
در پی نامه اخیر گالانت، وزیر جنگ پیشین رژیم اسرائیل به رهبر انقلاب، پاسخی از زبان شهید سرلشگر محمد کاظمی به این نامه به قلم یکی از کارشناسان در اختیار دیدار قرار گرفته و ابعاد مختلف آن را مورد بررسی قرار داده است.
دیدارنیوز- از زبان شهید محمد کاظمی: در نامهای که ژنرال گالانت خطاب به رهبر ایران نوشته، تصویری از قدرت بیمهار و تسلط کامل اطلاعاتی اسرائیل ارائه شده—گویی هر اقدام ایران از پیش دیده، شنیده و دفعشدنی است. همچنین به نظر میرسد هدف گالانت از نوشتن این نامه سرگشاده، دعوت رهبر ایران به عقبنشینی راهبردی، نه صرفاً نظامی؛ و اگر نشد، توجیه اقدامات جنایتکارانه بعدی اسرائیل در نزد افکار عمومی است. اما تجربه تاریخی خود رژیم تل آویو نشان میدهد که اعتماد بیش از حد به قدرت نظامی و اطلاعاتی، نهتنها گمراهکننده است، بلکه میتواند به شکستهای راهبردی نیز منجر شود.
اگر بخواهم بین سطور این نامه را تجزیه و تحلیل کنیم میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱. لحنِ فردی و بازی روانشناختی
نامه خطاب مستقیم به رهبر ایران با استفاده از ضمیر دوم شخص (تو/شما) نوشته شده است، این نشان میدهد نویسنده میخواهد فضا را شخصی و روانشناختی کند، نه صرفاً دیپلماتیک. اگر به تحلیل شناختی و روانشناختی از نویسنده نامه بپردازیم باید گفت فردی که خود به دلیل ارتکاب جنایت جنگی از سوی دادگاه بین المللی کیفری لاهه تحت تعقیب بین المللی است تلاش میکند تصویری ذهنی از رویاهای شکست خورده خود به مخاطب ارائه کند، او با القای شکست برای مخاطب خود که توانسته با تدبیر حکیمانه و پشتیبانی مردم، توطئههای صهیونیستها را نقش برآب کند، زبان تهدید همراه با زبان تسلیم خواهی را به کار گرفته است
۲. روایتسازی تاریخیِ گزینشی:
گالانت در این نامه بازخوانی گذشتههای راهبردی از دهههای قبل تا ژوئن ۲۰۲۵ برای ساختن زمینهای که نشان دهد پروژه ایران در طول زمان شکست خورده ونه یک شکست تاکتیکی، بلکه فروپاشی کل یک سیستم را به مخاطبان القا کند. اما او فراموش کرده است در جنگ ۳۳ روزه سال ۲۰۰۶ میان اسرائیل و حزبالله، ارتشی با برتری هوایی، سایبری و اطلاعاتی در برابر نیرویی چریکی قرار گرفت—و در نهایت، نهتنها به پیروزی نرسید، بلکه به بازنگری در ساختار نظامی و سیاسی خود مجبور شد. گزارش کمیته وینوگراد که پس از آن جنگ در سال ۲۰۰۸ منتشر شد، در بندهای متعددی به ناکارآمدی تصمیمگیری، نبود طرح عملیاتی منسجم، و فقدان ارزیابی واقعگرایانه از دشمن پرداخت. این گزارش نشان داد که:
اسرائیل بدون شناخت دقیق از توان حزبالله وارد جنگ شد.
اهداف جنگ نامشخص، ناپایدار و آرمانگرایانه بودند.
ارتش اسرائیل در میدان زمینی شکست خورد.
و نتیجه، اجبار نخستوزیر وقت اولمرت به استعفا شد، کسی که امروز از منتقدان جدی عملکرد جنگ طلبانه نتانیاهو و ماجراجوییهای جدید نظامی او است.
۳. تقابل اخلاقیِ دروغین:
گالانت با نوشتن این نامه تلاش کرده با ارجاع به وقایع ۷ اکتبر و توصیف آن با واژههایی، چون “اهریمنی”، هدفش بیش از اطلاعرسانی است—برساختن یک تقابل اخلاقی، برای مشروعیت دادن به اقدامات تجاوزکارانه اسرائیل در نزد مخاطبان مشروعیت ببخشد. او، اما این واقعیت را نادیده میگیرد که طی ۲۲ ماه گذشته با ارتکاب جنایت سازمان یافته بیش ازهفتاد هزار نفر از شهروندان فلسطینی را که از میان آنها حداقل بیست هزار نفرشان کودکان و زنان و پیرمردانی بودند که هیچ نقشی در هفتم اکتبر نداشتند این جنایت علیه بشریت به حدی ابعاد گسترده پیدا کرده است که امروز اسرائیل در افکار عمومی به عنوان حکومتی کودک کش و جنایتکار مطرح شده بطوریکه حتی متحدین اسرائیل در اروپا و آمریکا نیز سخن به هشدار و گلایه و حتی شکایت گشودهاند. گرچه همچنان به ارسال سلاح و کمکهای اطلاعاتی خود به رژیم جنایتکار شما ادامه میدهند.
