تیتر امروز

اقتصاد، جامعه و مرگ، سه حلقه گمشده در جنگ
دیدار بررسی می‌کند

اقتصاد، جامعه و مرگ، سه حلقه گمشده در جنگ

موضوعی که در میان بروز پدیده جنگ کمتر به آن توجه می‌شود، تاثیرات اجتماعی آن است، از این رو از چند قرن پیش جامعه شناسان توجه ویژه‌ای به این موضوع داشته و نظرات متفاوتی را بیان کرده اند که در این...
حمله ایران به اسرائیل/ خبرنگار الجزیره: ایرانی‌ها نگران اقتصاد هستند، نه اسرائیل/ افزایش گشت‌زنی جنگنده‌های اردنی
انتقام پس از حمله تروریستی به کنسولگری (این گزارش بروزرسانی می‌شود)

حمله ایران به اسرائیل/ خبرنگار الجزیره: ایرانی‌ها نگران اقتصاد هستند، نه اسرائیل/ افزایش گشت‌زنی جنگنده‌های اردنی

بعد از حمله تروریستی روز ۱۳ فروردین رژیم اسرائیل به کنسولگری ایران در سوریه، که باعث شهادت چند فرمانده سپاه شد، ایران شنبه شب ۲۵ فروردین‌ماه حملات گسترده پهپادی و موشکی خود را به اسرائیل انجام...
گفتمان نظام سلطه جهانی؛ پاسخ بیژن عبدالکریمی به محمدحسن علایی (قسمت چهارم و پایانی)
مناظره متنی محمدحسن علایی، جامعه‌شناس با بیژن عبدالکریمی، استاد دانشگاه

گفتمان نظام سلطه جهانی؛ پاسخ بیژن عبدالکریمی به محمدحسن علایی (قسمت چهارم و پایانی)

در ادامه مناظره متنی محمدحسن علایی، جامعه‌شناس با بیژن عبدالکریمی، استاد دانشگاه درباره «گفتمان نظام سلطه جهانی» که سه قسمت قبلی را در دیدارنیوز خواندید، در قسمت چهارم و پایانی می‌توانید پاسخ...
تاریخ محرومیت و محرومیت از تاریخ خویش

جنسیت‌زدگی، زنان را از روایت جنگ ۸ ساله حذف می‌کند

در جنگ ۸ ساله ایران و عراق در حدود ۶۴۲۸ زن شهید شدند که از این تعداد حدود ۵۰۰ نفر رزمنده بودند، اما نه نام زن شهیدی بر کوچه‌ها و خیابان‌های شهر هست - جز مواردی نادر - و نه کسی آن‌ها را می‌شناسد و نه رشادت‌ها و دلاوری‌هایشان دست‌مایه ساخت قصه و فیلمی شده و نه در ادبیات و شعر جنگ و دفاع مقدس به میزان سهم‌شان، جایی دارند.

کد خبر: ۱۱۲۲۶
۱۶:۵۶ - ۱۳ مهر ۱۳۹۷
 دیدارنیوز ـ مرضیه حسینی: زنان در روایت جنگ نیز مانند سایر عرصه‌های فرهنگ، عامدانه حذف شدند و در بهترین حالت تصویر کم‌رنگشان به عنوان پرستاری در پشت جبهه جنگ بازنمایی شد. 
 
جنسیت‌زدگی، زنان را از روایت جنگ ۸ ساله حذف کرد

در میان انبوه نوشته‌ها و خاطرات حوزه جنگ و دفاع مقدس، تنها ۴۰ عنوان به خاطرات زنان اختصاص دارند که بخش عمده آن خاطرات خود نوشته زنان است. از جمله آن‌ها خاطرات خدیجه میرشکار پرونده‌های کاغذی، خاطرات معصومه آبادی چشم در چشم آنان، خاطرات فاطمه ناهیدی روزنه‌ای به آسمان، خاطرات معصومه آبادی دوره‌ی در‌های بسته، خاطرات فاطمه ناهیدی خاطرات شفاهی زنان رزمنده و امدادگر در کوچه‌های خرمشهر، مجموعه خاطرات مردان و زنان حاضر در مقاومت خرمشهر زنان جنگ، قابل ذکر است. رشادت‌های زنان به عنوان امدادگر، رزمنده، پزشک و پرستار در مقایسه با مردان بسیار کمتر در هنر و ادبیات جنگ تبلور یافته است.

علت این حذف‌شدگی و گم شدن در روایت جنگ چیست؟ چرا زنان شهید یا رزمنده موضوع مستندسازی قرار نمی‌گیرند؟ چرا متولیان تاریخ شفاهی به سراغ زنان نمی‌روند تا زندگی پرفراز و نشیب زنی نویسنده، زندانی، اسیر، رزمنده، چریک، کارگر، شاعر و ... را ثبت و ضبط کنند.
 
بی‌شک چنین زنانی دردواژه‌های زیادی برای گفتن دارند چرا که در اغلب جوامع و فرهنگ‌ها به ویژه کشور‌هایی مانند ایران، یک زن در صورت داشتن توانایی و قابلیت در هر زمینه‌ای، باید برای اثبات خود چند برابر یک مرد تلاش کند و از موانع زیادی بگذرد تا بتواند موقعیت یا فرصتی شبیه به او داده باشد زیرا یک زن در گام اول باید برای حقوق انسانی خود بجنگد و سپس اثبات کند که توان نوشتن، اندیشیدن، کار کردن، جنگیدن و مردن را دارد. اما مردان به صورت پیش‌فرض دارای تمام این توانایی‌ها هستند زیرا بنابه تصویری جنسیت‌زده و کلیشه‌ای، مردان به عرصه فرهنگ و زنان به طبیعت تعلق دارند؛ بنابراین اموری چون مبارزه، مقاومت و شهادت اموری مردانه پنداشته می‌شوند که زنان را به آن راهی نیست. در شرع نیز زنان برای جنگیدن و جهاد تکلیفی ندارند، چون از آن‌ها انتظار می‌رود که حافظ خانواده و کارکرد‌های آن باشند.
 
در چنین فضایی است که وجه جنسیتی ایدئولوژیِ مقاومت و وطن‌پرستی در طول جنبش‌ها و جنگ‌ها، از ابتدای تاریخ تا جنگ ۸ ساله، ناگفته مانده و زنانی که از نقش‌های سنتی خارج شده و تفنگ بدست گرفته‌اند، شهید یا اسیر شده‌اند، کارشان پاداشی برابر با مردان نمی‌یابد و تغییر نقش آن‌ها به عنوان امری ثانویه، جدی گرفته نمی‌شود. 

این شکل از جنسیت‌زدگی که زنان را از روایت جنگ حذف می‌کند، در مقوله‌هایی چون زبان، فرهنگ، هنر، اندیشه و هر آنچه مربوط به عرصه عمومی است، اعمال می‌شود. 

مقوله جنسیت‌زدگی و حذف عامدانه زنان را باید در تبیینی تاریخی دید. در تاریخ و فرهنگ ایران پندار‌ها و باور‌های گوناگون از زن و زنانگی و مرد و مردانگی بر محور برداشت‌های متفاوت از نرینگی و مادینگی برساخته شده است. ازلی و طبیعی جلوه یافتن تفاوت‌های جنسی بین زن و مرد، به هر آنچه مردانه پنداشته می‌شود، ارزشی نمادین داده است، آنچنان که گویی زنان را به آن راهی نیست. باور به این تفاوت‌های جنسیتی بین زن و مرد، چگونگی رابطه زنان و مردان را در گستره زندگی اجتماعی و سیاسی و فرهنگی سامان داده است. 

بدین‌سان برخی از گستره‌های کنش اجتماعی مردانه و برخی دیگر زنانه پنداشته شده و ارزش‌های اخلاقی، مذهبی، فرهنگی و زیباشناسانه خاصی برای پاسداری این مرز‌های طبیعی، ساخته می‌شوند. زنانی که این باور‌ها را ارج می‌نهند، زنان ایده‌آل، به‌هنجار، کدبانو و زن زندگی شناخته شده و آنان که مرز ارزش‌های مردمحور را می‌شکنند، سلیطه، سرکش، فمنیست و فولادزره قلمداد می‌شوند.
 
جنسیت‌زدگی، زنان را از روایت جنگ ۸ ساله حذف کرد

دو مقوله زبان و فرهنگ، متاثر از یکدیگر بار ارزش‌های جنسیت‌گرایانه جوامع پدرسالار را با خود می‌کشند و چون هر دو بشدت در مقابل تغییر مقاوم هستند، اجازه بروز و ظهور نقش زنان در گستره‌های اجتماعی و وقایع مهم تاریخی را نمی‌دهند مگر اینکه خود زنان دست به فانوس برده و بر زوایای تاریک تاریخ پرتوی نوری افکنند تا از ورای آن عاملیت زنان و حضور آن‌ها در وقایع، از حاشیه به متن بیاید. البته نگاه سنتی و کلیشه‌ای حتی در آنجا که زنان قلم بدست می‌گیرند تا جنگ را از دریچه‌ای دیگر دیده و روایت زنانه کنند، سایه خود را از سر زنان برنمی‌دارد و آثاری مانند «زندگی، جنگ و دگر هیچ» اوریانا فلاچی، کتاب «دا» از زهرا حسینی، و سایر خاطرات زنان جنگ، به عنوان قصه‌گویی‌های زنانه و مادرانه تلقی می‌شوند. این درحالی است که به عنوان مثال زهرا حسینی جنگیدن و دفاع را یک تکلیف الهی می‌داند که بر گردن هر انسان و هر ایرانی است؛ او و دیگر زنان نه به عنوان مادر و همسر بلکه به مثابه یک رزمنده و مبارز در جنگ مشارکت کردند و حتی آرمان خود را بر شوهر و عشق و خانواده ترجیح دادند. البته تفاوت قلم زنان و مردان واقعیتی است بسیار ارزشمند، ادبیات زنانه عناصر خاص خودش را دارد، ویژگی‌های زنانه به قلم و نوشتار زنان ساختاری می‌بخشد که در روایت زهرا حسینی از جنگ کاملا مشهود است. 

در روایت‌های رسمی از جنگ ۸ ساله به این مساله که زندگی روزمره زنان و خانواده‌ها در طول جنگ چگونه بود؟ زندگی زنان در شرایط جنگی و درحالی که پدران، برادران و شوهرانشان در جنگ بودند، چگونه می‌گذشت؟ در شرایط بحران اقتصادی ناشی از جنگ و شرایط ویژه اجتماعی، زنان چگونه در خانواده و جامعه ایفای نقش می‌کردند؟ توجه نمی‌شود.

 در روایت‌های جنگ نه تنها داستان زنان شهید و اسیر و رزمنده گم شده، بلکه حیات میلیون‌ها زن ایرانی که در شرایط جنگی که آن‌ها را وادار به تعدد نقش‌ها کرده بود نیز، فراموش شد. هیچ کسی حکایت زنان و مادرانی که نان آور و سرپرست بودند،  ساعت‌ها در صف‌های طولانی اجناس کوپنی می‌ایستادند، به کار درس و تحصیل و تربیت فرزندان رسیدگی می‌کردند، برای جبهه‌ها کالا و ملزومات تدارک می‌دیدند، شب‌ها زیر آتش و بمباران به زیرزمین‌های تاریک پناه می‌بردند، ساعت‌ها در کوچه و جلوی در منتظر خبر مرگ فرزندان و شوهرانش می‌نشستند و بسیار در آغوش فرزندانشان با ترکش گلوله یا انفجاری جان می‌دادند را به خاطر نسپرد و بازگو نکرد.

در سال‌های اخیر خود زن‌ها همت کرده و با نوشتن خاطرات خود خیمه سنگین مردسالاری بر فرهنگ و ادبیات جنگ و مقاومت را شکستند و انگاره مردانه بودن مقاومت را به چالش کشیدند.
 
اگر با رویکردی تاریخی به سراغ مفاهیم برویم متوجه می‌شویم که علی رغم حضور فعالانه زنان در تمام جنبش‌های اجتماعی از جمله جنبش تنباکو، مشروطیت، ملی شدن نفت و جنگ هشت ساله، روایت رسمی و مردان، اصرار داشتند که ملیت، اسلامیت و وطن پرستی را با مردانگی پیوند زنند و زنان را نادیده بگیرند. زنان، اما همواره با تاکید بر حس وطن‌پرستی خود در مفهوم خواهر وطنی در کنار برادر وطنی، انگاره مردانه بودن وطن پرستی و جنگ را باطل دانستند. اما مردان و روایت رسمی، کوشید با مردانه کردن فرهنگ و مردنگاری، قاعده مردانه بودن همه چیز را حفظ کنند. زنانی که کوشیدند مرز‌های زنانگی و مردانگی را بهم ریخته و نقش زنان در طول جنگ را روایت کنند، مورد بی‌مهری قرار گرفتند.
 
جنسیت‌زدگی، زنان را از روایت جنگ ۸ ساله حذف کرد

تهمینه میلانی از جمله این زنهاست که کوشید با ساختن فیلم «تن‌هایی پرهیاهو»  به موضوع فتح خرمشهر در جنگ ایران و عراق و نقش زنان در جنگ بپردازد و بیشتر فضای شهری و روابط انسانی را روایت کند. میلانی در این باره گفت: «در این فیلم قرار بود ببینیم که در روز‌های اول جنگ بر زنان ما چه گذشت، چون زندگی مردان و آن‌چه بر آن‌ها گذشت را بار‌ها دیده‌ایم. من برای این فیلم سال‌ها تحقیق کردم و ساعت‌ها مصاحبه‌های طولانی انجام دادم، آن هم با زنانی که خودشان قهرمان جنگ هستند.»

قهرمان فیلم «تن‌هایی پرهیاهو» یک دختر ۱۸ ساله است و گفته می‌شود که میلانی این فیلم را بر اساس کتاب «دا»، خاطرات زهرا حسینی از جنگ ایران و عراق ساخته است. ماجرای ساخت این فیلم به سال‌های ۹۱-۹۲ بازمی‌گردد. از آن زمان تاکنون این فیلم به‌رغم مجوزی که از سوی سازمان سینمایی وزارت ارشاد اسلامی گرفت و فراز و فرود‌هایی که پشت سر گذاشت، هرگز ساخته نشد.

میلانی می‌گوید: «انجمن دفاع مقدس موافق ساخت فیلم نبود و مانع ساخت آن شد». از سوی دیگر با شکایت یک نهاد نظامی علیه تهمینه میلانی، او یک سال و نیم در دادگاه در حال رفت و آمد بود و در نهایت سازمان سینمایی هم که در ابتدا موافق بود، عقب‌نشینی کرد و امکان ساخت فیلم از بین رفت.

این در حالی است که به‌گفته میلانی لوکیشن‌های فیلم و سرمایه‌گذار آن تعیین و شش ماه برای پیش‌تولید آن زمان و بودجه صرف شده و حتی با برخی عوامل فیلم نیز قرارداد بسته شده بود. 

بار دیگر نهاد‌های وابسته به وزارت ارشاد اسلامی در برابر فشار‌های نیرو‌های تندرو کوتاه آمدند تا فیلمی که می‌توانست یکی از بهترین فیلم‌های جنگی باشد، ساخته نشود.

آیا به تهمینه اجازه ندادند فیلمش را بسازد زیرا آقایان جنگ را میراث خود می‌دانند و بدتر آنکه می‌پندارند یک زن شایستگی ساخت فیلم جنگی را ندارد؟ آیا عادت کرده‌اند که خود را برتر و بهتر بدانند و تصور کنند که کار زنان فقط در خدمت مردان بودن است و آن‌ها قادر به انجام کار‌های جدی نیستند؟

تاریخ ایران تاریخ محرومیت است و زنان محروم از تاریخ خویش.
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی : ۰
غیر قابل انتشار : ۰
حفصه
|
United States
|
۲۳:۰۳ - ۱۳۹۷/۰۷/۱۴
0
0
آفرین بر خانم مرضیه حسینی دوست توانمندم واقعا مایه افتخارید
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی