"سرا؛ اولویت فرمالیسم بر رفرمیسم"
ایراد اینجاست که ممکن است از نگاه جامعه، انتخابات نه یک تاکتیک در مسیر دموکراسی که به یک راهبرد برای ورود به قدرت فرو کاسته شود. به یک معنا، سطح فرمال بر عمق رفرم برتری پیدا میکند. موضوع اصلی و اصیل تعیین نسبت اصلاحطلبان و مردم و تناظر مطالبات اجتماعی و برنامههای سیاسی است. در واقع، مخاطب واقعی این جریان نه حاکمیت که اقناع جامعه برای اقبال به سیاستهای آنان باید باشد.
دیدارنیوز ـ ابوذر ترابی، فعال سابق دانشجویی نوشت: سرا طرح جدیدی است که اصلاحطلبان در خصوص نحوه ورود و مکانیزم گزینش نامزدها ارائه کردهاند. طرحی که پس از پارلمان اصلاحات، نهتنها گامی به جلو که تقلیل و تخفیف مسالهای اصلی به موضوعی فرعی است.
ایراد اینجاست که ممکن است از نگاه جامعه، انتخابات نه یک تاکتیک در مسیر دموکراسی که به یک راهبرد برای ورود به قدرت فرو کاسته شود. به یک معنا، سطح فرمال بر عمق رفرم برتری پیدا میکند.
موضوع اصلی و اصیل تعیین نسبت اصلاحطلبان و مردم و تناظر مطالبات اجتماعی و برنامههای سیاسی است. در واقع، مخاطب واقعی این جریان نه حاکمیت که اقناع جامعه برای اقبال به سیاستهای آنان باید باشد.
فوریترین و ضروریترین اقدام در این جریان این است که بگویند چگونه و با چه مکانیزمی قرار است پایگاه اجتماعی آسیبدیده را به رای دادن و اقبال به گزینههای معرفیشده تشویق کنند؟ با رویکردهای سلبی؟ رقیبهراسی؟ تصویر و ترسیم افقی که اگر به گزینههای مطمح و مطرح رای ندهند؛ درنهایت، با تشدید بحرانها یا تعمیق شکافها روبهرو میشویم؟
واقعیت این است که انتخابات و رای دادن دو مفهوم و منطق متضادند و در این طرح، عموما گرایش به عرصه دوم بر اعتبار شق اول میچربد.
رویکردی که بحران را با سادهسازی مساله در تنوع و تکثر چهرهها و افراد تصویر میکند؛ نماد را بهجای نهاد مینشاند و بهتدریج، هرگونه مخالفت یا اعتراض به این نمادهای تحدیدشده را به چوب عبور از انگارهها و الگوها و ایدههای تحولخواهانه میراند.
اصلاح نهاد سیاست و قدرت که گفتمان اجتماعی اصلاحات آن را "تداوم" و "نه عبور" از گفتمان انقلاب اسلامی میداند؛ میتواند علاوه بر پر کردن شکافهای حکومت و جامعه و در پیش گرفتن راهبردهایی که در برگیرنده نگاه پروسهای و نه پروژهای به مفاهیمی مانند توسعه و عدالت است، گام اول را برای ورود به فرآیند تقویت عدالتگستری و توسعهگرایی بردارد.
طرح مذکور که همراه با حسننیت طراحان آن در پی در انداختن طرحی نو و قاعدهای جدید در رقابت است را به عنوان خردهپروژهای ذیل پروژه "اصلاح اصلاحات" میتوان ردهبندی کرد.
اما مشکل اینجاست که همین ایده و الگوی رقابتی در پرداختن به معضل و مشکل اصلی قدری الکن است و عمدتا معطوف به حوزه کلان قدرت و بیاعتنا به لایههای مدنی و اجتماعی است که الزاما مطالباتشان نعلبهنعل شبیه منویات سیاستمداران نیست.
برنامهای که به دنبال الغای مکانیزمهای منسوخ و ناکارای قبلی و القای الگوهای کارآمد و جدیدی است که البته این گزاره دوم به صورت نارسا و ناقصی در کُنه آن گنجانده شده است.
در بستر و مسیر تکامل و تداوم یک گفتمان (خواه راست، خواه چپ؛ خواه سوسیالدموکراسی اتحادملت بر آن مترتب شود و خواه لیبرالدموکراسی کارگزاران سازندگی بر آن سوار شود؛ چه انقلاب را تکریم کند و چه اصلاحات را تحبیب کند)؛ آنچه اهمیت دارد فهم مشترک این راهبرد است که نیروهای اجتماعی هر دورانی رهبران آن عصر را انتخاب و تولید میکنند، نه اینکه قهرمانان و چهرهها جریان اجتماعی را کنترل و هدایت کنند.
این طرح نه خروش بر متدها و الگوهای غیردموکراتیک که میتواند به خروج از دایره همان ایده اصلی و اصیلی تعبیر شود که "اصلاح اصلاحات" نام گرفت و گام اول آن تلاش برای تعریف و تحدید واژه اصلاحات بود.
انتخابات ریاستجمهوری سال۸۴ و کارنامه گزینه جبههمشارکت، سازمان مجاهدین انقلاب و نهضتآزادی نشان داد پیروزی بدون حمایت و اقبال پایگاه اجتماعی نهتنها در دسترس جریانها نیست که آنان را در صورت ارزیابی غلط از مطالبات در محاق انزوا فرو خواهد برد و سرمایه اجتماعی کمرمق و مایوس را بیشتر از گذشته منزوی و فاصله و شکاف اعتماد مردم به اصلاحطلبان را عمیقتر میکند.
سوال اصلی این است که اصلاحطلبان جامعه را قانع کنند که "چهچیزی را میخواهند اصلاح کنند؟ " و تفاوت حاملان و عاملان گفتمان را برای تحقق مطالبات روشن کنند.
منبع: راهبرد