تیتر امروز

سردار علایی: نابودی اسرائیل حتمی است، چون امام (ره) فرمودند
گزارش اختصاصی دیدارنیوز از مراسم چهل و چهارمین سالگرد شهادت محمد منتظرالقائم

سردار علایی: نابودی اسرائیل حتمی است، چون امام (ره) فرمودند

سردار حسین علایی در مراسم چهل و چهارمین سالگرد شهادت محمد منتظرالقائم ضمن بیان روایت خود از عملیات آمریکایی طبس و نحوه به شهادت رسیدن منتظرالقائم، در دفاع از عملیات ایران علیه اسرائیل گفت: اسرائیل...
در جستجوی روزنه‌ای حدفاصل ساختار حقیقی و حقوقی
عماد بهاور، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران در تنگنای بیست و نهم

در جستجوی روزنه‌ای حدفاصل ساختار حقیقی و حقوقی

در بیست و نهمین برنامه از تنگنا و فصل سوم آن، حامد شجاعی میزبان عماد بهاور، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران است و درباره تحولات درونی این تشکل و برخی مسائل مهم فضای سیاسی گفت‌وگو کرده است.
تیم اقتصادی دولت، دردی که درمان نمی‌شود/ خلجی: بیکاری، تورم و نقدینگی کاهشی و اقتصاد در حال رشد، تیم اقتصادی دست نمی‌خورد
«دیدارنیوز» چالش‌های تیم اقتصادی دولت را بررسی کرد:

تیم اقتصادی دولت، دردی که درمان نمی‌شود/ خلجی: بیکاری، تورم و نقدینگی کاهشی و اقتصاد در حال رشد، تیم اقتصادی دست نمی‌خورد

از ابتدای شروع به‌کار دولت سیزدهم تحلیل‌گران از تیم اقتصادی انتقاد کرده‌اند و معتقدند دولت و مجلس به دلیل نگاه‌‌های سیاسی دست به تغییر مثبت در کابینه نمی‌زند. گزارش جای نکاهی اجمالی به این موضوع...

افشای راز یک جنایت بعد از ۱۷ سال!

مهرماه سال ۸۳ پدری ناپدید شد و برادر جوانترش با همسر او ازدواج کرد و یک فرزند هم دارند، اما اکنون بعد از گذشت ۱۷ سال پرده از رازی مخوف برداشته شد.

کد خبر: ۱۱۸۲۶۳
۱۰:۱۲ - ۱۹ دی ۱۴۰۰

افشای راز یک جنایت بعد از17 سال

دیدارنیوز ـ خودرو‌های پلیس آژیرکشان به سمت خیابان محصل شمالی در حرکت بودند. هیاهوی عجیبی درون بی سیم‌ها به گوش می‌رسید.

بنابه دستور قاضی ویژه قتل عمد مشهد، گروه تخصصی امداد و نجات از ایستگاه ۸ آتش نشانی هم عازم خیابان مذکور شدند. قاتل، اما خیلی خونسرد به صندلی عقب سمند تکیه داده بود. زن جوان، اما نگرانی در چهره اش موج می‌زد و حالا بعد از گذشت ۱۷ سال از قتل شوهرش، تصمیم گرفته بود راز این جنایت هولناک را فاش کند. می‌گفت: فرزند طلاق بودم و هیچ گاه در زندگی رنگ خوشبختی را ندیدم! بعد از آن که در دفن جسد با برادر شوهرم همکاری کردم، ماجرا به گونه دیگری رقم خورد و ...

ماموران آگاهی چند ساعت قبل و در پی اعترافات مرضیه، همسرش را نیز در منطقه خواجه ربیع دستگیر کرده بودند و حالا قرار بود مکان دفن جسد شکافته شود.

ابتدا همدست قاتل به درون منزلی راه یافت که سال‌ها در کنار همسرش زندگی کرده بود. او گوشه‌ای از اتاق را نشان داد که به عنوان پذیرایی استفاده می‌شد چرا که این منزل نقلی فقط دارای یک آشپزخانه و پذیرایی کوچک بود. بعد از آن وقتی قاتل هم به آن نقطه اشاره کرد، عملیات گروه امداد با تجهیزات فنی برای حفر کف پذیرایی آغاز شد.

نیرو‌های آتش‌نشانی با دستگاه‌های سنگین حفاری سنگ فرش‌های سیمانی و سرامیک‌ها را شکافتند و بعد از آن هم با بیل و کلنگ و پتک، ضربات محکم را فرود می‌آوردند، اما خبری از بقایای جسد نبود. لوله فاضلابی که از کف اتاق عبور کرده بود شبهه عجیبی را به وجود آورد چرا که مشخص بود لوله پلاستیکی فاضلاب عمر چندانی ندارد.

تحقیقات به صورت تلفنی از فردی که مالک منزل بود، ادامه یافت، اما او گفت: من کف اتاق را فقط سیمان و سرامیک کرده ام! بدین ترتیب بررسی‌های کارآگاهان به مالکان قبلی رسید تا این که یکی از آن‌ها به تغییر و تحول بیشتر در منزل مسکونی اشاره کرد و گفت: من حدود ۳۰ سانتی متر کف اتاق را با نخاله‌های ساختمانی بالا آوردم و در منزل را هم جابه جا کردم.

دوباره «محمد» (قاتل) به درون اتاق هدایت شد. او می‌گفت: گودالی را که حفر کردم حدود ۵۰ سانتی متر از دیوار فاصله داشت، اما من لوله فاضلاب را هنگام حفرگودال ندیدم! در همین حال همدست او که حالا همسرش بود، این معما را پیچیده‌تر کرد. او گفت: وقتی «محمد» کف اتاق را حفر می‌کرد کلنگ او به لوله فاضلاب خورد و لوله شکست. آب از لوله سرازیر شده بود که به ناچار آن را ترمیم کرد و بعد جسد را زیر لوله فاضلاب قرار داد، اما در هیچ کجای لوله نقطه ترمیمی وجود نداشت و حفاری‌ها هم به نتیجه نمی‌رسید.

گروه دیگری از نیرو‌های آتش نشان به خیابان محصل شمالی آمدند. قرار شد کمی بالاتر از محل مورد اشاره قاتل و به عمق حدود ۲ متر حفر شود چراکه مالک قبلی منزل حدود نیم متر کف اتاق را بالا آورده بود.
حفاری‌ها ادامه یافت تا این که ناگهان آستین پیراهن قرمز رنگ مقتول از زیر خروار‌ها خاک نمایان شد. بالاخره بقایای جسد از دل خاک بیرون زد و جمجمه مقتول درون پوشش پلاستیکی قرار گرفت، اما هنوز هم قاتل با خونسردی کنار در منزل ایستاده بود و به صحنه کشف بقایای جسد برادرش می‌نگریست.

به آرامی در کنار او قرار گرفتم و پرسیدم: "پشیمان نیستی؟ " مکثی کرد و انگار که کلمه عجیبی را می‌شنود، گفت: پشیمان؟ چرا باید پشیمان باشم؟ او در یک حادثه ناگهانی کشته شد. تقصیر خودش بود، نباید با من درگیر می‌شد حالا من چرا باید پشیمان باشم؟

اما زن جوان آهی کشید و گفت: خیالم راحت شد، در این ۱۷ سال خیلی زجر کشیدم. هربار که نام " محسن" (مقتول) بر زبان فرزندانم جاری می‌شد، وحشت سراسر وجودم را فرا می‌گرفت. من یک دختر و یک پسر از همسر سابقم (مقتول) داشتم و آن‌ها الان که بزرگ شده اند همواره به دنبال یافتن پدر گم شده خود بودند.

در پی کشف بقایای جسد، قاتل ۳۹ ساله در محل وقوع جنایت به قاضی" گفت: "محسن" برادر بزرگ ترم بود که خیلی مادرم را اذیت می‌کرد. او مرا هم به این خانه آورد که در کنارش باشم و از او پشتیبانی کنم چرا که فردی شرور و چاقوکش بود. همه اهالی او را می‌شناختند. من هم در این خانه به خیاطی مشغول شدم و چوبی را زیر میز خیاطی گذاشته بودم تا اگر دزدی به خانه آمد، او را با چوب بزنم، اما در یک روز پاییزی (مهر سال ۸۳) به خاطر مسائل مادی با هم مشاجره کردیم و من هم با چوب او را زدم، وقتی روی زمین افتاد با دستانم گلویش را فشردم تا خفه شد. پس از آن هم گودالی در خانه اش حفر کردم و پیکر او را درون چاله انداختم. دو روز بعد هم کف اتاق را با سیمان پوشاندم و با زن برادرم ازدواج کردم که حالا نیز یک فرزند دارم.

برچسب ها: حوادث
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی