تیتر امروز

نشست مشترک سه نماینده مجلس و ورزشکاران
مربیان و ورزشکاران رشته‌های رزمی در دیدارنیوز دغدغه‌ها و مطالبات خود را بیان کردند+ ویدیو و عکس

نشست مشترک سه نماینده مجلس و ورزشکاران

سمیه رفیعی، علیرضا سلیمی و محمدحسین حسینی بحرینی نمایندگان مجلس شورای اسلامی در سالن اجتماعات دیدارنیوز با تعدادی از مربیان، باشگاهداران و پیشکسوتان ورزش در رشته‌های رزمی، دیدار و گفت‌وگو کردند.
اقتصاد، جامعه و مرگ، سه حلقه گمشده در جنگ
دیدار بررسی می‌کند

اقتصاد، جامعه و مرگ، سه حلقه گمشده در جنگ

موضوعی که در میان بروز پدیده جنگ کمتر به آن توجه می‌شود، تاثیرات اجتماعی آن است، از این رو از چند قرن پیش جامعه شناسان توجه ویژه‌ای به این موضوع داشته و نظرات متفاوتی را بیان کرده اند که در این...

بازخوانی پرونده‌های قتل جنجالی؛ از اعدام آرمان و شهلا تا مرگ اکبر و آزاده

آرمان، شهلا، ریحانه، آزاده، اکبر و نام‌های دیگری که با پرونده‌های قتل گره خورده‌اند. پرونده‌هایی که در آن همه قربانی‌اند. گزارش نسرین نیکنام مروری دارد بر تاریک و روشن این پرونده‌های هولناک...

کد خبر: ۱۱۵۰۴۹
۱۲:۴۴ - ۰۴ آذر ۱۴۰۰

قتل های جنجالی ایران

دیدارنیوز: نام‌های شهلا جاهد، ریحانه جباری و آرمان عبدالعالی همیشه در اذهان باقی خواهند ماند؛ نام‌هایی که معروفیت آن‌ها برای کسب مقام قهرمانی در یک رشته ورزشی و هنری یا کشف اثری جذاب یا گرفتن پست و مقام نبود بلکه همگان این‌ها را به عنوان قاتلانی می‌شناسند که به جای محکوم کردنشان با آن‌ها همدردی کردند تا جاییکه خیلی از مردم متحد شدند تا در قالب گروه‌های مختلف با انتشار یک خواسته آن هم بخشش از خانواده‌های مقتولان، جانی دوباره به آنان ببخشند، اما ...

این گزارش بعد دیگری هم دارد و فارغ از پرداختن به متهمان قتل، درباره مقتولانی حرف خواهیم زد که نوع به قتل رسیدنشان همواره در اذهان عمومی باقی خواهد ماند و بی شک نبود آن‌ها هیچ گره‌ای را از پرونده شان باز نکرد.

در این گزارش در نظر داریم پرونده‌های خاصی را بررسی کنیم که حتی با گذشت زمان هم همچنان خبرساز بوده و خواهند بود؛ روایت‌های پیش رو نه قضاوت دارد نه قرار است درباره سرنوشت قاتلان اعدام شده اظهار نظری کند، بلکه گزارش روایت دیگری است از ماجرا‌های اتفاق افتاده.

روایت اول: اکبر مرد!

دو پرونده قتل جنجالی که در روز‌های اخیر فضای مجازی را تسخیر کرده است، خبر مرگ اکبر خرمدین پدر بابک بود که چند روز پیش به دلیل ایست قلبی درگذشت و اجرای حکم اعدام آرمان بعد از تعویق افتادن‌های مکرر؛ پرونده‌هایی که در آن اجساد مقتولان به سطل زباله انداخته شده بود و به جز یکی، بقیه اجساد هرگز پیدا نشد و هرکدام از این پرونده‌ها به روش متفاوتی مختومه شد.

اکبرخرمدین پیرمردی که دو فرزند و داماد خودش رو کشته و تکه تکه کرده بود، بعد از چندماه حبس با سکته قلبی درگذشت؛ پرونده قتل‌های مختلف خرمدین به دلیل گذشت اولیای دم قرار هم نبود به جزای سنگینی ختم شود، اما گویا قرار بود سرنوشت اکبر به گونه دیگری رقم بخورد.

زمانی که خبر کشته شدن بابک خرمدین به شیوه مثله شده منتشر شد، تا مدت‌ها اذهان عمومی را درگیر کرد و حتی به جرات می‌توان گفت که تاثیر روانی زیادی بر جامعه گذاشت؛ بعد از انتشار خبر مرگ اکبر خرمدین همانطور که جامعه نسبت به قتل بابک واکنش نشان داده بود در مواجه با این خبر هم اظهار نظر‌های زیادی مطرح شد؛ خیلی‌ها گفتند اینکه می‌گویند "این دنیا دار مکافاته" درست نیست"؛ "خیلی‌ها آرزو می‌کردند کاش دادگاه‌های بیشتری برای این قاتل تشکیل می‌شد" و برخی هم معتقدند که باید کاوش‌های عمیق تری درباره ریشه‌های روانی و جامعه‌شناسانه قتل‌هاش صورت می‌گرفت.

این پرونده می‌توانست لقب عجیب‌ترین پرونده قتل سال‌های اخیر را از آن خود کند، اما با مرگ اکبر خرمدین همچنان انگیزه قتل فرزندان و دامادش از نگاه او مسکوت ماند و باید دید مادر بابک در نبود همسرش که ترس از او باعث سکوتش شده بود، حرفی برای گفتن دارد و دلیل یا دلایل این قتل‌ها را بیان می‌کند یا نه.


بیشتر بخوانید: اهدای عضو پارادوکسی از مرگ تا حیات؛ امیر، امید بخشید


روایت دوم: آرمان قاتل بود؟

آرمان عبدالعالی که متهم به قتل غزاله بود هم بعد از هشت سال حبس صبح دیروز اعدام شد و او که یک هفته مانده به تولد ۱۸ سالگی‌اش با اتهام قتل غزاله را و رها کردن پیکرش در یکی از سطل‌های زباله راهی زندان شد بعد از هشت سال حبس و بیش از ۶ بار رفت و بازگشت به پای چوبه دار، سرانجام اعدام شد.

پدر و مادر آرمان این سال‌ها هرچه در توان داشتند برای نجات جان فرزندشان مایه گذاشتند. از رسانه‌های داخلی و خارجی بگیر تا سلبریتی‌ها و افراد معروف؛ اما پدر و مادر غزاله نمی‌توانستند از خون تنها دخترشان به راحتی بگذرند. خصوصا که جسد غزاله هرگز پیدا نشد.

در مورد آرمان هم روایت‌های زیادی بیان شد؛ برخی افراد معتقد بودند که آرمان باید اعدام شود تا درس عبرتی برای جوانان باشد؛ آن‌ها با اشاره به درس خواندن آرمان در حبس معتقد بودند آنقدر هم که باید عذاب‌وجدان نداشته است؛ حتی از خرج کردن پول‌های کلان توسط والدینش حرف می‌زدند و همین را دلیلی برای عدم بخشش می‌دانستند.

اما از سوی دیگر نگاه برخی از کسانی که نمی‌خواستند آرمان اعدام شود این بود که؛ آرمان این سال‌ها تغییر کرده، درس خوانده و از این ماجرا درس گرفته که می‌تواند تبدیل به فرد مفیدی در جامعه شود.

در ماجرای آرمان ماجرا از قضاوت هم عجیب‌تر شده بود و انگشت اصلی اتهام رو به سمت قوانین جزایی کشور گرفته شد که می‌گویید درصورت بخشش اولیای دم، آرمان آزاد می‌شود و به زندگی عادی برمی گشت و این برای خانواده داغدار و افکار عمومی غیرقابل هضم است، در نهایت با اعدام شدن آرمان بخش تاریک پرونده اش روشن نشد و بخشی از افکار عمومی از روایت‌های این پرونده اقناع نشدند.

یک نکته برای ماجرای آرمان و اکبر

بخش زیادی از افکار عمومی اعتقاد دارند شاید بشود با تغییرات در برخی قوانین و روزآمد کردن آن‌ها راه‌های میانه‌تری جلوی پای اولیای دم قرار داد و به جای اعدام راه حل‌های دیگری پیدا کرد.

به عنوان مثال اگر خانواده غزاله می‌دانستند آرمان حداقل ۲۰-۳۰ سال در حبس می‌ماند حاضر به اعدام او نمی‌شدند و شاید مشمول زمان شدن این پرونده تاثیری روی آن‌ها می‌گذاشت و از سوی دیگر شاید اگر پدران می‌دانستند که کشتن فرزندان‌شان ممکن است به مرگ یا زندان ابد خودشان ختم شود آنقدر راحت دست به داس و ساطور نمی‌بردند.


بیشتر بخوانید: مقررات جدید در مورد سقط جنین؛ بحران زیر پوست شهر


روایت سوم: ریحانه اعدام شد ...

یکی دیگر از جنجالی‌ترین پرونده دهه ۸۰، پرونده‌ مربوط به ریحانه جباری بود که به اتهام قتل مرتضی عبدالعلی سربندی در تاریخ شانزدهم تیرماه سال ۱۳۸۶ راهی زندان شد؛ در همان ساعات اولیه متهم پرونده ریحانه شناخته شد به دو دلیل وجود چاقوی خون آلود و روسری خونی در خانه اش.

البته ریحانه روایت‌های مختلفی را از آن شبی که سربندی به قتل رسید بیان کرد و گاهی برای خود شریک می‌تراشید و گاهی خود را مبرا می‌دانست و در نهایت می‌گفت که برای حفظ جانش از تجاوز این کار را کرده است.

اما دلایلی که پلیس و پزشک قانونی مطرح کردند هیچ کدام از دلایل ریحانه را تائید نکرد و پس از انجام تحقیقات توسط بازپرس ویژه قتل و برگزاری جلسات رسیدگی در دادگاه کیفری استان، دادگاه نهایتاً با اعلام ختم رسیدگی با احراز اتهام قتل عمد، ریحانه جباری را به قصاص نفس محکوم کرد که رای صادره از سوی شعبه‌ی ۲۷ دیوان‌عالی کشور نیز تائید شد.

البته صدور این حکم‌ها پایان ماجرا نبود؛ ریحانه و خانواده‌اش از همه راه‌ها برای گریز از اعدام استفاده کردند و پس از قرار گرفتن پرونده در مرحله‌ی اجرا، ریحانه ادعا‌های قبلی خود را که در جهت احراز صحت یا سقم آن‌ها را تغییر داد از این رو تحقیقات بسیاری صورت گرفت و برای مدت زمان طولانی نیز پرونده به مسیر دیگری افتاد. 

تمام تلاش ریحانه این بود که بتواند رای دستگاه قضا را برگرداند، اما در نهایت تمام ادعا‌های او در جریان پرونده دوباره بررسی شد و کذب بودن آن‌ها در مراحل مختلف دادرسی توسط بازپرس، قضات دادگاه کیفری استان (پنج نفر) و قضات دیوان عالی کشور احراز شد، اما علیرغم همه این ماجرا‌ها دادستانی در جهت حصول سازش و کسب رضایت اولیای دم تلاش کرد و با وجود برگزاری جلسه‌ای با حضور اولیای دم و قاتل و خانواده‌ی وی، اولیای دم در نهایت خواستار اجرای حکم قصاص شدند که حکم صادره سحرگاه سوم آبان ۱۳۹۳ اجرا شد.

اظهار نظر‌های مختلفی هم درباره ریحانه از همان سال ۸۶ تا ۶ سال بعد یعنی سال ۹۳ که حکم اعدام او تائید و اجرا شد، مطرح بود و ظن خیلی‌ها او قاتل نبوده، اما حسن تردست، قاضی بازنشسته‌ای که حکم قصاص ریحانه جباری را صادر کرد، در گفتگو با روزنامه قانون تاکید کرد که از صدور حکم اش مطمئن است.

روایت چهارم: آزاده نامداری و مرگ بی صدا

یکی از اتفاقات تلخ هفتم فروردین سال جاری فوت آزاده نامداری، مجری سابق صداوسیما، بود که قاضی شهریاری سرپرست دادسرای امور جنایی خبر فوت او را تایید کرد و پس از انتقال جسد او به پزشکی قانونی، جسد این مجری مورد کالبدگشایی قرار گرفت و همین موضوع سبب شد تا حرف و حدیث‌هایی درباره علت فوت او در جامعه مطرح شود و گمانه درباره به قتل رسیدن یا خودکشی او در صدر اخبار قرار گرفت.

اما سردار علیرضا لطفی رییس پلیس آگاهی تهران بزرگ موضوع به قتل رسیدن مجری سابق را رد کرد و درباره ماجرای مرگ آزاده گفت که در یافته‌های علمی و جنایی ما هیچ اثری از ورود به قتل و جرح و ... در این پرونده وجود نداشت.

غیر از سردار لطفی، عباس مسجدی آرانی رییس سازمان پزشکی قانونی و حتی اسماعیلی سخنگوی سابق قوه قضاییه هم تاکید داشتند که احتمال قتل منتفی است، زیرا هیچ اثری از ورود زوری به منزل، بازکردن اجباری در، آثار ضرب وجرح روی بدن و نظایر آن به دست نیامد.

وقتی همه صاحب نظران متفق القول موضوع قتل را رد کردند، شایعه خودکشی آزاده بر سر زبان‌ها افتاد و تنها بودن او در منزل در ایام عید این گمانه را تقویت بخشید که او با قصد قبلی تصمیم داشته که تنها بماند، اما پلیس اعلام کرد که حتی دست نوشته‌ای که در آن به قصد خودکشی اشاره کرده باشد به دست نیامد.

ماجرا پیچیده‌تر و کار برای پزشکی قانونی سخت‌تر شد، از این رو تصمیم مسوولان این سازمان این بود که تحقیقاتی بیشتری انجام دهند و افکار عمومی منتظر ماند تا پاسخ شفافی از سازمان پزشکی قانونی دریافت کند.

رییس سازمان پزشکی قانونی کشور در پاسخ به سوال مبنی بر اینکه نتیجه آزمایشات و نظریه پزشکی قانونی در پرونده آزاده نامداری چه بود؟ گفت که ما یک سازمان علمی و تخصصی هستیم و یک بخش از ۱۰ بخش رسیدگی پرونده هستیم و به همین جهت در اطلاع رسانی هم معذوریم و به عهده قاضی پرونده هست.

همین اظهار نظر مسجدی آرانی سبب شد که توپ به زمین قوه قضاییه پرتاب شود از این رو اسماعیلی سخنگوی سابق قوه قضاییه درباره اینکه آیا آزاده نامداری خودکشی کرده یا به قتل رسیده است؟ گفته بود در این پرونده بررسی‌های دقیق حکایت دارد که پرونده جنایی نیست و وجه جنایی ندارد و نتیجه پزشکی قانونی و همکاران فنی و پلیس آگاهی دلالت بر غیرجنایی بودن پرونده دارد و اولیای دم اعم از والدین و همسرشان از هیچ کس اعلام شکایت نکردند و پرونده فاقد شاکی است. آن‌ها نتایج پزشکی قانونی و پلیس آگاهی را پذیرفتند و مشکلی وجود ندارد.

هر چند در این میان نه قاتلی وجود داشت و نه مقتولی، اما پرونده آزاده نامداری هم برای همیشه در گوشه‌ای از ذهن مردم به دلیل مبهم بودن باقی ماند و در آخر معلوم نشد که او به مرگ طبیعی فوت کرد یا ...

روایت پنجم: شهلا جاهد؛ عاشقی که عشقش را انکار نکرد

۲۲ اردیبهشت ۹۹ مصاحبه قاضی پرونده شهلا جاهد بعد از گذشت ۱۰ سال از اعدامش نام او را بار دیگر بر سر زبان‌ها انداخت. شهلا جاهد همسر موقت ناصر محمدخانی، بازیکن سابق فوتبال بود که به اتهام قتل همسر او به قصاص محکوم شد. اما ماجرای این قتل که به یکی از جنجالی‌ترین و طولانی‌ترین پرونده‌های جنایی ایران تبدیل شد چه بود؟

سال ۸۱ بود که خبر قتل لاله سحرخیزان، همسر ناصر محمدخانی، ستاره‌ی سابق تیم‌های ملی و پرسپولیس منتشر شد و چیزی نگذشت که نام خدیجه جاهد معروف به شهلا، همسر صیغه‌ای محمدخانی به میان آمد. شهلا ابتدا هرگونه اتهامی را انکار می‌کرد و از آنجایی که مدرکی علیه او وجود نداشت یک سالی را در بازداشتگاه سپری کرد. اما دست آخر بعد از ملاقاتی با ناصر محمدخانی به قتل لاله سحرخیزان اعتراف کرد. با توجه به اعتراف شهلا جاهد، دادگاه او را متهم به قتل شناخت، اما وقتی شهلا را برای بازسازی صحنه‌ قتل بردند بسیاری از صحبت‌های او ضد و نقیض از آب درآمد.

ادعا‌های ناصر محمدخانی هم در رأی نهایی پرونده تأثیرگذار بود. او مدعی شد شهلا جاهد کلید خانه‌ او و همسرش را در اختیار داشت و بدون رضایت او مخفیانه به خانه‌ی آن‌ها می‌رفت و او و همسرش را زیرنظر می‌گرفت.

پرونده‌ی شهلا جاهد با ابهامات زیاد دیگری هم همراه بود. علاوه بر صحبت‌های ضد و نقیض متهم اصلی، بسیاری از مدارک و شواهد به دست آمده هم با یکدیگر جور در نمی‌آمدند. اشتباهات زیادی هم در روند تحقیق و رسیدگی صورت گرفت.

این پرونده مملو از ابهاماتی بود که هرگز پاسخی به آن‌ها داده نشد. با وجود همه‌ این ابهامات و کش و قوس‌ها، اما شهلا جاهد دست آخر در روز ۱۰ آذر سال ۸۹ اعدام شد.

ماجرای شهلا جاهد به قدری جنجالی بود که به نظر می‌رسد هرگز فراموش نخواهد شد و هر از گاهی تصویر و خبر جدیدی پای این قصه‌ی تلخ و پرابهام را دوباره به رسانه‌های ایران می‌کشد.

روایت‌های تلخی که فراموش نمی‌شوند

آرمان، ریحانه، شهلا، آزاده و ... نام‌های دیگری هم حتما هستند که ماجرایشان تا این اندازه رسانه‌ای نشده است. پرونده این قتل‌ها و دادگاه‌های طولانی و رنج‌های بی‌پایان افرادی درگیر در ماجرا برای سال‌ها اذهان عمومی را درگیر کرده است. شاید این ماهیت جوامع است که در آن‌ها گاه این رخدادهای تراژیک نمایان می‌شود. با این حال یک چیز روشن است که در این پرونده همه قربانی هستند: از قاتل و مقتول گرفته تا خانواده آن‌ها و حتی دستگاه قضایی که گاه خود هم در چنبره قوانین گرفتار است و تا افکار عمومی که سال‌ها و سال‌ها با این کابوس‌ها دست و پنجه نرم می‌کنند. 

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی