قیام توابین در کوفه و قیام مردم مدینه "حره" نمونههای روشنی از حرکت اعتراضی بی موقع مردمی است که به هنگام وجوب حمایت از امام حسین؛ سکوت کردند و در نهایت با بی تدبیری جان خود را از دست دادند!
دیدارنیوز _ حسین جعفری: توجه به اتفاقات بعد از شهادت امام حسین از جمله سرکوب خونین مردم مکه و مدینه، قیام توابین در کوفه همچنین قیام مختار و ... نشان میدهد که برخی از معارضین و منتقدین حکام فاسد اموی در بزنگاهِ انتخاب راه درست، دچار تردید شده، از انجام تکلیف و وظیفه موثر و بموقع باز مانده اند و زمانی که هیچ فایدهای بر قیام و مخالفت شان متصور نبود دست به اقدام زدند و کشته شدند!
قیام توابین در کوفه و قیام مردم مدینه "حره" نمونههای روشنی از حرکت اعتراضی بی موقع مردمی است که به هنگام وجوب حمایت از امام حسین؛ مردد شده، سکوت کردند و در نهایت با بی تدبیری جان خود را از دست دادند.
اگر بپذیریم که دلیل سکوت و تردید بخشی از مردم در کوفه، مدینه و مکه، ترس از جان بوده، اما در خصوص توابین و اهل قیام حره که در بی موقعترین زمان، جان برکف، "مرگ" را برگزیدند و در جنگی بی ثمر و برای جبران سکوت نابهنگام، فریادی نابهنگامتر کشیدند؛ صادق نیست!
می توان در تبیین رخدادهای اجتماعی ساده انگاری و ساده سازی کرد و گروهی را محکوم و گروهی دیگر را محق دانست، اما درعمل! حق؛ نه چنان روشن و صریح، و باطل؛ نه چنان سیاه و واضح است که بشود به راحتی آنان را از هم تمیز داد!
حق و باطل بهم آمیخته و ممزوج است و همین امتزاج است که مردم را دچار تردید مینماید. بدیهی است برای سرزنش مردم مردد و بی عمل، ابتدا باید تردیدهای شان را مرتفع و آنگاه از آنان حمایت از حق را طلبید. اگر به هر دلیل نتوانیم تردیدهای اهل تردید را رفع کنیم، اخلاقاً نیز مجاز نیستیم مردم مردد را مورد شماتت قرار دهیم!
این موضوع از آنجا اهمیت مییابد که چه بسا مردمان امروز نیز دچار همان تردیدها و شکها در شکلهای جدید هستند و بی آنکه خود متوجه باشند، همانند مردم کوفه و مکه و مدینه عمل میکنند.
خلاصهی مدعا:
۱-تردید شیعیان کوفه در عدم همراهی کامل مسلم ابن عقیل بدلیل تردیدی بود که به فهم آنان از امام و دستورات امام بر میگشت: در نگاه شیعه کوفی مذهب (و بسیاری از ما در همین امروز ایران!) این وظیفه و تکلیف امام است که میباید جزئیات اقدامات شیعه را مشخص کند؛ و هر گونه پیشی گرفتن از دستورات امام گمراهی و ضلالت است؛ و شیعه در موارد تردید موظف به وقوف و صبر است و، چون در دستور امام به مسلم اشارهای ولو غیر مستقیم به قیام و عزل فرماندار کوفه نشده بود بلکه امام صراحتاً امر فرموده بود بمانید تا بسوی شما بیایم لذا آنان تردید داشتند باید قیام کنند و با کمک مسلم قدرت در کوفه را بدست گیرند و یا صبر کنند تا امام تکلیف شان را معلوم کند و چنین شد که صبر کردند و منفعل شدند. زیرا شیعه کوفی؛ شیعه تقلیدی، ولایتی و اطاعتی است؛ و فرق بسیاری میان شیعه "تحقیقی- حمایتی" با شیعه "ولایتی-اطاعتی" وجود دارد.
۲- بسیاری از مردم کوفه در جدی بودن اختلاف میان حسین و یزید تردید داشتند و تصور میکردند در نهایت میان این دو که فامیل هستند، صلح برقرار میشود و بعید میدانستند که خون، فیصله بخش عدم بیعت حسین باشد.
۳- تردید بسیاری از مردم کوفه در حمایت از حسین، خصوصاً آنان که در ابتدا به حسین نامه نوشتند، اما با به قدرت رسیدن یزید، سنگ ولایت یزید را به سینه زدند؛ به این بر میگشت که کوفیان باور ایمانی داشتند مطابق دستورات قران، اطاعت از، ولی الامر (هر که میخواهد باشد) در ردیف اطاعت از رسول و خداست، لذا حالا که یزید به بسط ید رسیده و حاکم شده، وظیفه هر مسلمانی آن است که ولو قبلاً مخالفِ یزید بوده، اما باید در برابرش تمکین کند لذا عدم بیعتِ حسین با یزید را خروج سبط اصغر، بر رسول خدا و خدا تلقی کرده و در قتال با حسین، رضایت خدا را جستند!
۴-تردید مردم مدینه و مکه نیز به این نکته بر میگشت که با توجه به درکی که از وقایع خلافت علی ابن ابیطالب و اختلاف خلیفه وقت با معاویه داشتند، مردد بودند که اطلاعات اعلام شده از سوی حسین ابن علی در مورد یزید؛ چقدر جدی است؟ مردم مدینه سابقهی توافق حسن با معاویه را داشتند و به همین جهت شاید انتظار داشتند که در این مورد نیز هم یزید و هم حسین، راه میانه و سازش و ترک مخاصمه را بر میگزینند. اما وقتی با خبر شهادت حسین مواجهه شدند؛ به خود آمدند و تحقیقی را که میبایست در زمان حیات حسین بن علی انجام میدادند پس از شهادتش انجام دادند! و وقتی یقین کردند امام حسین جز حق نگفته، قیام "حره" را شکل دادند، قیامی که بدلیل بی موقع بودن سرکوب شد.
واقع آن است که باید دعا کنیم قبل از کوفی نبودن مدنی و مکی هم نباشیم!