باخت تیم ملی برای همه مردم است و برد نیز برای همه.
دیدارنیوز ـ بابک مجیدی: شب گذشته که تیم ملی فوتبال ایران در اولین بازی خود برابر انگلستان یکی از تیمهای قدرتمند اروپا که عنوان نایب قهرمانی اروپا را یدک میکشد با یک نتیجه دور از انتظار باخت، از چند جهت برای بازیکنان تیم ملی افسوس خوردم. بیش از شصت روز از مرگ مهسا امینی میگذرد و بعد از آن تمام تیمهای ملی که در نبردهای جهانی شرکت کردند به نشانه اعتراض یا سرود جمهوری اسلامی ایران را نخواندند یا در برخی از مسابقات حجاب خود را به شکل سهوی یا عمدی برداشتند که اکثر این رفتارها با حمایت معترضین که در جهت مخالفت با جمهوری اسلامی حرکت میکنند مواجه شد.
در این بین بازیکنان تیم ملی فوتبال بعد از دیدار در یک روند معمول با رئیس جمهور قبل از سفر به قطر برای حضور در جام جهانی با واکنش تند از سوی معترضین به حوادث اخیر مواجه شدند، در روزهای منتهی به اولین بازی با انگلیس در فشار روحی روانی بیش از حد از سوی رسانههای ایرانی خارج از ایران مواجه شدند. روز بازی بازیکنان تیم ملی ایران در تمرین پیش از بازی، دور هم جمع شدند و با بستن مچبند مشکی دست همدیگر را گرفته و بالا بردند که تصاویر آن توسط صدا و سیما و نه در رسانههای فارسی زبان خارجی منعکس نشد.
***
در مراسم پیش از بازی نیز بازیکنان تیم ملی سرود تیم ملی را نخواندند چهره بازیکنان در این بازی کاملا مشخص بود که چه فشار روحی و روانی را تحمل میکنند و همین فشارهای بی اندازه باعث باخت تیم ملی در اولین بازی جام جهانی شد. بازیکنانی که پیش از این در جام جهانیهای گذشته دل مردم را شاد کرده بود و حتی با باختهای نزدیک برابر اسپانیا و آرژانتین به خیابان آمده بودند این بار مردم برای شکست تحقیر آمیز تیم ملی ایران بیرون ریختند. دنیای عجیبی است که شب گذشته تعدادی از مردم برای شکست تیم ملی به بیرون ریخته و شادی کردند، این پارادوکس واقعا عجیب و غریب بود.
کسانی که دیشب مسرور از باخت ایران بودند، شاید این نکته را فراموش کردند که بازیکنان تیم ملی ایران نقشی در بازیها و دنیای سیاست نداشته و حتی حق اظهار نظر رسمی درباره مسائل سیاسی را نیز ندارند. با این حال در واکنش به اعتراضات اخیر بازیکنان تیم ملی بارها واکنش خود را نشان دادند. از مهدی طارمی که در بازی با لورکوزن با مچبند مشکی بازی کرد تا مجید حسینی که در ترکیه گل زد و خوشحالی نکرد یا کریم انصاریفرد مهاجم تیم ملی بعد از گلزنی به تیم بزرگ منچستریونایتد که میتوانست خوشحالی بی حد و اندازهای انجام دهد به نشانه اعتراض دستانش را بالا برد و خوشحالیاش را پنهان کرد و بقیه بازیکنان در لیگ داخلی. اما رسانههای خارجی قبل از برگزاری بازی ایران و انگلستان، آنچنان فشار روحی و روانی به بازیکنان وارد کردند و در حین بازی نیز از اقدام خود دست برنداشتند تا بازی که میرفت ایران در آن باز هم شگفتی خلق کند با بدترین شرایط روحی نتیجهای کسب کند که تا به حال اتفاق نیفتاده بود.
***
شب گذشته کسانی که از باخت ایران خوشحال بودند، انتظار عجیبتری از بازیکنان داشتند. تعدادی از آنها که کنارشان فوتبال دیدم میگفتند بازیکنان باید به نشانه اعتراض تیم ملی را رها کرده و در این جام شرکت نمیکردند تا بیشتر در دل مردم محبوب شوند. از این حرف ترسیدم چرا که بازیکن تیم ملی در هر کشوری، چهار سال شب و روز تلاش میکند تا نمایندهای از کشورش در جام جهانی باشد. از تمام سختیهای مسیری که پیش پای او است که بگذریم باید با ذهنیت برخی هم بجنگد تا به آنها ثابت کند فوتبال از سیاست جداست و قاطی شدن آن تبعات بسیار سختی به همراه خواهد داشت. اگر درباره این بازیکنان تا این حد بی رحمی وجود دارد، چرا برای بازیکنان سایر تیمهای ملی اینچنین رفتار نشد؟ کی ما در برابر همنوع و هموطن خودمان این اندازه بی رحم شدیم که آرزوی باخت او را داریم؟
ای کاش مردمی که هوادار شکست ایران در جام جهانی هستند، این موضوع را درک کنند که باخت ایران نه تنها کمکی به آنچه که در ذهن دارند نمیکند، حتی باعث نمیشود قدرتهای جهانی به کمک مردم بیایند. از قدیم گفتهاند کسی دعوای داخل خانه را به بیرون نمیبرد. این دعوا بین بزرگتر خانه با اعضای خانواده است. آنهایی که بیرون خانه نشستند فقط صدا را میشوند اما کمکی نخواهند کرد و میگویند این دعوا بین خودشان است و به ما مربوط نمیشود. چرا باید منافع خودم را به خطر بیاندازم؟
***
همان اندازه که عاشق این مردم و خاک هستیم به همان اندازه هم طرفدار تیم ملی هستیم. به همان اندازه که اعتراض حق مردم بوده و هست، سرکوب و خشونت به هر روشی که باشد محکوم است. دل خوش کردن به رسانههای بیگانه یا اپوزیسیون خارج از کشور چندان نتیجه مثبتی به همراه ندارد جز آنکه خشونت و سرکوب بیشتر خواهد شد. باخت تیم ملی برای همه مردم است و برد نیز برای همه. ختم کلام، میترسم روزی این کشتی سوراخ شود که اگر شود نه یک عده که همه ما غرق خواهیم شد.