مجمع عمومی انجمن اسلامی جامعه پزشکی ایران در حالی برگزار شد که دو سخنران اصلی آن عموما به آخرین وضعیت اصلاحات و آسیبشناسی این جریان سیاسی پرداختند.
دیدارنیوز ـ سرویس سیاسی: کانون توحید تهران صبح دهم دی ماه ۱۴۰۰، میزبان بیست و نهمین مجمع عمومی انجمن اسلامی جامعه پزشکی ایران بود. در این مراسم علاوه بر تشریفات و برنامههای معمول برای مجمع عمومی، درباره آخرین وضعیت جبهه اصلاحات و آیندهای که میتواند پیش روی آن باشد نیز سخن رانده شد. پس از خوشامدگویی مجری مراسم و پخش کلیپهایی به احترام جانفشانیهای کادر درمان در دوره طولانی شیوع ویروس کرونا، دو سخنرانی نیز انجام گرفت که موضوع اصلی آن اصلاحطلبی و موضع آن در شرایط امروز بود.
نخستین سخنران مراسم دکتر ظفرقندی دبیر کل انجمن اسلامی جامعه پزشکی بود که درباره دو مقوله مهم یعنی بحران کرونا و انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ صحبت کرد. دکتر ظفرقندی در موضوع کرونا خطاب به مسئولان گفت: «کسانی که اهل رصد خبرها و خطرها هستند میدانند که از ابتدای همهگیری بلای خانمانسوز و مهلک کرونا و در مراحل مختلف گفتیم و نوشتیم، هشدار دادیم و گاهی فریاد زدیم که مسئله کرونا و سلامت مردم و واکسیناسیون را مانند بسیاری امور دیگر با مسائل سیاسی و ایدئولوژیک گره نزنید و برای نجات جان انسانها از هر طریق ممکن واکسن معتبر وارد کنید. تهیه واکسن و درمان کرونا صرفا باید براساس نگرش علمی و مصالح ملی و فارغ از مسائل سیاسی صورت گیرد.»
دکتر ظفرقندی افزود: «بارها گفتیم که برای سلامت انسان و نجات جان مردم هیچ حرامی وجود ندارد، ولی محدودیتهای مصنوعی واردات واکسن چه تحمیلی و چه خودساخته باعث تهدید جان هزاران انسانی شد که اگر به موقع اقدام شده بود امروز زنده و در میان خانوادههایشان بودند و کشور نیز در مدار تعادل و حیات اقتصادی قرار میگرفت.
تعلل بیش از حد در امر وارد کردن واکسن و امید واهی به وعدههای غیر محقق برای تولید و تحویل پنجاه میلیون واکسن داخلی تا آخر شهریورماه نیز مثل بسیاری از امور دیگر نه با مواخذهای همراه بود و نه با پاسخگویی. ولی آنچه مسلم است بر اساس همه قواعد عالم و سنتهای الهی و نیز انتظار بحق مردم اقداماتی که برای حفظ جان و سلامت مردم باید انجام میشد و به هر دلیلی انجام نشد مستوجب بررسی و پاسخگویی در محضر مردم و در پیشگاه خداوند قهار خواهد بود.»
دکتر ظفرقندی سپس وارد موضوع انتخابات ریاست جمهوری اخیر شد و گفت: «مقوله دیگری که در سال ۱۴۰۰ به وقوع پیوست، رسیدن به ایستگاه پایانی جمهوریت نظام با اعمال شدیدترین حالت حذف و انحصار نظارت استصوابی در انتخابات ریاست جمهوری بود. در این انتخابات حتی چهرههای میانهرو اصلاحطلب و اصولگرا هم بر اساس برنامهریزی و مهندسی صورت گرفته توسط نهاد اطلاعاتی و امنیتی و اجرای شورای نگهبان از چرخه رقابت حذف شدند.
دکتر ظفرقندی ادامه داد: «امروز فاصله معنای انتخابات با اهداف و آمالی که در آغاز توسط بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران مطرح شد به بعیدترین وجه ممکن رسیده است و در حدی است که عملا امکان انتخابات آزاد از اکثریت ملت سلب شده است.
در شرایط حاضر یقینا جبران و اصلاح فاصله بعید ایجاد شده در امور کشور با اهداف فوق الذّکر و تحقق آزادی و حاکمیت ملی در ید قدرت و مسئولیت رهبر معظم است. بزرگترین مانع در مسیر این اصلاح تجمیع و ترکیب نا میمون نهادها و نیروهای غیرپاسخگو، غیر شفاف، مبسوط الید و بعضا غیر قانونی و پنهان است که در اکثر امور سرنوشت کشور و مردم را به دست گرفتهاند.»
وی افزود: «افزایش چشمگیر مهاجرت نخبگان، خانوادهها و سرمایههای کشور اگرچه توسط حاکمان و مسئولان سرگردان در سیاست و قدرت مورد توجه قرار نمیگیرد، ولی در واقع پدیدهای است نگران کننده و ایرانسوز که نشان از شرایط مبهم و نامطلوب برای ماندن و موجب رفتن به ناکجا آبادی دیگر است که شاید مطلوب و شاید سراب باشد. این تمایل روزافزون به مهاجرت نشانهای از احساس نومید شدن از اصلاح وضع موجود و فرسودگی روحی و تهی شدن از فرهنگ و هویتی است که به آن دل بستهایم و البته حسرت و افسوس آنان که به عشق ایران و خدمت به مردم در کشور ماندهاند، ولی به دلیل نگرش تبعیض آمیز و غیر خودی تلقی شدن، مجال خدمت و بهرهگیری از علم و ظرفیتشان را ندارند بیشتر از کسانی است که کشور را به امید فضایی بهتر و با ثباتتر ترک کردهاند. ایشان مظلوم جریان مسلطی هستند که ایران را برای همهی ایرانیان نمیداند و بجای شایسته سالاری با نوعی آپارتاید علمی و سیاسی راهها و مسئولیتها را صرفا برای آنان که به رویههای تحمیلی و ایدئولوژی مسلط تمکین کنند باز و مجاز میدانند.»
دکتر ظفرقندی در ادامه نیز گفت: «در چنین شرایطی اصلاحات جامعهمحور و مردمگرا تنها گفتمان مؤثری است که توسط اقتدارگرایان و حاکمان شنیده خواهد شد. افراد و احزاب اصلاح طلب باید همراه مردم، حامی مردم و جلودار مردم به روشنگری و طرح مطالبات آنها بپردازند، برقراری ارتباط وثیق دوسویه و همراهی با اقشار مختلف، معلمان، کارگران، دانشگاهیان و دانشجویان، پزشکان و پرستاران، هنرمندان ... و تقویت نهاد جامعه از طریق روشنگری و تبیین شرایط موجود و آینده پیشروی کشور در ابعاد اقتصادی، معیشتی، فقر، فساد و رانت و بحرانهای اجتماعی از قبیل مشکلات زنان، مهاجرت نخبگان، اعتیاد و آسیبهای روانی و ارائه راهحلهای منطقی و علمی برای رفع معضلات و مشکلات فوق و تدوین برنامههای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی با تاکید بر نجات کشور و توسعه پایدار و منافع ملی و نیز حمایت از مردم و همراهی و سخنگویی برای مطالبات اساسی اقشار مختلف، مسیری است که در آینده نه چندان دور صاحبان قدرت را به پاسخگویی و تمکین به قانون مقیّد خواهد کرد.»
سخنران بعدی مراسم نیز دکتر محمدرضا خاتمی نماینده سابق مجلس بود که به عنوان مهمان در این مجمع حضور پیدا کرد. دکتر خاتمی در ابتدا از انجمن اسلامی جامعه پزشکی به عنوان یکی از قدیمیترین و منسجمترین نهادهای مدنی در جریان اصلاحات یاد کرد و گفت از اینکه در این جمع حضور یافته احساس خوشحالی میکند. او با این عبارت سخن خود را آغاز کرد: «یکی دو سالی هست که بنده صحبتی در رسانهها نداشتم، اما امروز بنا به محذوریتی که برایم پیش آمد صحبت میکنم، چون حرف زدن کار آسانی است. صحبتهای بنده در این جلسه عموما برداشتهای خود بنده است در این مورد که چرا در حوزه اصلاحات به این وضعیت رسیدیم و چطور میتوانیم رهیافتی برای برونرفت از وضعیت فعلی پیدا کنیم، چه برای جریان اصلاحات، چه برای جمهوری اسلامی و چه برای کشور عزیزمان ایران...»
دکتر محمدرضا خاتمی در ادامه به دو جریان سیاسی و اجتماعی اشاره کرد و گفت: «در میانهای جریانهای سیاسی و اجتماعی دو گروه هستند که کار آسانی دارند، چون صورت مسئله را پاک میکنند. گروه اول براندازان هستند که همیشه گفتهاند "تا جمهوری اسلامی هست همین شرایط هست و کاری نمیشود کرد" و این گروه بیشترشان هم در خارج از کشور هستند و به نظر بنده از درد و رنج مردم اطلاعی ندارند و راهی هم ندارند جز اینکه که به کانونهای قدرت و ثروت در خارج متصل شوند. ایدههایی که مطرح میکنند نیز کمترین احتمال وقوع را دارد چرا که مردمی که یک بار انقلاب کردند را نمیشود با ناکجاآبادی که این گروه تصویر میکنند به حرکت واداشت. قطعا مردم بر این مبنا هزینه نمیکنند و نسل بعدی را گرفتار نخواهند کرد.»
او در مورد گروه دوم نیز گفت: «گروه بعدی کسانی هستند که اکثریت کانون قدرت را در کشور در اختیار دارند و برداشتهای خاصی از دین، جمهوریت، اسلامیت و مردم دارند چشمشان را هم به روی واقعیتها بستهاند و آنقدر پیش میروند تا بالاخره با واقعیتها مواجه شوند.»
خاتمی با اشاره به جریان اصلاحات در این بین گفت: «اما گروه سوم جریان اصلاحات است که کار سختی در پیش دارند. ما میدانیم چه میخواهیم، اما نمیدانیم چگونه باید به خواستههایمان برسیم. ما شفافیت و رقابت میخواهیم، انتخابات آزاد و آزادی میخواهیم، پیشرفت میخواهیم و این که میدانیم رشد و پیشرفت کشور بدون دموکراسی اتفاق نمیافتد. حکومت تا در ریل دموکراسی قرار نگیرد رسیدن به توسعه و پیشرفت بسیار مشکل است اگر غیرممکن نباشد!»
وی ادامه داد: «اما چرا به وضعیت امروز رسیدیم؟ اینکه چه عواملی باعث شد اصلاحات با آن افقی روشنی که به وجود آورد به وضعیت امروز رسید قطعا نیاز به مجال دیگری برای بحث دارد، اما به عقیده بنده باید به اعمال و رفتار خودمان نگاهی داشته باشیم و تغییراتی در درون خود ایجاد کنیم. نگاه من به درون است.»
خاتمی در توضیح بیشتر گفت: «ما فکر میکردیم حاکمیت برای مردم، آسایش و رفاه میخواهد، اما روشهای ما را نمیپذیرد یا نمیخواهد این اتفاق به دست جریان اصلاحات رخ بدهد. فکر میکردیم حاکمیت به تدریج با این مفاهیم آشنا میشود. اما به نظرم ما اشتباه کردیم. از نگاه بنده حاکمیت خواهان اقتدار و برتریجویی در کشور، منطقه و حتی جهان است و توسعه و پیشرفت را هم فدای این موضوع میکند. برای حاکمیت مردم اولویت اول نبوده و این ایدئولوژی است که اهمیت داشته است. عزت از نگاه حاکمیت یعنی اقتدار نظامی، نه اقتدار اقتصادی، اقتدار علمی یا رفاه برای مردم.»
محمدرضا خاتمی معتقد است که جریان اصلاحات باید در ادامه نحوه تعامل خود را با حاکمیتی که چنین تفکری دارد مشخص بکند. او در ادامه گفت: «نکته مهم دیگر این است که به دلیل پیشرفت در حوزه ارتباطات، تغییرات و فاصله زیادی بین نسلها به وجود آورده و ما حتی با نسل جدید کشور خودمان هم نمیتوانیم ارتباط درستی برقرار کنیم. البته که در جریان اصلاحات نیز یک سری دُگمهای هست، یک جور آفتهایی هست که در جمهوری اسلامی هم بوده که باید آنها را اصلاح کنیم تا با نسل جوان ارتباطمان شکل بگیرد. مثلا برای نسل جوان چندان مهم نیست که چه کسی بهتر است رئیس جمهور شود یا نماینده مجلس، نسل جدید دنبال توسعه سیاسی نیست. آنها زندگی آرام میخواهند و سبک زندگی برایشان مهم است.»
از نگاه محمدرضا خاتمی وضعیت به گونهای است که نسل جوان چندان فرقی بین اصلاحطلب و اصولگرا نمیبیند و آنها را سر و ته یک کرباس میداند: «نسل جدید به ما اصلاحطلبها میگوید شما آدمهای خوبی هستید، اما مشکل ما را نمیتوانید حل کنید و درد ما را نمیفهمید. اما راهحل چیست؟ از نگاه من، ما باید این موضوع را تبیین کنیم که نهایتا باید در یک نظام اجتماعی زندگی کنیم که مردم همهکاره آن باشند. در وهله اول بازسازی این رابطه با مردم باید اتفاق بیفتد. در واقع به گونهای رفتار کنیم که مردم بپذیرند در چهارچوب همین نظام اجتماعی بتوانیم وضعیت آنها را بهتر کنیم.»
محمدرضا خاتمی در ادامه راهحلهای مناسب برای جریان اصلاحات را از نگاه خود تشریح کرد که فایل صوتی آن را میتوانید بشنوید.
سگ زرد برادر شغال !