مدیران میانی نهادهای تصمیمگیر بهشدت از سیاستهای کنونی امریکا و شخص ترامپ متنفر هستند و این افراد میتوانند به ایران برای شکستن فشار حداکثری کمک کنند. در این نشست برای اولینبار طرف ایرانی با بیرغبتی برخورد میکرد و این طرف اروپایی بود که اصرار داشت تا همکاری با ایران ادامه پیدا کند.
دیدارنیوز ـ در دورههاي نخست نشستهاي فروم ايران و اروپا كه پيش از برجام توسط موسسه بورس و بازار به عنوان يك ابتكار ايراني- اروپايي شروع به كار كرد، بهطور معمول همه صاحبان صنايع و كمپانيهاي علاقهمند به كار با ايران حضور داشتند و جلسات بسيار مفصل برگزار ميشد. اما طي دو، سه دوره گذشته جلسات به شكل بسته برگزار ميشود و افرادي كه واقعا اثرگذار هستند در آن حضور پيدا ميكنند كه اكثرا نمايندگان دولتي و كمپانيها و اتاقفكرهاي اثرگذار در تجارت و همچنين تحريمهاي ايران هستند. در ششمين دوره اين نشست كه در بروكسل برگزار شد تنها 50 نفر دعوت شدند. از ايران هم غلامرضا انصاري معاون اقتصادي وزيرامورخارجه ايران، محمدكاظم سجادپور رييس مركز مطالعات سياسي و بينالمللي وزارت خارجه و تعدادي ديگر از مسوولان مربوط به حوزه اجراي برجام و همچنين نمايندگان شركتهاي بزرگ ايراني كه مشغول تجارت با اروپاييها هستند حضور داشتند. تعدادي از سفراي اروپايي مقيم ايران نيز خود را به اين نشست رساندند. مجيد تفرشي پژوهشگر و تحليلگر مسائل بينالملل كه در دورههاي مختلف اين نشست حضور داشته در گفتوگو با «اعتماد» از فضاي متفاوت حاكم بر روابط ايران و اروپا نسبت به گذشته ميگويد:
به نظر شما اين دور از نشست بروكسل چه تفاوتي با دورههاي گذشته داشت و آيا با توجه به شرايط ميتوان به اين نشستها اميدوار بود؟
پس از خروج امريكا از برجام، افكار عمومي ايران نسبت به اجرايي شدن اين توافق كاملا دچار ترديد شد. بيعملي اروپاييها در اجراييسازي تعهدات برجامي، افكار عمومي را به اين باور رسانده كه اروپاييها نه ميخواهند و نه ميتوانند كاري در اين زمينه پيش ببرند، بنابراين نشست اخير در چنين فضايي برگزار شد. طرف ايراني اگرچه اصرار به حفظ برجام دارد اما اساسا از اين موضوع نااميد شده كه اروپاييها بتوانند دست به اقدام موثري بزنند. موضعگيري ايرانيها در اين نشست حاكي از اين بود كه همانطور كه ميتوانند فشارهاي امريكا را تحمل كنند، در سوي ديگر اين توانايي را دارند كه بيعلاقگي و كمتواني اروپاييها را نيز از سر بگذرانند و به فضاهاي ديگري همچون چين، روسيه و تركيه كه براي ايران باز هستند روي آورند. با اين حال ترجيح ايران اين است كه كماكان باب رابطه با اروپا بسته نشود و مشاركت ايران در اين نشستها نيز مفيد است.
در اين نشست موضوع اصلي نحوه بهرهبرداري از اينستكس و راهكارهاي موازي آن بود. هم ايران و هم اروپاييها بر اين عقيده بودند كه در گامهاي اول ايجاد اينستكس اروپا دچار اشتباه راهبردي شده و ابتكارهاي اروپا دايما رسانهاي شد كه اين مساله دست وزارت خزانهداري امريكا را باز گذاشت تا در مسير اجرايي شدن اين ابتكارها سنگاندازي كند. اكنون اتحاديه اروپا راهكارهايي را براي شكستن تحريمهاي امريكا عليه ايران بررسي ميكند اما از اعلام رسمي جزييات سر باز ميزند، بهخصوص در بحث فروش نفت و تبادلات بانكي به هيچ عنوان هيچگونه جزيياتي ارايه نميشود تا امريكا نتواند مانند مراحل اول اجراي اينستكس مانع اقدامات احتمالي اروپا شود.
ايران هم ضمن اينكه اعلام كرد چندان به اقدامات اروپا اميدوار نيست اما تاكيد كرد كه با آن مخالفتي ندارد.
در حال حاضر كشورهاي اروپايي بر اين باور هستند كه نبايد روابط با ايران را قطع كرد و نميخواهند زير بار فشار امريكا كوتاه بيايند اما در عمل نميتوانند.
نكتهاي كه در اين نشست كاملا آشكار و جالب توجه بود اين بود كه مديران مياني نهادهاي تصميمگير بهشدت از سياستهاي كنوني امريكا و شخص ترامپ متنفر هستند و اين افراد ميتوانند به ايران براي شكستن فشار حداكثري كمك كنند. ايران اگر بتواند علاوه بر مقامهاي رده بالاي اروپايي با مديران مياني و كارشناسان اروپايي رابطه برقرار كند سود كرده است، چرا كه اين افراد بهشدت ميتوانند روي سياستگذاريهاي كلان اثرگذار باشند.
بيش از يك سال است كه به اروپا اميدواريم، اما چه فايدهاي براي ايران داشته است؟
بحثي كه من در حاشيه اين نشست داشتم همين بود، اينكه اروپاييها خواستند و نتوانستند يا اينكه نخواستند، هردو يك نتيجه براي مردم و حكومت ايران داشت. اروپاييها مدعي هستند كه ما تلاش خود را كردهايم. اروپاييها از زمان آغاز برجام هم ميدانستند كه نميتوانند همه تعهدات در چارچوب رفع تحريمها را اجرايي كنند ولي بر اين باور بودند كه ايران بايد به تعهدات خود عمل كند. در هر محكمهاي به اين موضوع ميخندند، چرا كه اين موضوع ترديدهايي را نسبت به تواناييهاي اروپا ايجاد كرد. اكنون نه تنها در سياسيون ايران بلكه در ميان مردم عادي يك ترديد جدي نسبت به صداقت اروپا وجود دارد.
ادعاي اتحاديه بر اين است كه بعد از اشتباه اوليه در برابر امريكا، كارمنداني كه بر سر موضوع ايران مشغول فعاليت هستند را پنج برابر كردند تا كار را به سرانجام برسانند و مدعي ايجاد ابتكار جديد هستند. تصور اوليه آنها اين بود كه ايران تحت فشار دچار مخمصه ميشود و نميتواند مقابل تحريمها ايستادگي كند. اما ايران باوجود هزينه زياد مقابل تحريمها ايستاده است. هيچكس در اين نشست ادعا نميكند كه تحريمها بياثر بوده، ولي مثلث امريكا، اسراييل و سعودي توقع داشتند پس از خروج امريكا از برجام ايران سريعا به زانو در بيايد، ولي اكنون اين موضوع از رويا به كابوس تبديل شده است. در اين شرايط اروپا مدعي است كه در حال تلاش براي كاهش اثر تحريمها بر ايران است. آنها عنوان كردند كه اگر اينستكس نيز موفق نشود راههاي ديگري را امتحان خواهند كرد زيرا اكنون براي اروپاييها نيز مهم شده است تا نشان دهند بازيچه و عروسك امريكاييها نيستند و البته بازار ايران براي آنها در وضعيت آشفته اقتصادي اروپا جذاب است.
نمود اين اقدامات اروپاييها را چه زماني ميتوان ديد؟
از آنجا كه كمپانيهاي بزرگ نميتوانند با ايران كار كنند عملا از آنها قطع اميد شده و كنار گذاشته شدند. اما سياست اروپا در اين است كه تمركز بسيار زيادي روي كمپانيهاي متوسط و كوچك انجام داده كه ارتباطي با امريكا ندارند و برايشان مهم است كه در بازاري مانند ايران حضور داشته باشند. اين كمپانيها تعدادشان در اروپا بسيار زياد است كه اكنون تعدادي از آنها مشغول كار با ايران هستند بدون اينكه اعلام كنند. اين شركتها ميتوانند به دولتها فشار وارد كنند تا بازي را به نفع ايران در صحنه برهم بزنند.
دقيقا از زمان خروج امريكا، بحث حضور كمپانيهاي كوچك و متوسط مطرح است. هنوز هم نمودي از اين اتفاق وجود ندارد و اينكه برخي از فناوريهاي كمپانيهاي بزرگ را شركتهاي كوچك در اختيار ندارند پس تا چه حد ميتوانند براي ايران كارآمد باشند؟
اولا در همه مبادلات شرايط اينگونه نيست. در همين كنفرانس كه نميخواهم اسم ببرم نمايندگان كمپانيهاي فرانسوي بودند كه با وجود همكاري با امريكا حاضر به ريسك براي كار با ايران بودند و همچنين تعدادي از كمپانيهاي كوچك نيز در حال فعاليت بودند. منظور از كمپانيهاي كوچك، اين نيست كه شركتهاي ضعيفي هستند. متوسط بودن و كوچك بودن اين كمپانيها دو ويژگي دارد كه يكي گردش مالي و ديگري نوع تعامل با امريكا است.
نكته مهمتر اينكه در كنفرانسهاي قبلي، همواره اشتياق طرف ايراني براي كار با اروپاييها بيشتر بود و ايرانيها تلاش ميكردند تا اروپاييها را به سمت همكاري با ايران سوق دهند ولي در اين نشست براي اولينبار طرف ايراني با بيرغبتي برخورد ميكرد و اين طرف اروپايي بود كه اصرار داشت تا همكاري با ايران ادامه پيدا كند. به نظر ميرسد بازي به نوعي تغيير كرده است و به سمت اين ميرود كه اروپاييها به دنبال رسيدن به يك راهحل قطعي هستند. فعلا طبيعت جلسات تغيير كرده است. اروپاييها خواهش ميكردند كه ايران به خويشتنداري خود ادامه دهد و نشانههايي دادند كه در حال انجام كار هستند، اما ايرانيها در پاسخ گفتند كه برجام را به عنوان يك اسكلت حفظ ميكنيم ولي اميدمان به شما نخواهد بود و به همكاريمان با ساير كشورها ادامه ميدهيم.
گامهايي كه ايران در بحث كاهش تعهدات برجامي برداشته چه تاثيري بر اين رويكردي كه شما ميفرماييد داشته است؟
اروپا از گامهاي ايران قطعا ناراضي است. اما قبول دارد كه اين گامها نتيجه كمارادگي و ناتواني طرفهاي برجام به انجام تعهدات خود است. در اين نشست هرچند اروپاييها نگران گامهاي ايران بودند ولي معتقدند كه اقدامات ايران روح برجام را از بين نبرده بلكه ناتواني طرف مقابل را بيان كرده است. تصور بنده اين است كه اروپاييها نسبت به گامهاي چهارگانه و اقدامات بعدي ايران نگران هستند و اين نگراني آنها چند وجه دارد؛ يك وجه آن بالا رفتن فشارهاي امريكا و اسراييل عليه ايران است، دوم اينكه نگران از بين رفتن كامل برجام هستند و سوم اينكه نگران آن هستند كه تحت فشار ايران به سمت ايجاد زيرساختهاي تسليحات هستهاي پيش بروند.
گام چهارم براي اروپاييها بهشدت حساسيتبرانگيز بود. آيا فكر نميكنيد رفتهرفته اروپاييها از گردونه برجام در حال خارج شدن هستند، آيا اروپا كماكان به حفظ برجام اميدوار است؟
سياست كلي اروپا اين است كه برجام به حالت اسكلت نيز كماكان باقي بماند و نبايد از برجام خارج شد. ولي اقدامات ايران بهشدت براي آنها نگرانكننده بوده و ميدانند فشار لابيهاي ضدايراني در مجامع بينالمللي افزايش پيدا خواهد كرد. با اين وجود آنها معتقدند كه اقدام ايران يك كنش نيست بلكه يك واكنش به بيارادگي و نقض تعهدات است. وقتي كه اين اذعان و اعتراف وجود دارد كه نتوانستيم كار زيادي انجام دهيم پس جاي گله زيادي وجود ندارد. واقعيت آن است كه فشارها عليه ايران جريان دارد و ايران در زمينه ديپلماسي عمومي و لابيگري براي حضور در اتاق فكرها و انديشكدههاي اروپايي و امريكايي براي تثبيت منافع ملي ايران تاكنون بسيار ضعيف عمل كرده است.