افزایش قیمت چهار قلم کالای اساسی در کشور حسابی ذهن عوام‌الملک را در هفته گذشته به خود مشغول کرده اما خوشبختانه با درایت خواص همه مشکلات در حال حل شدن است.
دیدارنیوز ـ عوام‌الملک:
جمعه ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۱
خبر شکایت یک زوج هندی از پسر و عروس‌شان را به خاطر بچه‌دار نشدن خواندم. گفته‌اند چون برایشان نوه نیاورده‌اند پولی که خرجشان کرده‌اند را باید پس بدهند. گران هم حساب کرده بودند. خوب شد اولیا ما خیلی اخبار هند را دنبال نمی‌کنند وگرنه بدآموزی داشت. البته ممکن است این خبر به خواص ایده بدهد که برای اولیای زوج‌هایی که بچه‌دار نمی‌شوند جریمه نداشتن نوه وضع کنند. اینطوری هم درآمدهای مالیاتی بالا می‌رود و هم نرخ زاد و ولد بیشتر می‌شود. مخصوصا الان که قرار است به عوام پول هم بدهند باید به فکر چرخاندن پول هم بود و این فکر بدی نیست. فیلم دیدار سرزده ابراهیم از یکی از مراکز توزیع مرغ را دیدم. خوشبختانه مرغ گرم و منجمد موجود بود و عوام هم با آرامش مشغول خرید بودند. یکی دو نفر کمی نگران بودند اما ابراهیم به آن‌ها قول داد که تا زنده هست اجازه نمی‌دهد عوام از گرانی آسیب ببینند. خیال من و عوام‌النسا راحت شد. اصولا که افزایش قیمت چهار قلم کالا باعث گرانی نمی‌شود اما اگر هم بشود چون ابراهیم زنده است ما آسیبی نمی‌بینیم.
امروز بزرگواران شهرهای مختلف مثل همیشه حرف‌های مهم و آموزنده‌ای زدند. صحبت‌های بزرگواران تهران و کرج و مشهد و اصفهان و همدان و چند شهر دیگر را خواندم. تقریبا یک حرف را با مثال‌ها و لحن‌های متفاوت گفتند. فهمیدم که با اینکه اقتصاد کشور از پنجاه سال پیش بیمار شده است اما ابراهیم متخصص جراحی هم هست و چون جراحی بدون درد و خونریزی نمی‌شود نباید خیلی نگران مرغ و روغن باشیم و حالا اصلا اگر نخوریم چه عیبی دارد؟ مخصوصا کسانی که با اینکه قبلا ماکارونی دوست نداشته‌اند اخیرا ماکارونی خریده‌اند باید مواظب باشند. البته خوشبختانه عوام هم حواسشان هست و اتفاقا امروز ظهر در تهران بعد از شنیدن صحبت‌های خوب احمد، علیه حسن و اسحاق شعار داده‌اند. صحبت‌های غلامعلی از خواص اصولی را خواندم. گویا کش کار در تلفن همراه عوام است و از دست خواص در رفته است و همه چیز کش می‌آید. اخبار مذاکرات را دنبال کردم. انریکه که به ایران آمده بود در فرودگاهی در آلمان بازداشت شد. نشان می‌دهد غربی‌ها چقدر نگران تاثیرگذاری ما روی عواملشان هستند. میخائیل هم اعلام کرد که روسیه ممکن است فعلا صلاح نداند که مذاکرات به نتیجه برسد. عیبی ندارد. باید به حرف‌هایش فکر کرد. روس‌ها همیشه خیر و صلاح ما را خواسته‌اند.
شنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیشب قبل از خواب پاسخ میخائیل به یکی از عناصر مشکوک معلوم‌الحال ایرانی‌نما که زیر توئیت او ادعا کرده بود روس‌ها مانند خر در گل کرده‌اند را خواندم. معلوم بود این وسط یک خر گم شده است. اگر زودتر مساله صیانت از عوام در فضای مجازی اجرایی شده بود در این شرایط سخت و جنگی کشور روسیه، عده‌ای جرات نمی‌کردند میخائیل و دوستان روسمان را برنجانند. تصاویر حضور محمد، معاون اول ابراهیم در میدان میوه و تره‌بار اسلامشهر را دیدم. خوشبختانه ارزانی و فراوانی به صورت همزمان وجود داشتند. چه خوب است که ابراهیم و محمد هر جا می‌روند همه چیز خوب است. اصلا ای کاش ابراهیم و محمد مدام به جای نشستن پشت میز در میدان‌های مختلف حاضر می‌شدند تا همه مشکلات کشور حل بشوند. این روزها چون همه چیز رو به بهبود است هر چیزی که می‌خواهم در خاطرات روزانه بنویسم به این نتیجه می‌رسم که بهترش را در روزهای قبل نوشته‌ام.
یکشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۱
یکی از خواص‌الدوله اسلامشهر اعلام کرد پس از بازدید دیروز محمد، ۵ تن روغن خوراکی برای یکی از فروشگاه‌های این شهر تامین شده است. خیلی خوب است. روش خوبی هم هست. دیروز هم نوشتم که اگر ابراهیم و محمد به جای نشستن در دفترهایشان از صبح زود رو به نقاط مختلف حرکت کنند و درباره این چیزها دستور بدهند فراوانی و ارزانی، بیشتر هم می‌شود و عوام بهتر می‌فهمند که خواص چقدر مهم و خوبند. گویا در ورزشگاه‌های کشور قرار است کرونا برگردد. چون اعلام شد مسابقات فوتبال لیگ کشور قرار است تا آخر فصل بدون تماشاگر برگزار شود. حیف شد. حالا که دوباره نشاط دل‌های جامعه زیاد شده است کرونا اجازه نمی‌دهد عوام به شکل مناسب در ورزشگاه‌ها پایکوبی کنند. احتمالا توطئه غربی‌هاست و می‌خواهند شیرینی جراحی اقتصادی را به کام عوام تلخ کنند.
دوشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۱
دفاع مصطفی، خواص‌المله تهران و متخصص احتراق موتورهای درون‌سوز، از خودروسازهای داخلی را خواندم. گفت که ادعای باز نشدن کیسه هوای خودروها در تصادفات صحت ندارد و به فرض هم که صحت داشته باشد نقص فنی است و باید برطرف شود. مثل همیشه حرف حساب زد. در صنعت هوانوردی هم اگر هواپیماها به خاطر نقص فنی سقوط کنند تلاش می‌شود نقص فنی در هواپیماهای بعدی برطرف شود نه اینکه به این بهانه سراغ شرکت‌های هواپیمایی دیگر و واردات هواپیما بروند. چقدر خوب است که مصطفی حواسش به حمایت از صنعت خودروسازی کشور هست. محمد اعلام کرد که روغن و مرغ و تخم مرغ بیش از نیاز عوام در بازار وجود دارد و در نتیجه ارزان‌تر از قیمت‌های اعلامی فروخته می‌شوند. خبر خوب و مهمی‌ست. عده‌ای می‌خواهند جوسازی کنند و بگویند قیمت آن چهار قلم کالا بالاست و عوام نمی‌توانند بخرند و برای همین در فروشگاه‌ها مازاد آن‌ها وجود دارد. دروغ می‌گویند. حرف راست را باید همیشه و فقط از دهان خواص شنید. عوام نباید فریب بخورند. حدود ظهر خبرهایی درباره شلوغی بعضی ایستگاه‌های اتوبوس در تهران شنیدم. احتمالا در نتیجه ۲۰۰ روز خدمت علیرضا، عوام بیشتری تصمیم گرفته‌‌اند از اتوبوس‌های واحد برای رفت و آمد استفاده کنند. چون در تابلوهای بزرگی که علیرضا در سطح شهر نصب کرده تا همه بفهمند چقدر کار کرده است راجع به اتوبوس‌ها هم چیزهایی نوشته است. خبر آمد که عده‌ای از رانندگان گفته‌اند امروز می‌خواهند دور هم جمع شوند و اگر بشود از علیرضا تشکر کنند. ترکیب این همه دستاوردهای بلدیه و نشاط رانندگان و مسافران باعث شلوغی ایستگاه‌های اتوبوس شد. یکی از معاونان حسین اعلام کرد قرار است به کوبا نفت بدهیم و غلات بگیریم. این هم دستاورد جدید عصر ابراهیم است. دستاوردهای قبلی چیزهایی شبیه پشم و چای و ماشین از مغولستان و اندونزی و چین و اینجور جاها بود. خیلی خوب است که روز به روز نیازمان به استفاده از پول در مبادلات تجاری خارجی کم می‌شود. گزارشی از تلویزیون بودجه‌بگیر را دیدم. خانم زنگ‌آبادی برای خرید به فروشگاه رفته بود. خانواده‌شان چهار نفری بود و یک میلیون و دویست هزار تومان یارانه گرفته بودند. تخم‌مرغ و روغن و ماکارونی و شیر و پنیر و برنج خرید و هشتصد و پانزده هزار تومان پول داد. خانم زنگ‌آبادی خیلی خوشحال شد و گفت از اول هم گفته بود یک چیزی از ته یارانه‌ها برایش می‌ماند. شاید خوب باشد خانم زنگ‌آبادی این مبلغ اضافه یارانه را کنار بگذارد و آخر هفته با اعضای خانواده چهار نفره یک سفری بروند و استخوانی سبک کنند. آخر شب اخباری درباره احتمال تعطیلی فردای تهران به خاطر آلودگی هوا شنیده می‌شد. کار بدی نیست. مخصوصا که امروز ایستگاه‌های اتوبوس هم شلوغ بود و همه برادران و خواهران خسته شدند. به نظر می‌رسد رانندگان هم به زمان بیشتری برای تشکر کردن از علیرضا نیاز داشته باشند. قطعا خواص مثل همیشه بهترین تصمیم را برای ما عوام می‌گیرند.
سه‌شنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
مصاحبه احد، خواص‌المله ملایر، را خواندم. باعث شد ماجرای خانواده محمدباقر و سیسمونی، دوباره یادم بیاید. خانواده محمدباقر با هزینه شخصی رفته بودند و واقعا کار بدی‌ست که عده‌ای در زندگی خصوصی ایشان سرک کشیدند تا بفهمند برنامه محمدباقر و خانواده‌اش برای خرید سیسمونی چیست. دوباره از شنیدن اینکه محمدباقر برای سفر خانواده‌اش هزینه شخصی هم داده ناراحت شدم. با آن وضع دارایی شخصی و موجودی حساب‌های محمدباقر قطعا فشار اقتصادی زیادی به ایشان آمده است. امیدوارم مجبور نشده باشد موتور پسرش را بفروشد. ای کاش خواص لااقل یک وامی برای محمدباقر جور کنند که تا حدی بتواند از زیر بار فشار هزینه‌های سفر دربیاید. اگر لازم بود من، به عنوان حضرت عوام الملک، حاضرم با مدیر مسئول دیدارنیوز صحبت کنم و با اینکه حقوق نمی‌گیرم اما یک نامه کسر از حقوق بگیرم و ضامن محمدباقر بشوم. خود احد هم می‌تواند ضامن دوم محمدباقر شود و یک وام خیلی خوبی با بهره و بازپرداخت مناسب برای محمدباقر بگیریم. از همین‌هایی که همه ما عوام همیشه می‌گیریم.
تصاویری از مشهد به دستم رسید. تعداد زیادی از اطفال در یک میدان بزرگی جمع بودند و شادی می‌کردند. این تصاویر قطعا غربی‌ها و اذناب داخلی‌شان را ناامید می‌کند. خوشبختانه اطفال بیرون از ورزشگاه بودند و خطر کرونا هم نداشت. صحبت‌های آقای سردار درباره طرح ناظر را خواندم. از این به بعد اگر کسانی فکر کنند داخل خودروهایشان جایی غیر از ایران است عکس خودشان و پلاک ماشینشان را با هم می‌فرستند تا بفهمند که آقای سردار و دوستانش حواسشان به همه چیز است. فقط باید مراقب بود که روی لینک‌های ناشناس کلیک نکنیم که باعث خالی شدن حساب‌های بانکی‌مان شود. چون آقای سردار و دوستانش نمی‌توانند همزمان هم حواسشان به حجاب نداشتن عده‌ای از نسوان فریب‌خورده باشد و هم مواظب این باشند که کلاهبردارها حساب‌های عوام ساده‌لوح را خالی نکنند. ما عوام باید یاد بگیریم یک جاهایی خودمان مسئولیت‌پذیر باشیم. شب خبر آمد که محمد دستور داده مسابقات فوتبال با حضور تماشاگران برگزار شود. چقدر خوب است که این روزها محمد همه جا هست. قاعدتا محمد دستور داده کرونا را از ورزشگاه‌ها ببرند و عوام را بیاورند. بخشی از تصاویر یک برنامه تلویزیون بودجه‌بگیر درباره فوتبال را در تلگرام دیدم. ظاهرا تیم استقلال که قهرمان فوتبال ایران شده، کاپیتان نداشته چون در تصاویر بازیکنان این تیم خبری از وریا نبود. خیلی دستاورد بزرگی‌ست که یک تیم فوتبال بتواند بدون کاپیتان قهرمان شود. چقدر خوب است که تلویزیون بودجه‌بگیر همه دستاوردهای کشور را نشان می‌دهد.
چهارشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۱
گزارش‌ها و مقالات چند روزنامه بودجه‌بگیر را خواندم. خیالم راحت شد. مشکلی نیست. عوام هم راضی و خوشحالند و با خیال راحت همکاری می‌کنند. مهم است که در زمان انجام جراحی همراهان بیمار وارد اتاق عمل نشوند و حواس تیم جراحی را پرت نکنند. اتفاقا یکی از روزنامه‌های بودجه‌بگیر هم نوشت که اگر اقتصاد ما از برخی کشورهای همسایه عقب‌تر است به جایش ماهواره‌ای داریم که به مدار ۵۰۰ کیلومتری پرتاب شده است. اشک شوق در چشمانم حلقه زد. از این به بعد اگر اجاره را نتوانستم سر موقع بپردازم به صاحبخانه می‌گویم به مدار ۵۰۰ کیلومتری نگاه کند و بداند ما همه آنجا یک ماهواره داریم و برای گرفتن یا بالا بردن اجاره‌اش عجله نکند. حتی موقع خرید آن چهار قلم کالا هم باید به خودمان بگوییم قیمت‌ها هر چقدر هم بالا رفته باشند هنوز ارتفاعشان از مدار ۵۰۰ کیلومتری کمتر است و نباید نگران باشیم. گزارشی از زمان انتظار خانواده‌های ایرانی برای خانه‌دار شدن را خواندم. از ۲۲ سال در سال ۹۹ به ۳۲ سال رسیده است. تقریبا درست و خوب است. یعنی کسانی که تازه کارشان را شروع کرده‌اند اگر خوب کار کنند و بتوانند هزینه‌هایشان را مدیریت کنند و آن چیزی که از ته یارانه‌ها برایشان می‌ماند را خرج اعطینا نکنند می‌توانند دو سال بعد از بازنشستگی صاحب خانه بشوند. خیلی خوب است. اصلا درستش این است که یک نفر بعد از اینکه بازنشسته شد و کارهای اداری بازنشستگی را که تقریبا همان دو سال طول می‌کشد انجام داد بتواند صاحبخانه شود که الان می‌شود.
پنجشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۱
یکی از عوام از یزد برایم تصویری از یک بیلبورد نصب‌شده در شهر را فرستاد. برای اولین بار در کشور گوشت و مرغ را با چک دو ماهه می‌فروشند. خبر خوبی‌ست. ای کاش تخم مرغ را هم در لیست می‌گذاشتند. اگر تخم مرغ را با چک دو ماهه بفروشند می‌شود مرغ مناسبی پیدا کرد که حاضر شود روی تخم‌ها بخوابد تا جوجه شوند و وقتی موعد چک‌ها رسید هم پول تخم‌ها را می‌دهیم و هم مرغ‌هایی داریم که خودشان می‌توانند تخم جدید بگذارند و گوشتشان هم قیمت دارد. اصلا بهتر است به جای خاطره‌نویسی مفتی، به دنبال خرید تخم مرغ چکی باشم. خبر برگزاری جلسه ستاد تنظیم بازار به ریاست محمد را خواندم. برای افزایش اجاره‌بها سقف گذاشتند. کار درست و خوبی‌ست. باعث رونق می‌شود. چون اکثر صاحبخانه‌ها به مستاجرهایشان اعلام می‌کنند قصد فروش خانه‌هایشان را دارند و یا خانه‌هایشان را نیاز دارند و در نتیجه مستاجرها به دنبال خانه‌های جدید می‌گردند و کلا سر اصنافی مثل بنگاه‌‌های معاملات مسکن و شرکت‌های حمل بار حسابی شلوغ خواهد شد. جراحی خوب همین است. هم اجاره خانه بالا نرفته و هم رونق به بازار بعضی مشاغل برمی‌گردد.
تصویر نامه مدیر عامل شرکت عزیزی که مشکل واکسن کرونا در کشور حل کرده به رییس بانک مرکزی را دیدم. گویا یکی از به اصطلاح بانک‌های خصوصی اسم این شرکت را در لیست ابربدهکاران بانکی قرار داده است. تاسف‌بار است. اگر این شرکت نبود اصلا الان معلوم نبود مدیر عامل و کارکنان آن به اصطلاح بانک هنوز سالم بودند که بتوانند فهرست ابربدهکاران بانکی را بنویسند و با این گستاخی اسم آن شرکت را هم در لیست قرار بدهند. امیدوارم تنبیهشان کنند و برای دلجویی یک وام مناسب جدید به آن شرکت بدهند که باز هم برایمان واکسن تولید کند. بالاخره ممکن است کرونا دوباره به ورزشگاه‌ها و یک سری جاهای دیگر در یک زمان‌هایی برگردد. روزنامه بودجه‌بگیر خواص‌الدوله گزارشی نوشت و ثابت کرد مصرف روغن در ایران دو برابر بقیه نقاط جهان است. چقدر خوب است که خواص وسط جراحی از مطالعه آمار و گزارش‌های جهانی هم غفلت نمی‌کنند و به ما عوام هم اطلاعات می‌دهند. قبل از خواب شنیدم دستور داده‌اند بیلبورد تبلیغ فروش چکی گوشت و مرغ در یزد جمع‌آوری شود. ناراحت شدم. باز من یک ایده ناب اقتصادی به سرم زد و عده‌ای سنگ‌اندازی کردند. با ناراحتی خوابیدم. همین مسائل باعث می‌شود خیلی از عوام در شب‌های جمعه حوصله فرزندآوری پیدا نکنند.
