
دولت جدید ترامپ باید با بسیاری چالشها در سیاست داخلی و خارجی دست و پنجه نرم کند، از جمله تهدیدات و خطرات مرتبط با سلاحهای اتمی، بازدارندگی و کنترل تسلیحات.
دیدارنیوز: این مطلب را با ترجمه اختصاصی دیدار بخوانید با این توضیح که لزوما مطالب درج شده در این مقاله مورد تایید دیدار نیست و تنها جهت اطلاع خوانندگان منتشر شده است.
منبع: بولتن دانشمندان اتمی آمریکا
نویسندگان: استفان سیمبالا، لورنس کورب (*)
مترجم: حمید رضا بابایی
دولت جدید ترامپ باید با بسیاری چالشها در سیاست داخلی و خارجی دست و پنجه نرم کند، از جمله تهدیدات و خطرات مرتبط با سلاحهای اتمی، بازدارندگی و کنترل تسلیحات. در این میان مقابله با سه چالش هستهای، دشواریهای خاص خود را خواهد داشت: تهدیدات مکرر روسیه به استفاده از بمب اتمی – برای نخستین بار- در اوکراین و نقش آن در پایان دادن به مناقشه اوکراین؛ دسترسی قریبالوقوع ایران به تسلیحات هستهای و تاثیرات آن بر ثبات منطقه؛ و ظهور چین به عنوان یک اَبَرقدرت هستهای و تبعات آن بر امنیت جهانی.
سیاستهای اتخاذ شده و تصمیمات گرفته شده در دولت دوم ترامپ، شامل سرنوشت جنگ در اروپا، گسترش تسلیحات اتمی در خاورمیانه، و زرادخانه هستهای چین خواهد بود. اگر در این روند از ابزارهای نظامی و دیپلماتیک به درستی استفاده شود، آن سیاستها و تصمیمات میتواند درهای آرامش و ثبات بیشتر را به سوی جهان باز کند. اما اگر رویکردی متوازن و مدبرانه اتخاذ نشود، این درها احتمالا به سوی دنیایی باز خواهد شد که شاهد تداوم جنگ، گسترش تسلیحات اتمی و رقابتهای تسلیحاتی در سراسر جهان خواهد بود.
تهدیدات اتمی روسیه
ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه بارها به اوکراین، آمریکا و سایر اعضای ناتو یادآوری کرده است که روسیه چه ذخایر گستردهای از سلاحهای اتمی در اختیار دارد. وی همچنین به آنها هشدار داده است که روسیه در شرایط خاص، برای استفاده از این سلاحها تعلل نخواهد کرد.
برخی مقامات دولتی غربی و کارشناسان امور سیاسی هشدارهای پوتین را برای احتمال استفاده از بمبهای اتمی رد کرده و آن را کُری خوانی و بلوف توصیف کردهاند. اما بر اساس دکترین نظامی روسیه - اگر این کشور و یا یکی از متحدانش هدف حمله اتمی و یا سایر تسلیحات کشتار جمعی قرار گیرند- مسکو میتواند به سلاح اتمی متوسل شود.
علاوه بر آن، هر گونه حمله با سلاحهای متعارف هم که بقای روسیه را تهدید کند، میتواند استفاده از تسلیحات اتمی را از جانب مسکو توجیه کند. تغییرات اخیر در دکترین هستهای روسیه، مواردی را که به مسکو اجازه میدهد از سلاحهای هستهای خود استفاده کند، افزایش داده است. این سناریوها شامل حملات یک کشور غیرهستهای به سرزمین روسیه با سلاحهای نفوذ عمیق است، کشوری که از پیشتیبانی یک قدرت اتمی برخوردار باشد. این مساله آشکارا به اوکراین اشاره میکند که از حمایت ناتو برخوردار است.
از طرف دیگر پوتین تصریح کرده است که روسیه برای پیروزی بر اوکراین در جنگ، نیازی ندارد از سلاحهای اتمی استفاده کند. برتری روسیه از منظر نفرات نظامی و تجهیزات، برای جنگ فرسایشی کاملا آشکار است. با این حال این امتیاز، محدودیتهایی هم دارد. پوتین مایل نبوده است برای تامین نیرو، بار دیگر بسیج گسترده اعلام کند بلکه ترجیح داده است برای این منظور، امتیازات چشمگیر ارائه کند. او بر شدت حملاتش علیه زیرساختارهای اوکراین افزوده و نظامیان روسی در استان دونباس (در شرق اوکراین) در جبهههای متعدد به پیشروی ادامه میدهند و با مقاومت شدید روبرو هستند. پوتین برای تامین هزاران نیروی زمینی، به کره شمالی روی آورده است. یکی از تناقضات در این شرایط آن است که پوتین قصد دارد پیش از آغاز هرگونه مذاکرات جدی، تا حد امکان به صورت یک قدرت بزرگ ظاهر شود. اما اتکای نسبی روسیه بر حمایت کره شمالی – که از منظر جامعه جهانی کشوری طرد شده است – پیامی متفاوت ارسال میکند. سلاحهای هستهای کره شمالی، برای برنامه ریزان نظامی روسیه، تنها جلایگاه ملاحظاتی ندارد.
راهبرد اوکراین برای خروج از این مناقشه، احتمالا کییف را به سمت سلاح هستهای بازدارنده سوق خواهد داد تا در یکی از این دو شیوه با تجاوزات روسیه در آینده مقابله کند. شاید اوکراین به عضویت ناتو درآید و به این ترتیب زیر چتر حمایت هستهای ناتو قرار گیرد. اگر عضویت در ناتو میسر نباشد، اوکراین شاید به فکر این بیفتد که خود، توانایی تولید سلاح اتمی را کسب کند. ولودیمیر زلنسکی رئیس جمهور اوکراین به انتخاب میان "ناتو یا سلاحهای اتمی" به عنوان یک پیششرط احتمالی برای هرگونه توافق صلح پایدار اشاره کرده است. زلنسکی در سخنانی در نشست شورای اروپا در اکتبر ۲۰۲۴ در بروکسل، به تفاهم سال ۱۹۹۴ بوداپست اشاره کرد. به موجب آن تفاهم، اوکراین به ازای تضمین امنیتی از جانب آمریکا، روسیه و بریتانیا، از تسلیحات اتمی دوران شوروی دست کشید.
سخنان زلنسکی جنجال برانگیز بود و احتمالا با هدف پیش بردن عضویت اوکراین در ناتو مطرح شده بود، زیرا این شرایط تنها راه تضمین امنیتی به اوکراین پس از جنگ به شمار میرود. اوکراین به عنوان یک کشور بدون تسلیحات هستهای، رسما به پیمان منع تولید و تکثیر اتمی (NPT) پایبند است و برای به دست آوردن توانایی تولید سلاحهای اتمی، با چالشهای فنی گسترده مواجه خواهد شد. در خصوص عضویت اوکراین در ناتو نیز، کارشناسان در موافقت و مخالفت با آن استدلال کردهاند. دستکم بخشی از دلایل جنگ پوتین علیه اوکراین، از این ذهنیت ناشی شده است که ناتو قصد داشت اوکراین را به عضویت خود درآورد. در همین حال، موقعیت اوکراینِ پس از جنگ، خارج از مرزهای ناتو، احتمالا از منظر سیاسی و نظامی شکننده خواهد بود. تفاهم بوداپست یادآور این نکته است که وقتی شرایط جاری بینالمللی تغییر کند، اولویتها و مقاصد کشورها نیز تغییر خواهد کرد.
موضع مشخص روسیه در هر مذاکره به منظور پایان دادن به جنگ اوکراین، قطعا مانع از عضویت کییف در ناتو خواهد شد و یا از تشکیل قدرت مستقل و بازدارنده هستهای در اوکراین ممانعت خواهد کرد. اما شاید بتوان برای فاش کردن موارد نقض توافق صلح از جانبه روسیه، اقداماتی انجام داد. یکی از این اقدامات عضویت اوکراین در اتحادیه اروپا است که در این صورت این اتحادیه تضمین خواهد کرد مانع از تعرض بیشتر روسیه به خاک اوکراین خواهد شد، و یا در مقابل مخالفت روسیه با حق اوکراین برای تعیین سرنوشت، خواهد ایستاد. حتی اگر اتحادیه اروپا ابزار نظامی لازم را برای اجرای هر توافقی دراختیار نداشته باشد، میتواند از تحریمهای اقتصادی واقدامات دیپلماتیک برای این منظوراستفاده کند.
هستهای شدن ایران
جنگهای نیابتی ایران علیه اسرائیل در سالهای ۲۰۰۳ و ۲۰۰۴ در تمام جبههها تشدید شد- از وقوع جنگ در غزه تا لبنان، یمن، سوریه، عراق و دیگر مناطق مناقشه. با وجود تلاشهای دولت بایدن برای حصول توافق آتشبس با حماس، وهمچنین آشتی با ایران از طریق احیاء توافق هستهای (برجام)، تنش روبه فزون میان ایران و آمریکا ادامه یافت. ایران در حال حاضر عملا در آستانه تبدیل شدن به یک کشور هستهای است، و با قابلیت تولید بمب اتمی، تنها چند هفته فاصله دارد.
خطر قریبالوقوع، فقط این نبود که ایران احتمالا برای اولین بار از بمب اتمی استفاده خواهد کرد. ایران هر زمان که بمب اتمی تولید و آنها را برای استفاده آماده کند، قادر خواهد بود از سلاح هستهای به عنوان ابزاری برای پیشبرد دیپلماسی قلدرمآبانه خود و نیروی محرکه برای هژمونی منطقهای بهره ببرد. تولید بمب اتمی در ایران، دیگر کشورها را نیز ترغیب خواهد کرد در همین مسیر گام بردارند و به این ترتیب پیمان منع تولید و تکثیر تسلیحات اتمی بیش از پیش بیاثر خواهد شد.
علاوه بر آن، روابط نظامی نزدیک ایران با روسیه و حمایت چشمگیر نظامی آن از مسکو در جنگ علیه اوکراین، منافع آمریکا و غرب را در معرض تهدید دائمی قرار میدهد. افزایش بُرد موشکهای بالستیک ایران، میتواند اهداف نظامی و دیگر مراکز را در اروپا، از جمله در کشورهای عضو ناتو، تهدید کند.
افزایش قابلیتهای هستهای چین
سال گذشته، کمیسیون وضعیت استراتژیک کنگره آمریکا هشدار داد راهبرد آمریکا نباید به گونهای باشد که نیروهای هستهای چین را به عنوان "تهدیدی کم اثر" تلقی کند. این کمیسیون به آمریکا توصیه کرد رویکردی اتخاذ کند که قادر باشد به طور همزمان در برابر هر دو حالت، بازدارنده باشد. علاو بر آن، وزارت دفاع آمریکا الگویی پیشرفته و دائمی پیشبینی کرده است تا با توانایی رو به رشد هستهای چین، مقابله کند.
رابرت گیتس، وزیر دفاع سابق آمریکا در دوران ریاست جمهوری جورج دابلیو بوش و باراک اوباما، و مدیر سابق سی. آی.ای در دوران جورج بوش پدر، هشدار داده است که چینِ رو به رشد، در فضای سیاسی چند بُعدی، تهدید خاص علیه امنیت ملی آمریکا ایجاد میکند.
وزارت دفاع آمریکا – در قالب بازبینی استراتژیک یک ساله- در حال بررسی گزینههایی به منظور افزایش تعداد پرتابگرها و کلاهکهای هستهای آمریکا است. نیپین نارانگ، سرپرست سابق اداره سیاست فضایی خاطرنشان کرده است آمریکا "در حال بررسی گزینههایی به منظور تقویت قابلیت پرتابگری هستهای در آینده و یا کلاهکهای مستقر در خشکی، دریا و هوا است که میتواند "در صورت تحقق و اراده تصمیم گیرندگان، انعطاف بیشتری" به مقامات آمریکا اعطا کند.
پرانای وادی، دستیار ویژه رئیس جمهور و مدیر ارشد کنترل تسلیحات، خلع سلاح و منع تکثیر هستهای در شورای امنیت ملی آمریکا میگوید مقامات ارشد دولت در فرضیات مربوط به مدرنیزه کردن تسلیحات اتمی آمریکا، بازبینی خواهند کرد. وی دلیل این امر را به تغییرات حاصله در اوضاع و احوال بینالمللی میداند: تلاش روسیه برای تولید ماهواره حامل تسلیحات اتمی، تلاش گسترده چین برای افزایش تسلیحات اتمی، و تداوم اقدام کره شمالی در گسترش و ارتقاء توانایی تولید موشکهای بالستیک هستهای و گسترش نیروهای متعارف.
موسسه ملی مطالعات بازدارندگی (یک موسسه تحقیقات هستهای و مرکز تولید سیاست در آمریکا، که طرفدار بازدارندگی هستهای است) نیز طرحی برای مدرنیزه کردن هستهای آمریکا ارائه کرده است. این طرح که مبتنی بر مفهوم "برابری پویا" است، بر گسترش تواناییهای هستهای آمریکا متناسب با مجموع زرادخانههای اتمی روسیه، چین و کره شمالی تاکید میکند. در این طرح، چارچوبی منعطف نیز پیشبینی شده است تا گسترش یا کاهش سلاحهای اتمی عملیاتی آمریکا، همراه و یا بدون کنترل تسلیحاتی، مدیریت شود.
یک چالش فراروی دولت آمریکا و دیگر ناظران امور هستهای چین، که تواناییهای آتی آن را دنبال میکنند، آن است که چین در اعلام راهبرد بازدارندگی هستهای و طرحهای مدرنیزه کردن نیروهای خود، سیاست شفافی ندارد. آیا چین سیاست موسوم به "بازدارندگی حداقلی" را بر اساس توانایی محدود هستهای دنبال خواهد کرد و یا بازدارندگی جاه طلبانهتری اتخاذ میکند که در آن گزینههای متعدد اتمی در طیفی از اهداف سیاسی، نظامی، اقتصادی و ... نهفته است؟
آیا باید تصویر کنیم که چین برای جنگ هستهای با آمریکا و متحدانش برنامهریزی خواهد کرد و یا برای مناقشه احتمالی با روسیه یا هند آماده میشود؟ چگونه روند مدرنیزه شدن هستهای چین با پیشرفتهای متعارف نظامی آن برای جنگ احتمالی با آمریکا – بر سر تایوان – همپوشانی خواهد داشت؟
تجربه نشان میدهد چین در راهبرد جنگی خود، در قبال مسایلی نظیر مدرنیزه کردن نیروهای هستهای و بازدارندگی هستهای، به دنبال چارچوبی فراگیرترخواهد بود که در آن بازدارندگیِ اطلاعات محور، و همزمان جنگیدن، همراه با ابزارهای اعمال نفوذ از طریق غیرنظامی، ارجحیت خواهد داشت.
چین معتقد است، سلاحهای هستهای، امنیت آن را در برابر هرگونه تلاش آمریکا (یا هر کشور دیگر) برای شکست دادن چین در جنگی متعارف و یا اعمال نفوذ خصمانه علیه پکن، تضمین خواهد کرد. از این منظر میتوان گفت که چین، استفاده واقعی از سلاح هستهای را آخرین گزینه تلقی میکند.
پنتاگون معتقد است که چین قصد دارد نیروهای خود را در تمام سطوح جنگی مدرنیزه کند، و جنگی تمام عیار در تمام عرصههای زمینی، دریایی، هوایی، فضایی، فضای مجازی و همچنین هستهای راه اندازد.
چین اکنون حدود ۵۰۰ کلاهک هستهای در اختیار دارد که آنها را در سیستمهای پرتاب زمینی، دریایی و هوایی مستقر کرده است. چین همچنان به توسعه سیلوهای موشکی خود ادامه میدهد تا موشکهای بین قارهای بالستیک با سوخت مایع و جامد را در آنها جای دهد. چین انواع مختلف و جدید موشکهای بین قارهای بالستیک را همراه با سیستمهای پیشرفته پرتاب استراتژیک، تولید کرده و توانایی موشکی میانبرد خود را با قابلیت دوگانه افزایش داده، زیردریاییهای خود را به موشکهای بالستیک JL-۳ با برد بیشتر مجهز کرده و به تازگی نیز ماموریت عملیاتیِ هستهای جدیدی برای بمب افکنهای خود تعریف کرده است.
چین همچنین در حال تولید موشک بالستیک هواپرتاب با قابلیت احتمالی هستهای است. در مجموع، زرادخانه رو به گسترش هستهای چین، در میان بزرگترین زرادخانههایی قرار دارد که شاهد سریعترین روند مدرنیزه در میان نُه کشور هستهای جهان است.
تبعات کنترل تسلیحاتی
متقاعد کردن آمریکا و روسیه به امضای توافقی سریع در دوران پس از پیمان استارت، کاری دشوار خواهد بود؛ این امر مستلزم آن است که واشنگتن و مسکو روابط خود را بهبود دهند و برای حل مناقشه اوکراین، دست کم توافقی موقت حاصل کنند. در همین حال چین نیز مایل نخواهد بود به مذاکرات کاهش سلاحهای هستهای بپیوندد، مگر آن که یا تا زمانی که، نیروهای هستهای راهبردی خود را تا سطوحی گسترش داده باشد که اساسا برابر با آمریکا و روسیه باشد. این امر به معنای داشتن نیرویی با ساختار کاملا مشابه و یا دکترین نظامی-عملیاتی یکسان با آمریکا و روسیه نیست.
رفتار چین در گذشته نشان میدهد این کشور، مشابه رویکرد روسیه از آغاز جنگ اوکراین، احتمالا به تهدید دایم هستهای روی نخواهد آورد. چین، اما از دفاع موشکی آمریکا و این که آیا آنها توان بالقوه مقابله با قابلیتهای تهاجمی پکن را دارند، نگران خواهد بود. حرکت سریع به سمت دفاع موشکی، از جانب یکی از سه قدرت بزرگ هستهای، تهدیدی علیه ثبات راهبردی خواهد بود، زیرا قطعا اقدام تلافی جویانه دیگران را درپی دارد.
مساله سوم، رویکرد چین در زمینه شفافیت خواهد بود، به ویژه در زمینههای نظارت و راستی آزمایی که وجود آنها در توافقات کنترل تسلیحات ضروری است. در اینجا، چین بار دیگر شاید در قبال نیروهای هستهای خود صریحتر باشد، به ویژه در شرایطی که توان اتمی آن به حجم زرادخانه آمریکا و روسیه نزدیک میشود. در هر حال رقابت بیپایان تسلیحاتی، به نفع هیچ کدام از سه کشور بزرگ هستهای نخواهد بود. گرچه پکن تا رسیدن به شفافیت راهی طولانی در پیش دارد، اما رهبران چین نشان دادهاند که در رقابت اقتصادی، جنگ اطلاعاتی، ابداعات علمی و فناورانه، و دیپلماسی موفق، تخصصهایی چشمگیر دارند.
عجیب نخواهد بود که اگر چین به یک باره در بستر فناوریهای موجود، رویکرد "کفایت قابل ملاحظه" را دررقابتهای تسلیحاتی اتخاذ کند و همزمان به سمت رهبری نسل بعد در فناوریهای بالقوه مخرب – هوش مصنوعی، دادههای وسیع، سیستمهای خودمختار، استفاده نظامی از فضا، و تقابل ماشین و انسان- گامی جهشی بردارد. دورنمای ثبات پس از بحران، در ورای پیمان سه جانبه در دوران پس از استارت، نامشخص به نظر میرسد، اما مساله ثبات در رقابت تسلیحاتی میان چین، روسیه و آمریکا مشکل خواهد بود و باید درباره آن چارهای اندیشید.
برای پایان دادن به جنگ در اروپا، ازسرگیری کنترل تسلیحات اتمی میان آمریکا و روسیه، محدود کردن بلندپروازیهای هستهای ایران، و پذیرفتن چین به عنوان یک ابرقدرت هستهای در چارچوب توافقی سه گانه به منظور کنترل رقابت تسلیحاتی، درها همچنان باز است. اما همین درها، با چرخش در جهت مخالف، به روی ادامه جنگ در اروپا، ایرانی با سلاحهای هستهای، و چینِ راه نیافته به جمع ابرقدرتهای اتمی، هم باز هستند. در طرحهای کنونی آمریکا برای مدرنیزه کردن هستهای، باید ابزارهای لازم نظامی به منظور برقراری ثبات مرتبط با بازدارندگی هستهای در دهه آتی نیز پیشبینی شده باشد. اما مدرنیزه کردن نظامی باید با دیپلماسیِ هوشمندانه و خلاق، و تعهد به حل مسالمتآمیز مناقشات، در چارچوبی نامشخص از چشم انداز ژئوپولیتیک جهانی همراه باشد.
*لورنس کورب: کاپیتان بازنشسته نیروی دریایی آمریکا که در چندین اندیشکده، سمتهایی در عرصه امنیت ملی داشته. وی همچنین در دولت ریگان، در وزارت دفاع آمریکا حضور داشت.
استفان سیمبالا: استاد برجسته علوم سیاسی در دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا، مولف چندین کتاب و مقاله در عرصه امنیت بینالملل.