تیتر امروز

هشدار اردن؛ نتانیاهو می‌خواهد آمریکا را وارد تقابل با ایران کند
تنش میان ایران و اسرائیل پس از حمله تروریستی دمشق (بروزرسانی می‌شود)

هشدار اردن؛ نتانیاهو می‌خواهد آمریکا را وارد تقابل با ایران کند

بعد از حمله تروریستی روز ۱۳ فروردین رژیم اسرائیل به کنسولگری ایران در سوریه، که باعث شهادت چند فرمانده سپاه شد، ایران شنبه شب ۲۵ فروردین‌ماه حملات گسترده پهپادی و موشکی خود را به اسرائیل انجام...
شاخه‌های زیتون از میان زبانه‌های آتش
یادداشت اختصاصی دیدار؛ چالش ایران و اسرائیل از زاویه‌ای دیگر

شاخه‌های زیتون از میان زبانه‌های آتش

برخی حقایق، معادلات، ملاحظات، مراودات و هماهنگی‌های خاص بین‌المللی در میانه‌های آتش بین ایران و اسرائیل، جان مایه یادداشت اسفندیار عبداللهی است که آینده روابط ایران با آمریکا و اسرائیل را تصویر...
اسپانیا، رفت و برگشت در دویست و پنجاه صفحه

اسپانیا، رفت و برگشت در دویست و پنجاه صفحه

ارزاقی، رمان‌نویسی است که از ابتدا درد و دغدغه مهاجرت داشته و در تک‌تک آثارش این دغدغه‌مندی ملموس است؛آنچه می‌خوانید توضیحی است که حامد شجاعی بر سفرنامه این نویسنده نوشته است.

لاریجانی یا جلیلی؛ کدام یک دبیر مجمع تشخیص مصلحت می‌شوند؟

با رفتن محسن رضایی از مجمع تشخیص مصلحت حالا صندلی دبیری این نهاد مهم خالی است. نام‌هایی بزرگی برای این سمت مطرحند. از علی لاریجانی تا سعید جلیلی. نام‌هایی که هر دو بعید به نظر می‌رسند.

کد خبر: ۱۰۶۷۵۷
۰۶:۰۰ - ۰۸ شهريور ۱۴۰۰

لاریجانی جلیلی مجمع تشخیص مصلحت

دیدارنیوز ـ علی صافی*: انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ بی‌گمان آغاز فصلی جدید در سیاست ایران است. فصلی که در آن ترکیب کلی بلوک قدرت در جمهوری اسلامی و روابط میان اجزا و اعضای آن دگرگون شد. اصلاح‌طلبان و جریان راست میانه یک سره از این بلوک اخراج شدند و حالا یکدستی اصولگرایانه بر آن حاکم است.

در میان این تحولات سریع و شتابان، محسن رضایی هم سرانجام از دبیری مجمع تشخیص مصلحت نظام راهی دولت شد. فرمانده سپاه پاسداران در دوران جنگ. مردی که از بعد از دوم خرداد ۱۳۷۶ تصمیم گرفت وارد عرصه سیاست شود؛ لباس نظامی را از تن به در کرد و رخت سیاست پوشید.

محسن رضایی بار‌ها بخت خود را برای رسیدن به پاستور آزمود. در انتخابات‌های ریاست جمهوری سال‌های ۱۳۸۴ و ۱۳۸۸ و ۱۳۹۲ و ۱۴۰۰ نامزد انتخابات ریاست جمهوری شد و از این جهت رکورددار است. با این حال او هیچ گاه نتوانست نامزد اصلی هیچ جناح سیاسی باشد. در تمام این سال‌ها، اما در سمتی نشسته بود که فرمانده سابقش به او داده بود. دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام. رضایی اگرچه در دوران ریاست اکبر هاشمی رفسنجانی در این سمت قرار گرفت، اما بعد از او هم در همین جا باقی ماند. در دوران ریاست مرحوم هاشمی شاهرودی و در دوران ریاست آملی لاریجانی.

حالا و با تشکیل دولت ابراهیم رئیسی او به عنوان معاون اقتصادی رئیس جمهور به پاستور رفته است. کوچی که سال‌ها در آرزویش بود. گیرم نه به عنوان رئیس جمهور که به عنوان معاون اقتصادی او. رضایی در همه این سال‌ها با تکیه بر تحصیلاتش در حوزه اقتصاد و البته جایگاهش در مجمع تشخیص مصلحت نظام بر ایجاد تحول اقتصادی در دولت تاکید داشت و حالا بخت این را دارد که در دولت رئیسی نظریاتش را به محک آزمون بزند. البته که بنا بر شنیده‌ها فرمانده اقتصادی دولت رئیسی معاون اول یعنی محمد مخبر دزفولی است و باید دید که رابطه این دو با هم چگونه از کار درخواهد آمد.

اما حالا با خالی شدن سمت محسن رضایی یک سوال در محافل سیاسی ایران بار‌ها تکرار می‌شود. چه کسی جایگزین او خواهد شد؟ دو نام، اما بیشتر شنیده می‌شوند، علی لاریجانی و سعید جلیلی.

از دو اردوگاه مختلف سیاست در ایران که انتصاب هر کدام می‌تواند نشانه‌ای از جهت گیری کلی بلوک قدرت باشد.

علی لاریجانی؛ مصلحت اندیش دل آزرده!

انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ یک تلفات بزرگ در عرصه سیاسی داشت. علی لاریجانی مرد مورد اعتماد اصولگرایان و از نزدیک‌ترین افراد به هسته سخت قدرت. کسی که در سال‌های پر ماجرای بعد از دوم خرداد ۱۳۷۶ و در صدا و سیما رقیب اصلاح‌طلب را زمین گیر کرد و در سال‌های پر حادثه بعد از سال ۱۳۸۸ نقشی جدی در کنترل محمود احمدی نژاد داشت.

او که در سال‌های ریاستش بر پارلمان محور اصلی جناح راست میانه شد و با ائتلاف با حسن روحانی یکی از محور‌های اصلی اداره کشور شد. لاریجانی با این انتخاب از دایره اصولگرایی رانده شد، اما قطعا تصور نمی‌کرد که در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ رد صلاحیت شود.

این رخداد شگفت‌آور در مخیله کمتر تحلیلگری هم می‌گنجید. ۱۴۰۰، اما آن چنان که گفتیم دورانی جدید بود. دورانی که بازیگران قدرتمند در آن به سادگی سقوط می‌کردند و لاریجانی بزرگترین قربانی این ماجرا بود.

لاریجانی، اما در مقابل این رد صلاحیت سکوت کرد. بر خود نام بنده خدا نهاد و از شورای نگهبان پیگیر دلیل ردصلاحیتش شد. دلیلی که به او با مهر محرمانه اعلام شد و او در پی آن است که این مهر را از آن نامه کذایی بردارد و آن را منتشر کند. تحلیلگران در سکوت او نوعی کنار کشیدن موقت و آماده شدن برای آینده را می‌ببینند.

مطرح شدن نام او به عنوان دبیر مجمع تشخیص مصلحت قطعا بی ارتباط با حضور برادر کوچکترش در مقام ریاست این نهاد نیست. برادری که او هم در تحولات طوفانی بلوک قدرت در این سال‌ها بخش زیادی از قدرتش را از دست داده و مدت‌هاست که ساکت است. اگرچه اعتراضی شدید به رد صلاحیت برادرش کرد، اما به سرعت این موضع خود را تعدیل کرد.

علی لاریجانی مرد مصلحت است. از آن دسته سیاستمدارانی که لابی‌های قدرت و اقتضائات اعمال آن را می‌‍شناسند. اما انتصاب او به این سمت به نظر بعید می‌رسد.

نخست آن که این سمتی کوچک برای سیاستمداری است که بر صندلی‌هایی بسیار قدرتمند نشسته است. از آن مهم‌تر اخراج او از بلوک قدرت امری ساده نبود. اصولگرایان حاکم حالا در نهایت قدرتند و بعید است که بخواهند او را بیش از این در سمتی تحمل کنند. به خصوص آن که سمتی باشد که برای او ارتباطات سیاسی و رسانه‌ای بیشتری فراهم کند. به نظر برای بازگشت لاریجانی به صحنه تحولات مهم‌تر و بزرگ‌تری باید صورت بگیرد.

از سیاست در ایران البته چیزی بعید نیست شاید چنین سمتی نوعی دلجویی برای او باشد و خودش هم برای جلوگیری از حذف کامل از آن استقبال کند. با این حال چنین اتفاقی با رویه کلی سیاست در ایران چندان سازگار نیست.

سعید جلیلی؛ مرد اصول و نه مصلحت

از آن سو زمزمه‌هایی از انتصاب سعید جلیلی به این سمت به گوش می‌رسد. سعید جلیلی نماد سیاستمداری اصولگراست. مردی که محبوب رادیکال‌ترین بخش اصولگرایان است. اما کسی از او تندی کلامی چندانی به یاد ندارد. اهل حرف زدن از اصول است و سیاست‌ورزی برنامه محور و تشکیل دولت سایه. چیز‌هایی که در بلبشوی سیاست ایران نه چندان مورد توجه است و نه چندان راه به جایی می‌برد.

سعید جلیلی بار‌ها نشان داده است که اهل کوتاه آمدن از اصولش به هیچ قیمتی نیست. چه در مذاکرات هسته‌ای آن زمان که دبیر شورای عالی امنیت ملی بود و چه در مبارزات انتخابات ریاست جمهوری در سال‌های ۱۳۹۲ و ۱۴۰۰. ذات کار نهاد مجمع تشخیص مصلحت، اما از جنس اصولگرایی نیست بلکه از جنس عملگرایی است. بعید است که خصوصیات سیاست‌ورزی او مناسب چنین جایگاهی باشد.

بگذریم از این که رئیس این مجمع صادق آملی لاریجانی است که فعلا او هم در میان اصولگرایان مغضوب است و بعید است که قصد کار کردن با نماینده رادیکال‌ترین بخش این جریان را داشته باشد. حضور احتمالی او در این سمت اگر رخ بدهد، نشانه دیگری از تغییر شدید در بلوک قدرت و البته تغییر کارکرد نهادی که برای سازگار کردن اصول با واقعیت عملی طراحی شده است.

فرد سوم چه کسی می‌تواند باشد؟

با این حساب موانع بزرگی بر سر راه انتصاب هر دو سیاستمدار عالی‌رتبه در این سمت وجود دارد و احتمال آن که فرد سومی بر این صندلی بنشیند زیاد است. برای روشن شدن بیشتر ماجرا، اما باید صبر کرد. این انتصاب چیز‌هایی بیشتری برای ما از نحوه عملکرد بلوک قدرت در ایران در سال‌های آینده خواهد گفت.

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی