تیتر امروز

اقتصاد، جامعه و مرگ، سه حلقه گمشده در جنگ
دیدار بررسی می‌کند

اقتصاد، جامعه و مرگ، سه حلقه گمشده در جنگ

موضوعی که در میان بروز پدیده جنگ کمتر به آن توجه می‌شود، تاثیرات اجتماعی آن است، از این رو از چند قرن پیش جامعه شناسان توجه ویژه‌ای به این موضوع داشته و نظرات متفاوتی را بیان کرده اند که در این...
حمله ایران به اسرائیل/ علی باقری: در کمتر از چند ثانیه به هرگونه حمله جدید اسرائیل پاسخ می‌دهیم
انتقام پس از حمله تروریستی به کنسولگری (این گزارش بروزرسانی می‌شود)

حمله ایران به اسرائیل/ علی باقری: در کمتر از چند ثانیه به هرگونه حمله جدید اسرائیل پاسخ می‌دهیم

بعد از حمله تروریستی روز ۱۳ فروردین رژیم اسرائیل به کنسولگری ایران در سوریه، که باعث شهادت چند فرمانده سپاه شد، ایران شب گذشته (شنبه ۲۵ فروردین) حملات پهپادی و موشکی خود را به اسرائیل انجام داد.
گفتمان نظام سلطه جهانی؛ پاسخ بیژن عبدالکریمی به محمدحسن علایی (قسمت چهارم و پایانی)
مناظره متنی محمدحسن علایی، جامعه‌شناس با بیژن عبدالکریمی، استاد دانشگاه

گفتمان نظام سلطه جهانی؛ پاسخ بیژن عبدالکریمی به محمدحسن علایی (قسمت چهارم و پایانی)

در ادامه مناظره متنی محمدحسن علایی، جامعه‌شناس با بیژن عبدالکریمی، استاد دانشگاه درباره «گفتمان نظام سلطه جهانی» که سه قسمت قبلی را در دیدارنیوز خواندید، در قسمت چهارم و پایانی می‌توانید پاسخ...
به بهانه سالروز حماسه دوم خرداد

در دوم خرداد ۷۶ جا مانده‌ام

در دوم خرداد ۷۶ نهالی کاشته شد که قرار بود سال‌ها بعد مردم ایران میوه آن را بچینند، اما بی باغبان ماند، تبرهای متعدد خورد و خشکید.

کد خبر: ۱۵۰۰۴۷
۱۹:۰۳ - ۰۲ خرداد ۱۴۰۲

در دوم خرداد ۷۶ جا مانده‌ام

 

دیدارنیوز ـ اسفندیار عبداللهی*: در کردستان بین شهر‌های سنندج و مریوان در یک مرکز پلیس که به آن «بخش» می‌گفتند بودم. سال آخر خدمت سربازی خود را می‌گذراندم. شور انتخاباتی از اوایل بهار سال ۷۶ آغاز شده بود و برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی احساس می‌کردیم، در اینجا هم قرار است مثل دنیای توسعه یافته شاهد یک رقابت جدی باشیم.

با این وجود از هر کسی می‌پرسیدی که به نظرت چه کسی رئیس جمهور ایران می‌شود، غالبا می‌گفتند: "ناطق نوری". اما هر چه به روز‌های پایانی کارزار انتخاباتی نزدیک می‌شدیم، صحنه رقابت شفاف‌تر و تحلیل‌ها و پیش‌بینی‌ها متفاوت می‌شد. ظهور و نشانه این تغییر، تحلیل و پیش‌بینی در کردستان روشن‌تر و گویاتر از دیگر مناطق ایران بود. کرد‌ها از قدیم نظرات متفاوتی از استان‌های مرکزی ایران نسبت به نوع حکمرانی داشتند و حالا شخصی پیدا شده بود که دو مشخصه جذاب برای آن‌ها داشت. یکی از نظر مذهبی و نسبت سید محمد خاتمی با پیامبر اسلام و دیگری بحث توسعه سیاسی و اصرار خاتمی بر تقویت جامعه مدنی و تاکید او بر توسعه سیاسی.

خصیصه و مشخصه اول که خود به خود در پیشوند نام سید محمد خاتمی وجود داشت، اما مباحث سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حقوق بشری بود که برای مردم ایران و آنجا که نگارنده حضور داشت، ایجاد جاذبه می‌کرد. چند روز مانده به روز موعود، یعنی دوم خرداد ۷۶، حداقل مردم کردستان تکلیف خود را می‌دانستند.

تا اینجای قصه شاید فکر کنید، نگارنده از همان ابتدا یکی از طرفداران سفت و سخت سید محمد خاتمی بوده، اما به اطلاع مبارک برسانم، من در دوم خرداد ۷۶ به "سید رضا زواره‌ای" رای دادم. در روز انتخابات مامور نیروی انتظامی در یک صندوق سیار بودم که تا غروب انتخابات، حدود ۱۰ روستا را چرخیدیم و آراء مردم را اخذ کردیم. در آخرین روستا خودم هم رأی دادم. کل اهالی روستا ۵۵ نفر بودند و ۱۵ نفر واجد شرایط رای دادن. یکی از آخرین نفراتی که رای خود را به صندوق سیار انداخت، چشمش افتاد به رای من به زواره‌ای. پرسید به "سید" رای ندادی؟ منظورش آقای خاتمی بود. گفتم "من از هرچه آخونده بدم میاد، این حداقل کت و شلواریه".

تمام شناخت من از عرصه سیاسی ایران در حدود بیست سالگی همین مقدار بود. فقط می‌دانم شدیدا از سیاست و آخوند بدم می‌آمد، دو حوزه‌ای که خیلی زود به آن‌ها معتاد شدم و هم به روحانیت علاقه‌مند شدم و هم وارد فعالیت‌های سیاسی شدم. اما فهمیدم یک هموطن کرد روستانشین از امروز نگارنده -که به عنوان یک فعال اصلاح‌طلب شناخته می‌شود- جلوتر بود.

امروز دوم خرداد ۱۴۰۲ است، ۲۶ سال پس از آن خرداد، هر روز بیشتر از روز قبل، آن امید هموطن کُردِ من، کمتر و کمتر می‌شود. طی این دو دهه شاهد اتفاقات بد زیادی بودیم و تقریبا با فاصله‌هایی که هر روز بیشتر به هم نزدیک می‌شوند، ایرانیان فریاد عدالت‌خواهی، آزادی‌خواهی، دادخواهی و فریاد معیشتی سر می‌دهند. مواردی که پس از خرداد ۷۶ احساس می‌شد، به آرامی و در مسیر طبیعی زمان محقق می‌شوند.

دو انتخابات سال‌های ۹۸ (مجلس شورای اسلامی) و ۱۴۰۰ (ریاست جمهوری)، نشانه‌ها و آدرس‌هایی هستند که با رجوع به آن متوجه می‌شویم، حداقل تا لحظه نگارش این سطور، امیدی به بهبود اوضاع کشور از مسیر‌های متعارف و بی هزینه نیست، مگر اینکه در ماه‌های آینده اتفاق دیگری رخ دهد.

8 سال بعد از خرداد ۷۶، عرصه‌های سیاسی، اقتصادی و سیاست خارجی ما، با ظهور پدیده‌ای به نام محمود احمدی‌نژاد با نوع ناشناخته و بدیعی از حکمرانی مواجه شد. بعد با تراژدی انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ مواجه شدیم و از آن روز تا کنون مردم ما روزگار خوشی نداشته‌اند و حتی آرامش نسبی که در دولت اول روحانی شاهدش بودیم، هم نتوانست این خوره افول یا توقف را درمان کند.

گرچه شخص سید محمد خاتمی هم صراحتا عنوان کرده که اصلاحات دوم خردادی و پارلمانتاریستی به بن‌بست رسیده، اما هنوز آرزوی فضایی را داریم که نظام جمهوری اسلامی ایران، در میانه‌های دهه ۷۰ شمسی برای Political Action (کنش سیاسی) و رغبت مردم به شراکت در این عرصه، برای حکمرانی معقول نسبی، مهیا کرده بود. بدیهی است جنس مطالبات امروز مردم و حتی گروه‌های سیاسی بسیار با آن دوره تفاوت کرده است و اگر نخواهیم به اتفاقات چند سال اخیر اشاره کنیم و یا از کنار جنبش مهسا و دلایل و ریشه‌های وقوع آن محافظه‌کارانه بگذریم و نخواهیم به دورخیز گروه‌ها و خاستگاه‌های سیاسی برانداز بپردازیم، افرادی در سر چپ جریان اصلاحات وجود دارند که معتقدند نه تنها اراده‌ای در هسته مرکزی قدرت برای اصلاحات وجود ندارد که قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز فاقد ظرفیت کامل برای اصلاحات است و نیاز به بازنگری جدی دارد.

البته زمزمه‌هایی از "انتخابات خوب" به گوش می‌رسد و رهبری هم در یک سخنرانی خود به آن اشاره‌ای کردند. در گوشه و کنار نیز شنیده می‌شود افرادی از پایگاه قدرت در حال مشورت با کارشناسان هستند که چگونه باید کشور را از مسیری امن و مفید به طوری که نظام آسیب نبیند، عبور دهند. همه این مباحث وجود دارد و از آن سو هنوز میرحسین موسوی و مهدی کروبی در حصر و مصطفی تاجزاده، سعید مدنی، فائزه هاشمی و دیگر فعالان سیاسی و اجتماعی در زندان هستند. جمهوریت در بستر مرگ است و اقتصاد و سفره مردم کوچک‌تر از هر زمانی شده‌اند و نگارنده در دوم خرداد ۷۶ و آرزوهایش فریز مانده است.

*روزنامه‌نگار

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی