دیدارنیوز ـ حامد شجاعی*: در روزهای منتهی به سیزده آبان، به ابتکار شهرداری تهران بیشتر تابلوها و بیلبوردهای تبلیغاتی با بنرهای بزرگی پوشانده شد که حاوی یک جمله تکراری بود: چرا مرگ بر آمریکا؟
طراحی این بنرها به اعتقاد نگارنده، به خوبی بازتابدهنده شیوه تعامل بخش اصلی قدرت حاکم بر کشور با مردم در سالهای اخیر است. این بخش صاحب قدرت در سه ماه گذشته بیرقیب و صدای مخالف، اداره شهر تهران را نیز مانند همه دستگاهها و قوای حاکمیت به دست گرفته است و به نظر میرسد در عین حال که آنچه را که از منظر خودش صحیح میداند بی مانع و رادعی به پیش میبرد اصرار بر تظاهر به تعامل با افکار عمومی جامعه دارد.
نخستین نکته مترتب بر این تابلوهای تبلیغاتی این است که چهل و دو سال پس از حمله به سفارت آمریکا و فراز و نشیبهای گوناگون در روابط ایران و ایالات متحده اگر مجموعه حاکمیت یقین دارد که تخاصم و قطع رابطه با دولت آمریکا مورد تایید و خواست اکثریت جامعه میباشد چه نیازی به صرف هزینه هنگفت از جیب شهروندان تهرانی برای تبیین دلایل این مساله بر روی تابلوهای تبلیغاتی شهر است؟ آن هم در شرایطی که از چهار سال پیش و همزمان با آغاز به کار شورای پنجم شهر تهران مساله تامین منابع مالی برای اداره پایتخت، بدون روی آوردن به روشهای مخربی همچون شهرفروشی و تراکمفروشی مورد بحث بوده است.
نکته جالب توجه دیگر، طراحی این بنرهای تبلیغاتیست. تو گویی طراحان و تاییدکنندگان این طرحها به گمان خودشان با روشی خلاقانه و در پوشش طرح پرسش قصد داشتهاند شعاری که بیش از چهل و دو سال است ترجیعبند و موسیقی پسزمینه همه برنامهها و مراسم رسمی (از صبحگاه مدارس تا راهپیماییها و تجمعات بوده است) را پیش چشم شهروندان بیاورند، مبادا فراموششان شود. بحث درباره این شیوه طراحی قطعا باید توسط متخصصان تبلیغات یا حتی گرافیک صورت پذیرد، اما نگارنده در مقام یک مخاطب عام تبلیغات شهری اینطور میفهمد که طراحان این بنرها به هیچ وجه قصد پاسخ دادن به پرسش مطروحه را نداشتهاند.
دلیل این برداشت هم واضح است. کافیست رنگ و اندازه فونتهای در نظر گرفته شده برای پرسش و پاسخ با یکدیگر مقایسه شوند. اگر قصدی برای تبیین چرایی "مرگ بر آمریکا" در این گالری شهری وجود داشت قاعدتا باید جوابهای نوشته شده روی تابلوها حداقل هماندازه سوال تکراری نقشبسته بر تابلوها انتخاب میشد تا رهگذرانی که با سرعت از مقابل این تابلوها عبور میکنند به اندازه سوال، امکان دیدن و اندیشیدن به جواب را هم داشته باشند. وگرنه کیست که نداند سالهاست در کشور ما: مرگ بر آمریکا!
مساله دیگر، نسبت چنین تابلوهایی با وظایف ذاتی شهرداری تهران به عنوان نهاد خدماتی ادارهکننده شهر است. این شیوه بهرهبرداری از فضاهای عمومی شهری، که باید متعلق به همه شهروندان و در خدمت اداره بهتر شهر باشد، قطعا مختص به دوره جدید مدیریت شهری تهران نیست و در ادوار گذشته هم به اشکال و شیوههای دیگری رخ داده است. اما پرسش اینجاست که واقعا اگر قرار باشد شهرداری تهران بخش بزرگی از تابلوهای تبلیغاتی شهر را برای حدود یک هفته با هدف پروپاگاندای سیاسی از چرخه درآمدزایی خارج کند آیا نمیشود همین کار را مثلا برای اطلاعرسانی به شهروندان و راهنمایی ایشان درباره ریشهها و شیوههای گریز از ترافیک مهارنشدنی چند هفته اخیر تهران انجام داد؟
کوتاه سخن اینکه حالا که شورای شهر و شهرداری تهران به صورت یکدست در اختیار یک جریان و تفکر خاص سیاسی قرار دارد، در عین حال که میتوان این حق را برای حاکمان فعلی شهر قائل شد که با تکیه بر اعتقادات و دیدگاههای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی خاص خودشان شهر را اداره کنند، اما از سوی دیگر باید این انتظار به حق و طبیعی را از ایشان داشت که، چون شهر تهران شامل شهروندان و ساکنان بیشماریست که هیچ همسویی و همراهی با دیدگاهها و رویکردهای ایشان ندارند منابع محدود شهری به نحوی صرف شود که سهم و حق این دسته بزرگ نیز در اداره شهر ملحوظ گردد.
حال این گوی و این میدان. اگر برای مدیریت جدید شهر تهران، روشنگری و تعامل با شهروندان برای تبیین چرایی مرگ بر آمریکا مهم است، خوب است در گزارشی شفاف برای شهروندان تهرانی مشخص کنند که هزینه این روشنگری فراگیر چقدر بوده و از کجا آمده است و میزان اثربخشی آن چقدر بوده است؟ البته قاعدتا اعضای شورای شهر تهران باید به وکالت از همه شهروندان چنین گزارشی را مطالبه کنند که شاید، چون انشاالله مشغلههای مهمتری در رابطه با اداره شهر تهران دارند تاکنون از خیر آن گذشتهاند.
*فعال سیاسی
جانا سخن از زبان ما می گویی