تیتر امروز

سردار علایی: نابودی اسرائیل حتمی است، چون امام (ره) فرمودند
گزارش اختصاصی دیدارنیوز از مراسم چهل و چهارمین سالگرد شهادت محمد منتظرالقائم

سردار علایی: نابودی اسرائیل حتمی است، چون امام (ره) فرمودند

سردار حسین علایی در مراسم چهل و چهارمین سالگرد شهادت محمد منتظرالقائم ضمن بیان روایت خود از عملیات آمریکایی طبس و نحوه به شهادت رسیدن منتظرالقائم، در دفاع از عملیات ایران علیه اسرائیل گفت: اسرائیل...
در جستجوی روزنه‌ای حدفاصل ساختار حقیقی و حقوقی
عماد بهاور، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران در تنگنای بیست و نهم

در جستجوی روزنه‌ای حدفاصل ساختار حقیقی و حقوقی

در بیست و نهمین برنامه از تنگنا و فصل سوم آن، حامد شجاعی میزبان عماد بهاور، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران است و درباره تحولات درونی این تشکل و برخی مسائل مهم فضای سیاسی گفت‌وگو کرده است.
تیم اقتصادی دولت، دردی که درمان نمی‌شود/ خلجی: بیکاری، تورم و نقدینگی کاهشی و اقتصاد در حال رشد، تیم اقتصادی دست نمی‌خورد
«دیدارنیوز» چالش‌های تیم اقتصادی دولت را بررسی کرد:

تیم اقتصادی دولت، دردی که درمان نمی‌شود/ خلجی: بیکاری، تورم و نقدینگی کاهشی و اقتصاد در حال رشد، تیم اقتصادی دست نمی‌خورد

از ابتدای شروع به‌کار دولت سیزدهم تحلیل‌گران از تیم اقتصادی انتقاد کرده‌اند و معتقدند دولت و مجلس به دلیل نگاه‌‌های سیاسی دست به تغییر مثبت در کابینه نمی‌زند. گزارش جای نکاهی اجمالی به این موضوع...
گفتگو با محمد سعیدی‌کیا رئیس بنیاد مستضعفان/قسمت دوم و پایانی

در بنیاد آقازاده نداریم

ما تقريبا در برنامه‌مان تصويب كرديم كه بنياد حداقل ٣٠ درصد سود از كل ١٦٠٠ ميليارد تومانش را خرج مستضعفين كند. ممكن است بگوييد باقي را چه‌كار مي‌‌كنيد؟ باقي را صرف سرپانگه داشتن شركت‌هاي موجود، براي اينكه تكنولوژي‌شان عقب افتاده نشود، صرف مي‌‌كنيم. چون وقتي تكنولوژي عقب باشد شركت زيان‌ده مي‌شود، ٤٠-٣٠ درصد هم تقريبا صرف كارهاي جديد مي‌كنيم.

کد خبر: ۲۰۲
۱۴:۵۵ - ۱۵ فروردين ۱۳۹۷

دیدارنیوزـ حميدرضا خالدي/ مجتبي حسيني: بنياد مستضعفان بي‌شك يكي از پرحاشيه‌ترين سازمان‌ها و ارگان‌هاي بزرگ كشور است. وسعت و حجم و تنوع بالاي فعاليت‌هاي اين مجموعه در كنار بسته بودن آن باعث شده تا در طول چند سال اخير، هميشه اين مجموعه با چالش‌هاي فراواني روبه‌رو باشد. از تخريب و فروش باغ‌هاي تحت تملك آن گرفته تا بي‌توجهي به موزه‌ها و خانه‌هاي تاريخي آن و حوادثي كه در مجموعه‌هاي تفريحي آن رخ داده... تا حادثه پلاسكو و نارضايتي مغازه‌داران آن و رانت‌هايي كه به مديران آن منصوب مي‌كنند و ثروت افسانه‌اي اين كارتل اقتصادي كشور. در قسمت اول گفت‌وگوي خود با محمد سعيدي‌كيا، رييس سازمان بنياد مستضعفان تلاش كرديم بخشي از حاشيه‌ها و ابهامات مطرح در مورد اين نهاد را با وي مرور كنيم و اينك در بخش دوم اين مصاحبه، به سرفصل‌هاي ديگري در اين زمينه پرداخته‌ايم. موضوعاتي كه رييس كهنه‌كار سياسي آن با طمانينه، به آنها پاسخ دهد تا به قول خودش ديگر ابهامي براي كسي باقي نماند. چرا كه مدعي است برخلاف تمام شايعات مطرح شده، بنياد، عملكردي شفاف و مشخص دارد. گفت‌وگويي از زواياي پيدا و پنهان نهادي كه يك درصد از كل توليد ناخالص ملي كشور را در سيطره خود دارد.

 

اهل تجارت نفت و بانكداري هم هستيد؟

بانكداري چرا، هستيم ولي در تجارت نفت ورود پيدا نكرده‌ايم.

يعني اصلا ورود نكرده‌ايد و هيچ علاقه‌اي هم نداريد كه وارد شويد؟

ما در صنايع وابسته به نفت هستيم ولي در خود تجارت نفت نيستيم. مثلا ما در حفاري، دو شركت فعال داريم. پدكس و شركت حفاري شمال را داريم. اين دو، با شركت نفت كار مي‌كنند.

اينها مسلما سودده هم هستند!

[با لبخند] اگر شركت نفت پول ما را بدهد سود ده هستيم اگر ندهد، نه...

از شركت نفت چقدر طلبكار هستيد ؟

طلب زيادي داريم بالغ بر ١٤٠٠٠ ميليارد ريال، اما آنها هم گرفتارند. ان‌شاء‌الله مي‌پردازند.

در مدت چند سال؟

در اين ٣-٢ سال اخير. اما همين قدر هم بدهي داريم. يعني شركت‌هاي‌مان بعضا ضرر ده هم مي‌شوند، بعضا هم سودده.

بنياد چقدر بدهي دارد؟

[با لحن طنزآميز مي‌گويد] اصولاخود بنياد به جايي بدهي زيادي ندارد! ولي شركت‌هاي‌مان بدهكار هستند. مثلا پيمانكارهايي كه براي ما كار مي‌كردند بعضا از ما طلبكار هستند. ما در كار توليد «برق» هم هستيم. الان ٤ هزار مگاوات برق توليد مي‌‌كنيم. به بياني بعد از وزارت نيرو ما تقريبا بزرگ‌ترين توليدكننده برق هستيم. كل بدهي گروه بنياد (بنياد و تمامي شركت‌ها) در پايان سال ١٣٩٥ به مبلغ ٢٢٦٧٥٧ ميليارد ريال بوده است كه در يادداشت‌هاي توضيحي صورت‌هاي مالي بنياد به صورت ريز افشا شده است.

پس اينكه مي‌گويند «بنياد» خودش يك دولت كوچك است چندان هم بيراهه نيست!

نه چرا اينطوري فكر مي‌كنيد؟ فكر مي‌‌كنيد از وزارت نيرو چقدر طلبكار هستيم؟

فكر مي‌كنم همان مقدار كه از وزارت نفت مي‌خواهيد از وزارت نيرو هم بايد همان قدر طلبكار باشيد.

آره. يك قانوني است به اسم رفع موانع توليد كه مجلس تصويب كرده است ما الان ٦٠٠ ميليارد تومان نياز داريم تا بدهي‌هاي بانكي خود را بدهيم و بانك‌ها اجازه بازكردن LC به ما بدهند. از آن طرف از وزارت نيرو طلبكار هستيم. به آقاي دكتر جهانگيري گفتم لطفا اينها را پا به پا (تهاتر) كنيد. قانونش هم تا آخر سال ٩٦ وقت دارد. چون اگر ما نتوانيم اين كار را بكنيم ٧٠٠-٦٠٠ ميليارد تومان ضرر مي‌‌كنيم و آن وقت شركت ضرر‌ده مي‌شود و بالغ بر ١٧٤٠٠ ميليارد ريال از وزارت نيرو طلبكار هستيم ايشان هم دستور داده‌اند.

ضرر مي‌كنيد؟ يعني طلب‌هاي‌تان از بين مي‌رود؟!

نه، ببينيد اگر ما بدهي خود را تا پايان ٩٦ به بانك بدهيم، مي‌توانيم از ارز به قيمت همان زماني كه رفتيم گشايش اعتبار كرديم (مثلا ارز ٣-٢ هزار تومان بوده است)، استفاده كنيم و آن را بابت اين بدهي بدهيم واگر نه بايد ارز به قيمت امروز را بدهيم كه اين به ضرر ما مي‌شود. اينطوري است كه مي‌گوييم ضرر خواهيم كرد. الان دولت، سياستگذار است و ما كارگري دولت را مي‌كنيم. ما زيرنظر دولت و طبق سياست‌هاي او كار مي‌كنيم. اشتباه نكنيد، درست است كه ما كارهاي متنوع مي‌كنيم اما نمي‌شوداين را با دولت مقايسه كرد. دولت سياستگذار است ما اجرا‌كننده هستيم.

و در حوزه بانكداري چه طوري ورود پيدا كرديد؟

٨١ درصد بانك سينا متعلق به بنياد است. به شهادت بانك مركزي، شفاف‌ترين بانك هستيم.

در كشور اول شديد؟

بله، شفاف‌ترين بانك هستيم. من هم كه نه نقشي دارم نه «مي‌توانم» كاري كنم. مي‌دانيد چرا؟ بگذاريد بگويم. باور كنيد من هيچ فشاري به بانك نمي‌آورم كه خلاف قانون فلان كار را انجام دهد. باور كنيد... اين را در پيشگاه خدا مي‌گويم.

آقاي مهندس شما آدم توصيه‌پذيري هستيد يا نه؟

نيستم. البته اگر توصيه‌اي بحق باشد، مي‌پذيريم.

و هيچ آقازاده‌اي در مجموعه بنياد مشغول به كار نيست؟

وجود ندارد. حداقل من يادم نمي‌آيد و برخورد نكرده‌ام.

در تمام هلدينگ‌ها البته ؟

بنياد آزمون استخدامي دارد و همه استخدام‌هايش، قانوني است.

خب اگر اين طوري نيست، اعضاي هيات‌مديره شركت‌هاي بزرگ و كوچك و هلدينگ‌هاي بنياد بر چه اساس و مكانيزم و مصوبه‌اي انتخاب مي‌شوند؟

ما يك كميته‌اي به اسم كميته انتصابات داريم كه ٦-٥ نفر عضو دارد.

و اين كميته شامل چه كساني مي‌شود؟

از معاونين و اعضاي خودمان هستند.

حقوق نجومي به مديران‌تان مي‌دهيد؟

حقوق ما مطابق همان چيزي است كه پارسال آقاي نوبخت طبق نظرات مجلس، تعيين كردند. سقف حقوق‌ها را تعيين كردند. ما هم همان‌گونه هستيم. دفتر مقام معظم رهبري آن را به ما ابلاغ كرده است.

پاداش هم مي‌دهيد مثلا براساس سود سالانه‌اي كه شركت مي‌گيرد پاداش مي‌دهيد؟

پاداش مي‌دهيم اما درعين حال، آن سقف را هم رعايت مي‌كنيم.

كسي از خانواده‌تان هست كه تابعيت خارجي داشته باشد؟

به هيچ‌وجه، اصلا هيچ كدام از بچه‌هاي من نرفته خارج درس بخواند.

آقاي مهندس مي‌دانيد چند ميليون گرسنه در ايران داريم؟

شما بگوييد.

نه شما بگوييد. شما رييس بنياد امور مستضعفان هستيد؟

هيچ كس نمي‌تواند بگويد چند ميليون گرسنه داريم.

٣٩ سال از انقلاب مي‌گذرد. حضرت امام فرمودند انقلاب ما از آن پاك‌ترين نهاد‌ها تشكيل شده است. اين را از شما مي‌پرسم چون چند ميليون گرسنه زير خط فقر داريم كه در اين كشور و انقلاب زندگي مي‌كنند. از سويي با نهادي روبه‌رو هستيم كه به قول رييس بنياد مستضعفان يك درصد GDP كشور را داراست و بيش از ٣٠ هزار كارمند دارد در صنايع مادري مثل فولاد‌سازي حرف اول را مي‌زندو دستي در بانكداري ونفت دارد؟

در هر صورت هم من مي‌دانم و هم شما كه هيچ كسي آماري از تعداد گرسنگان ندارد. وزير رفاه كه مسوول اين كار است يك عددي مي‌دهد و بقيه هر كس عددي را اعلام مي‌كند.

آخرين آماري كه وزير رفاه اعلام كرد ٢,٥ ميليون نفر بود!

اعداد مختلف اعلام مي‌شود كميته امداد يك عدد مي‌دهد، رفاه يك عدد مي‌دهد. من مي‌گويم نمي‌دانم! همه اينها را شنيده‌ام! ولي مسوولان مربوط بايد اعلام كنند.

من مي‌خواهم بدانم اگر مبنا را براساس آمارمعاون وزير رفاه كه تصديگري اين بخش را به عهده دارند و آماري كه كميته امداد اعلام مي‌كند، بگذاريم؛ بنياد مستضعفان كه من اسمش را دولت كوچولو مي‌گذارم...

نگو «دولت»... اشتباه مي‌كنيد.

اسمش را هر چيزي مي‌خواهيد بگذاريد، يك نهاد سرمايه‌دار، يك نهاد ملي.

بگوييد يك نهاد «انقلابي»...!

اسم، «قرارداد» است. مثل اسم آدم‌ها مي‌ماند. خيلي مهم نيست. اين مهم است كه اين دولت به زعم من و اين نهاد «كوچولو» به زعم شما، چقدر رنگ و بوي مستضعفين مي‌دهد؟

ما تقريبا در برنامه‌مان تصويب كرديم كه بنياد حداقل ٣٠ درصد سود از كل ١٦٠٠ ميليارد تومانش را خرج مستضعفين كند. ممكن است بگوييد باقي را چه‌كار مي‌‌كنيد؟ باقي را صرف سرپانگه داشتن شركت‌هاي موجود، براي اينكه تكنولوژي‌شان عقب افتاده نشود، صرف مي‌‌كنيم. چون وقتي تكنولوژي عقب باشد شركت زيان‌ده مي‌شود، ٤٠-٣٠ درصد هم تقريبا صرف كارهاي جديد مي‌كنيم.

يعني امسال شما چيزي حدود ٥٠٠ ميليارد تومان براي مستضعفان هزينه كرده‌ايد؟

بله، همينطور است. بد نيست بدانيد كه تمام كارهاي محروميت‌زدايي ما در بنياد علوي انجام مي‌شود. يعني به جز بنياد علوي، هيچ شركتي نبايد محروميت‌زدايي كند. ما در سرمايه‌گذاري‌هاي جديدمان بين يك نقطه برخوردار و يك نقطه محروم، حتما در نقطه محروم سرمايه‌گذاري مي‌كنيم. مثالش همين الان آلومينيوم مسجد سليمان است كه ما ٢ سال و ٤-٣ ماه پيش شروع كرديم و چند ماه قبل آقاي جهانگيري افتتاح كردند. خب به نتيجه مطلوب رسيد.

بگذاريد سوالم را اينطوري مطرح كنم، اصولا از اموال ناشناخته بنياد مستضعفان سهم‌القدر مستضعفان كشور چقدر است؟

شما مي‌گوييد براي مستعضفين چه كار مي‌كنيد من هم جواب دادم. نيم ساعت حوصله كنيد تا همه را بگويم. من شنبه‌ها بعدازظهر ملاقات مردمي دارم. ٣٠‌ الي ٦٠ نفر مي‌آيند. يك تيم مفصلي هم از بنياد آنجا نشسته است. مراجعان تنهايي و خصوصي حرف‌شان را به من مي‌زنند و من اينها را به مديران حاضر در آنجا ارجاع مي‌دهم تا به كارشان رسيدگي كنند. يك روزي يك نفر پيش من آمد كه ٢ تا معلول در بغل داشت. مي‌گفت من ٢ تا معلول دارم اما خانه ندارم. ما از بنياد مسكن، بهزيستي، خيرين مسكن‌ساز و سازمان ملي زمين و مسكن دعوت كرديم تا بيايند و دور هم بنشينيم تا بلكه مشكل اين عزيزان را حل كنيم. تازه آنجا بود كه فهميديم ١١ هزار و ٣٠٠ خانوار در كشور از دو معلول تا ٧ معلول داريم كه خانه ندارند. در جلسه‌اي كه اخيرا داشتيم فهميديم كه اين عدد ١٤ هزار تا شده. ١٤ هزار خانوار دو معلول تا ٧ معلول. من شخصا تاكنون بسياري را ملاقات كرده‌ام. يك كار گروهي بسيار خوبي شروع شد. چون در كشور ما معمولا ٣-٢ دستگاه با هم نمي‌توانند كار كنند. اما الحمدلله همه نيت خير دارند اين كار به خوبي و به شكلي هماهنگ درحال انجام است. آنجا سهم‌بندي كرديم كه ما چقدر بدهيم، بنياد مسكن چقدر، شهر چقدر و روستا چقدر و...، نتيجه اين كار تيمي هم عالي بود. تا حالا الحمدلله ٢ هزار خانه را تحويل داده‌ايم و باقي هم اميدواريم در ٤ سال آينده بدهيم. در اين مورد تلاش مي‌كنيم تا مشكلات‌شان را حل كنيم . مثلا شخصي مسكن مهر خريده اما٢٠ ميليون كسري دارد ما بهش كسري پولش را مي‌دهيم يا اگر براي تعميرخانه‌اش ١٠ ميليون مي‌خواهد، ما خانه‌اش را تعمير مي‌كنيم يا به هر شكل خانه را برايش آماده مي‌كنيم يا ممكن است يكي اصلا پول نداشته باشد، برايش خانه‌اي تدارك مي‌بينيم. نكته سوم اينكه ما سالي ٢٨٠ هزار دست لباس كه خوب هم دوخته مي‌شود توزيع مي‌‌كنيم. همين امروز صبح من قم بودم. در آنجا از دهه فجر تا ٢٥ اسفند، اينها را توزيع مي‌كنيم. امروز رفته بودم ببينم چطوري توزيع مي‌شود.

به دانش‌آموزان محروم هم كمك مي‌كنيد؟

بله. ما تقريبا ٥٠ هزار نفر ازدانش‌آموزان نقاط محروم را تحت پوشش داريم. يعني براي‌شان لوازم كمك‌آموزشي تهيه مي‌كنيم. پارسال ٧ هزار نفراز اينها در دانشگاه‌هاي دولتي قبول شدند. اين خيلي حركت خوبي است. اين حركت اهداي «لباس» از زمان قديم بوده است اما آن ٢ تاي ديگر كه گفتم جديد است، دركنار اينها، به تمام خانم‌هايي كه در روستاها هستند و محروم هستند و زندگي مي‌كنند، باردار هستند، توان تغذيه خوب ندارند و... (به كمك وزارت بهداشت و با معرفي آنها) كمك مي‌‌كنيم. يعني آنها تعيين مي‌كنند كجا و چطوري كمك كنيم. ما امسال ٧٠ هزار مادر باردار از ٤ ماهگي بارداري تا ٦‌ماهگي بعد از زايمان را سبد كالا مي‌دهيم. آن هم خيلي تميز و خوب !

سبد كالاي روزانه؟

نه. ماهانه. اين سبد، شامل ١٤ كالا است كه آن را هم وزارت بهداشت تعيين مي‌‌كند. ما با يك شركتي قرارداد داريم كه اينها را بسته‌بندي مي‌كند و از طريق ادارات املاك خودمان دست آن كسي كه بايد برسد، مي‌رسانيم. يك وام دانشجويي هم از سال‌ها قبل داده مي‌شد. البته يك‌بار، براي كل ٤‌سال تحصيل مي‌دادند. رييس بنياد علوي، آقاي برزگري يك‌بار به من گفت: اين چه فايده‌اي دارد؟ مثلا ٨٠٠ هزار تومان مي‌دهيم. خود بنياد علوي اين پيشنهاد را داد و ما اين وام را «ترمي» كرديم و عدد را هم بالا برديم. حتي يك دفعه كه اهواز رفته بودم بازديدي داشتم از بيمارستان كودكان اهواز كه قبل از انقلاب يك هتلي قديم به اسم هتل اهواز بود كه بعدا بيمارستان كودكان شده بود. خيلي وضعش بد است. ديدم كنار آن وزارت مسكن دارد يك بيمارستان مي‌سازد. وزارت بهداشتي‌ها به من گفتند كه وزارت مسكن پول ندارد اين بيمارستان را تمام كند. آقاي هاشمي - وزير محترم بهداشت - گفت: اين را شما تمام كنيد. گفتيم: باشد؛ سازه كه تقريبا كامل شده را، آنها تمام كنند، ما بيمارستان را تكميل مي‌كنيم. الان يكي از بهترين بيمارستان‌هاي كشور شده است. بيمارستان بسيار مدرن و خوبي شده است. الان هم به وزارت بهداشت پيغام داده‌ايم كه بيايند تجهيز و استفاده كنند.

يعني قرار است خود وزارت بهداشت از اين بيمارستان بهره‌برداري و استفاده كند؟

بله. ما به آنها هديه مي‌‌كنيم.

بيمارستان است يا كلينيك؟

مرز بين اين دو تا است. دو تا آمبولانس هم ما مي‌گذاريم تقريبا ٥٠ درصد نياز برآورده مي‌شود. باقي بيماران را هم با آمبولانس به نزديك‌ترين بيمارستان مي‌رسانند. بگذاريد آمبولانس هم بگويم چطوري تامين شد. اين آمبولانس‌ها را بانك سينا، پارسال از محل تبليغات عيدش تامين كرد.

آماري هم داريد كه از طريق بانك سينا كه شما متولي آن هستيد،چه مقدار تسهيلات اشتغالزايي در اين قالب پرداخت شده است؟

بله؛ براساس گزارش تهيه شده تاكنون ١٢٥٨ فقره وام اشتغالزايي و خاوياري مصوب شده است.

خاوياري؟!

بله؛ حالا توضيح مي‌دهم كه «خاوياري» به چه معنايي است! تا به حال حجم تسهيلات مصوب عبارت است از ٧,١٣٩ ميليارد ريال (يعني ٧١٣ ميليارد تومان) و نيز قرارداد منعقد شده ٨٠٢ فقره به مبلغ ٣.٩٠٣ ميليارد ريال. اين مقدار قرارداد بسته شده است.

و چقدر از اين وام‌ها پرداخت شده است؟

چيزي حدود ٢,٧٧٢ ميليارد ريال آن پرداخت شده است و بقيه متناسب با پيشرفت كار پرداخت مي‌شود.

و تا امروز چه تعداد از اين طرح‌هايي كه وام به آنها پرداخت شده، به بهره‌برداري رسيده است؟

٣٤٢ فقره؛ بگذاريد صريح‌تر بگويم١٢٠٠ طرح تاكنون تصويب شده و ٨٠٠ قرارداد بسته شده است ضمن آنكه ٣٤٠ ظرف يك سال و نيم گذشته به بهره‌برداري رسيده است. من شخصا به اين كار خيلي دل بسته‌ام. تقريبا به همين شكل سالي ٨٠٠-٧٠٠ وام مي‌توانيم بدهيم. ظرف ٦-٥ سال، ٥-٤ هزار طرح مي‌شود، اگر از اينها ٢٠-١٥ درصد كارآفرين خوب از روستاها دربيايد تقريبا ١٠٠٠-٨٠٠ كارآفرين مي‌شود. ببينيد كشور چه وضع خوبي پيدا مي‌كند !

 

يعني مي‌خواهيد بگوييد، غير از اينكه ماهي به دست خلق‌الله مي‌دهيد، ماهيگيري را هم به آنها ياد مي‌دهيد؟

دقيقا ماهيگيري؛ اصل همين است. اين كار فوق‌العاده خوبي است. آخرش بگذاريد اين را هم بگويم. همان روز اول «حضرت آقا» به من حكم دادند و گفتند: اين كارهاي محروميت‌زدايي كه بنياد مي‌كند، خوب است، ولي ديگران هم اين كار را مي‌كنند، شما برويد نقاط محروم را آباد كنيد، بعد از آن بود كه استاندار كرمان پيش من آمد و بعد از مذاكراتي مفصل قرار شد «قلعه گنج» را بسازيم كه يكي از مهم‌ترين كارهاي ما است. يعني آباد كردن يك شهرستان محروم. «قلعه‌گنج» منطقه‌اي است بين «كرمان»، «هرمزگان» و «سيستان و بلوچستان». يعني جنوبي‌ترين نقطه كرمان است. بين ٣ استان محصور است تابستان‌هاي بسيار گرمي دارد. به‌طوري‌كه دماي هوا به ٥٠ درجه هم مي‌رسد. در عين حال بسيار محروم هم است ما آنجا رفتيم ٣-٢ تا كار كرديم. اول گفتيم «آباد كردن» به چه معنا؟ ما تا به حال در روستاها خيلي كار كرديم. آب و برق برديم. زمان خود من در جهاد اين كارها را كرديم. ٣-٢ سال است كه اينترنت هم مي‌بريم. اما آيا واقعا روستاها آباد شده است؟!
تا حدودي شده اما كامل و خوب نشده است.

من چند سوال در مورد بنياد علوي دارم؛ بالاخره سرنوشت ساختمان منهتن چه شد؟

اين ساختمان اصلا متعلق به بنياد نيست.

پس چرا اسم آن «بنياد علوي» است؟

خودشان آنجا را نامگذاري كرده‌اند.

چه كسي درست كرده است؟

نمي‌دانم، يك عده‌اي هستند ديگر...

يعني ساختمان بنياد علوي، در وسط نيويورك براي بنياد مستضعفان نيست؟

نه، ما اختيار و تملكي آنجا نداريم.

آزاد راه تهران - شمال هم براي بنياد مستضعفان است يا نه؟

بله، سرمايه‌گذاري ٥٠-٥٠ بين ما و وزارت راه است. مجري و اجرا‌كننده ما هستيم.

وكي تحويل مي‌دهيد؟

در اين مورد زياد صحبت شده. اجازه بدهيد توضيحاتم را در مورد قلعه‌گنج كامل كنم!

در مورد قلعه‌گنج روستاييان از اول چندان رغبتي نداشتند كه به ميدان بيايند. يعني نسبت به قول‌هاي مسوولان اعتماد ندارند. مشاوران ما، بالاخره اينها را به ميدان آوردند. در روستاها يادشان دادند كه صندوق توسعه روستايي درست كنند. گفتند خودتان با همديگر گروه گروه شويد اول ٢٠ روستا انتخاب شد. ٢٠ تا روستا از ٥ دهستان كه آنجا است انتخاب شد. شهرستان قلعه‌گنج ٨٠ هزار نفر جمعيت دارد ٨٠ درصدش شيعه و ٢٠ درصد سني هستند و با همه كار كرديم ما شيعه و سني براي‌مان فرقي ندارد هر كاري مي‌كنيم با همه انجام مي‌شود. اگر خواستيد امام جمعه اهل‌سنت را نشان مي‌دهم كه چه تاييداتي در صحبتش گفته است. بالاخره اينها به ميدان آمدند و در مسجد روستا گروه‌هاي ١٥-١٠ نفره تشكيل شدند. خودشان رييس انتخاب كردند اين كارها را كردند بعد گفت با پول خودتان مي‌خواهيم براي خودتان كار درست كنيم. قرار شد هر نفر بين ٥ تا ٢٠ هزار تومان ماهانه در اين صندوق بريزد. اول صندوق بود بعد بانك سينا در آنجا باجه درست كرد همه گروه‌ها و روستاها آنجا حساب باز كردند و به بانك پول مي‌ريزند بين ٥ هزار تا ٢٠ هزار تومان ماهانه در آن مي‌ريزند روستاهايي كه پيشرفت كردند ١٠ تا ٣٠ هزار تومان شده است كه سقف هم دارد.

چرا سقف دارد؟

براي اينكه يكي با پول رييس نشود آن انتخاب اوليه براساس شايستگي بوده است. اينها نكات مهمي است و بالاخره اينها شروع به كار كردن كردند و ٢٠‌تا ٢٠‌تا روستا تحت پوشش قرار گرفتند. ١٣٧ روستا اين قابليت را داشته و الان تمام شده است. بنياد علوي گفت كه هر گروهي را در بازه سه‌ماهه كنترل مي‌كنيم هر چقدر پول در حساب‌شان ريخته باشند همان قدر بنياد علوي براي اشتغال مي‌ريزد و فقط هم براي اشتغال است. ازدواج و جهيزيه و اينها نيست فقط اشتغال است. آقاي جهانگيري، آقاي وزير كشور آنجا آمدند و سوال كردند حالا مي‌گويم چه سوالي كردند بنابراين الان همه روستاها تحت پوشش هستند. بعضي از روستاها ٢ ماه است تحت پوشش قرار گرفته‌اند و پول مي‌ريزند بعضي روستاها ٢ سال است كه اين كار را مي‌كنند متوسط آن يك سال و ٤-٣ ماه شده است.

خيلي از اين قضيه استقبال نشده است.

يعني چه؟

يعني اينكه يا خوب معرفي نشده يا هنوز شناسايي نشده است مردم كشور اطلاع ندارند تا آنجايي كه من شنيدم.

من اين حرفت را قبول دارم. ما نتوانسته‌ايم خوب براي جامعه اين حركت را تبيين كنيم.

هزينه‌اي كه آنجا كرديد سرمايه‌اي كه خوابانديد نه تنها هنوز توسعه را درست نكرديد هرچند توليداتي شده است ولي به سودآوري نرسيده است.

نه، اصلا موضوع سودآوري آنجا مطرح نيست.

فكر مي‌كنم لوكيشن خوبي نيست.

لوكيشن بسيار خوبي است. زن و مرد آمده‌اند، مي‌دانيد كه سني‌ها زن‌هاي‌شان در مسجد نمي‌روند، من در مسجد سني‌نشين رفتم زن و مرد در مسجد آمده بود در حالي كه اولش بچه‌ها را راه نمي‌دادند بچه‌ها با زحمت بالاخره مساله را جا انداختند رفتم آنجا زن و مرد نشستند. نگاه كنيد اين آخرين عكسي است كه من آنجا بودم گرفتم.

خودتان عكس گرفتيد؟

بله، من خودم بعضا عكس مي‌گيرم، زن و مرد همه با چه خوشحالي نشستند و مطالب بحث و بررسي شد.

اين عكس‌ها را به رهبري هم نشان مي‌دهيد؟

نه، هنوز نتوانستم. گزارش مي‌دهم. [عكس‌ها را نشان مي‌دهد] ببينيد اين آقاي دكتر قرباني، مشاور بنياد علوي است. عاشقانه كار مي‌كند. اين هم يك نفر سرگروه است كه دارد گزارش مي‌دهد هر دفعه ما مي‌رويم ٣-٢ تا سرگروه گزارش مي‌دهند. مديران و همكاران ما هم عاشقانه كار مي‌كنند.

گروه‌ها ٢٠ نفره هستند؟

١٠ تا ١٥ نفر در هر روستايي.

روستاها جمعيتش چقدر است؟

همه جور است از ٢٠ خانوار تا ١٠٠ خانوار. از اين دست كارها خيلي انجام شده‌است . مثلا خواستيم كارخانه رب گوجه فرنگي درست كنيم يك بخش خصوصي گفت من آمادگي دارم و مشغول شد. وام هم داديم با يارانه او هم فوري ظرف ٤ ماه درست كرد دو سال است كه گوجه مردم را جمع مي‌كند. مطالعه كرديم آنجا دام ببريم؛ ديديم اين دام‌هاي گاوهاي هلشتاين در درجه حرارت آنجا راندمان خوبي ندارند همكاران ما واقعا در دام متخصص هستند رفتند در دنيا گشتند يك بز شيري پيدا كردند. نژاد مورسيا در اسپانيا، سال اول ١٠٠٠ راس وارد شد.

از طرف بنياد پيدا كردند؟

ما بزرگ‌ترين دامدار كشور هستيم گله گاومان الان نزديك ٧٠ هزار راس است و همكاران‌مان متخصص هستند.

بعد من مي‌گويم دولت كوچك شما مي‌گوييد...

بنياد توليد شير مي‌كند، دولت است كه سياستگذاري مي‌كند الان متاسفانه از صندوق توسعه ملي وام براي ايجاد واحد دامداري نمي‌دهند.

الان همان شيرتان را بيرون بكشيد كلا همه چيز مي‌خوابد.

اين طور نيست، بنياد نزديك ٥٠٠ هزار تن شير در سال توليد مي‌كند ولي توليد كشور خيلي خيلي بيش از اين است. متوجه مي‌شويد. ٣ سال گذشته قيمت شير ثابت نگه داشته شده است آيا بنياد دولت است؟بنياد چون بزرگ بود دوام آورد اگر نه خيلي از خرده‌ها از بين رفتند. ببينيد اين را بگويم اين نژاد بز را كه در كشور آورديم با وزارت جهاد كاملا هماهنگيم، دامپزشكي آمدند آنجا رفتند همه چيز را كنترل كردند بعد اجازه دادند واقعا ١٠ ماه طول كشيد تا بتوانيم بياوريم. بنياد مي‌خواهد همه مقررات را رعايت شود. ببينيد ما دولت نيستيم ما مقررات دولت را رعايت مي‌كنيم بالاخره اينجا آورديم. مي‌دانيد بزهاي محلي در كشور ٣٠٠-٢٠٠ گرم حداكثر ٥٠٠ گرم در شير روز مي‌دهند اين بز كفش ٢ تا ٢,٥ كيلو شير مي‌دهد ٣ كيلو هم مي‌دهد.

آخرين باري كه به آقا گزارش داديد كي بوده است؟

اخيرا گزارش سه ساله را دادم.

اهل بازنشسته شدن هستيد يا نه؟

ان‌شاءالله من تا آخر عمر كار مي‌كنم و در كار مي‌ميرم.

يعني اهل مديريت هستيد و مي‌مانيد؟

هر وقت كشور بخواهد هستم و نخواهد نيستم.

شما سال‌هاست كه در بخش‌هاي مختلف اقتصادي و صنعتي و توليدي در سطوح بالا ي مديريتي كار كرده‌ايد و فكر مي‌كنم كاملا با فضاي كسب و كار در ايران آشنا هستيد. در چنين شرايطي به عنوان مدير يكي از بزرگ‌ترين كارتل‌هاي اقتصادي كشور، فكر مي‌كنيد دواي درد اقتصاد مريض كشورمان چيست؟

تا اقتصاد «رقابتي» نشود، كشور در اين مقوله راه به جايي نخواهد برد و در كنار آن بايد حتما «صادراتي» شود. چون در صادرات است كه هم قيمت رقابتي مي‌شود و هم كيفيت محصولات بالا مي‌رود. بايد بهره‌وري را بالا ببريم. بگذاريد مثالي براي‌تان بزنم. ما در كشور دارايي و املاك زيادي داريم كه بلااستفاده افتاده‌اند. ولي وزارتخانه‌ها و نهادها، حاضر نيستند آنها را بفروشند چون مي‌دانند كه بايد آنها را بفروشند و پولش را در خزانه دولت بريزند و جز حرف و حديث چيزي نصيب خود آن مجموعه نمي‌شود. ولي ما در بنياد براي اين معضل راهكاري گذاشتيم. آمديم و گفتيم هر شركتي كه دارايي‌هاي تحت اختيارش را بفروشد، پولش مال خودش است. چون معتقديم كه به اين شيوه دارايي‌هاي «راكد» به «مولد» تبديل مي‌شود. الان ما مي‌خواهيم شركت كشت و صنعت مغان را بخريم. شركتي كه چند سالي است كه همين‌طور افتاده ولي واقعا يك پا طلاست. چون ٢٠ هزار هكتار زمين دارد با آب و انواع كارخانه‌ها و...

خب موانع اين رقابتي شدن از نگاه شما به عنوان يك بنگاه‌دار چيست؟

بگذاريد با مثالي جواب‌تان را بدهم. شركت گوشتيران متعلق به بنياد است. اين شركت واقعا محصولات خوب و سالمي توليد مي‌كند. ولي حاشيه سودش براي ما فقط ٢ درصد است. با اين حال ما آن را به خاطر سلامتش نگه داشته‌ايم. ولي چرا سود‌آور نيست؟ به خاطر افرادي كه به شكل زيرپله‌اي و غيرقانوني محصول را به بازار مي‌دهند. چرا؟ چون نظارتي روي آنها نيست. درحالي كه در تمام دنيا بحث نظارت خيلي جدي است. در دولت آقاي هاشمي، فردي از مسوولان رفته بود بيشتر از بودجه‌اش خرج كرده بود و در قبالش بيشتر هم درآورده بود. من گفتم بايد به وي هم تذكر بدهيد. يعني هم بايد به فردي كه زياد خرج كرده تذكر بدهيد و هم به اين، كه درآمد زيادتري داشته. چون اين فرد رفته، حق آن يكي را گرفته است. ما بايد ياد بگيريم كه قانون‌مدار باشيم. حتي اگر قانون اشتباه است بايد آن را اجرا كرد. اگر هم قانون اشكال دارد از راهش آن را اصلاح كنيم. ولي متاسفانه همه ما مي‌گرديم دنبال راهي كه قانون را دور بزنيم. اين خيلي بد است ! اين را هم بگويم كه «حاكمان» هستند كه تعيين مي‌كنند وضعيت كشور به كدام سمت و سو برود. شما كمربند ايمني ماشين را نگاه كنيد. الان همه ما كمربند نمي‌بنديم؟... چرا. جا انداختن اين فرهنگ فقط ٢ سال زمان برد ! فقط ٢ سال. دولت «اراده» كرد، نيروي انتظامي هم آمد پاي كار و اين حادثه تصادف جناب آقاي علي دايي هم كه كمربند بسته بودند و در تلويزيون و رسانه‌ها هم بيان شد، كمك كرد تا بستن كمربند جا بيفتد. مردم ما به خدا حرف گوش مي‌دهند. فقط بايد يادشان بدهيم كه چه بكنند. ولي بايد قانون رعايت شود.

شنيده‌ام كه دستي در توليد «خاويار» هم داريد...

بله. شايد بد نباشد بدانيد كه تا همين چند سال قبل، مقدار توليد خاويار كشور ما بين ٢٠ تا ٥٠ تن در سال بود اما حالا مي‌دانيد چقدر شده؟! حدود دو تن ! يعني نسل خاويار را برانداختيم ! من وقتي‌كه وارد «جهاد» شدم با معضلي به نام صيد دام‌گستر مواجه شدم. اين صيد به گونه‌اي است كه ماهي‌هاي ازون‌برون را صيد مي‌كنند و نسل آنها ور مي‌افتد. جهاد و شيلات سفت پاي آن ايستادند، كوتاه نيامديم تا بالاخره جلوي آن گرفته شد. اولش من هم كه بلد نبودم... نشستم و بررسي كردم و ياد گرفتم. الان هم طرح‌هايي براي مزارع توليد ماهي خاوياري ٥ تني، ١٠ تني و ٢٠ تني تهيه كرده‌ايم تا اگر سرمايه‌گذاري تمايل داشت، بتواند با آورده ٢٠ درصد، وام ٨ درصد كه قبلا گفتم بگيرد و خاويار توليد كند. ما به دنبال آن هستيم كه در عرض سه سال، ١٠٠ واحد توليد خاويار را با وام‌هايي كه مي‌دهيم راه‌اندازي كنيم. تا الان ١٤ واحد راه‌اندازي شده است.

دنبال شريك خارجي هم هستيد؟

بله. ما همين چند روز قبل بعد از ٣ سال تلاش و رايزني با وزارت راه و سازمان بنادر، قراردادي براي آوردن يك شريك آلماني براي مشاركت در سرمايه‌گذاري ترمينال ٢ بندر شهيد رجايي بستيم. قرار است بزرگ‌ترين اپراتور اروپايي در اين بخش سرمايه‌گذاري كند كه آلماني است.

پس بايد زياد سفر خارجي برويد؟

نه. البته اگرلازم باشد مي‌روم ولي كلا زياد نمي‌روم. مثلا در طول مدتي كه بنياد هستم فقط يك سفر آلمان، يك سفر چين و دو سفر عمان و كربلا رفته‌ام. همين.

و اين سرمايه‌گذاري كه گفتيد، اولين سرمايه‌گذار خارجي شما بود؟

نه. در مورد شركت «پاك» هم بوده است. مي‌خواهيم كارخانه پاك را به مجاور يكي از دامداري‌هاي‌مان در ٢٠ كيلومتري تهران منتقل كنيم. در عين حال با يك شركت فرانسوي به نام ساونسيا براي توليد پنير صادراتي از طريق همين شركت پاك مذاكراتي انجام شده كه اميدواريم به زودي عملياتي شود.

و خودتان هم در ساير كشورها سرمايه‌گذاري مي‌كنيد؟

چرا كه نه. مثلا درحال مذاكره براي يك دامداري بزرگ در الجزاير هستيم. چون همانطور كه مي‌دانيد ما در صنعت دامداري خيلي قوي هستيم.

اگر موافق هستيد، بعد از اين‌همه مباحث اقتصادي، برويم سراغ فعاليت‌هاي «اجتماعي» بنياد مستضعفان. يكي از موضوعاتي كه بارها بنياد را با چالش مواجه كرده است، موضوع تخريب و واگذاري باغ‌هاي تحت مالكيت بنياد و تبديل آنها به برج‌هايي بلند مرتبه است. اينكه چرا بنياد با بي‌توجهي نسبت به باغ‌هايش باعث تخريب آنها مي‌شود يا چرا آنها را براي ساخت برج‌ها و مجتمع‌هاي مسكوني و تجاري واگذار مي‌كند؟ اما قبل از ورود به اين بحث مي‌خواهم بدانم كه اصولا بنياد در تهران و كل كشور چه تعدادي باغ دارد؟

من واقعا الان نمي‌دانم چه تعداد باغ در كل كشور داريم. ولي مي‌توانم بپرسم و به شما بگويم. ولي خيلي وقت‌ها اكثر اينها جو‌سازي است. مثلا در مورد باغ سيب كه آن همه در مورد آن جو‌سازي شد، از استاندار خواستم بدون حضور من يا ساير مسوولان بنياد، به همراه تعدادي خبرنگار بروند و از نزديك آنجا را بررسي كنند. رفتند و آمدند و يك مصاحبه فوق‌العاده خوب كردند. گفت: «آقا بهتر از اين نمي‌شد كار كرد! اين باغ، باغ نمونه كشور است». اما ما آنجا چه كار كرده بوديم؟ ما آنجا درختان ٤٠ ساله قديمي را واكاري كرديم و به جاي آن درختان سيب جديد كاشتيم و الان با تجهيز آن، اين باغ به يكي از مجهزترين و مدرن‌ترين باغ‌هاي كشور تبديل شده است.

اگر واقعا قصدتان احياي باغ بود، چرا با تمام توان به دنبال لغو ثبت ملي آن هستيد؟

به اين دليل كه بالاخره قانون شرايطي براي ثبت ملي يك محل گذاشته است بايد رعايت شود. ولي ميراث فرهنگي همچنان اصرار دارد كه به درستي اين باغ را ثبت ملي كرده است و بنياد مي‌گويد چنين نيست.

ما حاضريم در حضور يك قاضي بنشينيم و مساله را بررسي كنيم. ما مي‌گوييم منطبق با قانون ثبت آثار ملي نيست. وگرنه ما كه مشكلي با ثبت ملي نداريم. مگر آبعلي را ثبت ملي كردند ما چيزي گفتيم؟! همينطور سعدآباد را.

چه فرقي براي شما مي‌كند كه اين باغ ثبت ملي شده باشد يا نه؟!‌شما كه مدعي هستيد، نمي‌خواهيد آن را تخريب كنيد و به جايش برج و ساختمان بسازيد!

[با حرارت جواب مي‌دهد]: درست است كه براي ما فرقي ندارد. ولي «بايد» قانون رعايت شود.

در مورد باغ الهيه چطور؟

نه فقط باغ الهيه كه باغ‌هاي ديگري مثل سعادت آباد و... هم بيشتر ناشي از همان جوسازي‌هاست. ما اصلا يك شركت را گذاشته‌ايم مخصوص پيگيري وضعيت باغ‌ها و رسيدگي به آنها. الان خيلي جاها باغ‌هاي‌مان را با تانكر، آب مي‌دهيم. آن وقت مگر امكان دارد كه ما بخواهيم حتي يك درخت را هم قطع كنيم! باغ برره هم همينطور بود. خواهش مي‌كنم يكي را بفرستيد برود تحقيق كند. ما نيازي نداريم كه بخواهيم درختان اين باغ‌ها را قطع كنيم و جاي آن برج و ساختمان بسازيم... ولي به عنوان مثال يك درخت پوسيده‌اي را باد انداخته اما بعضي رسانه‌ها مي‌زنند كه اينها دارند درخت قطع مي‌كنند.

در بسياري از موارد مثل باغ برره، موضوع ساخت برج در آن هم مطرح است و گويا شما هم تاييدش كرده‌ايد.

خب چه ربطي دارد. اين برج قرار است در بخش بدون درخت باغ ساخته شود. ما باغي داريم در شيراز به نام باغ «بش». ٢٥-٢٠ سال پيش كه من بنياد بودم مي‌خواستند اين باغ را تفكيك كنند ولي من نگذاشتم. ١٢٠-١٠٠ هكتار است. الان كل اين باغ زيتون كاري شده و بهترين زيتون ايران را توليد مي‌كند. ٤٠-٣٠ هكتار آن هم قرار است با كمك مشاور به مجموعه‌اي گردشگري براي استفاده شيرازي‌ها تبديل شود.

سوال من اين است كه با وجود اين‌همه باغي كه داريد!

زياد نيستند.

ولي كم هم نيستند! به هر حال سوال من اين است كه بنياد كه يكي از قطب‌هاي بزرگ اقتصادي كشور است، چرا و با چه هدفي روي نگهداري از اين باغ‌ها اصرار دارد؟!

خب چه كارش كنم؟!... باغ‌ها را نگه مي‌داريم تا سرسبز بمانند و مردم بتوانند از آن استفاده كنند. من زماني كه در وزارت جهاد بودم با وزير نيروي آن زمان يعني آقاي مهندس بيطرف نشستيم و توافقي كرديم كه آنها به ازاي هر درختي كه هنگام سد‌سازي در گيلان قطع مي‌كنند، معادلش درخت جديد بكارند. يعني اگر درختي يكساله است، درخت يكساله به جاي آن بكارند يا اگر ٢٠ ساله است، معادل آن. حالا چرا بايد درختان را قطع كنم؟ به چه دليلي؟ مگر در باغ سيب مي‌خواهيم ساخت وساز كنيم؟ براساس نقشه‌هاي گوگل، قسمت شرقي خيابان چهاربانده - در باغ سيب - كرج سال‌هاست كه اصلا درختي نداشته است. ما مي‌خواستيم آنجا را براي مردم كرج بسازيم و تحويل‌شان دهيم. ضمن اينكه مي‌خواستيم باقي آن را هم به شهرداري بدهيم تا بزرگ‌ترين پارك كشور را آنجا بسازد. ولي نخواستند... ! ما هم خودمان باغ را احيا كرديم.

ولي برخلاف ادعاي شما، نقشه‌هاي گوگل نشان مي‌دهد كه طي دهه‌هاي گذشته، تعداد درختان باغ الهيه به‌شدت كم شده است!

نه. اصلا اينگونه نيست. هنوز هم درخت هست. من خودم رفته‌ام آنجا را ديده‌ام...

اما برخلاف نظر شما، بررسي‌هاي ما نشان مي‌دهد كه بنياد هر سال تعداد زيادي از باغ‌هاي خود را مي‌فروشد...

خب مگر اشكالي دارد كه به شكل باغ فروخته شود.

مثلا آگهي مربوط به باغي در محدوده آتي‌ساز كه خيلي هم سر و صدا كرده بود. چون مي‌گفتند درختانش را قطع كرده و مي‌خواهند در آن برجي بسازند.

من اصلا چنين چيزي نشنيده‌ام!‌ كجا؟

درمحدوده آتي‌ساز، روبه‌روي باغ مستوفي، گويا آگهي آن مربوط به خردادماه امسال است.

رو به همراهش مي‌كند و از وي مي‌خواهد تا مسوول باغ‌هاي بنياد را بگيرد تا ببيند ماجرا چيست؟ فردي كه آن طرف خط است ابتدا از وجود چنين باغي اظهار بي‌اطلاعي مي‌كند ولي در نهايت بعد از چند دقيقه تشريح منطقه و آدرس باغ، آن را به ياد مي‌آورد اما تاكيد مي‌كند كه باغ به فروش نرفته و كسي آن را نخريده و الان هم خود بنياد درحال نگهداري از آن است. حتي تاكيد مي‌كند كه با تانكر آنجا را آبياري مي‌كند!

پس اينكه باغ‌ها را هم مي‌فروشيد درست است...!

اگر هم باغي را بفروشيم با همان كاربري باغ مي‌فروشيم. ما شركتي داريم كه وظيفه‌اش تبديل زمين‌هاي باير به باغ است. بعد هم آنها را مي‌فروشد. اين زمين هم از جمله همين‌هاست. الان نگهداري اين فضاي سبز به اين شركت سپرده شده تا از آن حفاظت كند.

اختلاف‌تان در مورد مالكيت كاخ سعدآباد و نياوران با دولت به كجا كشيد؟

درمورد اين كاخ‌ها هم دو بار به آقاي جهانگيري نامه نوشتم. گفتم ما سند كاخ سعدآباد را داريم. ولي با اين حال حرفي نداريم كه دولت بخواهد از آن بهره‌برداري كند. منتها بياييد با هم تفاهمنامه بنويسيم كه بهره‌برداري آن با شماست (يعني دولت). يعني كار قانوني باشد وگرنه حتي پول هم نمي‌خواهيم. ولي به هر حال الان كار به قوه قضاييه كشيده شده و ما هم هر چه قانون بگويد اطاعت مي‌كنيم. ولي كلا نبايد زياد به اين اخبار هيجاني توجه كرد. مثلا چند وقت پيش خبري به سرعت در رسانه‌ها و فضاي مجازي منتشر شد كه مي‌گفتند بنياد خانه فلان هنرپيشه مشهور قبل از انقلاب را به مزايده گذاشته است. اينقدر جو بدي به وجود آمد كه دستور توقف مزايده داده شد ولي بعدا معلوم شد كه اصلا آن خانه متعلق به فرد ياد شده نبوده است! از اين دست موارد زياد است.

خب شما اين‌همه كاخ و خانه تاريخي داريد. برنامه‌اي هم براي بهره‌برداري هدفمند و نگهداري از آنها داريد يا فقط روي مالكيت آن اصرار داريد و دوست داريد آنها را در تملك خود داشته باشيد؟!

ما همه آنها را بهره‌برداري و نگهداري مي‌كنيم. هر كدام از خانه‌هايي كه ميراثي باشد را به بهترين نحو نگهداري مي‌كنيم. تازه اگر هم آن را بفروشيم فرقي نمي‌كند. چون به هر حال ميراث فرهنگي موظف است چه ما مالك آن باشيم و چه حسن آقا...، برنگهداري از آن نظارت داشته باشد.

شما تعدادي مراكز تفريحي بزرگ و معروف هم داريد. مراكزي مثل پارك ارم، بولينگ عبده، توچال و... به نظر مي‌رسد كه تمام اين مراكز و تجهيزات آنها به‌شدت قديمي است...

به نظر نمي‌رسد كه قديمي است، واقعا قديمي و فرسوده هستند!

خب چه برنامه‌اي براي نوسازي و به روز كردن آنها داريد؟

در مورد «ارم» چندين بخش به آن اضافه شده كه اتفاقا با استقبال خوبي هم از سوي هموطنان روبه‌رو شده است و باعث شده تا تعداد بازديدكننده‌هاي آن چندين برابرشود. مثل دستگاه سقوط آزادي كه دوستداران آن چندين ساعت در صف منتظر مي‌مانند تا بتوانند از آنها استفاده كنند. در مورد بقيه هم برنامه‌هاي مفصلي داريم...

به پارك «ارم» اشاره كرديد، بالاخره سرنوشت ٣ دختري كه از بالاي چرخ و فلك بزرگ اين پارك سقوط كرده و معلول و مجروح شدند به كجا رسيد؟ چون آخرين باري كه من چند ماه قبل با يكي از خانواده‌هاي آنها صحبت مي‌كردم، مدعي بودند كه بنياد هنوز ديه آنها را نداده است.

ما همه جوره به آنها كمك كرديم. يكي از آنها قطع نخاع شده بود. همه هزينه‌هاي درماني و بيمارستاني آنها را داديم، ديه وي را هم پرداخت كرديم.

يعني پرونده آنها، به خصوص همين خانمي كه قطع نخاع شده، بسته شده است؟

از نظر ما بسته شده است. چون هر جور كمكي كه لازم بوده را به آنها كرده‌ايم. حتي خودشان هم خيلي سپاسگزار بودند! در عين حال يك برنامه بازسازي كلي را مد نظر داريم كه به تدريج آن را انجام مي‌دهيم.

و توچال چطور؟ فكر نمي‌كنيد خط تله كابين آن بيش از حد فرسوده و خطرناك شده باشد؟!

اصلا اينطوري نيست. توچال اولين تله كابين كشور است كه موفق شده استاندارد بهره‌برداري را بگيرد. حتي وقتي‌كه ما از استاندارد درخواست كرديم وضعيت خطوط آن را بررسي كند، خود آنها تجهيزات و امكانات لازم براي بررسي و صدور استاندارد را نداشتند! ولي ما دو سال تلاش كرديم تا بالاخره استاندارد را گرفتيم. يعني از لحاظ استاندارد، اين خطوط كاملا ايمن هستند. اما اين خطوط هم كهنه و قديمي شده‌اند. براي همين مي‌خواهيم يك خط بزرگ‌تر و مدرن‌تر كنار اين خط درست كنيم. ان‌شاء‌الله به زودي مناقصه آن هم برگزار مي‌شود.

اگر دراين چند ساله به طور مداوم به توچال رفته باشيد تغييرات محسوسي را آنجا مي‌بينيد، براي آنجا طرح جامعي داريم كه بايد به طور مجزا به آن بپردازيم. ولي همين قدر بگويم كه برنامه‌هاي خوبي براي تبديل اين مجموعه به يكي از بزرگ‌ترين مراكز تفريحي كشور و خاورميانه داريم. توچال ظرفيت‌هاي بي‌نظيري دارد. هتل بي‌مانند آن، خط طولاني تله‌كابين آن، برفي كه بيشتر سال مي‌توانيد در آن اسكي كنيد، نزديكي آن به تهران و... كجاي دنيا چنين پتانسيلي وجود دارد كه مردم كلانشهري مثل تهران بتوانند در كمتر از نيم ساعت بتوانند بروند اسكي كنند و برگردند...؟ خب بايد از اين پتانسيل‌ها استفاده كرد... ما به دنبال اينها هستيم...

يعني شركت‌هاي داخلي بيايند تله كابين بسازند؟

هر كس مي‌تواند بيايد. مناقصه ما بين‌المللي است.

شما سال‌ها در راس مديريت بنياد مسكن فعاليت مي‌كرديد. يعني نهادي كه يكي از مسووليت‌هايش، بازسازي ساختمان‌هاي تخريب شده در زلزله‌هاست. اما مردم بم از عملكرد شما در اين شهر و بازسازي خانه‌هاي آن، به‌شدت گلايه‌مند هستند. آنها مدعي‌اند كه خانه‌هايي كه پيمانكاران منتخب شما در بم ساخته‌اند، يا نيمه كاره رها شده‌اند يا درست ساخته نشده‌اند و حتي ديواره‌هاي خيلي از آنها ترك خورده است.

اصلا اينطوري نيست. من خودم ٤-٣ سال قبل زمان انتخابات رفتم بم. رفتم تعدادي از خيابان‌هاي شهر را پياده گشتم. باور كنيد كه شكايتي نبود جز دو، سه مورد كه مربوط به بهزيستي بود. ببينيد در آنجا دولت يك بودجه‌اي را براي بازسازي خانه‌ها به مردم داد. حالا بعضي‌ها دوست داشته‌اند خانه‌هاي بزرگ‌تري بسازند. از اين بين تعدادي از اين افراد نتوانسته‌اند خانه‌هاي‌شان را تكميل كنند. حالا تقصير ما است؟ كسي كه مي‌خواسته خانه بزرگ‌تري بسازد، بايد بيشتر از بقيه از دولت پول و تسهيلات بگيرد؟! واقعا دلم مي‌خواهد برويد آنجا را از نزديك ببينيد، واقعا خيلي خوب ساخته شده است.

آقاي مهندس، چند سال داريد؟

من متولد ١٣٢٥ هستم.

يعني ٧١ ساله. در اين سن و سال چند ساعت در شبانه روز كار مي‌كنيد؟

خوب شد اين سوال را مطرح كرديد. من از سال‌ها قبل به همكاران و دوستان‌مان مي‌گفتم كه ما مديران بايد بتوانيم با روزي ١٠ تا ١٢ ساعت كار، كشور را اداره كنيم. يك ساعت هم ناهار و نماز و... مي‌شود ١٣ ساعت. الان هم به همه مديرانم مي‌گويم: ساعت ٩-٨ شب برويد خانه‌هاي‌تان. الان بعضي وقت‌ها كه مديرانم آخر شب جلسه مي‌گذارند به آنها مي‌گويم چرا اين وقت شب جلسه مي‌گذاريد؟... چون واقعا آدم آخر شب، ديگر هيچ رمق و تواني ندارد كه بخواهد تصميمات مهمي هم بگيرد! خب يك وقتي مثل اوايل انقلاب و جنگ و... لازم بود كه چند برابر كار كرد. ولي الان بعد از٤٠ سال لازم نيست به همان شيوه تا پاسي از شب كار كنيم. من هميشه خودم ساعت ٦ تا ٥/٦ صبح از خانه بيرون مي‌زنم، نيم ساعتي هم داخل بنياد قدم مي‌زنم و پياده‌روي مي‌كنم، بعد مي‌روم سر كار... اكثرشب‌ها هم، ٨-٥/٧ شب مي‌روم خانه. اگر غير از اين باشد، عيب از برنامه‌ريزي مديران است. من معتقدم بايد به مديران مياني اختيار داد و ما روي آنها فقط نظارت داشته باشيم. ما چه بخواهيم و چه نخواهيم اگر در زندگي داخلي‌مان آرامش داشته باشيم، بهتر مي‌توانيم كار كنيم. طبعا بايد قسمتي از وقت‌مان را صرف خانواده كنيم. نبايد شب ساعت ١٢-١١ برويم خانه كه همه خوابيده باشند.

فكر مي‌كنيد اگر خودتان رييس‌جمهور بشويد، بتوانيد با همين ١٢-١٠ ساعت كار، كشور را اداره كنيد؟!

بله. فوقش ٣-٢ شب شايد تا ١٠-٩ جلسه بگذارم يا كار كنم. حتما بايد بشود در اين مدت كشور را اداره كرد. ما بايد بتوانيم وقت‌مان را به خوبي تنظيم كنيم. فرق ما با كشورهاي ديگر اين است كه در كشورهاي پيشرفته، قبل از اينكه طرحي به هيات دولت آورده شود، روي آن كار كارشناسي مي‌شود و آن طرح در چند مدل و چند سبك به دولت فرستاده مي‌شود تا در جلسه هيات دولت مطرح شود و آنها بتوانند طرحي را كه بيشتر با سياست‌هاي آنها تطابق دارد را انتخاب مي‌كنند. اما در ايران، تمام وقت جلسه هيات دولت به بحث‌هاي كارشناسي مي‌گذرد. شما نگاه كنيد... درجلسات ما چقدر حرف‌هاي بي‌خودي زده مي‌شود. من در جلسات مي‌گويم حرف‌هاي‌تان را در ٣ دقيقه بزنيد. يعني هيچ كس نبايد بيشتر از ٣ دقيقه حرف بزند. يكي از اشكالات كشور ما اين است كه مديركل فلان طرح را مي‌خواند و بعد، يك نامه خطاب به معاون وزير مي‌زند روي آن و مي‌نويسد: جناب معاون به پيوست، گزارش فلان چيز تقديم مي‌شود. آقاي معاون هم يك نامه روي آن خطاب به وزير مي‌زند و مي‌نويسد: آقاي وزير به پيوست فلان طرح تقديم مي‌شود! من الان ٢ سال است كه به حضرت آقا در مورد وضعيت بنياد گزارش مي‌دهم. گزارش ما تقريبا ٤٠ صفحه مي‌شود. ولي من يك گزارش ٤ صفحه‌اي از چكيده اين ٤٠ صفحه تهيه مي‌كنم و به ايشان مي‌دهم. «آقا» سال گذشته فرمودند، فلاني من اين گزارش ٤ صفحه‌اي را «كامل» خواندم. اگر اين گزارش ٤٠ صفحه بود، ايشان مي‌توانستند آن را با دقت بخوانند؟! مگر آدم بايد از رهبر انقلاب انتظار داشته باشد بنشيند و ٤٠ صفحه گزارش من را بخواند؟ ما وقت‌مان اينگونه تلف مي‌شود. همه فكر مي‌كنند اگر كم حرف بزنند، اين نقطه ضعف‌شان است.

«آقا» از عملكرد بنياد راضي هستند؟

نمي‌دانم... از خودشان بپرسيد!

به هر حال بعد از گزارش شما اظهارنظر مي‌كنند يا رفتار و گفتارشان نشان مي‌دهد كه چقدر از عملكرد شما راضي هستند...

مي خندد و پاسخ مي‌دهد: اجازه دهيد از اين مبحث عبور كنيم... !

پس با اين حساب كه شما توصيف كرديد، بايد منتظر حضور شما در انتخابات دور بعد رياست‌جمهوري باشيم. درست است؟

به هيچ‌وجه. بنياد را به هيچ چيز و هيچ كجا نمي‌فروشم.

يكي ديگر از انتقادهايي كه اخيرا به شما شده است، هزينه يكصد ميلياردي بوده كه براي بازسازي و چيزي حدود ٣ ميليارد هزينه براي نما‌سازي ساختمان بنياد كرده‌ايد. واقعا اين‌همه هزينه براي نما‌سازي چه توجيهي دارد؟

اين حرف، ‌حرف درستي است. ولي نصف حقيقت است. شايد شنيده باشيد كه قبل از انقلاب به مجموعه فضاي بنياد كنوني، خانه داريوش گفته مي‌شده است. اين مجموعه ٣ ساختمان بزرگ داشته و قرار بوده يك سازه ديگر هم به آن اضافه شود. قرار بوده هر سه سازه ٣٠ طبقه باشد اما الان به ترتيب ١٥، ٩ و يك طبقه روي لابي هستند. باز اگر به خاطر داشته باشيد، اين ساختمان‌ها ابتدا دست نيروي انتظامي بود. آن دوره‌اي كه من براي اولين‌بار به بنياد رفتم، در ساختمان ١٥ طبقه‌اي كار مي‌كردم. ساختماني كه نه آسانسوري داشت و نه تجهيزات آن كافي بود. ٢ تا از اين ساختمان‌ها هم همچنان در دست نيروي انتظامي باقي ماند. يكي از اين ساختمان‌ها نيز همين طور بلااستفاده افتاده بود و واقعا داشت مخروبه مي‌شد. زير تمام آنها نيز حدود ٣ هزار پاركينگ وجود دارد. بعد از گذشت يك سال از ورودم تصميم گرفتيم ساختار بنياد را سبك‌سازي كنيم و در عين حال ساختمان نيمه كاره را بازسازي كنيم و در آن مستقر شويم. با يك هزينه بسيار خوبي همه اين ساختمان‌ها را بازسازي و ايمن‌سازي كرديم و الان در آنها مستقر هستيم. خب طبيعي است كه بايد نماي آنها را هم درست مي‌كرديم كه كرديم. در مقابل ما تمام هلدينگ‌ها و سازمان املاك را به اين ساختمان‌هاي تازه بازسازي شده منتقل كرديم. حالا ببينيد چقدر وقت و انرژي براي برگزاري جلسات و انجام امور بين هلدينگ‌ها و بنياد صرفه‌جويي مي‌شود. ضمن اينكه همه آنها ساختمان‌هاي‌شان را فروختند يا درحال فروش آنها هستند. ما به اين شيوه فقط ٤٥٠ ميليارد تومان ساختمان فروختيم و صرفه‌جويي كرديم. در عين حال با بازسازي و تكميل سازه قديمي و احياي آن، چيزي حدود ٤٠٠ ميليارد تومان به دارايي‌هاي بنياد اضافه كرديم. در عوض ١٠٥ ميليارد تومان هزينه كرده‌ايم. يعني چيزي حدود ٧٥٠ ميليارد تومان سود كرديم. حالا اين چيزبدي است كه اين‌همه ما را به خاطر آن مي‌زنند؟ !

چند وقتي است كه شايع شده قرار است بنياد مستضعفان با ستاد اجرايي فرمان امام(ره) يكي شود و دكتر قاليباف - شهردار سابق تهران - رياست آن را برعهده گيرد. اين خبر درست است؟

من نه چنين چيزي شنيده‌ام و نه چيزي دال بر صحت اين مطلب ديده و خوانده‌ام.

 

روزنامه اعتماد / پنجشنبه ۱۵ فروردین ۹۷

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی : ۰
غیر قابل انتشار : ۰
محمود کثیرزاده
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۰:۰۰ - ۱۳۹۸/۰۲/۲۲
0
0
اقای مهندس سلام .خسته نباشید درست می فرمایئد .شاید اقا زاده نداشته باشید ولی مسلما خواهر زاده زیاد داریم.
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی