تیتر امروز

حمله ایران به اسرائیل/ آژانس: آسیبی به سایت‌های هسته‌ای وارد نشد/ لحظه هدف قرارگرفتن چند ریز پرنده در اصفهان +ویدیو
انتقام پس از حمله تروریستی به کنسولگری (این گزارش بروزرسانی می‌شود)

حمله ایران به اسرائیل/ آژانس: آسیبی به سایت‌های هسته‌ای وارد نشد/ لحظه هدف قرارگرفتن چند ریز پرنده در اصفهان +ویدیو

بعد از حمله تروریستی روز ۱۳ فروردین رژیم اسرائیل به کنسولگری ایران در سوریه، که باعث شهادت چند فرمانده سپاه شد، ایران شنبه شب ۲۵ فروردین‌ماه حملات گسترده پهپادی و موشکی خود را به اسرائیل انجام...
نشست مشترک سه نماینده مجلس و ورزشکاران
مربیان و ورزشکاران رشته‌های رزمی در دیدارنیوز دغدغه‌ها و مطالبات خود را بیان کردند+ ویدیو و عکس

نشست مشترک سه نماینده مجلس و ورزشکاران

سمیه رفیعی، علیرضا سلیمی و محمدحسین حسینی بحرینی نمایندگان مجلس شورای اسلامی در سالن اجتماعات دیدارنیوز با تعدادی از مربیان، باشگاهداران و پیشکسوتان ورزش در رشته‌های رزمی، دیدار و گفت‌وگو کردند.
دردنامه‌ای برای مهسا امینی

خبرم درد می‌کند بدجور!

یادداشت امید جهانشاهی به مناسبت پر پر شدن مهسا امینی دختر مظلوم ایرانی!

کد خبر: ۱۳۷۴۱۸
۲۰:۳۵ - ۲۵ شهريور ۱۴۰۱

خبرم درد می‌کند بدجور!

 

دیدارنیوز ـ امید جهانشاهی*: تلخ و خرد و خسته، سخت خرابم. با خودم می‌گویم، چرا؟ مگر با خبر‌های بد غریبه بوده ای؟ مگر از پرکشیدن‌ها کم شنیده ای؟ چراست که در انبوه درهم خبر‌های بد؛ در این میانه‌ی مرگ‌ها و دردها، در ایران و جهان، این خبر مرگ این چنین دل آزار و غمینت کرده است؟

نمی‌دانم چرا، اما خبر مرگ مهسا از آن دست خبرهاست که به جان می‌نشیند و می‌سوزاند. دختری جوان، ۲۲ ساله، که فقط آمده بود سفر؛ به جرم بدحجابی برده بودند برای ارشاد و ...‌

نمی‌دانم قصه‌ی غصه مظلوم است، یا همان حکایت مانوس ناموس است. اما نیک به جان چشیدم که این یکی از آن زخم‌های جگرسوز است.

این شعر در سرم سوت می‌کشد:
من درختی کلاغ بر دوشم، خبرم درد می‌کند بدجور
ساقه تا شاخه ام پر از زخم است، تبرم درد می‌کند بدجور
من کی ام جز نقابی از ابهام؟ درد بحران هویت دارم
یک اشاره بدون انگشتم، اثرم درد می‌کند بدجور
جنگ جویی نشسته بر خاکم، در قماری که هر دو می‌بازیم
پسرم روی دستم افتاده، سپرم درد می‌کند بدجور
تو فقط صبر می‌کنی تجویز، من فقط صبر می‌کنم یکریز
بس که دندان گذاشتم رویش، جگرم درد می‌کند بدجور

همیشه در این احوال خرابی ام به شعر می‌خزم. ناز و بازی کلمه ها، و نسیم نهفته در معانی نوازشم می‌دهد، آرامم می‌کند. به حافظ پناه می‌برم با صدای شجریان:
کشتی شکستگانیم‌ای باد شرطه برخیز
باشد که بازبینیم دیدار آشنا را
ده روز مهر گردون افسانه است و افسون
نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا‌ای صاحب کرامت شکرانه سلامت
روزی تفقدی کن درویش بینوا را
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است

با دوستان مروت با دشمنان مدارا‌ای کاش اهل «مدارا و مروت» بشویم، که به حق آسایش دو گیتی است. بقا و دوام ملک و حکم هم در آن است. ارشاد به حجاب هم بدون آن نمی‌شود که نتیجه عکس هم می‌دهد. مساله این است که نتیجه عکسش فقط به حجاب منحصر نمی‌شود، دامن خیلی چیز‌های دیگر را هم می‌گیرد.‌ای کاش،‌ای کاش همه ما از مردم و مسئول در هر بخشی این شعر درس آموز را با خطی خوش بالای سر بزنند و سرلوحه کار کنند: «با دوستان مروت با دشمنان مدارا» که این درس حافظ و رسم پارسایی است؛ هم روح ایران و هم آیین جوانمردی است. مدارا و مروت، مدارا و مروت، مدارا و مروت.

*روزنامه نگار و پژوهشگر

برچسب ها: مهسا امینی
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی