تیتر امروز

هشدار فرمانده ارتش به تل‌آویو پس از حادثه اصفهان/ واکنش بلینکن/ شعار مرگ بر اسرائیل و آمریکا پس از نمازجمعه
تنش میان ایران و اسرائیل پس از حمله تروریستی دمشق

هشدار فرمانده ارتش به تل‌آویو پس از حادثه اصفهان/ واکنش بلینکن/ شعار مرگ بر اسرائیل و آمریکا پس از نمازجمعه

بعد از حمله تروریستی روز ۱۳ فروردین رژیم اسرائیل به کنسولگری ایران در سوریه، که باعث شهادت چند فرمانده سپاه شد، ایران شنبه شب ۲۵ فروردین‌ماه حملات گسترده پهپادی و موشکی خود را به اسرائیل انجام...
به ما رعایا ربطی ندارد، شما بکنید!
افاضات اضافه

به ما رعایا ربطی ندارد، شما بکنید!

در هفته‌ای که گذشت، عوام‌الملک به مسایل مهم و حساسی چون موی نسوان پرداخته و درباره حوادث اخیر در کشور گفته ما عوام، رعیتی بیش نیستیم و نباید این را فراموش کنیم.

آقای رمضان شریف، من با آرامش زندگی نمی‌کنم!

آقای شریف، سخنگوی سپاه در جمع خبرنگاران اهوازی، به نکته‌ای اشاره کرده که لااقل برای نگارنده به عنوان یک روزنامه‌نگار قابل توجه بود. اینکه همه ۸۰ میلیون جمعیت ایران در آرامشی آن هم مثال زدنی زندگی‌شان را می‌گذرانند. به عنوان یکی از ۸۰ میلیون انسانی که در ایران زندگی می‌کند، به واکاوی زندگی خود پرداختم تا آرامش یاد شده را بیابم. آقای شریف! باید بگویم که راستش این روز‌ها اصلا حال خوشی ندارم. آقای وحیدی! باید بگویم که این القائی نیست؛ من فکر می‌کنم افسرده شده‌ام.

کد خبر: ۱۳۵۵۸۵
۲۰:۳۶ - ۲۴ مرداد ۱۴۰۱

آقای رمضان شریف، من با آرامش زندگی نمی‌کنم!

دیدارنیوز: رمضان شریف، سخنگوی سپاه پاسداران انقلاب در همایش تجلیل از خبرنگاران در اهواز، گفته: «۸۰ میلیون جمعیت ایران در آرامش مثال زدنی زندگی می‌کنند.»

احمد وحیدی، وزیر کشور هم در گردهمایی روز ملی تشکل‌ها و مشارکت‌های اجتماعی به این نکته اشاره کرده که «جامعه ما رو به رشد متکامل و با نشاط است.» او گفته «یکی از القائات این است که می‌گویند جامعه ما، جامعه افسرده‌ای‌ست. این حرف، بدون پایه و بی‌ربط است. جامعه ما دچار افسردگی‌ست؟ دو روز تعطیل می‌شود، جاده‌ها آنقدر شلوغ می‌شود!»

جاده‌های شلوغ در ذهنت مجسم می‌شود، چادر‌های فراوانی که خانواده‌های ایرانی در مناطق سرسبز (اغلب شمال کشور) برپا کرده‌اند به این خاطر که هزینه رفتن به مسافرخانه‌ها و هتل‌ها را ندارند. به مسافرت‌هایی که نرفته‌ای، صرفا به دلیل نداشتن هزینه سفر، فکر می‌کنی و به آخرین مسافرتی که رفته‌ای؛ دقیقا یادت نمی‌آید چه زمانی بود؟ ۱۰ سال پیش یا بیشتر؟ سفری هم اگر بوده کاری بوده برای نگارش گزارش‌هایی مربوط به زلزله و سیل و فقر در مناطق محروم کشور و ثبت چهره‌های رنجور و چین و چروک‌های زودرس در صورت آدم‌ها.

در یکی از گزارش‌هایم که در سفر به بلوچستان به این نکته قابل تامل اشاره کرده بودم که همه افرادی که با آن‌ها مواجه شدم، سال‌ها بزرگ‌تر از سنشان نشان می‌دهند؛ زنان و مردان جوانی که خیلی زود پیر شده‌اند. سری به آمار بین‌المللی غمگین‌ترین کشور‌های دنیا می‌زنی و با وجود تمام القائات دشمن، برای افسرده نشان دادن جامعه ایران، می‌بینی که ۸۰ میلیون جمعیت ایران، در شادترین کشور‌های دنیا جایی ندارند.

آقای شریف در جمع خبرنگاران اهوازی، سخنانی را پیرامون وضعیت و جایگاه کشورمان و نقش ایران در ایجاد ثبات در منطقه مطرح کرده، اما به نکته‌ای هم اشاره کرده که لااقل برای نگارنده به عنوان یک روزنامه‌نگار قابل توجه بود. اینکه همه ۸۰ میلیون جمعیت ایران در آرامشی آن هم مثال زدنی زندگی‌شان را می‌گذرانند. به عنوان یکی از ۸۰ میلیون انسانی که در ایران زندگی می‌کند، به واکاوی زندگی خود پرداختم تا آرامش یاد شده را بیابم. در واقع من راجع به خودم حرف می‌زنم و قضاوت در مورد سایر افراد از این هشتاد میلیون نفر را به عهده خودشان می‌گذارم. سیزده سال پیش که تازه کار رسانه‌ای و فعالیت مطبوعاتی را شروع کردم، متوجه شدم رسانه‌هایی که حقوق و مزایای قابل توجه، به کارکنان خود می‌دهند، متعلق به افراد خاصی هستند و من حتی حق ورود به آن رسانه‌ها را ندارم. در سایر رسانه‌ها با حقوق و درآمد ناچیز مشغول به کار شدم و تنها عشق و علاقه به کار منجر به ادامه فعالیت شد و لاغیر.

خبرنگاری، شغلی پر استرس است و اگر اضطراب‌های ناشی از نداشتن امنیت شغلی، حقوق کم و نداشتن بیمه هم به آن اضافه شود، روز به روز تو را فرسوده‌تر می‌کند و مجالِ آسایش و آرامش در زندگی را از تو می‌گیرد. سال‌ها می‌گذرند و تو به وضعیت فعلی خود نگاه می‌کنی بی‌هیچ سرمایه مادی (و نه البته معنوی) و بی‌هیچ پس‌اندازی برای آینده و حتی حال. شمار سال‌هایی که بیمه شده‌ای به شمار انگشتان یک دست نمی‌رسد و فکر می‌کنی هرچه در حوزه کاری خودت آدمِ کاربلد و باتجربه‌ای هم شده باشی، هیچ توفیری به حال تو نمی‌کند.

دشواری‌های زندگی به حدی می‌رسد که تو حتی کرایه رفت و برگشت به روزنامه را هم نداشته باشی. تمام مسیر را پیاده می‌روی و به همه این سال‌ها فکر می‌کنی. خودت را در آیینه گذشته می‌بینی همان موقع که با کلی امید و انگیزه شروع به کار کردی؛ همان زمان که نمی‌توانستی جلوی خنده‌ات را بگیری. حالا هر کاری می‌کنی لبخند روی لبت نمی‌نشیند. لبخند خشک شده. آقای شریف! باید بگویم که راستش این روز‌ها اصلا حال خوشی ندارم. آقای وحیدی! باید بگویم که این القائی نیست؛ من فکر می‌کنم افسرده شده‌ام.

آساره کیانی - خبرنگار

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی