای حاشیه خلیج فارس به ویژه عربستان سعودی برای رفع مشکلات مابین دو کشور انجام گرفته است. وزیر خارجه قطر در ضمن این را هم گفت که تا به حال جلسات متعددی بین مقامات این کشور و کشورهای دیگر از جمله عربستان در مکانهای مختلف برگزار شده است و قطر امیدوار است مذاکرات منجر به پایان تنشها شود. وی از دادن اطلاعات درباره سفر خود به ریاض و دیدار با مقامهای عربستانی خودداری کرد.
عربستان، امارات متحده عربی، بحرین و مصر در ماه ژوئن سال ۲۰۱۷ میلادی قطر را به پشتیبانی و تامین مالی تروریسم متهم کرده و تحریمهای سیاسی و اقتصادی علیه این کشور اعمال کردند که این اقدام سبب بروز یک بحران سیاسی شد. این کشورها همچنین قطر را متهم کردند که روابطی نزدیک با ایران برقرار کرده که دشمن اصلی عربستان است و از تروریسم حمایت میکند. البته قطر در واکنش به این موضوع، اتهامها را به شدت رد کرد.
اظهارات وزیر خارجه قطر در حالی بیان شده است که به زودی نشست سران کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در ریاض برگزار میشود. ملک سلمان پادشاه عربستان رسما از شیخ تمیم بن حمد آل ثانی امیر قطر برای شرکت در این نشست دعوت کرده است، دعوتی که در این سطح میتواند بابی برای نزدیک شدن این دو کشور عربی حوزه جنوبی خلیج فارس باشد. اگرچه میان عربستان سعودی و قطر، وجوهِ مشترکِ هویتی، سیاسی و مذهبی وجود دارد، اما ازنظر تاریخی، روابط قطر و عربستان سعودی بر بیاعتمادی دوجانبه استوار است.
پیش از استقلال قطر در سال ۱۹۷۱، ارتباطات خانوادگیِ پادشاهی سعودی با تجار، اعضای خانواده حاکم و قبایل قطری، سبب نفوذ ریاض در امور داخلیِ قطر شده بود. عربستان سعودی انتظار داشت این نفوذ در سالهای پس از استقلال نیز حفظ شود، اما بهخصوص از دهه ۱۹۹۰ به بعد نفوذ ریاض در امور داخلی دوحه کاهش یافت. از جمله اختلافهای مرزی میان دو کشور موجب شد بر روابط طرفین، بیاعتمادی حاکم شود. از طرفی کودتای بدون خونریزی سال ۱۹۹۵ شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی علیه پدرش که او را به قدرت رساند، نارضایتیِ عربستان نسبت قطر را به همراه داشت.
از ۵ ژوئن ۲۰۱۷ عربستان و برخی از هم پیمانانش روابط خود را با دولت قطر را قطع کردند. پس از این اقدام، شماری از کشورهای کوچک عربی نیز روابط خود را با قطر قطع کردند. درعینحال، کشورهای همسایه قطر تمامی مسیرهای زمینی، دریایی و هوایی با این کشور را مسدود کردند که بستهشدنِ مرز زمینی عربستان با قطر سبب شد فشارها بر دوحه افزایشِ قابلملاحظهای داشته باشد.
حال روابط دو کشور عربی قطر و عربستان سعودی میرود که ابعاد جدیدی پیدا کند و آنچه به نظر می رسد این است که هر دو طرف ضرورت عادی کردن روابط را درک کرده اند. شورای همکاری خلیج فارس بیش همه دوران و سالهای گذشته ضعیف شده است و شاید سعودیها نقش و تاثیر گذاری قطر در این شورا را درک کرده اند، ولی به نظر نمیرسد اختلافات جدی بین این دو کشور، به این زودیها حل شود. مشکلات مرزی، اختلاف بر سر حمایت قطر از اخوانی ها، رابطه مالی و غیر مالی قطر با ایران و ترکیه، مواردی هستند که مانع یک رابطه تمام عیار بین قطر و عربستان میشوند.
دیدارنیوز برای بررسی بیشتر این موضوع با حجت الاسلام والمسلمین محمدعلی میرزایی کارشناس مسائل منطقه و عضو هیات علمی جامعه المصطفی العالمیه گفتگو کرده است. وی در خصوص اینکه چه عواملی باعث شد دو کشور عربستان و قطر به ضرورت احیای رابطه و مذاکره پی ببرند گفت: اختلاف بین عربستان و قطر عملاً به فروپاشی شورای همکاری خلیجفارس انجامیده بود و میرفت این سازمان منطقهای را به دست خود نابود کند. از طرفی ائتلاف عربی علیه یمن، باطنا علیه ایران شکل گرفته بود که موفق نشدند به اهدافشان برسند و به نفع ایران تمام شد، به همین دلیل قطر به ایران نزدیک شده بود. وزیر خارجه قطر در همین رابطه اعلام کرده است که هرگز فراموش نمیکنیم که ایران آسمانش را به روی ما باز کرد. در واقع قطریها میخواهند به عربستان بگویند که اگر ما به شما نزدیک میشویم طمع نکنید که ما با ایران بد شده و رابطه ما با ایران کم شود.
قطر و عربستان به ایجاد رابطه و عادی شدن مناسبات نیاز دارند
میرزایی درباره دعوت شخص ملک سلمان از امیر قطر برای شرکت در اجلاس شورای همکاری خلیج فارس اظهار کرد: عربستان همیشه کشورهای عضو را به شورای همکاری خلیج فارس دعوت میکند و دعوت از قطر مطلب جدید و مهمی نیست، طبیعتا به عنوان یک عضو باید دعوت میشد. در سالهای گذشته هم قطر دعوت میشد، ولی شرکت نمیکرد. در اوج اختلافات و مشکلات بین دو کشور قطر در سطح وزیر خارجه در اجلاس شرکت میکرد، ولی در این دوره احتمال دارد از سوی قطر مقام بالاتری در شورای همکاری خلیج فارس در ریاض شرکت کند. هنوز معادلات بین دو کشور در شرایطی نیست که شخص امیر قطر در آنجا حضور یابد.
وی افزود: پروندههای منطقهای عربستان و قطر بسیار در هم پیچیده است، هنوز قطریها از اخوان المسلمین طرفداری میکنند، با ترکیه ارتباط خیلی نزدیک، پیشرفته و راهبردی دارند، هنوز پایگاه نظامی ترکها در قطر است و بحث ایران و قطر از نظر عربستان دور نیست و به گونهای نیست که این دو کشور به راحتی بتوانند این مسائل را فراموش کرده و پشت سر بگذارند لذا عادی شدن ارتباط آنها به زمان و شرایط بهتری نیاز نیاز دارد.
عضو هیات علمی جامعه المصطفی العالمیه در پاسخ به این پرسش که در شرایط کنونی قطر و عربستان، کدام یک بیشتر به ایجاد رابطه نیاز دارند، گفت: هر دو. این دو کشور به ایجاد رابطه و عادی شدن مناسبات نیاز دارند. قطر از محاصره و فشار عربستان که یک غول منطقهای و اقتصادی در جهان عرب است زیان دیده است. بخش اعظمی از اقتصاد قطر به ایجاد این رابطه و رفع حصر اقتصادی در منطقه بستگی دارد، قطر به طور طبیعی و تاریخی به عربستان وابسته است. پس از تحریم قطر توسط کشورهای متحد عربستان، این کشور با مشکل مواجه شد و اگر نبود حمایتهای ترکیه و ایران، اقتصادش از هم میپاشید و اختناق ژئوپولتیکی پیدا میکرد.
میرزایی یادآور شد: عربستان هم نیاز زیادی به قطر دارد، به خاطر اینکه عربستانیها عملاً با برخوردشان با قطر یکی از بازوهای شورای همکاری خلیج فارس را از دست دادند و آن حالت یکپارچگی شورای همکاری خلیج فارس با رفتن قطر تضعیف شد و آرام آرام ترکیه و ایران بودند که قوی شدند. عربستان اگر بخواهد مانور منطقهای داشته باشد و جایگاه تعیین کنندگی خود را حفظ کند به عادیسازی رابطه با قطر نیاز دارد.
ائتلاف عربی علیه یمن واقعی نبود
وی در مورد از هم پاشیدگی ائتلاف کشورهای عربی علیه یمن، خاطرنشان کرد: هرگاه قرار است در هر نقطهای از عالم یک ائتلاف و یک پیمان درست شود باید منافع راهبردی اعضای آن ائتلاف مشخص باشد، اگر آنها در ائتلاف، ادبیات، مصالح و منافع راهبردی خود را تعریف کننند به آن ائتلاف میگویند، در غیر این صورت ائتلاف نیست بلکه یک حرکت مقطعی و معامله بین چند کشور است. پاکستان، سودان، مصر و طرفهای دیگر ائتلاف عربی علیه یمن، هیچ منافع راهبردی در ائتلاف با عربستان نداشتند، پس چرا ورود کردند و چرا این ائتلاف خیلی زود از هم گسست و واگرایی راهبردی در این ائتلاف پیدا شد؟ علت شکل گیری این ائتلاف، پرداختها و تصمیم گیریهای مالی و آنی عربستانیها به آنها بود.
میرزایی ادامه داد: اکثر این کشورها که در ائتلاف حضور داشتند کشورهای دموکراتیکی نیستند و رهبران آنها هستند که تصمیم میگیرند کجا بروند یا نروند و اغلب منافع کشورشان را در این تصمیمات لحاظ نمیکنند. مثلاً عمر البشیر با مبلغ زیادی که از طرف سعودیها دریافت کرد وارد این ائتلاف شد و بعد که پول تمام شد از آن خارج شد و کشورهای دیگر را هم میتوان مثال زد؛ بنابراین این پول و معادلات و اشخاص بودند که در مقطعی تصمیم گرفتند ائتلافی تشکیل دهند و در مقطع دیگری رها کردند، چون تصمیم و حمایت ملتهایشان را با خود به همراه نداشتند، بنابراین نباید به معنای فنی آن را پیمان نامید. ناتو یک پیمان است گرچه کارکرد قدیمی را ندارد، ولی به معنای واقعی یک پیمان است به طوری که خطر و تهدید هر عضو به مثابه خطر برای همه اعضا است و تمام تهدیدهای راهبردی بر علیه یک عضو، بر علیه تمام اعضا محسوب میشود. در ائتلاف عربی علیه یمن، به عنوان مثال سودان و کشورهای دیگر به عنوان خاکریز عربستان استفاده میشدند.
میرزایی در پاسخ به این پرسش که آیا یخ شدن آبهای رابطه بین قطر و عربستان میتواند باب گفتگو بین ایران و عربستان را باز کند، گفت: لزوما خیر! البته میتوان برای ورود به مذاکره به عنوان یک مورد به آن نگاه کرد، ولی اختلاف بین ایران و عربستان بسیار پیچیده، تاریخی و متفاوت است و اختلافی نیست که به رابطه بین قطر و عربستان ارتباطی داشته باشد. رابطه و اختلاف بین عربستان و قطر در دایره جهان عرب و خلیج فارس تعریف میشود. مثلاً رابطه قطر با عربستان نمیتواند به نحوی بر روی رابطه عربستان با ترکیه تاثیر گذار باشد. عربستانیها به هر دلیل به ایران به عنوان دشمن راهبردی خود نگاه میکنند؛ هر چند حدت و شدت این رویکرد در دورههای مختلف متفاوت بوده است، به هر روی اینکه رابطه ایران و عربستان بخواهد تحت تاثیر بهبود رابطه عربستان و قطر قرار بگیرد امر بعید و دور از انتظاری است.
عربستان برای مذاکره با ایران نیاز به اجازه اسرائیل و آمریکا دارد
وی در پاسخ به این پرسش که با توجه به اعلام آمادگی مقامات ایرانی برای مذاکره با عربستان، آینده روابط بین ایران و عربستان را چگونه پیشبینی میکنید، یادآور شد: تا حالا که عربستان سعودی به همه فراخوانها و حسن نیتهای ایران و اعلام آمادگی برای حل مشکلات از طریق دیپلماتیک لبیک نگفته، ولی نمیشود نسبت به فردا خیلی قضاوت محکمی داشت. عربستان در اتخاذ سیاستهای کلانش استقلال ندارد و به شدت تحت تاثیر غرب است، این پیش بینی را در مورد کشوری میتوان ارائه داد که از استقلال و توانایی تصمیم گیری مستقل برخوردار باشد. اگر حاکمان عربستان بخواهند تصمیم به ایجاد مذاکره و رابطه با ایران بگیرند ممکن است اسرائیل و آمریکا این چراغ سبز را به آنها ندهند. به عنوان مثال پشت تخریب معادلات و روابط بین ایران و مصر و ایران و عربستان، یک تصمیم جهانی است و روابط بین ایران و عربستان توسط قدرتهای جهانی وتو میشود، زیرا اگر ایران و عربستان رابطه شان طبیعی شود، اسرائیل و آمریکا ضرر خواهند کرد. با این وجود، به آن معنا نیست که رابطه بین ایران و عربستان عادی نخواهد شد بلکه منظور این است که تصمیم بر بهبود ارتباط بین دو کشور و عادی سازی مناسبات، یک تصمیم خالص عربستانی نخواهد بود.
این کارشناس مسائل منطقه با بیان اینکه سعودیها بیش از همیشه متوجه دلایل شکست تمام برنامهها و پروژههای منطقهای خود شده اند، اظهار کرد: از سوریه تا عراق، یمن، لبنان و هر جایی که عربستان بر علیه ایران گاردی گرفته با شکست مواجه شده است و در حال حاضر در منطقه به طور واقعی، طرفدار راهبردی ندارد، حتی با حماس و جهاد اسلامی به شدت درگیر است. با قطر، ترکیه و مصر افق روشنی ندارد و باید یک بازنگری زیربنایی در سیاستهای استراتژیک خود انجام دهد. عربستانیها دست کم برای اولین بار متوجه شدهاند که در منطقه خلیج فارس هیچ کاری بدون ایران انجام نخواهد شد و پیچیدگیهای پروندههای منطقه خاورمیانه بدون ایران حل نخواهد شد. عربستان نمیتواند منافع حیاتی و استراتژیک خود را بدون حضور ایران حفظ کند و بعد از حوادثی که طی یک سال اخیر اتفاق افتاد بیش از پیش متوجه این مفهوم شده است.