تیتر امروز

تلاش کن! طلاش کن

تلاش کن! طلاش کن

رویکرد پریسکوپ برآن است که دغدغه و علاقه مندی‌های نسل z رو با تجربه و دانش نسل‌های قبل‌تر ادغام کند تا نتایج جالب و جدیدی در راستای اهداف شغلی هر دو نسل برسد. در قسمت سوم این برنامه چشم پریسکوپ...
رضا صالحی‌امیری:سالیانه ۱۵ میلیارد دلار از کشور خارج می‌شود/ مساله،فرار نخبگان است نه مهاجرت/ با حجاب موافقم با اجبار نه
گفت‌وگوی دیدار در برنامه جامعه‌پلاس با وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی

رضا صالحی‌امیری:سالیانه ۱۵ میلیارد دلار از کشور خارج می‌شود/ مساله،فرار نخبگان است نه مهاجرت/ با حجاب موافقم با اجبار نه

جامعه پلاس در یکی دیگر از برنامه‌های خود میزبان رضا صالحی امیری، وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی بود؛ او از دلایل فرار نخبگان گفت و تاکید کرد که به همین دلیل سالیانه ۱۵ میلیارد دلار سرمایه از...
شهرنویی‌ها! واژه‌ای که در «جدال قالیبافی‌ها و صبح‌ ایرانی‌ها» به کار رفت
«دیدارنیوز» آخرین اختلافات پساانتخاباتی اصولگرا‌ها را بررسی می‌کند:

شهرنویی‌ها! واژه‌ای که در «جدال قالیبافی‌ها و صبح‌ ایرانی‌ها» به کار رفت

جدال اصولگراها در فضای پساانتخاباتی همچنان ادامه دارد و بنا به گفته دبیرکل صبح ایران، قالیبافی‌‎ها از هر فرصتی استفاده می‌‎کنند تا آنها را تخریب کنند.

زندگی ضعیفان را می‌کوبد و ضعیف‌تر از کودک کیست؟

News Image Lead

کودکان در ساختار سلسله مراتبی جزو ضعیف‌ترین گروه‌های اجتماعی هستند. بنابراین در فقدان گفتمان حقوقی، کودکان مورد بیشترین ستم‌ها واقع می‌شوند.

کد خبر: ۲۶۱۳
۱۲:۴۴ - ۲۰ خرداد ۱۳۹۷

دیدارنیوز ـ مرضیه حسینی: در ایران مفهوم کودکی جدی گرفته نمی‌شود. هیچ گفتمان رسمی‌ و غیررسمی حول این پدیده وجود ندارد و نهادها و سازمان‌های دولتی و مردمی که در رابطه با حقوق کودکان فعال باشند یا به آسیب‌های متوجه کودکان یا نوجوانان بپردازند، تقریبا وجود ندارند. یکی از مهم‌ترین دلایل آزار کودکان و نوجوانان چه در اماکنی چون مدارس و چه در خیابان و یا در خانه، فقدان به رسمیت شناختن حقوق کودکان در قوانین  و رویه‌های موجود است و این در حالی است که در بستر اجتماعی و در یک ساختار سلسله مراتبی ضعیف‌ترین افراد بیشترین ستم را می‌بینند یعنی کودکان، زنان و کارگران.

کودک‌آزاری در تمام جهان در چنین ساختاری، انعکاسی از فقدان قدرت و جایگاه کودک است. این سلسله مراتب تاریخی ابتدا در خانواده قوام ‌می‌یابد و سپس توسط نهادهای هویت‌ساز و جامعه‌پذیر کننده مانند مدارس تقویت ‌می‌شود. در تصور موجود و البته ایده‌ال از خانواده، مرد، قدرتمندترین و مهمترین فرد است، زنان جایگاه فرعی و ثانویه دارند و کودکان کم‌ترین سهم را دارا ‌هستند. در جوامع سرمایه‌داری، خانواده که رسالت تولید و بازتولید نیروی کار را بر عهده دارد، مهم‌ترین نهاد اجتماعی است که به عنوان بهترین مامن و سرپناه برای افراد برای گریز از مشکلات و نابسامانی‌ها معرفی ‌می‌شود اما واقعیت همیشه و به ویژه در دنیای جدید با این تصویر خوش آب و رنگ تطابق ندارد بسیاری از کودک‌آزاری‌ها در محیط خانه و به دست نزدیکان کودک صورت می‌گیرد. حتی کانون‌های اصلاح و تربیت کودکان نیز از این آسیب مبرا نیستند. در ایرلند خانه‌هایی که کلیسا با همکاری دولت اداره ‌می‌کرد، شاهد کودک‌آزاری‌های متعدد بود. این سیستماتیک بودن کودک‌آزاری را نمی‌توان بر اساس این حرف که بعضی از افراد مریض روحی هستند، تبیین کرد. وجود آسیب‌هایی از این دست بازتاب ارزش‌‌های جامعه و نهادهایش به حساب می‌آید.