۴. ادعای تسلط اطلاعاتی و شکست حفاظتی:
گالانت در بخشهایی از نامه خود ادعا کرده «ما همهچیز را میدانیم، همهجا هستیم…» و برای القای شکست سیستم امنیتی و روانی به مخاطب خود میخواهد تسلط نظامی و اطلاعاتی اسرائیل را القاء کند. اما او فراموش کرده است در همین اکتبر ۲۰۲۳ عوامل اطلاعاتی اسرائیل نتوانستند مانع از کشته شدن حداقل ۱۲۰۰ نفر و به اسارت رفتن بیش از دویست نفر در سرزمین تحت اشغال خود شوند. سه نهاد اطلاعاتی و نظامی آنها در این روز در عمل محو شدند و برای آنکه بتوانند این شکست بزرگ اطلاعاتی و عملیاتی خود را از یک گروه مقاومت که برای آزادی سرزمینش میجنگد، توجیه کنند از یکسو با انتشار اخباری در رسانههای همسو تلاش کردند این عملیات را ساخته خودشان جلوه دهند تا بگویند سه نهاد اطلاعاتی امنیتی اسرائیل مفتضح نشدهاند، بلکه طراح خودشان بودند تا آبرو داری کنند و بهانهای داشته باشند برای کشتار دسته جمعی فلسطینیان در غزه و کرانه باختری. از سوی دیگر شما که با همه امکانات خود و برخورداری از کمکهای تسلیحاتی آمریکا و انگلیس و آلمان و فرانسه و بمباران وحشیانه منطقهای که تنها ۳۹۰ کیلومتر مربع وسعت دارد و کمتر از دو میلیون نفر جمعیت، هنوز نتوانستید حدود ۵۰ نفر اسیر دیگر را پیدا کنید چگونه ادعای اشراف اطلاعاتی بر سرزمینی دارید که حداقل بیش از ۴۲۰۰ برابر کل غزه وسعت و ۴۵ برابر آنجا جمعیت دارد. صدام حسین هم در مقطعی از تاریخ ایران تصور کرد از نفوذ و شکافهای اطلاعاتی و امنیتی ایران میتواند برای اشغال این سرزمین کهن بهره بگیرد، اما با مقاومت همه جانبه مردم ایران روبهرو شد. ایران در طول تاریخ کهن خود بارها ضربه را از سوی دشمنان داخلی و خارجی تجربه کرده، اما با افتخار همچنان کوه دماوند سرافراز ایستاده است.
۵. پروپاگانای ایجاد تفرقه:
جملهای در نامه نوشتی مانند “وقتی به اطراف نگاه میکنی، از خودت بپرس چه کسی واقعاً وفادار است”، مخاطبش فقط رهبر نیست، بلکه پیامی برای القای شک و بیاعتمادی به مردم ایران است. اما او مقاومت درخشان ۱۲ روزه مردم ایران را نمیخواهد ببیند، زیرا آنها تصور میکردند ایرانی از سلطه خارجی و اشغال کشورشان و تشکیل حکومت دست نشانده استقبال میکند؛ اما برخلاف تصور دیدند حتی مخالفان جمهوری اسلامی ایران نیز حملات تجاوزکارانه اسرائیل را محکوم کردند.
۶. تحریف روایت منطقهای برای القای انزوای ایران:
گالانت در نامه خود ادعا میکند منطقه «از ایران عبور کرده» —هدف، نشان دادن انزوای ایران و ایجاد فضا برای نظم جدیدی است که ایران در آن نقشی ندارد. اما او نمیخواهد بیند که کشورهای عربی منطقه هوشمندانه در موضع گیریهای رسمی خود عملیات اسرائیل در فلسطین، لبنان، سوریه و ایران را به شدیدترین لحن، محکوم کردند و در عمل این رژیم تل آویو است که بیش از هر زمان دیگری در منطقه و جهان به دلیل ارتکاب جنایت جنگی در انزوای خود ساخته قرار دارد. امروز طرحهای فریب مثل صلح ابراهیم برای کشورهای منطقه رسوا شده است و خام اندیشان دیروز که باور کرده بودند میتوان با رژیم توسعه طلب اسرائیل کنار بیایند، امروز به عینیت میبینند که حتی با سقوط حکومت بشار اسد در سوریه بازهم حملات اسرائیل به زیر ساختهای نظامی این کشور ادامه یافت و رسما با اشغال تمامی جولان چهره رسوای خود را در بین ساده اندیشان به خوبی به نمایش گذاشت.
جمع بندی:
کلام آخر اینکه آقای گالانت ممکن است چند سالی بتوانید برای تداوم اشغالگری در فلسطین به سرنیزه تکیه کنید، اما تاریخ به ما نشان داده هرگز نمیتوان بر روی آن مستقر شد. شما بهنظر میرسد از تاریخ نیاموختهاید که قدرت به تنهایی، هرگز تضمینکنندهی و تداوم دهنده پیروزی نبوده و نیست بهویژه در منطقهای با تعارضهای پیچیده، کنشگران نامتقارن، و حافظه تاریخی عمیق در ذهن مردم. شما از انگیزه برای حفظ استقلال و نگهداری از سرزمین پدری غافل هستید این انگیزه قدرتهای سلطه گر را به چالش میکشاند.
شما این نامه را با هدف نمایش قدرت و تهدید نگاشتهاید، اما در واقعیت نشانهای از تکرار همان اشتباههای راهبردی است که بارها تاریخ به امثال شما و نتانیاهو نشان داده است: غفلت از منطق مقاومت مردمی که خواهان استقلال و آزادی هستند، پیچیدگی ژئوپیلتیک منطقه غرب آسیا و عامل غرور قدرتمداران در سرنگونی آنها را باید دید و عبرت گرفت که گفتهاند فواره چو پُر شود سرنگون شود.