در شرایط کنونی افکار عمومی و مردم تهران از عملکرد مدیریت شهری تهران در دوره پنجم رضایت ندارند. این وضعیت حتی درباره کسانی که به منتخبان شورای شهر رأی دادهاند نیز وجود دارد. به نظر میرسد در دو سال گذشته شهر تهران تعطیل بوده است. این وضعیت مانند شتری است که در گذشته در حال حرکت بوده، اما پس از مدتی روی زمین نشسته و در شرایط کنونی توانایی بلند شدن ندارد
دیدارنیوز ـ مدیریت شهر تهران همواره یکی از مناقشهآمیزترین و پرسروصداترین مسائل کشور بوده است. به همین دلیل نیز در پنج دورهای که از عمر شورای شهر تهران میگذرد شهر تهران آبستن اتفاقات بزرگ و کوچک و حاشیههای زیادی بوده است. بدون شک شورای اول یکی از پرحاشیهترین دورانهای مدیریت شهر تهران بود که در نهایت به انحلال شورا منجر شد. پس از آن اصولگرایان موفق شدند در سه دوره شورای شهر اکثریت شورا را در اختیار داشته باشند و شهردار اصولگرا برای تهران انتخاب کنند. دورانی که با پروندههای پرسروصدای متعددی همراه بود و در برخی از آنها شائبه فساد وجود داشته که تحت بررسی است. با این وجود در شورای شهر پنجم دوباره اصلاحطلبان موفق شدند مدیریت شهر تهران را برعهده بگیرند. این در حالی است که در این دوران اتفاقاتی رخ داد که برای جریان اصلاحات چالش برانگیز بوده است. اصلاحطلبان در ابتدا محمدعلی نجفی که سابقه وزارت را در کارنامه خود داشت به عنوان شهردار تهران انتخاب کردند که پس از مدتی به دلیل بیماری کنارهگیری کرد. پس از آن محمدعلی افشانی به عنوان شهردار تهران انتخاب شد که به تازگی براساس قانون منع به کارگیری بازنشستگان باید شهرداری تهران را ترک کند. در نتیجه مدیریت شهر تهران در دورانی که اصلاحطلبان شورای شهر را در اختیار داشتند به ثبات قابل قبولی نرسید. وضعیت به شکلی است که به نظر میرسد در دو سال باقی مانده نیز شهردار جدید تهران نمیتواند عملکرد تأثیرگذاری از خود برجای بگذارد و به همین دلیل جریان اصلاحات با چالش از دست دادن پایگاه اجتماعی خود در تهران مواجه شده است. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی عملکرد مدیریت شهر تهران «آرمان» با سردار مرتضی طلایی رئیس پلیس سابق تهران و نایب رئیس شورای شهر چهارم تهران گفتوگو کرده که در ادامه میخوانید.
آیا اصلاحطلبان در مدیریت تهران و شورای شهر پنجم عملکرد موفقی داشتهاند؟ اصلاحطلبان با چه چالشها و فرصتهایی مواجه بودهاند؟
در شرایط کنونی افکار عمومی و مردم تهران از عملکرد مدیریت شهری تهران در دوره پنجم رضایت ندارند. این وضعیت حتی درباره کسانی که به منتخبان شورای شهر رأی دادهاند نیز وجود دارد. به نظر میرسد در دو سال گذشته شهر تهران تعطیل بوده است. این وضعیت مانند شتری است که در گذشته در حال حرکت بوده اما پس از مدتی روی زمین نشسته و در شرایط کنونی توانایی بلند شدن ندارد. بنده سالهای زیادی با شورایاریها کار کردهام و از نزدیک با آنها آشنا هستم. در طول دو سال گذشته اغلب کسانی که از منتخبان شورای شهر حمایت کردهاند از عملکرد شورا ناامید و حتی پشیمان شدهاند.
اگر عملکرد اصولگرایان در مدیریت شهری تهران در دوران گذشته موفق بود چه اتفاقی رخ داد که مردم خدمات اصولگرایان را نادیده گرفتند و به یکباره به صورت لیستی از اصلاحطلبان حمایت کردند؟ آیا اصولگرایان اقبال خود را در بین مردم از دست دادهاند یا اینجا فضای سیاسی به سمتی حرکت کرد که مردم چنین تصمیمی گرفتند؟
چرخش رأی مردم همواره و در هر انتخاباتی صورت گرفته است. شورای شهر اول در اختیار اصلاحطلبان بود. با این وجود در سه دوره بعدی مردم به اصولگرایان رأی دادند و شورای شهر دوم، سوم و چهارم در اختیار اصولگرایان قرار گرفت. در نتیجه چرخش رأی مردم به معنای عملکرد ضعیف اصولگرایان یا تغییر افکار مردم یا این مسأله که اصلاحطلبان قرار است عملکرد بهتری داشته باشند نیست. ذائقه مردم به شکلی است که علاقه دارند گفتمانهای سیاسی و فکری که در سطح جامعه ارائه میشود را در عمل نیز مشاهده کنند که آیا این گفتمانها بازنمود عینی نیز دارد و یا تنها در تئوری و نظریهپردازی خلاصه میشود. این چرخش در انتخابت ریاست جمهوری نیز اتفاق افتاده و تنها در مدیریت شهر تهران نبوده است. اصولگرایان سه دوره در شورای شهر تهران حضور داشتند. با این وجود در انتخابات سال96 یک فضای سنگین روانی و سیاسی علیه اصولگرایان در کشور و در شهر تهران به وجود آمد که سبب چرخش رأی مردم به سمت اصلاحطلبان شد. از سوی دیگر برخی اشتباهات اصولگرایان و نداشتن انسجام نیز به این وضعیت کمک کرد تا در نهایت اصولگرایان در انتخابات شکست بخورند. پس از انتخابات نیز تلاش زیادی صورت گرفت تا ذهنیت مردم نسبت به اصولگرایان شکل منفی پیدا کند. به عنوان مثال در حادثه پلاسکو یک جریان سیاسی از همان ابتدا تلاش کرد شهردار تهران و شورای شهر را در این مسأله ناکارآمد نشان بدهد. نکته دیگر اینکه این جریان سیاسی تلاش زیادی انجام میداد تا شورای شهر را به شهردار تهران بچسبانند. این در حالی است که شورای چهارم شهر تهران براساس تدبیر و عقلانیتی که داشت تصمیم گرفت آقای قالیباف را به عنوان شهردار تهران معرفی کند. همین طور که اصلاحطلبان تصمیم گرفتند آقای نجفی را به عنوان شهردار انتخاب کنند اصولگرایان نیز به این نتیجه رسیدند که در آن مقطع بهترین فرد برای مدیریت شهر تهران آقای قالیباف است. با این وجود برخی تلاش میکردند وضعیت را به شکلی برای افکار عمومی تداعی کنند که آقای قالیباف روی اعضای شورا تسلط کامل دارد و اعضای شورای شهر به صورت مطلق از قالیباف حمایت میکنند. در حالی که بنده بارها نسبت به برخی رویکردهای مدیریت شهری در دوران آقای قالیباف انتقاد داشتم و انتقادهای خود را به صراحت مطرح میکردم. در شرایط کنونی نیز ما امیدواریم اصلاحطلبان بتوانند عملکرد موفقی در مدیریت شهر تهران داشته باشند بدون شک موفقیت آنها به منزله موفقیت اصولگرایان و همه مردم خواهد بود. به همین دلیل نیز بود که بنده با انتخاب آقای نجفی به عنوان شهردار تهران موافق بودم. ایشان مدیر متعهد، باتجربه و پاکدستی بودند. با این وجود از همان روز نخست مشخص بود که شرایط برای آقای نجفی در مدیریت شهر تهران مهیا نیست.
شورای شهر چهارم با حاشیهها و سروصدای زیادی همراه بود. از سوی دیگر اخبار ضد و نقیضی از فساد اقتصادی از مدیریت شهری در این دوره منتشر میشد. آیا این مسائل در چرخش مردم به سمت اصلاحطلبان تأثیر نداشت؟
از زمانی که شورای شهر چهارم شکل گرفت و اعضا دور هم جمع شدند بسیاری پیشبینی میکردند که فرجام شورای چهارم مانند شورای اول خواهد بود. با این وجود بنده از جمله افرادی بودم که معتقد بودم این شورا میتواند عملکرد موفقی داشته باشد. در عمل نیز شورای چهارم که دارای اکثریت اصولگرا و اقلیت اصلاحطلب بود کارنامه موفقتری نسبت به همه شوراهای گذشته و کنونی داشته است. اغلب اعضای شورای چهارم شخصیتهای ملی بودند و در سطح کلان ملی سابقه مدیریت داشتند. در نتیجه شادابی و تحرکی که در شورا بین دو جریان سیاسی وجود داشت یک رویکرد مثبت و سازنده بود و من آن را منفی نمیدانم. البته در برخی زمینههای بیاخلاقی و بداخلاقی صورت میگرفت که بنده آنها را میپذیرم. با این وجود فضای غالب بر شورای شهر چهارم فضایی مثبت و همراه با تعامل و کارآمدی بود. از سوی دیگر کسانی که مدعی فساد در مدیریت شهری در آن مقطع زمانی بودند باید اسناد و مدارک خود را مطرح میکردند تا مراجع قضائی براساس آن تصمیمگیری و قضاوت میکرد. این در حالی بود که برخی که انتظار داشتند از آقای قالیباف پست و مقام دریافت کنند و یا درخواستهای دیگری داشتند، هنگامی که به هدف خود نمیرسیدند علیه شهرداری فعالیت تبلیغاتی میکردند. نکته مهم در شورای چهارم شهر تهران این بود که هر دو جریان سیاسی به رغم اختلاف سلیقههایی که داشتند بر سر موضوع «کار» و «خدمت به مردم» اتفاق نظر داشتند. هیچ کس نمیتواند در موضوع فساد مالی منکر این قضیه بشود که در دستگاههای مختلف مدیریت کشور فساد اقتصادی وجود ندارد. این تنها مختص به جامعه ایران نیست و در جوامع دیگر نیز وضعیت به همین شکل است.
بدعتی که اصولگرایان در مدیریت شهری تهران گذاشتند این بود که شهرداری تهران را به عنوان یک سکوی پرتاب برای ریاست جمهوری در نظر میگرفتند. این اتفاق هم در دوران مدیریت آقای احمدینژاد در شهرداری تهران رخ داد و هم در دوران آقای قالیباف وضعیت به همین شکل بود. آیا این رویکرد سبب ضایع شدن حق مردم تهران نمیشد؟
بنده در پایان دوران شورای شهر چهارم به صراحت عنوان کردم که شورای شهر بعدی باید از شهردار آینده تهران به صورت کتبی تعهد بگیرد که هیچ تلاشی برای رسیدن به ریاست جمهوری نخواهد کرد. شهرداری تهران نباید سکوی پرتابی برای رسیدن به ریاست جمهوری باشد. هنگامی که این اتفاق رخ دهد مسائل ناخوشایندی در این مسیر به وجود میآید که به ضرر مردم تمام میشود. با این وجود نمیتوان از تواناییها و ظرفیتهای برخی افراد نیز به راحتی چشم پوشی کنیم. به عنوان مثال در فرانسه شهردار در انتخابات ریاست جمهوری شرکت میکند و در نهایت نیز به ریاست جمهوری دست پیدا میکند. در نتیجه تلاش از شهرداری برای رسیدن به ریاست جمهوری رویکرد نامتعارفی نیست و در کشورهای دیگر هم وجود دارد. با این وجود در ایران این رویکرد همراه با سیاست زدگی و ایجاد حاشیه است.
به نظر میرسید برخی از نهادها از ابتدا با شهردار شدن آقای نجفی موافق نبودند و به صورت کلی با اصولگرایان همراهتر از اصلاحطلبان بودند. آیا این مسأله را میپذیرید که شرایط کار در مدیریت شهر تهران برای اصولگرایان راحتتر از اصلاحطلبان بود؟
نباید مشورت چنین نهادهایی را به عنوان دخالت تلقی کنیم. برای مثال نهادهای امنیتی به دلیل اشرافی که روی مسائل مختلف دارند به مسائلی آگاه هستند که اغلب مدیران و افکار عمومی از آن خبر ندارند. این وضعیت درباره آقای نجفی نیز وجود داشت و به دلیل اشرافیتی که نهادهای امنیتی روی مسأله داشتند نکات لازم را به مدیران شهری گوشزد کردند. شورای شهر پنجم از ابتدا چند کار اشتباه انجام داد. نخست اینکه از ابتدا یک گفتمان سیاسی را بر شهر حاکم کردند و به همین دلیل مدیریت شهر تهران شکل سیاسی به خود گرفت. دوم اینکه به جای اینکه حرکت ایجابی در پیش بگیرند و نقاط ضعف مدیریت شهری را از بین ببرند تلاش کردند دوران مدیریت گذشته را زیر سوال ببرند و به همین دلیل درباره دوران مدیریت آقای قالیباف و شورای شهر چهارم سیاهنمایی کردند. شورای شهر پنجم باید در مرحله نخست موفقیتها و ناکامیهای دورههای گذشته شورای شهر را مورد بررسی دقیق قرار میداد و سپس با اشراف کامل براساس برنامه مدون و دقیق حرکت میکرد. بدون شک اگر این اتفاق رخ میداد وضعیت به این شکل نمیشد. مدیریت شهر تهران در یک دوره12 ساله که اصولگرایان در شورای شهر حضور داشتند شکل گرفته بود و به نتایج خوبی نیز دست پیدا کرده بود. با این وجود شورای شهر پنجم با سیاه نمایی درباره گذشته به یکباره این نظام اداری و سازماندهی را به هم ریخته است.
با توجه به کنارهگیری آقای نجفی و همچنین احتمال رفتن آقای افشانی از شهرداری، چه چشم اندازی پیش روی مدیریت شهر تهران میبینید؟ آیا مدیریت شهر تهران با تزلزل همراه نبوده است؟
چشم انداز آینده مدیریت شهر تهران با رویکردی که در پیش گرفته شده منفی است و هر شهرداری که پس از آقای افشانی مدیریت شهر تهران را برعهده بگیرد قادر نخواهد بود به این وضعیت نابسامان رسیدگی کند. در شرایط کنونی مدیریت شهر تهران به جزیرههای مختلفی تقسیم شده که هر کدام از احزاب اصلاحطلب یکی از این جزیرهها را اداره میکند اما در مقام مقایسه، آقای قالیباف به راحتی زیر بار حرف کسی نمیرفت و همواره به صورت مستقل عمل میکرد. به نظر میرسد امروز شهرداری تهران به جزیرههای متعدد تقسیم شده که هر کدام از جزیرهها سهم یکی از احزاب اصلاحطلب است. در نتیجه هر کسی که پس از آقای افشانی به عنوان شهردار تهران انتخاب شود قادر نخواهد بود این وضعیت را مدیریت کند. آقای نجفی نیز در ابتدا قصد داشت به صورت مستقل در شهرداری عمل کند. با این وجود برخی احزاب اصلاحطلب افرادی را به ایشان تحمیل کردند که در نهایت سبب ایجاد حاشیههایی برای شهرداری تهران شد. این وضعیت تا حدودی برای آقای افشانی نیز وجود داشته است. موضوع شنود که به تازگی در شهرداری تهران افشا شده نشان میدهد که برخی از مدیران با شهردار تهران هماهنگ و همسو نیستند و به همین دلیل نیز آقای افشانی خود را در کنار مدیرانی میبیند که با وی هماهنگ نیستند اما در نهایت عملکرد آنها به نام آقای افشانی تمام خواهد شد. اعضای شورای شهر تهران به دنبال گرفتن حق السهم سیاسی خود هستند و به همین دلیل از سیاستگذاری و پیگیری مطالبات مردم ناتوان شدهاند. نکته دیگر اینکه فساد اقتصادی در شهرداری تهران وجود داشته، دارد و در آینده نیز خواهد داشت. در گذشته با تماس یکی از مدیران شهری به یکی از شهرداران مناطق تهران یک طبقه به یک برج در تهران اضافه میشد که مابه التفاوت این طبقه دهها میلیارد تومان بود. این وضعیت همچنان هم در شهرداری تهران وجود دارد و کسی نمیتواند منکر وجود رانت و رانت بازی در شهرداری تهران شود.
دیدگاه شما درباره شهردار شدن محسن هاشمی چیست؟
اگر آقای محسن هاشمی از ابتدا شهردار تهران شده بود شاید میتوانست اقدامات مثبتی در شهر تهران انجام دهد. با این وجود اگر در دو سال باقی مانده به عنوان شهردار انتخاب شود امکان اینکه بتواند عملکرد قابل قبولی از خود برجای بگذارد وجود ندارد. در حالی که به نظر میرسد شورای شهر پنجم به آقای محسن هاشمی برای شهردار شدن رأی نخواهد داد. دلیل این مسأله نیز این است که اصلاحطلبانی که در شورای شهر تهران حضور دارند به گروهها و دستههای مختلفی تقسیم شدهاند که برخی از آنها با شهردار شدن محسن هاشمی موافق نیستند.
منبع: آرمان/ احسان انصاری/۵ آبان ۹۷