نحوه برقراری روابط مردم با یکدیگر پدیده اجتماعی و تاریخ‌مند بوده و در طول زمان متحول شده است. خشونت جنسی امری طبیعی نیست. سرمایه‌داری روابط و تمایلات جنسی افراد را از شکل طبیعی خارج کرده و همه چیز به کالایی برای خرید و فروش تبدیل شده است، حتی تمایلات جنسی و لذت. بدین صورت که تصویری غیرواقعی و وهم‌انگیز توسط تبلیغات و فیلم‌های مختلف از روابط نامتعارف جنسی به شکلی بسیار هیجان‌انگیز ساخته و پرداخته شده و این خوراک از طرف گروه‌های اجتماعی مصرف می‌شود. دسترسی آسان به فضای مجازی و فیلم‌های پورن مصرف این خوراک را آسان‌تر کرده است. بدین ترتیب تمایل جنسیِ بیگانه شده، برداشت معیوب و غیرواقعی را در باره روابط و رفتار جنسی بین افراد به وجود می‌آورد. کودک‌آزاری یکی از مصادیق چنین خوراک فرهنگی است که اساس را دستیابی به احساس لذت به هر قیمتی ‌می‌داند. اینکه بعضی از مردان فکر ‌می‌کنند ‌می‌توانند به هر شکلی که راضی‌شان ‌می‌کند لذت ببرند، نه از ذهن طیفی از افراد بیمار بلکه از جامعه گرفته شده است.

به جز موارد گفته شده در حوزه نظر، به لحاظ اجتماعی در این ستم‌دیدگی و تداوم آن عوامل مختلفی دخیل هستند.

‌‌بی‌حس شدن افکار عمومی

افکار عمومی در ایران و واکنش‌اش نسبت به آسیب اجتماعی یا یک حادثه تلخ از جمله خشونت علیه کودکان و زنان به شکلی حباب‌گونه و ‌‌بی‌دوام است. مردم جامعه ما به ایماژه یعنی به یک تصویر یا فیلمی دلخراش از یک قربانی بشدت واکنش نشان ‌می‌دهند، افکارشان به سرعت و عمیقا جریحه دار ‌می‌شود، کمپین‌‌های اعتراضی و حمایتی راه ‌می‌افتد اما این حباب بزرگ خیلی زود ترکیده و مساله فراموش ‌می‌شود. در سالهای گذشته در شهرهای مختلف دانش‌آموزان پسر و دختر به اشکال مختلف مورد تعرض قرار گرفتند مانند تعرض معلم به دانش‌آموز دختر 9ساله زنجانی که در سال 95 اتفاق افتاد هم افکار عمومی به اندازه امروز متاثر بود و هم مسولین به همین اندازه ناراحت بودند. اما نه نتیجه این هیاهو معلوم شد و نه تعرض در مدارس به پایان رسید.

پرسش مهمی که در این جا مطرح ‌می‌شود این است چرا این چنین است؟ چرا واکنش‌های افکار عمومی در ایران حباب گونه است؟ چرا مردم ما آنقدر مساله را پیگیری نمی‌کنند که به نتیجه‌ای منجر شود. در سال 1994 در آمریکا به دختر هفت ساله‌ای به اسم مگان تجاوز شد و کودک به قتل رسید. افکار عمومی در واکنش خود آن چنین پیگیر بود که قانونی به اسم «مگان لاو» یا «قانون مگان» به تصویب رسید که بر اساس آن اگر کسی سابقه تجاوز داشته باشد، برای تمام عمر به اشکال مختلف تحت نظارت پلیس قرار ‌می‌گیرد. به عنوان مثال اگر تصمیم بگیرد خانه‌اش را عوض کند باید به کلانتری اطلاع دهد و یا مردم محل توسط پلیس نسبت به اسکان این فرد آگاه شوند. اما در کشور ما اعدام راه‌حل نهایی است که مردم نیز تصور ‌می‌کنند که مجرم به سزای اعمال ننگینش رسیده است اما اگر این مجازات تاثیر داشت حداقل می‌بایست شاهد کاهش میزان جرم و جنایت ‌می‌بودیم.

به پرسش خود باز ‌می‌گردیم. به راستی چرا واکنش افکار عمومی در جامعه ما حبابی است؟ شاید بتوان تعدد و حجم بالای تعداد بحران‌های اجتماعی در ایران را دلیل بر تحریک‌پذیری کوتاه مدت ما دانست. یا اینکه ما بر اساس روحیه‌ای که میراث تاریخی ماست، بحران یا حادثه تلخی که تصویر شده است را از خود دور ‌می‌بینیم و ‌می‌پنداریم هرگز برای ما اتفاق نمی‌افتد و بدین ترتیب نه تنها فاصله خود با حادثه مورد نظر را حفظ ‌می‌کنیم بلکه از فکر اینکه این حادثه برای ما و یا خانواده ما رخ نداده، خدارا شکر کرده و احساس خوشایندی داریم.

در این باره باز هم باید نوشت.

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی