تیتر امروز

نشست مشترک سه نماینده مجلس و ورزشکاران
مربیان و ورزشکاران رشته‌های رزمی در دیدارنیوز دغدغه‌ها و مطالبات خود را بیان کردند+ ویدیو و عکس

نشست مشترک سه نماینده مجلس و ورزشکاران

سمیه رفیعی، علیرضا سلیمی و محمدحسین حسینی بحرینی نمایندگان مجلس شورای اسلامی در سالن اجتماعات دیدارنیوز با تعدادی از مربیان، باشگاهداران و پیشکسوتان ورزش در رشته‌های رزمی، دیدار و گفت‌وگو کردند.
اقتصاد، جامعه و مرگ، سه حلقه گمشده در جنگ
دیدار بررسی می‌کند

اقتصاد، جامعه و مرگ، سه حلقه گمشده در جنگ

موضوعی که در میان بروز پدیده جنگ کمتر به آن توجه می‌شود، تاثیرات اجتماعی آن است، از این رو از چند قرن پیش جامعه شناسان توجه ویژه‌ای به این موضوع داشته و نظرات متفاوتی را بیان کرده اند که در این...
حمله ایران به اسرائیل/ جمهوری اسلامی تجاوز به منافع خود را بر نمی‌تابد
انتقام پس از حمله تروریستی به کنسولگری

حمله ایران به اسرائیل/ جمهوری اسلامی تجاوز به منافع خود را بر نمی‌تابد

بعد از حمله تروریستی روز ۱۳ فروردین رژیم اسرائیل به کنسولگری ایران در سوریه، که باعث شهادت چند فرمانده سپاه شد، ایران شنبه شب ۲۵ فروردین‌ماه حملات گسترده پهپادی و موشکی خود را به اسرائیل انجام...
مروری بر صحبت‌های اخیر رئیس قرارگاه عمار

کدام حق را به زبان زور می‌گیریم؟

مهدی طائب رئیس شورای قرارگاه راهبردی عمار در اظهارنظری در مورد مذاکرات احیای برجام گفته است: اگر در مذاکره حقمان را ندهند ما این قدرت را داریم که با زبان زور حقمان را بگیریم. یادداشت روح الله نخعی نقدی است بر این اظهار نظر.

کد خبر: ۱۱۴۳۰۰
۱۱:۳۹ - ۲۴ آبان ۱۴۰۰

دیدارنیوز ـ روح الله نخعی*: رئیس شورای قرارگاه راهبردی عمار در گفت‌وگویی با خبرگزاری ایسنا درباره مذاکرات پیش روی احیای برجام گفته است: «مذاکره‌کنندگان باید به طرفین مذاکرات گوشزد کنند که اگر در مذاکره حق ما را ندهند ما این قدرت را داریم که با زبان زور حق‌مان را بگیریم و در آن صورت برای آن‌ها خیلی گران تمام می‌شود.» مهدی طائب افزوده است: «مذاکره‌کنندگان ما الان باید خط قدرت را حفظ کنند یعنی در مذاکرات به دشمن تفهیم کنند که اگر حق ما را به صحبت و عدالت ندهند، حق را با قدرت از او خواهیم گرفت. باید شرکت‌کنندگان در جلسات مذاکره این موضوع را بدانند؛ امروز آمریکایی‌ها این را فهمیدند؛ چراکه وقتی با زور به میدان آمد تا نفت نفتکش ما را بدزدد، ما با زور نفت را از آن‌ها پس گرفتیم.»

آن چه بدیهی است این که قدرت و توان کشور‌ها در حوزه‌های مختلف، بر روند مذاکرات دیپلماتیک آن‌ها تأثیر دارد، خواه این قدرت سیاسی باشد، اقتصادی، نظامی یا هر نوع قدرت دیگر. اما صحبت‌های طائب فراتر از این می‌رود. او می‌گوید اگر آن چه موضوع مذاکره است، در مذاکره به ایران نرسد، با زور پس گرفته خواهد شد. این صحبت، سؤالی بدیهی را پیش می‌کشد: چگونه؟ در واقع با نگاهی به موضوع مذاکرات این سؤال پیش می‌آید که حقوقی را که در این مسیر از ایران ضایع شده چگونه می‌شود با زور «گرفت»؟

مسئله اصلی مذاکرات احیای برجام، چنان که از نام آن مشخص است، احیای توافقی است که با حضور و همراهی ۷ کشور از جمله ایران و سه نهاد چندجانبه بین‌المللی، یعنی سازمان ملل متحد، آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای و اتحادیه اروپا، به امضا رسیده است و به موجب آن حقوق و وظایفی برای همه طرف‌ها تعریف شده است. تا اینجای کار در صحبت‌های مقامات دولت فعلی ایران نیز مشخص است که لااقل فعلا بنا نیست ایران دوباره به خانه اول برگردد و بر سر محتوای برجام و حقوقی که در آن برخورداری ایران از آن مؤکد شده صحبت کند یا مسائل دیگری را به آن بیفزاید، بلکه تنها بناست شرایط، زمینه‌ها و روند بازگشت همه طرف‌ها به تعهداتشان و بازگشت ایالات متحده به این توافق به بحث گذاشته شود. ایران یا اساسا هر طرف دیگری چگونه می‌تواند با «زور» توافق دیپلماتیک را احیا کند؟ مگر غیر از این که اساسا زنده ماندن برجام تا این لحظه و وجود این مذاکرات به این خاطر است که تلاش آمریکا برای اعمال «زور» بر آن، بی‌نتیجه بوده است؟ مگر اساسا برجام نتیجه غلبه رویکرد‌های دیپلماتیک بر رویکرد‌های قهری نبوده است؟

ناچاریم فرض کنیم که منظور طائب، نه برجام که محتوا و تبعات آن است یا به عبارت دقیق‌تر، تحریم‌ها و رفع آن‌ها. اگر ما در مذاکرات برجام به نتیجه رفع تحریم‌ها نرسیم یا در این مسیر به مشکلی برخورد کنیم، چه طور می‌شود با «زور» تحریم‌ها را برداشت؟ کار ایران در مسیر تقابل با راهبرد فشار حداکثری آمریکا که برخلاف قوانین بین‌المللی و یک‌جانبه بوده است، البته ظاهرا به استفاده از زور نیز رسیده است و در نمونه‌هایی مثل ماجرای نفتکش‌ها، قوه قهریه به کار رفته است، اما این استفاده از قوه قهریه در جای خود تنها به کار حفظ منابع ایرانی آمده است. ایران با خبر اخیر اعلام کرده است که اگر لازم باشد برای حفظ اموال خود از ضبط توسط دیگران از نیرو‌های نظامی استفاده می‌کند.

اما مسئله ایران که در برجام و مذاکرات احیای آن مورد بحث است، نگه‌داری از منابع نفتی ایران نیست؛ بلکه فروش آن‌ها و فروش دیگر اقلام مد نظر ایران و خرید اقلام و کالا‌های لازم توسط این کشور و به طور کلی تعامل تجاری و اقتصادی با کشور‌های دیگر بر مبنای خواست و منافعش است. با «زور» چه طور می‌شود به کسی نفت فروخت؟ یا از کسی چیزی خرید؟ اگر می‌شود چرا اصلا این همه سال ایران گرفتار این همه داستان شده است؟ چرا از همان ابتدا و زمانی که ایران با تحریم‌های چندجانبه مواجه بود، ما با این «زور» تحریم‌ها را خنثی نکردیم و این همه مدت اجازه دادیم منافع ایران آسیب ببیند و این همه تبعات اقتصادی بر کشور تحمیل شود؟ به عبارتی اگر آقای طائب راهی برای حل این معضل با زور بلد بودند چرا زودتر نگفتند؟ دولت حسن روحانی هشت سال این پرونده را در دست داشت، اما پیش از آن، هشت سال هم رئیس‌جمهوری بر سر کار بود که لااقل در زمان انتخابش به جریان محافظه‌کار یا همان اصولگرای سابق و انقلابی فعلی نزدیک بود. الان هم رئیس‌جمهوری که از چهره‌های مهم این جریان شده است مسئولیت را به دست دارد. چرا در آن هشت سال یا این مدت این ایده به کار گرفته نشده است؟ مگر نه این است که تمام مقامات ایران تا بالاترین مقام تأکید داشته اند یک روز هم نباید در عبور از تحریم و حل مسئله ایران تعلل شود؟ ممکن است در پاسخ گفته شود به خاطر هزینه‌های استفاده از قوه قهریه ایران ترجیح داده است از مسیر مذاکره پیش برود. اگر چنین است، پس حالا که ما دوباره در آستانه میز مذاکره هستیم تا همان مسیر را ادامه دهیم، این حرف‌ها چیست؟

نگاه دیگری ممکن است و آن این که ایران «زور» خود را نشان دهد تا طرف‌های دیگر از موضعشان عقب بکشند و حقوق ایران را بدهند. سؤال این که مگر ایران در همین مدت تنش‌ها، «زور» خود را چند بار به نمایش نگذاشت؟ از همین آخرین نمونه گرفته تا ماجرای پایگاه عین‌الاسد، توانایی ایران در زمینه نظامی برای حفاظت از منابع خود و مقابله با تهدید‌ها به نمایش گذاشته شده است. این نمایش قدرت بی‌اثر هم نبوده است و در جای خود محدوده تحمل ایران در اقدامات قهری علیه خود را مشخص کرده است. در نمونه‌های مثل عراق و سوریه نیز باز توانایی نظامی ایران به نمایش گذاشته شده است. رسانه‌های ایران هم به کرات و به گستردگی پوشش داده اند که چگونه هر از گاه، یکی از مقامات سابق یا فعلی کشور‌های غربی یا از مقامات رژیم اسرائیل از توانایی نظامی ایران می‌گوید. مشخصا این تصویر هر اثری که بنا بود گذاشته است. اما در موضوعی که مورد بحث است، ایران در گام بعدی است. یعنی مذاکره با دوست و رقیب و دشمن پس از بی‌نتیجه‌ماندن تقابل. مذاکره البته چنان که اشاره شد در محدوده خود به قدرت نیز وابسته است، اما این مسئله به‌وضوح مسئله‌ای است که با «زور» کسی در آن کاری از پیش نمی‌برد و بعد از حدود دو دهه چالش و تلاش طرف‌های مختلف، این موضوع به نظر مشخص می‌رسد.

سؤال دوم این که آیا در این ایده پیشنهادی این نمایش زور شکل دیگری به خود بگیرد و به عبارتی به سطح بالاتر برود؟ باز مشخص است که در چنین شرایطی، ایران در بعد نظامی به هر نتیجه‌ای برسد، در بحث دیپلماتیک موضع خود را آسیب‌دیده خواهد دید و احتمالا بحث تحریم‌ها نیز از سطح یک‌جانبه دوباره به سطح چندجانبه برسند. آیا ممکن است در آن شرایط نیز در نهایت در این زورآزمایی طرف‌های مقابل به این نتیجه برسند که حق ایران را بدهند و از جدال عقب بنشینند؟ شاید کسانی چنین استدلال کنند، اما چنین مسیری علاوه‌براین که قطعا مسیری بسیار طولانی خواهد بود، به طبع روش‌های قهری هزینه‌هایی سنگین برای ایران نیز خواهد داشت. در شرایطی که به گواه دوست و دشمن، ایران فاصله اندکی با حل مسائل از مسیر دیپلماتیک دارد، چرا باید به دنبال راه‌های صعب‌العبور بود؟

آمریکا اعمال زور علیه ایران را آزمود، اما با همه آثاری که کارزار فشار حداکثری و اقدامات آمریکا بر ایران داشت، در نهایت در هیچ کدام از زمینه‌ها زور آمریکا باعث نشد ایران رفتاری که آمریکا می‌خواهد را پیش بگیرد. ایران نیز از توان خود برای مقاومت و مقابله استفاده کرد تا حالا به نقطه‌ای برسد که دوباره کار از صحنه زورگویی بیرون بیاید و دوباره به میز مذاکره برسد. زورمان را آزمودیم، هزینه‌ها داده شد و حالا به اینجا رسیدیم. از اینجا به بعد آیا صحبت از زور دیگر مبنایی دارد؟

شاید گفته شود چنین صحبت‌هایی در حکم یادآوری قدرت ایران برای طرف‌های مقابل است. باز باید گفته شود که در صحنه‌های عملی این مسئله به میزان لازم مشخص شده است. حال که ایران در فاصله یکی دو هفته دیگر پای میز مذاکره‌ای می‌نشیند که حتی نه برای توافق که برای احیای توافقی آماده است و طرف‌های دیگر نیز همگی پیگیر این میز مذاکره هستند، به نظر می‌رسد که از مرحله این یادآوری گذشته ایم. وقتی طرف مقابل آماده است و بلکه اصرار دارد در مقابل ایران پشت میز بنشیند، غیر از این است که هزینه و فایده ماجرا برای همه طرف‌ها مشخص شده است؟ نیز غیر از این که است که ادعا‌هایی کلی و مبهم مثل این، وقتی معنای مشخصی ندارند، جدی هم گرفته نخواهند شد؟

ادعای دیگر احتمالا این باشد که این صحبت‌ها برای صحنه داخلی است. علاوه‌بر همه آن چه پیشتر گفته شد و به کار رد این ادعا هم می‌آید، باید گفت صحنه داخلی اتفاقا بیش از آن که به چنین اظهاراتی نیازمند باشد، نیاز به چشم‌اندازی از عبور از بحران‌های فعلی و تزریق آسایش و آرامش به جامعه دارد. جامعه ایران دوران سختی را تحمل کرده و می‌کند و اکنون فرصتی پیش روی ایران است که با احیای یکی از دستاورد‌های بزرگ دیپلماتیک تاریخ معاصر ایران، دوباره راه نفس اقتصاد ایران باز شود و فرصت‌ها برای تعقیب منافع مختلف اقتصادی و سیاسی ایران در سطح منطقه و در سطح بین‌المللی مهیا شوند و امید این که از آن‌ها استفاده نیز بشود. ایران فرصت خوبی پیش رو دارد که نتیجه تلاش‌های چندین‌ساله در صحنه بین‌المللی را ببیند و بعد از تحمل مدت‌ها آسیب و فشار، راه‌های بسته را باز کند. در چنین فضایی، آن چه نیاز جامعه ایرانی است، رفع نگرانی‌ها نسبت به این احتمال است که این فرصت از دست برود و گامی بزرگ رو به عقب برداشته شود، اتفاقی که خواهد افتاد اگر محافظه‌کاران دولت و مجلس انقلابی، این فرصت تاریخی را در نیابند. دست و دندان هر کدام کارآیی خود را دارند. گره برجام و تحریم‌ها را با دست دیپلماسی می‌شود به سادگی و به‌سرعت باز کرد.

*روزنامه‌نگار حوزه بین‌الملل

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی