قصه پر سر و صدای "فم تریپ" که در روزهای اخیر به راه افتاده "دیدار" را برآن داشت تا در گفتوگویی با اشکان بروج، متخصص و مشاور بازاریابی گردشگری، نقاط ضعف و قوت این مسیر توسعه گردشگری را بررسی کند.
دیدارنیوزـ نسرین نیکنام: "فم تریپ" واژهای است که این روزها زیاد شنیده اید و احتمالا درباره آن خواندهاید، اما شاید دقیق ندانید که نام پر طمطراق و دهن پر کن "فم تریپ" چیست و در نهایت چه دستاوردی برای کشور به ویژه توسعه گردشگری دارد؛ برای اینکه بدانید ماجرای این روزهای این فم تریپ چیست بهتر است این گفتوگو با اشکان بروج را بخوانید.
حاشیههای پر سر و صدای "فم تریپ" از کجا نشات میگیرد؟
دو دستگی زیادی هم در سری اول و هم سری دوم اجرای فم تریپ پیش آمد در سری اول با کلی انتقادات فنی مواجه بود هر چند که کارشناسان گردشگری گفتند که خیلی حرکت خوبی است، اما یک سری قواعد و قانونی دارد که باید برای اجرا بکار گرفته شوند و تصورمان این بود که انجام میشود، اما قسمت دوم که دوباره شروع شد دیدیم همان آش و همان کاسه است و اینها به حرف هیچ کسی رسما گوش نداده اند و همان کار دوباره تکرار شده درصورتی که میتوانستند همان دور اول درسهای خیلی خوبی بگیرند.
فم تریپ یک تکنیک بازاریابی است و مهم است چه کسی آن را برگزار کند! اولین جایی که مسئول این داستان است سازمان یا وزارت گردشگری آن منطقه، کشور یا شهر است. آن سازمانها یا ارگانهای خصوصی که به شرکتهای گردشگری، هتل ها، دفاتر توسعه گردشگری و معروف به دی ام سیها (بازاریابی مقاصد گردشگری) معروفاند، متولی هستند و فقط آنها اجازه و تخصص برگزاری فم تریپ را دارند، اما فم تریپ دو دسته است یک فمتریپ است که برای کی برگزار میشود! مخاطب آن چه کسانی هستند مثلا برای هتلی که تازه میخواهد افتتاح بشود یا یک منطقه، کشور، شهر، روستا میخواهد خود را معرفی کند؛ اما معمولا آژانسهای مسافرتی، هلدینگهای گردشگر و فروشندگان آنلاین، کسانی را دعوت میکنند که فروشندگان آن خدمت یا سرویس هستند.
یعنی این فم تریپ یک کار دولتی محسوب میشود یا اشخاص هم میتوانند ورود کنند؟
در وهله اول ممکن است یک نهاددولتی یا خصوصی که یک کسب و کار دارد بیاید فروشندگان را یک کار را دعوت کنند، بنابراین آنها میآیند آن خدمات را میبینند و تمام جزئیات به آنها نشان داده میشود و یک سفر کاری هم محسوب میشود و بعد از آن که اینها بر میگردند شروع به فروختن آن محصول میکنند که مثلا یا سرویس است یا اقامت در شهر یا تور آن جا است، اما دومین دسته از سفرهای آشنا سازی، به آنهایی گفته میشود که به مدیا فم تریپها تعلق دارد، مدیا فم تریپها در حقیقت به سفرهای رسانهای معروف هستند که خبرنگار، بلاگر و اینفلوئنسرهای شبکههای اجتماعی را میتوانید با خود ببرید و برنامهی آن با فم تریپها خیلی متفاوت است.
اما در نهایت معمولا هتلها این کار را نمیکنند، بیشتر مقاصد گردشگری این کار را انجام میدهند برای مطرح کردن خود آن مقصد و آگاهی دادن آن به مخاطبها برای این که آن مقصد چه شکلی است، چه ویژگیهای دارد، چه خدمات و سرویسهای دارد، یک عده از خبرنگار، بلاگر که خیلی با اینفلوئنسرها فرق دارد را دعوت میکنند بلاگرها در وبلاگ و سایتهای خود مینویسند، تحلیل میکنند جنس آنها از جنس مطالب وب سایتی است، اما اینفلوئنسرهای در حقیقت حوزههای مختلف، یک حوزهی تخصصی را در شبکههای اجتماعی مثل توییتر، اینستاگرام، یوتیوبر که الان معروف به فیلاگرها هستند، پوشش میدهند.
اعتراضهایی که این روزها از حضور برخی بلاگرها در این خصوص گفته میشود چقدر درست یا اشتباه است؟
نکته بسیار مهم، آنچه که در فم تریپ ها، به خصوص مدیا فم تریپها اتفاق میافتد این است که میدانند که فرد تجربه شخصی و واقعی را ارائه بکند و وظیفه فمتریپ همین است، اما وظیفه برگزار کنندگان این است که واقعیت را نشان دهند و آنها بتوانند منتقل و منتشر کنند و مخاطبهای خود را آگاه نمایند.
این که از روز اول من روی این موضوع دست گذاشتهام دقیقا از این همین جا نشات میگیرد آنچه که در بازاریابی گردشگری به عنوان یک اصل اساسی و جز بنیادهای این کار صحبت میشود این است که شما وقتی چیزی را مارکتینگ و بازاریابی میکنید باید به حرفی که میزنید متعهد باشید باید تصویر واقعی را نشان دهید.
خانمی به اسم هدی رستمی که یک بلاگر است حق این کار را از لحاظ فنی ندارد حتی مجوز هم ندارد. اصلا کار ایشان نیست اگر دل ایشان میخواهد همچنین اتفاقی به درستی انجام دهند باید با یک آژانس گردشگری و یا سازمان گردشگری و یا وزارت خانه این کار را انجام میداد.
در دور اول یک سری چالشها به وجود آمد که ما پیشنهاد دادیم که در این صنعت یک پارتنر پیدا کند. ایشان میگویند که من ترجیح میدهم خودم آن را انجام دهم و هیچ پارتنری نداشته باشم؛ این در حالی است که هیچ جای دنیا دیده نشده که یک بلاگر برای یک مملکت با این سبک تصویر سازی، تصمیم گیری کند و فم تریپ سازی شخصی بگذارد.
من دو مسئله فنی را مطرح کردهام؛ یک، جایگاه ایشان برای برگزاری این موضوع و دوم بحث این که شما باید چهره واقعی را نشان دهید که بزرگترین چالش از این جا شروع شد، دعوای واقعی که در شبکههای مجازی رفت و به حاشیه کشیده شد از این مسئله شروع شد.
فم تریپ حرکت بسیار درست و خوبی است و نکتهای مهم این است که این یک جزء از یک فرایند کلی برای یک مملکت، مقصد، یک شهر یا هر جای دیگر است یعنی شما نمیتوانید که یک فم تریپ بگذارید و منتظر باشید که گردشگران از در و دیوار بریزند، نه این گونه نمیشود.یکی از کارهایی که ما انجام میدهیم برای توسعه بازاریابی مقصد، فم تریپ است و شما باید چند کار دیگر هم انجام دهید که ما آنها را نداریم. نکتهای که من توییت کرده ام همین است اگر ایران قصد داشت که در این موضوع خود را نشان دهد حداقل در نمایشگاه ADM که برای اعراب است که جز اصلیترین بازارهای گردشگری است شرکت میکرد و یک غرفه میگرفت حتی در آن جا هم نیامده است.
اگر کسی بخواهد به صورت فردی به این حوزه ورود کند باید چه پارامترهایی را در نظر بگیرد؟ خانم رستمی کجا اشتباه کرده است؟
خوب به این موضوع برگردیم. خانم رستمی میگوید که من هدفم از این داستان این است که چهره ایران را که به صورت یک محتوای بسیار منفی و بد در شبکههای اجتماعی است، بهبود ببخشم. ما هم میگوییم دم شما گرم، باشد، اما از همین جا چالش شروع میشود و تصویری که شما نشان میدهید تصویر واقعی نیست.
آنچه که شما در فمتریپ به طور کلی در بازاریابی گردشگری نشان میدهید و هر فعالیت، عکس یا ویدیویی که ارائه میکنید باید آن چیزی باشد که مسافر وقتی پای خود را به این مملکت میگذارد چه با تور چه به طور شخصی، بتواند آن را تجربه کند آن چه که ایشان نشان میدهد که بخش زیاد آن غیر قابل انجام و غیر قابل باور است.
معضلی که شروع شد از این جا بود که اصلا شما چه چیزی میگویید؟ در کاخ گلستان اگر روسری شما پایین بیفتد یا با فلان لباس بروید شما را بیرون میکنند. در میدان نقش جهان مسافر خارجی من یک مقدار موهایش بیرون بود که با ما برخورد کردند بعد هدی رستمی میآید با آن لباس، مد، فشنی که راه انداخته جلوی مسجد شاه و در میدان میرقصد! چه کسی، کدام گردشگری این کار را میتواند بکند! برای همین بود که من گفتم اگر خانم رستمی میگفت من میخواهم تبلیغ بکنم و از ایران یک ویدئوی تبلیغاتی بسازم، بسیار دست آن باز بود و میتوانست کارهای بسیاری بکند. ایشان حتی رفته و کارهایی را هم انجام داده که نیازمند مجوزهای سخت و سنگین است اما نتوانسته محتوا و تصویر مناسبی از همانها هم ارائه کند.
در نتیجه آنچه که از منظر شخصی خود به عنوان کسی که برگزار کننده فم تریپ بوده و هستم و در تعداد فم تریپ از کشورهای مختلف شرکت کردم، لازم بگویم و همیشه در مورد آن بحث کردهام موضوع صداقت و شفافیت است که در پیام هر کدام از آن اینفلوئنسرها، بلاگرها و یا حتی فروشندگان باید دیده شود یعنی هم از این طرف باید صداقت و شفافیت باشد و هم از آن طرف آنها باید همین را نشان دهند.
من به عنوان یک روزنامه نگار یا کسی که رسانه دارم باید واقعیت را بگویم حالا من نمیگویم همه بد ایران را گفتند، قرار است خوب آن را بگوییم. نگفتم خوب آن را هم فقط باید بگوییم، گفتم حرف غیر واقعی را نگوییم. این نکتهای بود که خیلی در مورد آن بحث شد و جنجالهای بسیار زیادی به راه افتاد که یک بار از جریان طبیعی خود هم خارج شد. به خودی خود این حرکت بسیار حرکت خوب و کار درستی است و همه آن را برای تصویر سازی انجام میدهند، ولی کلید واژه فم تریپ غلط است حتی مدیا فم تریپ هم اگر میخواهد باشد آنچه که از خروجیهای این موضوع به ما نشان داده میشود، بیشتر تبلیغ ساختن است، چون شما در تبلیغ خیلی مواقع اجازه دارید فراتر از یک واقعیتی عمل بکنید، اما در مورد این که شما بخواهید به عنوان یک اینفلوئنسر، بلاگر، مدیا رسانه، شفافیت و صداقت داشته باشید، من نمیگویم بد آن را نشان دهید، خوب آن را نشان دهید، ولی خوب واقعی آن را نشان دهید.
حالا که ما وزارت گردشگری داریم که البته نو پا هم هست اگر بخواهیم واقعا تحولی در بحث صنعت گردشگری ایجاد کنیم به نظر شما موضوع فمتریپ میتواند به ما کمکی بکند؟
یکی از چالشهای اساسی که ما در زمینه گردشگری داریم و از نظر من هم اشتباه است این است که ما همه زور خود را میزنیم که برویم از خارج توریست بیاوریم، در صورتی که گردشگری داخلی ما هنوز با کمبود سرویس بهداشتی مواجه است. هنوز ما از نظر سرویس، آموزش خدمات، تعداد هتل و خیلی از چیزهای دیگر زیرساخت محسوب میشود چالش داریم، همین الان اگر مسافر خارجی بخواهد بیاید ما چالشهای زیادی مثل فقر سیستم جابجایی مسافر، نداشتن راهنمای مناسب و فقر هتل خوب را داریم.
انگار شما میخواهید مهمان دعوت کنید، ولی هنوز خانه خود را آب و جارو نکردهاید، هنوز برای مهمان، غذا نپختهاید، بعد هم یک ساعت مانده به شام او را دعوت میکنید و هیچ چیزی هم آماده نکردید! چه امکاناتی برای آن مهمان فراهم کردهاید؟! بعد چه اتفاقی میافتد؟!
طبیعتا طرف میآید و همه نگاهش را به سمت منفی میبرد. همین جور که الان تمام کشورها شروع کردهاند سطح امنیت سفر در ایران را به سمت صفر برده اند و به هم پیغام میدهند که به ایران سفر نکنید و اگر سفر کردید همه چیز تقصیر خودتان است. کانادا امروز زد، آمریکا چندین روز پیش زد، خیلی از کشورها در وضعیت زرد و نارنجی هستند پس الان قبل از هر کاری حتی اگر قرار است فم تریپ انجام بشود شما اول باید زیر ساخت آن را درست کنید. فم تریپ مرحلهی پایانی است که شما همه آن محصول را آماده کرده باشید. به عنوان یک مقصد گردشگری باید همه چیز را برای پذیرایی از ۳ هزار نفر آماده کنید در حالی که شاید ۱۰۰ نفر دارند میآیند. حالا شروع کنید ۴ نفر اینفلوئنسر ببرید، خبرنگار دعوت کنید، بلاگر هتل دعوت کنید، بیایند آنجا را ببینند و بنویسند. به آژانسها زنگ بزنید تا بیایند، فرمهای فروش آنلاین درست کنید، دعوت به سفر مجانی کنید و حالا آنها بروند بفروشند. بعد هم به مهمان بیشتر فکر کنید.
چالشهای ما آنقدر دومینویی است که واقعا فم تریپ به عنوان آخرین کارهایی است که باید به آن برسید.
نکته مهم این است شما هنوز مدیریت سفر داخلی را نمیتوانید کنترل کنید، حالا میخواهید یک مارکت جدید را توسعه دهید؟ الان واقعا یک سری از چیزها باید از سر ایران رفع بشود. گردشگرها از خدایشان است که به ایران بیایند، خیلیها دوست دارند بیایند، ولی آن قدر موانع وجود دارد. مثلا اگر روی پاسپورتشان مهر بخورد و خواستند از اینجا به جای دیگر بروند، دردسر نشود. به ما گفتهاند اگر پیش شما بیاییم فلان میشویم، آنقدر چالشهای زیادی داریم که حتی طرف تصویر بدی هم از ایران ندارد، ولی نمیتواند که بیاید.
و حرف آخر
اینها چالشهایی بود که من به عنوان برگزار کننده و کسی که کمی درس آن را خوانده و کار آن را انجام میدهد، دارم میبینیم. یک نکتهی دیگر هم این که من همین الان برای دوبی صد تا نماینده از آژانسها را میبرم، داد و بیداد هم نمیکنم، چون اصلا نیازی به این کارها نیست. من به آن آژانسی که کار دارم میروم و به آن میگویم آقا شما دعوت هستید و بیایید. بعد از برگشتن هم چک میکنم که فلانی چرا نمیفروشید؟ میگویم مگر من تو را نیاوردم که بفروشی پس چی شد؟ وقتی شما مدیا فم تریپ را برای کشورها و مقاصد دیگری مطرح میکنید دلیل برای داد و بیداد کردن ندارد. اتفاقا شما باید در حاشیه بایستید و اجازه بدهید آنها بروند در کشورهای خود روی مخاطب هایشان هیاهو کنند. شما باید کاری کنید آنها در آنجا هیاهو بکنند، نه این که در اینجا برای خودتان دردسر درست کنید و آن قدر دعوتیهای خود را به حاشیه ببرید که بعد مجبور بشود استوری خود را پاک بکند.
یا مثلا طرف یک میلیون و ۴۰۰ نفر را فالووینگ میکند و یک میلیون و ۳۰۰ نفر فالوور دارد، این چه پروفایلی است که یک نفر میتواند داشته باشد! و خیلی از چیزهایی که فیک هستند و من انتخاب این آدمها را درست نمیدانم. چون موقعی که من میخواهم مدیا انتخاب بکنم پروفایلها را مقایسه میکنم و با n میلیونها اصلا کاری نداریم. ما نگاه میکنیم ببینیم آن آدم با چه بازاری تاثیر گذاری بیشتری دارد ممکن است ۱۰۰ هزار یا ۵ هزار نفر داشته باشد، ولی ۵ هزار مدیر هتلهای لاکچری دنیا آن فرد را فالو میکنند، من با آن کار دارم، اصلا دلیل ندارد من مثلا n میلیون نفر فالوور داشته باشد. ترجیح میدهم سراغ افرادی بروم که روی بازارهای خود تاثیر گذار هستند و این که این آقا یا خانم از کجا هستند خیلی مهم است.